لولوش و ارن: قهرمان یا شرور؟
نقطه صفر اخلاقی!
ارن و لولوش هر دو نقش قهرمان و شرور را در مقاطعی از داستانهای مربوطه خود را دارند. در این مقاله به بررسی چند شباهت این دو شخصیت میپردازیم.
با انتظار برای آخرین قسمت از انیمه Attack on Titan پایان این انیمه محبوب بسیاری از طرفداران را به هیجان آورده است. ارن یگر (Eren Jaeger)، یک انسان معمولی در دنیایی که در آن دوستی با دشمنان و بخشیدن آنها هرگز کارساز نیست، در فصل پایانی تغییرات شخصیتی کامل را تجربه میکند. ارن خود را وقف Rumbling کرده است، هزاران تایتان عظیم الجثه که درون دیوارهایی را که خانه او را احاطه کردهاند آزاد کرده و آنها را به به بقیه نقاط جهان میفرستد. این تایتانها همه را در مسیرشان میکشند تا زمانی که تنها مردم زنده جهان، مردم جزیره پارادایس باشند.
اقدامات ارن در فصل آخر سریال بسیاری را با استدلال او گیج کرده است، اما همه چیز در پایان سریال مشخص میشود. برنامه این بود که ارن تبدیل به شیطانی شود که دوستانش باید آن را شکست دهند و نفرتی را برانگیزد که تمام جهان را علیه او متحد کند. او مطمئن شد که هر متحدی را که داشت را کنار زده و منتظر سرنوشت نهاییاش در دستان آنها بود، همگی مطابق با نقشهاش. از بسیاری جهات، اقدامات او شبیه به کاراکترهای انیمیشن دیگری است. لولوش از انیمه کد گیاس (Code Geass).
لولوش لامپروژ
به ندرت پیش میآید که یک قهرمان داستان به آرمانهای خود پشت کند و به همان چیزی تبدیل شود که قسم خورده است شکست دهد و با انجام این کار اطمینان حاصل کند که کسانی که او را شکست میدهند قهرمان میشوند. نادر، اما غیرممکن نیست چون لولوش این کار را در انیمه کد گیاس که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، انجام داد.
Code Geass: Lelouch of the Rebellion با نبردهای مکای پر اکشن، نقشههای سیاسی و معضلات اخلاقی جایگاه خود را نشان داد. قهرمان داستان، لولوش مدام در حال تقابل با خیر و شر بود. او قدرت تحمیل اطاعت کامل از دیگران را داشت و از این قدرت برای سرنگونی یک امپراتوری فاسد و خلع پدرش به عنوان امپراتور با رهبری یک گروه تروریستی که شوالیه سیاه نامیده میشد، استفاده کرد. در حالی که هر دو به عنوان نمادهای امید برای رفقای خود عمل میکردند، لولوش و ارن به گونهای متفاوت با بقیه تعامل داشتند. در فصول اولیه، ارن گستاخ، دست و پا چلفتی و دائماً در حال ربوده شدن بود. از سوی دیگر، لولوش رهبر بلامنازع شوالیه های سیاه بود و دستورات او حتی بدون استفاده از قدرت او، کاملا اطاعت میشد.
این تفاوت در رابطه آنها این تصور را ایجاد میکند که خیانت لولوش یک مانور حساب شده بود که او قبلاً هشت قسمت پیش در ذهن داشت، در حالی که تغییر رفتار ارن تقریباً شبیه به تغییر شخصیت است. در آخرین بخش داستانهایشان بود که ارن و لولوش هر دو طرف خود را عوض کردند و به نظر میرسد که به آرمانهای خود خیانت میکنند. لولوش خود را به عنوان امپراتور تاج گذاری کرد و به طور سیستماتیک شروع به شستشوی مغزی و کشتار دسته جمعی کرد و حتی بدتر از پدرش قبل از خود شد.
او حتی برای شوالیههای سیاه و خواهرش در ملاء عام برنامهریزی کرد، مشابهی که ارن به میکاسا گفت که همیشه از او متنفر بوده و همه دوستانش را به زندان انداخت. در اوج ظلم و جنون آنها، متحدانی که ساخته بودند و به آنها خیانت کرده بودند، همه با هم متحد شدند تا آنها را سرکوب کنند. تنها پس از مرگ آنها است که مشخص میشود که مرگ در تمام مدت هدف ارن و لولوش بوده است. به قول لولوش، آنها به نقطه شرارت خالص تبدیل میشوند و با نابودی آنها، چرخه نفرت پایان مییابد.
قدرتهای ارن
اگرچه اعدام هردو مشابه بود، اما انگیزههای پشت این اقدامات بسیار متفاوت بود. لولوش به جلو فشار آورد تا به چیزی منفور تبدیل شود، جنگ حداقل برای مدتی غیرقابل تصور است. از طرف دیگر ارن دلایل گیج کننده تری برای ایجاد Rumbling دارد. ارن از تخریبی که ایجاد کرد لذت میبرد، اما باز هم باخت مورد انتظار خود را پذیرفت و مرز بین لذت بردن از Rumbling را محو کرد و این کار را فقط برای تنظیم یک پایان خاص برای جنگ بین مارلیها و الدیاییها انجام داد. لولوش وحشیگری های خود را تنها به این دلیل پذیرفت که بالاخره کسی مجرمها را میکشد، در حالی که به نظر میرسید ارن در حقیقت میخواست دنیا را نابود کند و فقط سرنوشت خود را در پایان پذیرفت. در حالی که لولوش معمار ویرانگری خود بود، استقلال ارن در هنگام در نظر گرفتن قدرت تایتان حمله و بنیانگذار مورد بحث است. آیا اراده آزاد در آینده قطعی وجود دارد؟
دوگانگی این شخصیتها همان چیزی است که پایان سریال آنها را به یاد ماندنی میکند و نقشهایی که بازی میکنند به شدت مطابق با نقشههایشان تغییر میکنند. شخصیتهای دیگر با امید، غرور، ترس، نفرت به آنها نگاه میکنند و در نهایت ارن و لولوش بهای نهایی را برای نجات دیگران پرداختند و مرز بین قهرمان و شرور را محو کردند. عملهای لولوش و ارن، مخاطبان را با همین پرسشها مواجه میکند: آیا هدف، طرز رسیدن را توجیه میکند؟ چقدر بد بودن بیشتر از خوب بودن است؟ چه چیزی درست بود و چه چیزی غلط؟ چه کسی این کار را توجیه کرد؟ اصلا کسی بود؟
دو انیمه Attack on Titan و Code Geass مضامین مشابهی را مورد بررسی قرار میدهند و هر دو سری در نهایت قهرمانان خود را برای رفاه جهان، شیطان صفت میکنند. اینکه لولوش و ارن به عنوان قهرمان یا شرور طبقهبندی شوند، به مخاطب واگذار میشود، اما انگیزههای آنها در دو نقل قول از نمایشهای مربوطهشان خلاصه میشود. همانطور که لولوش گفت: «تنها کسانی که باید بکشند کسانی هستند که آماده کشته شدن هستند» و به قول معروف آرمین آرلرت «شما نمیتوانید چیزی را تغییر دهید مگر اینکه بتوانید بخشی از خود را کنار بگذارید. برای پیشی گرفتن از هیولاها، باید مایل باشید انسانیت خود را رها کنید.»
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید