تراشه ایلان ماسک در مغز مرد معلولی کاشته شد
کاشت تراشه در مغز هیجانانگیز است یا وحشتناک؟
نولند آرباگ، مردی که در یک حادثه برای همیشه فلج شد، اکنون به لطف کاشت تراشه در مغز که محصول شرکت Neuralink متعلق به ایلان ماسک است، میتواند تنها با قدرت ذهن خود کامپیوتر را کنترل کند.
کاشت تراشه در مغز آیا یک نوآوری تحولآفرین است که میتواند زندگی میلیونها نفر را تغییر دهد، یا آغازی برای دنیایی است که در آن یک میلیاردر میتواند به افکار انسانها دسترسی داشته باشد؟
حادثهای که همه چیز را تغییر داد
زندگی نولند آرباگ در ژوئن ۲۰۱۶، تنها در یک لحظه دگرگون شد. او که ۲۲ ساله و دانشجوی دانشگاه بود، در یک اردوگاه تابستانی کودکان در نیویورک در یک روز گرم تابستانی، هنگام شنا در دریاچه، ناگهان ضربه شدیدی به سرش وارد شد. او دقیقا نمیداند چه اتفاقی افتاد، اما گمان میکند یکی از دوستانش در حین دویدن به داخل آب، بهطور تصادفی ضربهای به او وارد کرده است.
چند لحظه بعد، نولند درحالیکه صورتش رو به آب بود، متوجه شد که قادر به حرکت یا نفس کشیدن نیست. اما برخلاف انتظار، او دچار وحشت نشد. گاهی در موقعیتهای پراسترس، واقعا نمیدانید چه واکنشی خواهید داشت. تحت فشار، آرامش خود را حفظ میکنید.
هشت سال بعد، همین ویژگی باعث شد او به یکی از بزرگترین آزمایشهای علمی قرن تن دهد. در ژانویه ۲۰۲۴، نولند نخستین فرد داوطلب برای کاشت تراشه در مغز شد و یک رابط مغز و کامپیوتر (BCI) شرکت Neuralink را دریافت کرد. اگر این فناوری بهدرستی عمل میکرد، او میتوانست بدون نیاز به حرکت فیزیکی، تنها با قدرت فکر، یک کامپیوتر را کنترل کند.
فناوری Neuralink؛ گامی به سوی آینده یا تهدیدی برای بشریت؟
تنها چهار ماه پس از مطرح شدن این موضوع، نولند روی تخت جراحی قرار گرفت تا تراشه N1 در ناحیه کورتکس حرکتی مغزش کاشته شود. این جراحی با ریسکهای بزرگی مانند عفونت، خونریزی مغزی و آسیب عصبی همراه بود. خودش در این باره میگوید: “مغز من تنها بخشی از بدنم است که هنوز روی آن کنترل دارم.” اما این جراحی تنها برای او اهمیت نداشت؛ موفقیت آن میتوانست رویاهای علمیتخیلی ایلان ماسک برای ترکیب ذهن انسان و ماشین را به واقعیت تبدیل کند.
داوطلبی برای آزمایش؛ انتخاب یا قمار؟
نولند و ایلان ماسک از دو دنیای کاملا متفاوت هستند. نولند، اکنون ۳۰ ساله، همچنان در خانهای کوچک و ساده در آریزونا زندگی میکند؛ همان جایی که دوران کودکی خود را گذرانده است. پس از حادثه، او دانشگاه Texas A&M را ترک کرد و به خانه بازگشت تا مادرش میا و خانوادهاش از او مراقبت کنند.
او به کمک یک ویلچر برقی حرکت میکند. دستانش بیحرکت روی دستههای صندلی قرار میگرفت و مادرش گهگاه انگشتانش را باز میکند یا با یک نی نوشیدنی به او غذا میداد. روی بازویش، خالکوبیهایی به شکل دو دستبند دارد؛ نسخه دائمی از همان دستبندهایی که دخترانی که در سال ۲۰۱۶ او را از آب بیرون کشیدند، به او هدیه داده بودند.
قبل از حادثه، نولند فردی فعال و پرتحرک بود. او به فوتبال، بسکتبال، راگبی و گلف علاقه داشت و در یک گروه موسیقی راک، گیتار بیس مینواخت. اما برخلاف تصور، هیچگاه چندان به فناوری علاقهمند نبود.
ایمان، تغییر مسیر زندگی و انتخابی سرنوشتساز
نولند در یک خانواده مذهبی بزرگ شد و به شدت به ایمان خود پایبند بود. اما با ورود به دانشگاه، به گفته خودش، “تنها یک هفته توانستم مسیحی بمانم.” او به مصرف مشروبات الکلی، مواد مخدر و روابط بیقاعده روی آورد. اما حادثهای که او را فلج کرد، باعث شد مسیر زندگیاش تغییر کند. خودش میگوید: “این یک مداخله الهی بود. باور دارم که این بهترین اتفاقی بود که میتوانست برایم رخ دهد.”
آینده Neuralink؛ معجزهای برای انسان یا سلاحی در دستان میلیاردرها؟
درحالیکه فناوری رابط مغز و کامپیوتر میتواند برای افراد معلول تحولی بزرگ باشد، منتقدان هشدار میدهند که این فناوری میتواند به ابزاری برای کنترل ذهن و نقض حریم خصوصی انسانها تبدیل شود. آیا کاشت تراشه Neuralink در مغز تنها یک نوآوری پزشکی است، یا اولین گام به سوی آیندهای که در آن میلیاردرهایی مانند ایلان ماسک به دادههای مغزی افراد دسترسی خواهند داشت؟
نولند فعلا در حال آزمودن این فناوری است، اما پرسش اساسی همچنان باقی است؛ آیا این مسیر، آیندهای روشن برای بشریت رقم خواهد زد، یا ما را به سوی دنیایی تاریک و کنترلشده سوق خواهد داد؟
آیندهای که در آن ذهن جایگزین دست میشود
زندگی نولند آرباگ، پس از حادثهای که باعث فلج کامل او شد، به شدت تغییر کرد. ضربهای که به سرش وارد شد، مهرههای گردنش دچار دررفتگی شد و نخاعش به شدت آسیب دید. برخلاف بازیگر مشهور کریستوفر ریو که پس از شکستگی مهرههای اول و دوم گردن حتی نمیتوانست سرش را نگه دارد، نولند هنوز توانایی حرکت سر و شانههایش را دارد. بااینحال، کنترل سایر اندامهایش را برای همیشه از دست داده است.
با وجود این آسیب جدی، نولند بارها از کلمه “شانس” استفاده میکند: «خیلی خوششانس بودم که مجبور نشدم تا آخر عمر روی دستگاه تنفس مصنوعی باشم.» “خیلی خوششانس بودم که آسیب مغزی شدید ندیدم.”
اما در نهایت، بهبود خاصی در وضعیتش حاصل نشد و او ناچار شد زندگی وابستهای را بپذیرد.
زندگی با وابستگی مطلق
نولند باید برای همه چیز از دیگران کمک بگیرد: از حمام رفتن گرفته تا مسائل روزمره مانند حرکت دادن ویلچر، ارسال پیام یا حتی کشیدن سیگار. او که قبلا سیگار و ماریجوانا مصرف میکرد، مجبور بود از کسی بخواهد سیگارش را روشن کند و خاکستر آن را بتکاند. در نهایت، برای جلوگیری از آسیب به اطرافیان، آن را ترک کرد.
اما بزرگترین چالش او، از دست دادن حریم خصوصی بود. ارسال یک پیامک ساده، کاری بود که باید یا با چوبی در دهانش انجام میداد، یا مجبور بود با صدای بلند متن را دیکته کند. خودش میگوید: “مردم خیلی چیزها را بدیهی میدانند؛ حتی یک کار ساده مثل فرستادن پیام خصوصی برای یک فرد کاملا فلج سخت است. اگر بخواهم پیام بفرستم، انگار دارم آن را برای همه فریاد میزنم…”
معجزهای به نام Neuralink
برای مدتی، نولند تنها با یک چوب مخصوص در دهانش و یک iPad کار میکرد. این روش بسیار کند و دشوار بود. اما حالا، تنها با قدرت ذهنش، میتواند همه کارهایی را که قبلاً برایش غیرممکن بود، انجام دهد.
او با حرکات سریع و روان نشانگر موس، در یک بازی شطرنج حرکت میکند. درحالیکه دستانش همچنان بیحرکت روی ویلچر قرار دارند، سرباز حریف را میگیرد و لبخند میزند: “مهندسان Neuralink خیلی حرفهای نیستند، بردنشان سخت نیست!”
سپس در شبکه اجتماعی X (توییتر سابق) پیامهایش را چک میکند و حتی یک بازی ویدیویی انجام میدهد. او در بازی Vampire Survivors، دشمنان را یکی پس از دیگری از بین میبرد، بدون اینکه حتی یک عضلهاش را تکان دهد. وقتی مرحله را تمام میکند، صفحه پر از کاغذهای رنگی جشن موفقیت میشود.
“گاهی فراموش میکنم که این چقدر شگفتانگیز است، چون برایم کاملا طبیعی شده است.”
برتری ذهنی بر دستان
نولند حتی متوجه شده که در برخی موارد، از بقیه سریعتر است. بعد از دریافت ایمپلنت Neuralink، اولین کاری که خواست انجام دهد، بازی کردن بود. او با دوستانش در Civilization VI: Red Death رقابت کرد؛ یک بازی استراتژیک که سرعت عمل در آن حیاتی است.
“این بازی یک رقابت سرعتی است. هر کسی که سریعتر عمل کند، برنده میشود.” “و من داشتم همهشان را شکست میدادم!”
چشمانش از تعجب برق میزند: “همین یک تجربه به من فهماند که این فناوری، جهان را تغییر خواهد داد.”
مغزهای متصل: دنیایی که در آن ذهن جایگزین حرکت میشود
ایدهی رابطهای مغز و کامپیوتر (BCIs) چیز جدیدی نیست. اولین آزمایشهای پیوند تراشه به مغز حیوانات در دهه ۱۹۶۰ انجام شد. در سال ۱۹۹۲، فناوری Utah Array، که شامل یک ماتریس سوزنی برای خواندن سیگنالهای مغزی بود، توسعه یافت. اولین انسانی که یک تراشه داخل جمجمهاش کاشته شد، متیو نیگل در سال ۲۰۰۴ بود. بااینحال، تاکنون هیچ نهاد نظارتی استفاده از این فناوری را خارج از محیطهای آزمایشی مجاز نکرده است.
نولند آرباگ اما اولین فردی است که از کاشت تراشه در مغز استفاده میکند که هدف نهاییاش نهتنها خواندن، بلکه ورود اطلاعات به مغز است؛ چیزی که میتواند مرزهای بین انسان و ماشین را از نو تعریف کند.
از آزمایشهای اولیه تا تراشهی ۱۰۲۴ الکترودی
نظریهی پشت BCIها ساده است؛ این دستگاهها سیگنالهای الکتریکی نورونها را خوانده و به دستورات کامپیوتری تبدیل میکنند. حتی در افراد کاملا فلج، سلولهای مغزی همچنان فعال هستند، اما سیگنالها قادر به عبور از نخاع نیستند.
درحالیکه سیستم Utah Array تنها ۱۰۰ الکترود داشت، تراشه N1 محصول Neuralink دارای ۱۰۲۴ الکترود توزیعشده بر روی ۶۴ رشتهی نازکتر از موی انسان است. این رشتهها توسط روبات جراح R1، با دقت بالا ۳.۵ میلیمتر درون قشر مغز کاشته میشوند.
هدف Neuralink در واقع ایجاد ارتباطی مستقیم بین مغز و کامپیوتر، با قدرت و دقتی بیشتر از هر سیستم قبلی است.
الهامبخش این فناوری چیست؟ رمانهای علمی-تخیلی Iain M. Banks، که در آن “توری عصبی” (neural lace) نوعی ایمپلنت است که تمام افکار و احساسات فرد را ذخیره میکند.
چشمانداز ایلان ماسک
او Neuralink را راهی برای همگامسازی مغز انسان با هوش مصنوعی میبیند. ماسک میگوید: “همهی تجربیات زندگی؛ بوها، احساسات، همگی سیگنالهای الکتریکی هستند. اگر بتوانیم نورون درستی را تحریک کنیم، میتوانیم بویی خاص یا حتی یک توهم بصری را ایجاد کنیم. مغز را میتوان مانند یک کامپیوتر زیستی هک کرد.”
آزمایش روی حیوانات: از خوکها تا میمونها
سال ۲۰۲۰، ماسک Neuralink را با یک خوک به نام Gertrude معرفی کرد که سیگنالهای مغزیاش بهطور بیسیم به کامپیوتر ارسال میشد.
سال ۲۰۲۱، ویدیویی از میمونی به نام Pager منتشر شد که بازی Pong را تنها با نیروی ذهنش انجام میداد.
اما اتهامات حیوانآزاری نیز مطرح شد. تحقیقات Wired، گزارشهایی از رنج شدید و مرگ دهها حیوان آزمایشی را فاش کرد. بااینحال، وزارت کشاورزی آمریکا در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که هیچ نقضی در مقررات مربوط به آزمایش روی حیوانات مشاهده نشده است.
ورود انسان به آزمایشها: داستان نولند
در سپتامبر ۲۰۲۳، سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) به Neuralink مجوز آزمایشهای انسانی را اعطا کرد. این شرکت به فردی مناسب برای اولین آزمایش نیاز داشت.
نولند، سالها پس از حادثه، امیدش را از دست نداده بود. او نامش را در بزرگترین بانک اطلاعاتی آسیبهای نخاعی ثبت کرده بود، اما هرگز برای آزمایشها انتخاب نشد. فکر میکرد که دلیلش، سیگاری بودنش بود.
او شبها در تختش دراز میکشید و با چشمان بسته، سعی میکرد انگشتانش را حرکت دهد، اما هر بار که چشمانش را باز میکرد، هیچ تغییری مشاهده نمیکرد. تا اینکه ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، یک تماس تلفنی سرنوشتش را تغییر داد.
دوستش، که طرفدار پر و پا قرص ایلان ماسک بود، به او گفت که آزمایشهای انسانی Neuralink آغاز شده است. همان روز، نولند فرم درخواست را پر کرد و سه روز بعد، اولین مصاحبهاش را انجام داد و در نهایت، او همان کسی بود که Neuralink به دنبالش میگشت.
انتخاب نولاند بهعنوان اولین فرد دریافتکننده تراشه نورالینک: روایتی از جراحی و چالشهای پس از آن
برای من کاملاً واضح است که او گزینه ایدهآلی است: فردی گرم، دوستداشتنی و صادق که آیندهاش در آغاز زندگی بزرگسالیاش با پیچشی از سرنوشت از او گرفته شد. از منظر روابط عمومی، او قطعا انتخاب فوقالعادهای خواهد بود. اما نولاند واقعا این موضوع را درک نمیکند.
مراحل متعددی از مصاحبهها و ارزیابیها انجام شد. نولاند به مؤسسه عصبی بارو در فینیکس، آریزونا فرستاده شد تا هشت ساعت تحت اسکن، آزمایش خون، آزمایش ادرار، تستهای حافظه و ارزیابیهای روانشناختی قرار گیرد. تیم نورالینک با میا، همسر نولاند نیز صحبت کردند.
نولاند موافقت کرد که بهمدت شش سال بخشی از مطالعه «پرایم» نورالینک باشد. او مجبور بود یک فرم رضایتنامه ۳۵ صفحهای را امضا کند که شامل فهرستی طولانی از خطرات احتمالی بود. در اوایل ژانویه ۲۰۲۴، تماسی دریافت کرد که به او اطلاع میداد بهطور رسمی بهعنوان اولین فرد دریافتکننده تراشه نورالینک انتخاب شده است. جراحی او دو هفته بعد انجام میشد.
با وجود اینکه همهچیز به سرعت پیش رفت، نولاند گفت که برای هر چیزی آماده است. او میگوید: «من در دراز کشیدن و فکر کردن به همه سناریوهای ممکن مهارت دارم. به والدینم گفتم: اگر دچار هرگونه آسیب مغزی شدم، دیگر نمیخواهم با شما زندگی کنم، میخواهم مرا به یک مرکز مراقبت بسپارید. »
ایلان ماسک قرار بود صبح روز ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴، در روز جراحی نولاند، در مؤسسه عصبی بارو حضور داشته باشد. نولاند میگوید: «حدس میزنم مشکلی برای هواپیمایش پیش آمد، یک نقص فنی یا چیزی شبیه به آن، بنابراین نتوانست حاضر شود.» آنها دقیقا قبل از ورود نولاند به اتاق عمل با فیستایم صحبت کردند. ماسک گفت: تو قرار است تاریخسازی کنی.»
جراحی و لحظات پس از آن
جراحی کمتر از دو ساعت طول کشید. نولاند عکسی روی تلفنهوشمندش نشان میدهد که برش بزرگ L شکل روی سر تراشیدهاش را نمایش میدهد. اکنون چیزی دیده نمیشود؛ موهای تیره و بلندش جای زخم را پوشاندهاند. آنها تکهای از جمجمه را برداشتند و سپس جمجمه را با تراشه جایگزین کردند. پوست روی آن را پوشانده است.
ماسک با همراهانش زمانی رسید که نولاند هنوز تحت تأثیر بیهوشی بود. او از نولاند تشکر کرد و به او گفت که جراحی با موفقیت انجام شده است. کمی بعد، تیم ۱۰ نفره نورالینک وارد شدند تا ایمپلنت را فعال کنند. وقتی آن را روشن کردند و دیدند که به یک تبلت متصل شده و اطلاعات لحظهای از سلولهای مغزی نولاند دریافت میکند، برخی از آنها اشک ریختند. نولاند میگوید: «من سعی میکردم انگشتم را تکان دهم، کاری که میلیونها بار انجام دادهام، و روی صفحه یک موج زرد بزرگ دیدم.» کل اتاق با تشویق منفجر شد.
بعد از آن، نولاند و تراشه باید یاد میگرفتند که چگونه با هم کار کنند؛ انسان یاد میگرفت چگونه بهترین سیگنالها را با ذهنش ایجاد کند و کامپیوتر یاد میگرفت چگونه آنها را به درستی رمزگشایی کند. نولاند هنوز هم روزانه چهار ساعت کاری را که آن را «جلسه» مینامد برای نورالینک انجام میدهد، تمرینهایی مانند کلیک روی هدفها روی صفحه برای تنظیم دقیق کنترل مکاننما.
اما این کار به سرعت برای او به یک عادت تبدیل شد. در ابتدا، او از چیزی که «حرکات تلاشی» مینامد استفاده میکرد: سعی میکرد دستش را حرکت دهد و مکاننما به جایی میرفت که او سعی میکرد دستش را ببرد. اما سپس توانست آن را با «حرکات تصوری» هدایت کند: دیگر سعی نمیکرد چیزی جز مکاننما را حرکت دهد.
نولاند میگوید: «تو به انجام آن فکر نمیکنی، فقط میخواهی مکاننما به هر جایی که میخواهی برود. وقتی اولینبار آن را با حرکت تصوری جابهجا کردم، ذهنم منفجر شد. دیوانهکننده بود. این دو هفته بعد از جراحی اتفاق افتاد و من تمام روز سرخوش بودم. آن موقع بود که همه چیز برایم واقعی شد.»
این شبیه به تلکینزیس (جنبش ذهنی) بهنظر میرسد. نولاند شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «من آن را تلکینزیس نامیدم، چون چیزی را با ذهنت حرکت میدهی، اما ایلان ماسک آن را تلهپاتی نامید، چون من از طریق ذهنم با یک کامپیوتر ارتباط برقرار میکنم.»
هدف ماسک در نهایت این نیست که افراد کوادریپلژی (فلج چهاراندام) بتوانند چیزها را حرکت دهند، بلکه این است که ذهنها بتوانند رابطی بینقص با کامپیوترها داشته باشند.
چالشهای پس از جراحی
اما این فرآیند برای نولاند به هیچوجه بینقص نبود. در ابتدا، او از این موضوع ناامید شد که مجبور بود هر پنج یا شش ساعت استفاده از ایمپلنت را متوقف کند تا آن را شارژ کند. اما تیم نورالینک توانست راهحلی پیدا کند و اکنون او میتواند بهطور مداوم از N1 استفاده کند، با کلاه بیسبالی که مجهز به یک سیمپیچ است و هر زمان که باتری کم باشد، از برق شارژ میشود.
سپس، یک ماه پس از جراحی، بدترین اتفاق ممکن رخ داد: ایمپلنت شروع به از کار افتادن کرد. او شروع به از دست دادن کنترل مکاننما کرد. این مشکل زمانی به اوج خود رسید که او برای بازدید از تأسیسات نورالینک در فریمونت، کالیفرنیا و نمایش مهارتهای جدیدش به آنجا سفر کرد. نولاند تصور کرد که تیم احتمالا نرمافزار را دستکاری کرده است. به آنها گفته بود: «شما باید این را درست کنید. من اینجا آمدهام تا با نورالینک ماریو کارت بازی کنم. نمیتوانم اجازه دهم شما دقیقاً قبل از این کار، همه چیز را به هم بریزید.»
درست قبل از رسیدن او، تیم به او اطلاع دادند که هنگام انجام جراحی، حرکت مغز او را که با هر ضربان قلب میتپد، در نظر نگرفتهاند. رشتهها بلافاصله پس از کاشت شروع به عقبکشیدن کردهبودند؛ اکنون ۸۵٪ از آنها در جای خود نبودند و الکترودهای آنها هیچ چیزی را ثبت نمیکردند.
چالشها و رویاهای نولاند: زندگی با کاشت تراشه نورالینک در مغز
نولاند میگوید: «واقعاً بد بود. همه چیز از من گرفته میشد. این واقعاً، واقعاً سخت بود.»
او از تیم خواست تا «هر کاری که لازم است انجام دهند تا مشکل را حل کنند. وارد عمل شوند و جراحی دیگری انجام دهند.» اما جراح مغز و اعصاب تمایلی به انجام جراحی مجدد نداشت. در عوض، مهندسان نورالینک نرمافزار را تنظیم کردند تا ۱۵٪ باقیمانده از رشتهها، سیگنالهای گروهی از نورونها را بخوانند، به جای سیگنالهای سلولهای منفرد. تاکنون، این راهحل جواب داده است.
نولاند اکنون بیشتر از نحوه تایپ کردنش ناامید است، با حرکت دادن مکاننما و کلیک روی حروف فردی روی صفحهکلید. این روش به هیچوجه شبیه به خروجی متن ذهن به صفحهای که ایلان ماسک هنگام تأسیس نورالینک در ذهن داشت، نیست. او میگوید: «ما به حدود ۲۵ کلمه در دقیقه رسیدهایم، اما دیکته کردن هنوز بهتر است. باید ببینیم با گذشت زمان چه اتفاقی میافتد.»
او میداند که تراشه نورالینک او همیشه بدترین خواهد بود. در اوت ۲۰۲۴، شرکت اعلام کرد که دومین شرکتکننده در آزمایش، یک مرد ناشناس کوادریپلژی که تصمیم گرفته با نولاند ملاقات یا صحبت نکند، یک ایمپلنت دریافت کرده است. با تراشه پیشرفتهترش، «الکس» توانسته است با قدرت ذهنش اشیاء سهبعدی طراحی کند. هیچیک از رشتههای او عقبنشینی نکردهاند. ماه گذشته، ماسک فاش کرد که فرد سومی که او نیز ناشناس است، اکنون اقدام به کاشت تراشه در مغز کرده است.
نگرانیهای اخلاقی و تکنولوژیک
با وجود خوشبینی بیوقفه، نولاند امکانهای تاریک این فناوری را که در مغزش جای گرفته است، درک میکند. نورالینک میگوید که مغز او را زیر نظر نمیگیرد یا فعالیتهای آنلاین او را ردیابی نمیکند، اما به او هشدار داده است که ممکن است کسی بتواند دادههای تولیدشده توسط نورونهایش را «مهندسی معکوس» کند تا بفهمد به چه چیزهایی نگاه کرده است.
در روز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، نولاند توییتی از وبسایت طنز «The Onion» منتشر کرد: «بیمار نورالینک نمیتواند دستش را از رأی دادن به ترامپ بازدارد.»
او از روی اختیار خود به ترامپ رأی داد. پنج روز بعد، از دنبالکنندگانش پرسید که «بزرگترین نگرانیهای اخلاقی و معنوی» یک ایمپلنت نورالینک چه میتواند باشد.
یکی پاسخ داد: «بچهها ممکن است از آن برای تقلب در مدرسه استفاده کنند.»
دیگری گفت: «هک کردن و کنترل کاربر.»
سومی اضافه کرد: «توانایی دیگران برای خواندن ذهن شما… و مداخله در آن.»
چرا این سؤال را پرسید؟
نولاند میگوید: «این چیزی است که دائماً از من پرسیده میشود، و من جواب خوبی ندارم.» اما او به وضوح به آن فکر کرده است. وقتی از او میپرسم که استفاده بد از یک رابط مغز-کامپیوتر (BCI) چه میتواند باشد، فهرستی را مرور میکند: «کنترل ذهن، کنترل بدن. در این مرحله، فقط سیگنالهای من را میخواند، اما در آینده قادر خواهد بود بنویسد، و ارسال سیگنال به مغز میتواند ترسناک باشد. شما میتوانید مردم را وادار کنید هر چیزی را ببینند، احساسات مختلف، هیجانات، توهمات را تجربه کنند…»
آیندهای که ماسک تصور میکند
ماسک از آیندهای هیجانزده است که در آن با کاشت تراشه در مغز، سیگنالهایی به مغز ارسال میکند. او در گفتوگو با والتر ایزاکسون، نویسنده زندگینامهاش، به بررسی این امکانها پرداخت: «میخواهید مادونقرمز یا فرابنفش ببینید؟ امواج رادیویی یا رادار چطور؟» در یک ارائه در سال ۲۰۲۲، ماسک توضیح داد که چگونه توانایی نورالینک برای نوشتن روی مغز میتواند به فردی که نابینا به دنیا آمده است، امکان دیدن بدهد. او همچنین گفت که «مطمئن است که میتوان عملکرد کامل بدن را به فردی که نخاعش قطع شده است، با استفاده از تراشههایی که زیر محل آسیب کاشته میشوند، بازگرداند.»
رویاهای نولاند
نولاند رویای اتصال به یک ماشین تسلا و ربات انساننمای اپتیموس تسلا را در سر میپروراند. او میگوید: «این به معنای آن است که میتوانم یک مراقب ۲۴ ساعته داشته باشم که میتوانم آن را کنترل و حرکت کنم.»
آیندهای نامشخص
آیا همه اینها فقط هیاهو و ادعا است؟ اما تصور آیندهای که در آن مجموع تمام دانش بشری در دسترس هر کسی با یک ایمپلنت مغزی باشد، امکانپذیر است. آنها میتوانند اضطراب یا همدلی خود را در صورت نیاز خاموش کنند. با یادآوری کامل هر لحظه از زندگیشان و هر قطعه اطلاعاتی که با آن مواجه شدهاند، هر مشکلی قبل از اینکه ذهن آگاه به آن فکر کند، حل میشود. زندگی برای این افراد تقریبا بدون اصطکاک خواهد بود. در چنین دنیایی، آیا نابرابری باورنکردنیای بین کسانی که BCI دارند و کسانی که ندارند، وجود نخواهد داشت؟
نولاند در پاسخ به این سؤال میگوید: «اگر به تمام فناوریهای امروز فکر کنید، افرادی هستند که پول استفاده از فناوری را دارند و افرادی که ندارند. من میدانم که ایلان میخواهد آن را در مقیاس بزرگ، ارزان و مقرونبهصرفه تولید کند.» او شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «منصفانه نیست، اما زندگی منصفانه نیست.»
قوانین سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) مانع از آن میشود که نورالینک به نولند برای شرکت در این پژوهش پرداختی داشته باشد یا در تأمین هزینههای مراقبتی وی مشارکت کند. خانه او بهطور کامل برای شرایطش مناسبسازی نشده است؛ در هشت سال گذشته، او مجبور بوده است در حیاط پشتی خود دوش بگیرد. “هیچ حریم خصوصیای وجود ندارد، اما ما توان مالی ساخت یک دوش مناسب برای من را نداشتیم. این همیشه یکی از آرزوهای ما بوده است.”
پس از آنکه نولند به چهره انسانی نورالینک تبدیل شد، تعداد دنبالکنندگانش در شبکه اجتماعی X از ۱۲۸,۰۰۰ نفر فراتر رفت. در ماه نوامبر، او اعلام کرد که قصد دارد یک پخش زنده ۷۲ ساعته برای جمعآوری کمک مالی برگزار کند تا مردم بتوانند در زمان واقعی شاهد استفاده او از این ایمپلنت مغزی باشند و درعینحال برای ساخت خانهای که متناسب با نیازهایش باشد، کمک مالی کنند. او در این سه روز ۷۵۰,۰۰۰ دلار جمعآوری کرد، اما عمده این مبلغ از سوی جامعه رمزارزها تأمین شد و هنگام نقد کردن، مشمول مالیاتهای سنگینی خواهد شد. وی همچنان در تلاش برای تأمین منابع مالی موردنیاز است.
نولند آرزو دارد روزی بتواند به یک خودروی تسلا و ربات انساننمای تسلا، موسوم به آپتیموس، متصل شود. این کار به او امکان میدهد که یک مراقب ۲۴ ساعته داشته باشد که میتواند او را کنترل کند تا هر کاری برایش انجام دهد، و همچنین بتواند بهراحتی جابهجا شود.
اما آینده نولند بسیار کمتر از این فانتزیها هیجانانگیز بهنظر میرسد. پس از پایان مطالعه، نورالینک یا ایمپلنت او را خارج خواهد کرد یا صرفاً آن را غیرفعال خواهد ساخت. آیا او در آن زمان تمایل به دریافت نسخه ارتقایافتهتری نخواهد داشت؟
او پاسخ میدهد: “آنها نمیتوانند هیچ تضمینی به من بدهند. هرگونه وعدهای ممکن است من را به ماندن در این پژوهش ترغیب کند.” وی تمایل دارد دوباره به دانشگاه بازگردد و تحصیلاتش را به پایان برساند، سپس از مهارتهای خود بهعنوان یک سخنگو برای دفاع از حقوق جامعه در حال رشد کاربران BCI استفاده کند. نولند بر این باور است که اگر روزی فناوریای برای بازگرداندن حرکت به افراد مبتلا به فلج چهاراندام توسعه یابد، احتمالا برای او دیگر دیر خواهد بود، زیرا عضلاتش تا حد زیادی تحلیل رفتهاند.
با آرامش میگوید: “من از شرایط زندگی خود راضی هستم. پیش از نورالینک نیز همینگونه بودم و پس از آن نیز خواهم بود. من راه خود را خواهم یافت.”
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید