فیلم Escape room 2 برخلاف انتظاراتمان نبود؛ یعنی با آن پایانبندی آبکی که فیلم اول داشته، مطمئن بودیم فیلم دومی در کار است اما اگر اتاق فرار ۲ کیفیت و محبوبیتی بالاتر از فیلم اول پیدا میکرد شگفتزده میشدیم! اتاق فرار ۲ به مراتب سادهتر، سطحیتر و ضعیفتر از اولین فیلمی بوده که آدام روبیتل در چند سال گذشته کارگردانی کرده بود.
ایدهی اتاق فرار به تنهایی یک موضوع هیجانانگیز است. حال شما حساب کنید که گروهی از شخصیتها قرار باشد جلوی دوربین این ایده را به نمایش بکشند و بازیگرها با ایفای نقشهای خودشان، حس هیجان و ترس را به صورت مضاعف به شما القا کنند. متاسفانه این پروسه تنها در فیلم اول Escape Room تا حدی موفقیتآمیز به ثمر نشست. در غیر این صورت، نه تنها فیلم دوم از جنبهی القای هیجان به پای فیلم قبلی نمیرسد، قصه نیز خیلی شلخته به جلو پیش میرود و شخصیتها نیز یکی از یکی بدتر کلکشان کنده میشود.
همانطور که از اسم فیلم برمیآید، این فیلم قرار بوده جدال قهرمانها باشد؛ قهرمانهایی که قبلا در این کابوس مرگبار حضور داشتند و حال بنا به یک سری خواستهها از سمت مخاطبین برنامه مجدد وارد یک ترنومنت جدید میشوند. با توجه به پایانبندی فیلم اول، این مسئله که چرا زوئی میخواهد این قصه را ادامه دهد کمی آزاردهنده و حتی احمقانه است. وقتی میتوان یک زندگی عادی را تجربه کرد، چرا باید دوباره دنبال دردسر باشیم؟ به هر حال هر فیلم هیجانانگیزی، یک حماقت را از شخصیت اول طلب میکند و با این حال این حماقت، با کاراکتری که از زوئی میبینیم زیادی در تناقض است. از طرفی دیگر، همچنان نمیدانیم فردِ پشت صحنهی خلق اتاق فرار کیست.
آدام روبیتل به عنوان کارگردان فیلم دوم در طراحی اتاقها چندان موفق عمل نميکند. یک اینکه اتاقها تعدادشان کم است و این موضوع احتمالا به محدودیتهای مالی در بخش بودجه برمیگردد. دوم اینکه فیلم اتاق فرار ۲ دیگر مثل گذشته رازآلود نیست و در سراسر فیلم با یک اکشن پر تب و تاب همراه هستیم. اکشن بودنِ فیلم، به خودی خودش چیز بدی نیست اما در چنین فیلمی که مدام کاراکترها باید از یک اتاق به اتاق دیگر در حرکت باشند، بد نبود که یک وقفهی کوتاه هم وجود داشت. منطقِ سناریونویسی اینگونه میگوید که بهتر است پیش از وقوع یک طوفان، یک آرامش پیش از طوفان و حتی پس از طوفانی را نیز شاهد باشیم. فیلم اتاق فرار ۲ متاسفانه این خصیصه را رعایت نمیکند و قصه از یک نقطه به بعد تخته گاز به جلو حرکت میکند. از آنجایی هم که شخصیتهای جدیدی در قصه حضور دارند، گاهی اوقات نیاز بوده تا برای لحظاتی هم که شده به پای صحبتهایشان بشینیم، نه اینکه در گیر و دار حل معمای اتاق، با شخصیتها با چند خط دیالوگ ساده در ارتباط باشیم؛ شخصیتهایی که البته پس از پایان فیلم برای همیشه فراموش میشوند.
تیلور راسل در نقش زوئی دِیویس این مرتبه خوب بازی نمیکند. اکتهایش زیادی تصنعی است و شخصیتپردازیاش مصنوعیتر. یعنی یک مدل کاراکتری را داریم که بیش از اندازه عقل کل است و به این راحتی اشتباه نمیکند. دیویس که تا امروز تنها ایفای نقش موفقش را میتوان فیلم امواج (Waves) نامید، جای کار بسیار زیادی دارد تا در ژانر رازآلود و وحشت بتواند تاثیرگذار ظاهر شود و این تصنعی بازی کردنش را به پای کمتجربگیاش میگذاریم. دبورا ان ول، بازیگر دوم و مهم فیلم است که اگر سریال دردویل (Daredevil) را تماشا کرده باشید احتمالا این بازیگر را با نقش کارن پیج میشناسید. عملکرد به نسبت خوب دبورا ان ول نسبت به سایر بازیگران و به خصوص نقش اول این فیلم کاملا محسوس است و اگر بخواهیم بین بازیگرها تنها از یک نفر به عنوان بهترین بازیگر فیلم اتاق فرار ۲ نام ببریم، قطعا آن شخص دبورا ان ول خواهد بود.
تیلور راسل در نقش زوئی دِیویس این مرتبه خوب بازی نمیکند. اکتهایش زیادی تصنعی است و شخصیتپردازیاش مصنوعیتر
راستش را بخواهید فیلم اتاق فرار ۲ به خودی خودش نه فیلم خوبی است و نه فیلم بد. هر چند جریان اصلی قصه پس از یک ساعت ابتدایی تازه خودش را نشان میدهد. با اینکه فیلم اتاق فرار ۲ میتواند یک مقدار هیجانی را در لحظات باقی مانده در شما ایجاد کند، اثر موفق و ماندگاری نیست؛ چراکه نه حرف خاصی در زیر متنش دیده میشود و نه المان مهمی دارد که بگوییم این فیلم، با المان خاصی شناخته میشود. ایدهی فیلم نیز یک ایدهی بکر و دستنخورده نیست. نمونههای موفقتری از این مدل فیلمها در همان هالیوود وجود دارد که میتوان فیلم مکعب (Cube) را یک نمونهی ماندگار و بینظیر در تاریخ سینمای وحشت و تریلر دانست. البته فیلم مکعب نیز پس از ساخت چند دنباله به فضاحت کشیده شد، اما همچنان از پیشروهای سری ایدههای اتاق فرار شناخته میشود و در صدر لیست هر فیلمبازی برای معرفی یک اثر هیجانانگیز و رازآلود حضور دارد.
اگر قرار باشد فیلم اتاق فرار تبدیل به یک اثر بهتر و ماندگار شود، لازمهاش تنها خلق یک قصهی پر تنش نیست بلکه فیلمساز و سناریونویس باید سراغ چیزهایی بروند که هر کسی به ذهنش نمیرسد. برای مثال نقل و انتقال کاراکترها از یک محیط به محیط دیگر در فیلم اتاق فرار ۲ در حد چند نمای ساده است، اما فیلم مکعب نه تنها هر موقعیت، فضای خاص و جذاب خودش را داشته، بلکه نقل و انتقال کاراکترها نیز به شیوهای متنوع انجام میشد.
فیلم Escape Room: Tournament of Champions اثر متوسطی است که به هر ضرب و زوری شده یک قصهی به شدت سطحی را روایت میکند. فیلم اتاق فرار ۲ را به این امید ساختند تا موفقیت فیلم اول را تکرار کند، اما ایفای نقشهای تصنعی، سناریویی به شدت شتابزده و کارگردانی ضعیف صحنهها کاری کرده تا نتوانیم به ساخت احتمالی دنباله سوم خوشبین باشیم.
- هیجانهای یک سوم انتهایی فیلم
- جلوههای ویژه
- بازی خوب دبورا ان ول
- جریان قصه خیلی دیر و پس از یک ساعت آغاز میشود
- شخصیتپردازیهای به شدت ضعیف
- ایفای نقش تصنعی بازیگر نقش اول فیلم
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید