فیلم Enola Holmes از شبکهی نتفلیکس پخش شد تا قصهای متفاوت از دلِ دنیای داستانی شرلوک هلمز را شاهد باشیم اما آیا فیلم انولا هولمز، یک اثر تماشایی و سرگرمکننده است؟
هر آنچه که از شرلوک هلمز و قصههای معماییاش در خاطرهتان وجود دارد را یک راست به سطل آشغال بیندازید. فیلم انولا هلمز برخلاف اینکه اسم و رسم شرلوک هلمز را یدک میکشد، در خدمت دنیا و کاراکترهایی نیست که میشناسیم. با اینکه داستان فیلم انولا هولمز، از روی ماجرایی است که نانسی اسپرینگر در گذشته به رشتهی تحریر درآورده، شخصیت انولا هلمز در دنیای سینما و تلویزیون، یک کاراکتر جدید است؛ بر همین اساس نیاز بود تا باب آشنایی با شخصیتی که میلی بابی براون، نقشش را جلوی دوربین بازی میکند بیشتر باز شود، اما شروع فیلم خیلی سریع است و با ریتمی بسیار تند، قصهای معمایی تعریف میشود. البته دقیقتر این است بگوییم تعریفِ دنیای فیلم و تعریفی مختصر از کاراکترهای اصلی داستان و نه روایت حوادث سلسلهوار ماجرا. در این ماجرا خبری از واتسون، رفیق شفیق شرلوک نیست و اساس ماجراجوییهای فیلم روی دوش سه شخصیت سنگینی میکند؛ انولا، شرلوک و مایکرافت. سه شخصیتی که در واقع همگی، اعضای یک خانواده هستند.
جریان داستان از نقطهای آغاز میشود که مادر انولا ناپدید شده و انولا هم تصمیم میگیرد که مادرش را به تنهایی پیدا کند. البته پیش از جریان فیلم، تماشا میکنیم که انولا یک دختر عادی نیست و مادرش، از او شخصیتی همه فن حریف میسازد. البته از همان ابتدا، این موضوع را نیز متوجه میشویم که قرار نیست یک قصهی کاملا جدی و خشک را تماشا کنیم. رگههایی از طنز در این فیلم دیده میشود و لحن فیلم، یک لحن فانتزی و کمدی است. جریان اصلی داستان، یعنی رویداد ناپدید شدنِ مادر انولا آنچنان پرکشش و جذاب روایت نمیشود که بیننده با اشتیاق به پای ماجراهای انولا بنشیند. یک روز انولا از خواب بیدار میشود و میفهمدد مادرش بدون هیچ دلیل خاصی ناپدیده شده است. حتی رونمایی از شخصیت شرلوک و مایکرافت نیز دردی را دوا نمیکند. هنری کویل و سم کلفلین که به ترتیب عهدهدار دو نقش شرلوک و مایکرافت هستند، آنچنان قدرتمند ظاهر نمیشوند که بیننده از تماشای اکت آنها لذت ببرد. شاید احتمالا به علت پیشزمینهای باشد که ما از شرلوک هلمز داریم؛ چراکه بازیگرهای متعددی در نقش این کاراکتر خیالی جلوی دوربین بازی کردهاند و خود به خود وقتی که یک فیلم بر مبنای این شخصیت ساخته میشود، بیننده تلاش میکند که به دنبال شباهت و تفاوتهایی بین بازیگرهای این شخصیت بگردد. اگر از بازی تصنعی این دو بازیگر سرشناس فیلم فاکتور بگیریم، از آن سو میلی بابی براون با سن کمی که دارد از عهدهی نقشش برمیآید. انصافا براون که پیشتر با سریال Stranger Things مشهور شد، توانسته شخصیت درست و حسابیای را جلوی دوربین به ما نشان دهد. انولا، دختربچهای به شدت باهوش، زیرک، توانمند و صد البته جسور است که هر از گاهی با مخاطب نیز به واسطهی لنز دوربین صحبت میکند. گفتوگوهای انولا که اغلب با مدیومشات همراه است، تلاش میکند تا بیننده را همگام با خود به دل داستان ببرد اما مشکل از جایی آب میخورد که از دو ساعت فیلم، تقریبا یک سوم ابتدایی داستان، رویداد آنچنان پر زد و خوردی شکل نمیگیرد که بیننده همگام با انولا در جریان مخاطراتی قرار گیرد که او به جان میخرد.
وجود ستارههایی مثل هنری کویل و سم کلفلین در این ماجرا میتوانست سکانسهای زیادی را ایجاد کند که انولا به همراه برادرانش در حال حل معما باشند، اما سوا از اینکه دو برادر اغلب هر کدام راه خود را میروند و خیلی کم با یکدیگر در ارتباط هستند، چینش رویدادها در خط داستانی نیز به گونهای نیست که همه چیز در هم گره بخورد. انولا برای رسیدن به هدفش، درگیر مسائلی میشود و با ورود توکسبِری به قصه، خط داستانی به سمت دیگری میرود، اما چیزی که فیلم انولا هولمز از آن رنج میبرد، فقدان یک معمای درست و حسابی است. به عبارتی، معمای نیمه جان فیلم به درستی روایت نمیشود. فیلم انولا هولمز بیشتر مثل موش و گربه بازی است تا یک فیلم معمایی و هیجانانگیز. بخش عمدهی هیجانِ فیلم نیز در درگیریهایی خلاصه می شود که بین انولا و دیگر شخصیتها رخ میدهد. این درگیریها نیز در حد چند سکانس است و آنچنان مانعی برای انولا هلمز محسوب نمیشود.
فیلم انولا هولمز بیشتر مثل موش و گربه بازی است تا یک فیلم معمایی و هیجانانگیز
مفاهیم فمینیستی نیز در زیرمتن فیلم حس میشود که برای فیلمی که در سال ۲۰۲۰ میلادی به اکران میرسد و قهرمان اصلیاش یک دختربچه است، وجود چنین مفاهیمی چندان اتفاق عجیبی نیست. پیش از نقد فیلم انولا هولمز، در نقد و بررسی فیلم مولان نیز مفاهیم فمینیستی را به صورت خلاصه بررسی کردهایم. در فیلم انولا هولمز، این معانی نه آنچنان مثل فیلم مولان جلوی چشم مخاطب است که بیننده از تماشای فیلم پس زده شود و نه آنچنان مهجور که کمتر کسی متوجهاش شود. شخصیتهایی مثل شرلوک و مایکرافت هر از گاهی نصیحتهای خردمندانهای به انولا میکنند که طبق قراردادهایی نانوشته که در فیلمهای معمایی وجود دارد، این جملات قصار باعث میشود تا قهرمان داستان، به یکباره متوجه موضوعی شود که قبل از آن نقطه،ی داستانی، به آن دقت نکرده بود و خودآگاهی قهرمان داستان باعث میشود که معمای فیلم حل شود. در واقع نقش دو شخصیت شرلوک هلمز و برادرش مایکرفت در همین حد است که به انولا کمک برسانند. در این ماجرا، کاراکتر لستراد را نیز شاهد هستیم که پتانسیلهای زیادی داشته تا در این فیلم، جریانساز شود اما صرفا تبدیل شده به یک شخصیت یکبارمصرف که پس از تیتراژ پایانی، کسی اصلا یادش هم نمیآید چنین شخصیتی را کسی جلوی دوربین بازی کرده است.
فیلم انولا هلمز میتوانست تنها معمایی که داشته را با آب و تاب بیشتری تعریف کند، اما تمرکز کارگردان بیشتر روی لحن و سبکی خاص خلاصه شده تا این اثر بیشتر باب پسند نوجوانان باشد تا بزرگسالها و افرادی که سینما را به صورت جدی و حرفهای دنبال میکنند. اگر فیلم تمام تمرکزش را روی شخصیتپردازی انولا هلمز و تهیهی قابهای سینمایی چشمنواز خلاصه نميکرد، لحن بامزه و طنز فیلمنامه میتوانست بزرگسالها را نیز به فیلم جذب کند. شخصیتپردازی و میزانسنها به نوبهی خود، قابل احترام است، اما اجزای فیلم در رکاب قصهگویی و به تبع حل معمای داستان به کار گرفته نمیشود.؛ حتی موسیقیهایی را که نیز در طول فیلم میشنویم، بیشتر خاصیتی تجملاتی و تزئینی دارند تا اینکه حس و حال خاصی را به بیننده منتقل کنند.
فیلم Enola Holmes پتانسیلهای زیادی برای تبدیل به یک اثر شاهکار داشته و با اینکه فیلم از ستارههای شناختهشده بهره برده، فیلم انولا هولمز نه آنچنان قصهی جذابی را برای مخاطب تعریف میکند و نه قدرت ماندگاری خاصی را در میان آثار سینمایی این چنینی دارد. میتوان از تماشای فیلم انولا هولمز لذت برد، اما باید چشمتان را روی تمام مشکلات ریز و درشتی که فیلم دارد ببندید.
- ایفای نقش بسیار ستودنی میلی بابی براون
- شخصیتپردازی بسیار خوب انولا هلمز
- میزانسن و قاببندیهای چشمنواز و زیبا
- معانی فمینیستی قصه به درستی بیان میشود
- شخصیتپردازیهای سطحی دو کاراکتر شرلوک و مایکرافت
- عدم تعامل درست بین سه شخصیت اصلی داستان
- معمای فیلم به درستی و با جذابیت روایت نمیشود
- اجزای مختلف فیلم در رکاب قصهگویی نیستند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید