فیلم Escape Room با استفاده از یک فرمول قدیمی و موفق به شدت تلاش میکند تا یک اثر سرگرمکننده و مهیج باشد. با بررسی فیلم Escape Room همراه باشید.
فیلم Escape Room از آن دسته آثاری است که ثابت میکند هنوز میتوان از یک فیلم با سناریویی قابل تحمل لذت برد. تنها به خاطر اینکه ژانر مهیج قادر است به علت ذات سرگرمکننده بودن و طرح حتی یک معما، مخاطبش را تا انتها دنبال خود بکشد. فیلم Escape Room تنها یک اثر هالیوودی معمولی است ولی در نوع خود، یک فیلم هیجانانگیز قابل قبول شاید برایتان باشد. در ادامه این بررسی به این موضوع خواهیم پرداخت که چرا عقیده داریم «شاید».
ایده به دام انداختن گروهی از انسانها به درون یک محیط بسته و تلاششان برای نجات، ایده چندان جدیدی نیست. در طول تاریخ سینما، این ایده اسرارآمیز و بعضا هیجانانگیز در فیلمهای سینمایی گوناگونی مورد استفاده قرار گرفت. آثاری که میتوان مکعب یا همان Cube را نمونه ماندگاری از این ایده قلمداد کرد. فیلم سینمایی Cube محصول سال ۱۹۹۷ به قدری با ذهن مخاطبش بازی میکند که نه تنها اصل ماجرا توسط بیننده فراموش نشد، بلکه حوادثی که بر سر تک تک کاراکترها آمده بود نیز جزو سکانسهای ماندگار سینمای مهیج در هواداران این سبک تبدیل شد.
از فیلم Cube چند دنباله و پیشدرآمدی نیز تهیه شد که چندان باب میل مخاطبین سینما از آب در نیامد. استفاده مکرر از همان فرمول قدیمی برای این مجموعه کفایت نمیکرد و صرفا با آثاری کلیشهای روبهرو شدیم. تا اینکه بالاخره کمپانیهای فیلمسازی دست از سر مکعب برداشتند. اما پس از این همه سال گویا فیلم Escape Room مجدد سناریویی بدین شکل را در پیش گرفته است. البته اثری که در سال ۲۰۱۹ تقریبا همان قصه مکعب را با آب و تاب بیشتری بازگو میکند.
در فیلم Escape Room با شش غریبه مواجه میشویم که در ابتدای ماجرا هر کدام شش مکعب سیاه دریافت میکنند و پس از سر و کله زدن با این شی مرموز، بالاخره درمییابند این وسیله به نوعی حکم یک دعوتنامه به یک بازی سری با ارزش ۱۰ هزار دلار است و کافیست شخصیتهای درون قصه در این بازی شرکت کرده و در نهایت پیروز میدان شوند. اما همانطور که فکر میکنید، قضیه به همین سادگی پیش نمیرود.
در سکانس نخست فیلم Escape Room شخصیتی پریشان و وحشتزده را درون یک اتاق شلوغ از حیث جزئیات میبینیم که به دنبال فرار از آنجاست. شروعی هوشمندانه که به نظر منتقد جزو پیشنیازهای یک فیلم هیجانانگیز در حال حاضر است. سوالات زیادی مبنی بر علت اضطراب کاراکتر بینام و نشان جلوی دوربین و صد البته ماهیت اتاق اسرارآمیز برای بیننده شکل میگیرد. او کیست؟ چرا از آنجا سر درآورده؟ چه کسی این بلا را سرش آورده و اصلا آیا زنده از آنجا بیرون میآید یا خیر. چرا که انتهای سکانس با حالت زیرکانهای به چند روز پیش از شروع قضایای فیلم اتاق فرار کات میخورد.
ضعف عمده فیلم Escape Room را میتوان در ایفای نقش بسیار ضعیف بازیگرانش دانست
آدام روبیتل،کارگردان فیلم Escape Room با در دست داشتن یک سناریوی شسته رفته کار خودش را تا حدود به سزایی راحت میکند. چرا که چالشهای متعددی که در پسِ ساخت یک اثر معمایی و رازآلود وجود دارد، در یک سناریوی که شاخ و برگ زیادی ندارد کمتر حس میشود. به عنوان مثال روبیتل نیازی ندارد تنها معمای فیلم نود دقیقهای را که ساخته چندان بسط دهد. یا او نیازی ندارد قصهاش حتما از نقطه صفر آغاز شود. چرا که تنها یک معما در ماجرا حکمفرماست و منطق روایی به کارگردان اجازه تام میدهد هر گونه که دلش میخواهد فیلمش را تدوین کند. به همین خاطر سناریو با وجود ضعف در طراحی معماهای گوناگون، همچنان به خودی خود چندان چیز بدی نیست.
ضعف عمده فیلم Escape Room را میتوان در ایفای نقش بسیار ضعیف بازیگرانش دانست. معلوم نیست چرا آنها در یک محیط بسته به شکل بسیار بدی بازی میکنند. به نظر میرسد وجود پیشزمینه داستانی برای هر شخصیت، به جای اینکه به بازیگرها در حس گرفتن کمک کند، به ضررشان تمام شده و آنها نتوانستند آن گونه که باید از پسِ شخصیت تعریف شدهشان بر بیایند. به همین خاطر شاید احساس ترس را در چهره هیچکدامشان احساس نکنید. شاید تنها بازیگر قابل قبول را بتوانیم «دِبورا انول» در نقش آماندا هارپر بدانیم که دور از انصاف است تلاشش را جلوی دوربین زیر سوال ببریم. چهره آشنای او را شاید پیش از این در سریالهای Daredevil، The Punisher و The Defenders دیده باشید که در نقش «کرن پیج» به ایفای نقش پرداخته است. با اینکه وی بیشتر بازیگر تلویزیون به شمار میرود اما به نظر میرسد یک کارگردان کار درست قادر باشد بازی خوبی از او جلوی دوربین بگیرد.
اگر جزو طرفداران ژانر وحشت و رازآلود هستید، مدام در مدت زمان فیلم در گوشهای از ذهنتان به صورت ناخودآگاه این مسئله شکل میگیرد چرا این فیلم به Cube شباهت دارد. دستپرورده روبیتل از این حیث نمیتواند از زیر سایه شاهکار ماندگاری به نام مکعب خودش را بیرون بکشد. شاید به همین خاطر سناریونویس این قصه جدید، در پایان ماجرا یک آنتاگونیست معرفی میکند. فردی ناشناس که تنها هیبتش جلوی دوربین قابل مشاهده است. سکانس پایانی فیلم Escape Room نوید ساخت دنباله دیگری از این ماجرا را به مخاطبین میدهد. هر چند عقیده دارم اگر این سکانس حذف میشد و کمپانی کلمبیا پیکچرز به فکر شیر دوشی از این اثر تحت عنوان یک مجموعه احتمالا گسترده نبود، شاید ماندگاری این اثر بهتر از وضع کنونی بود و بیشتر توسط سایر منتقدین تحویل گرفته میشد.
با تمام این تفاسیر فیلم Escape Room اثری قابل تحمل و دیدنی در ژانر رازآلود تلقی میشود. چرا که ساخته شدن آثار منحصرا رازآلود در حال حاضر به شدت کم شده. شاید چون هر کمپانی باتجربهای درک کرده سود و موفقیت یک اثر در ژانر ترسناک به مراتب بیشتر از یک اثر انحصاری در ژانر رازآلود است. تقریبا اکثر شرکتها و استودیوهای مطرح در تلاش هستند آثار ترسناک پرسودی را بسازند. به عنوان مثال در فیلم راهبه (The Nun) شاهد یک اثر به شدت ضعیف از تمام جنبهها بودیم ولی به طرز فجیعی (بخوانید احمقانه!) در گیشه فروش داشت. البته اینکه ماجرای فیلم راهبه در دنیای مجموعه ترسناک احضار (The Conjuring) در جریان داشت نیز در موفقیت این اثر در گیشه بی دلیل نبود.
از طرفی مولفه پراهمیت و پر رنگ ژانر رازآلود یعنی «جذابیت در روایت قصه» در فیلم Escape Room به شدت در روند ماجرا تا تیتراژ پایانی احساس میشود. روبیتل تنها با حساسیت روی تدوین ماجرای اسرارآمیز فیلمش توانسته مخاطبین سینما را راضی نگه دارد. هر چند با نگرش سطحی خودش در خلق دکور، استفاده از جلوههای بصری کاملا بیاهمیت که نبودنشان بهتر از بودشان بود، به بازی گرفتن بسیار بد بازیگرانش و همچنین عدم توجه به نورپردازی اصولی از دید بسیاری از منتقدین نمره قابل قبولی نگرفت. اما سوالی که مطرح است اینجاست آیا شما قرار است به چشم یک منتقد به تماشای این فیلم هیجانانگیز بنشینید یا از دید یک مخاطب معمولی که دوست دارد برای یک روز هم که شده در کنار خانواده و دوستان یا حتی به تنهایی از تماشای یک اثر به نسبت جذاب، از تنشهای دنیای واقعی به دور باشد و سرگرم شود. انتخاب با شماست!
- ضرب آهنگ مناسب
- ایفای نقش بازیگران
- شباهت بسیار زیاد به فیلم Cube از نظر فیلمنامه
- فیلم در طرح معماهای مختلف ناتوان است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید