فصل دوم سریال Euphoria چندی پیش از شبکهی HBO پخش شد و ثابت کرد که این سریال محبوب تا به امروز بهترین سریال ساخته شده با محوریت نوجوانان است. در نقد فصل دوم سریال Euphoria به دلایل این موضوع پرداخته و این سریال را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میدهیم.
فصل اول سریال ایفوریا با ارائهی تصویری جسورانه از زندگی نوجوانان و جوانان در جهان مدرن توانست تا در مدت کوتاهی به یکی از محبوبترین سریالهای شبکهی بزرگ HBO تبدیل شود. کیفیت و محبوبیت سریال در حدی بود که با شروع فصل دوم آن، این سریال توانست تقریبا ۱۰۰ درصد از بینندگان فصل قبلی را دوباره پای خود بکشاند که عملکردی بینظیر محسوب میشود.
یکی از دلایل این امر جسارت بالای سم لوینسون (نویسنده و کارگردان سریال) در به تصویر کشیدن بیپردهی احساسات و مشکلات در کنار هجو و انتقاد از جامعه، رسانه و حتی خود بیننده است. او با نشان دادن عمیقترین احساسات و دردهای هر شخصیت، در بیننده حس همذاتپنداری ایجاد کرده و از او میخواهد تا اهمیت بیشتری به سلامت روان خود و انسانها اطراف خود بدهد.
سریال تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی روی سلامت روان را با نشان دادن فریاد شعارهای پوچ و به درد نخور اینفلوئنسرها خطاب به شخصیت کت به تصویر کشیده و از تلاشهای بیهودهی آنها برای ارائه توصیههای بی ارزش به تندی انتقاد میکند. همچنین نشان میدهد که این اتفاق باعث کم اهمیت جلوه کردن تجربیات احساسی هر شخص و ایجاد حس نامرئی و بی اهمیت بودن در او شده که یکی اصلیترین محرکهای مشکلاتی مانند افسردگی و پایین آمدن اعتماد به نفس در کاربران شبکههای اجتماعی است.
یکی از دلایل محبوبیت ایفوریا جسارت بالای خالق اثر در به تصویر کشیدن بی پردهی احساسات و مشکلات در کنار هجو و انتقاد از جامعه، رسانه و حتی خود بیننده است
در فصل دوم سریال ایفوریا همچنان با تعداد زیادی شخصیت نوجوان طرف هستیم که هر کدام نمایانگر یک طیف شخصیتی هستند. پرداختن درست به این کاراکترها به دلیل شخصیت محور بودن سریال اهمیت بالایی داشته و از این رو نیاز به زمان زیادی دارد. سریال این نیاز را با اختصاص دادن بخش زیادی از ابتدای هر قسمت به نمایش انگیزهها، خاطرات و احساسات درونی هر شخصیت پر میکند.
در نتیجه، این بار بر خلاف فصل اول شاهد رشد همهی این شخصیتها و پررنگتر شدن نقش آنها در پیشبرد داستان هستیم. شخصیتپردازی سریال در یک کلمه فوقالعاده است. لوینسون با روایت هر خاطره و اتفاق بد حول محور هر شخصیت و وصل کردن استادانهی این خرده روایتها به یکدیگر، عمق و معنای زیادی به شخصیتها و کنشهای آنها میبخشد. او با مهارت و تسلطی مثال زدنی از سادهترین وقایع، سوء تفاهمها و تفاوت دیدگاهها کنشی جذاب بیرون کشیده و آن را به زیبایی هر چه تمامتر به بیننده نشان میدهد.
با این حال گاهی این تنشها به دلیل همزمانی وقوع دو اتفاق مهم، بیننده را سردرگم کرده و تمرکز را از او میگیرند. یکی از بهترین مثالها برای درک بهتر این مشکل در میانهی قسمت پنجم نهفته است. مثلث عشقی بین نیت، مدی و کسی در کنار اعتیاد دوبارهی رو به مواد به نوعی مهمترین نقاط داستانی این فصل محسوب شده که در قسمت پنجم به نقطهی اوج خود میرسند، اما مشکل اینجاست که به دلیل همزمانی مکانی و زمانی این جریانات، بیننده توان پیگیری هر دوی آنها را نداشته و در نتیجه بخشی از پتانسیل آنها هدر میرود.
ایفوریا با وجود ضعفهای اندک در ایجاد تعادل بین وقایع پرتنش و اشکالات اندک در ریتم روایت خود همچنان از هر جنبهای اثری شگفتانگیز بوده که بخش زیادی از اعتبار خود را مدیون نویسنده و کارگردان آن یعنی سم لوینسون است. سریال Euphoria ارجاعات مشهود زیادی به فیلم و سریالهای شناخته شده در خود دارد و از نظر فرمی نیز شباهت زیادی به آثار گاسپار نوئه (و به طور خاص فیلم Enter the Void) در آن دیده میشود.
لوینسون با روایت هر خاطره و اتفاق بد حول محور هر شخصیت و وصل کردن استادانهی این خرده روایتها به یکدیگر، عمق و معنای زیادی به شخصیتها و کنشهای آنها میبخشد
لوینسون در کنار استفاده از آنها، مولفههای فرمی و تجربیات شخصی خود را در نگارش داستان و به تصوری کشیدن آن به کار بسته تا به ایفوریا هویتی مستقل بخشیده و آن را از دیگر فیلم و سریالهای مشابه متمایز کند؛ به طوری که حتی با دیدن یک فریم از سریال میتوان تشخیص داد که تصویر متعلق به سریال ایفوریا بوده و از این رو میتوان سم لوینسون را کارگردانی مولف دانست.
او همچنین در بازی گرفتن از ستارگان مثل فصل قبلی عالی عمل کرده و شاهد نقشآفرینیهای فوقالعادهای از سوی بازیگران نوجوان و جوانی هستیم که تجربهی چندانی در این امر ندارند. گل سر سبد این بازیگران زندیا است که در موقعیتهای دراماتیک و پرتنش چنان نقشآفرینی بینظیری از خود به جا میگذارد که هوش از سر هر بینندهای میبرد. بازی زندیا در فصل اول سریال Euphoria برای این ستاره جایزهی گرمی را به همراه داشت و بدون شک درخشش بی و چرای او در فصل دوم نیز او را به یکی از گزینههای اصلی گرمی امسال تبدیل خواهد کرد.
خوشبختانه زندیا تنها بازیگر فوقالعادهی این سریال نیست و از هانتر شیفر در نقش جولز (که تنها تجربهی بازیگریاش به ایفوریا محدود میشود) گرفته تا انگوس کلود (در نقش فز) و سیدنی سویینی (در نقش کسی) و دیگر بازیگران جوان سریال همگی نهایت توان خود را برای نمایش استعداد و پتانسیل بالای خود در بازیگری به کار گرفتهاند. این هنرنماییهای درخشان قطعا فرصتهای زیادی را برای حضور آنها در آثار مهم در آینده فراهم خواهد کرد.
فصل دوم سریال Euphoria نه تنها یکی از بهترین سریالهای امسال که بهترین سریال ساخته شده با محوریت نوجوانان است. سم لوینسون با سریال ایفوریا دست به خلق اثری جذاب زده که تماشای ثانیه به ثانیهی آن سرشار از لذت، شادی و غم است. سریال Euphoria اثر قدرتمند است که تماشای آن به هر کسی که به دنبال تجربهای منحصر به فرد و تاثیر گذار باشد، پیشنهاد میشود.
- درخشش بی چون و چرای زندیا
- نویسندگی و کارگردانی استثنایی لوینسون
- عمیقتر شدن شخصیتهای فرعی
- روایت نفسگیر و پر تنش
- فیلمبرداری و نورپردازی مبهوت کننده
- ناتوانی در ایجاد تعادل بین دو اتفاق پرتنش
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید