همیشه از سری Far Cry به عنوان آثاری یاد میشود که قرار ساعتها ما را به خود سرگرم کند و دستمان را برای پیشبرد مراحل باز بگذارد؛ البته این بار بازی فارکرای 6 تلاش کرده تا با اتمسفری متفاوت و از مسیری دیگر مخاطب خود را به این هدف برساند؛ تلاشی که از کمالگرایی غلفت کرده است.
هیچ اصراری نیست که به معنای لغوی Far Cry در زبان فارسی فکر کنیم اما به راحتی میتوانیم از آن، دریابیم که این فرنچایز محبوب و موفق، سعی دارد تا چه داستان و روندی را برای مخاطب خود به نمایش بگذارد. همیشه در این مجموعه بازی ما به جای شخصیتهای ایفای نقش کردهایم که برای بقا در دنیایی بیحم و دیوانهوار تلاش میکردند؛ البته اینجا تعریف ما از بقا، کمی با آن چه که در سری رزیدنت ایول میبینیم، تفاوت دارد. هر چند که نسخههای اصلی سری فارکرای همواره تلاش کردهاند تا به استانداردهای یک تجربهی نسبتا واقعگرایانه چنگ بزنند، اما همواره شاهد چاشنی تخیل در یکی دو تا کوئستهای این عناوین بودهایم.
البته سازندگان این بازی برای آن که از چنین تجربهای فاصله نگیرند، تلاش کردهاند تا با دلایلی از جمله استعمال مواد روانگردان توسط شخصیت اصلی بازی، اتفاقات خیالی و فانتزی این آثار را توجیه کنند؛ تصمیمی که منطقی و حتی در برخی موارد تحسین برانگیز نیز، بوده است.
در کنار این موضوع، در بازی فارکرای ما همیشه بهترین راه حل در گرو یک استراتژی کلیشهای و مشهور پیدا میکنیم؛ این که بهترین دفاع، حمله است و بس! چه در جزایز آفریقایی گرفتار شده باشید و چه در جزایر و مناطق انبوه آسیای شرقی و جنوب این قاره، همیشه به این نتیجه میرسید که فرار علاوه بر این که موفقیت شما را تضمین نمیکند، باید دلیلی برای آبادی آن منطقه پیدا کنید؛ در کنار بومیها بجنگید و نهایتا با شخصیتهای منفی دیوانه و البته محبوب(!) گلاویز شوید.
از این که شخصیتهای منفی این فرنچایز را محبوب میدانم، نباید تعجبی داشته باشید. چرا که یوبیسافت همواره تلاش کرده تا به جای پردازش بیش از حد به قهرمان داستان، با کاراکترهای منفی بپردازد و تا جایی این ایده را گسترش دهد که اسم و ظاهر این شخصیتها، به محض بستن چشمهایتان به سراغ شما بیاید. حقیقتا باید اعتراف کرد که سازندگان تمام نسخههای فارکرای در رسیدن به این هدف موفق بودهاند اما این که در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده، فعلا اهمیت چندانی ندارد. چون در حال حاضر، بازی فارکرای 6 به تازگی در دسترس قرار گرفته؛ اثری که سعی دارد تا با ایجاد تغییرات گوناگون در روند و همچنین حال و هوای بازی، یک انقلاب اساسی در این فرنچایز به پا کند.
بازی Far Cry 6 هر چه قدر هم که شعار انقلابی بدهد و ادعای تغییر و تحول کند، اما باز هم میداند که مجبور است تا به تمامی استانداردهایی که پیش از این به آنها اشاره کردم، پایبند باشد. اتفاقا هم همینطور است و سازندگان این اکشن ماجراجویی تصمیمات درستی را برای ایجاد تفاوت، اتخاذ کردهاند؛ اما باید اعتراف کرد که در برخی مواقع، کم گذشتهاند!
داستان بازی این بار نه تلاش یک توریست برای بقا را روایت میکند، و نه از حضور یک فرد مدرن در منطقهای دورافتاد و مملو از خشونت حرفی میزند؛ این بار پای یک انقلاب در میان است، انقلابی از جنش چریکهای لاتین؛ انقلابی که قرار است به دست آمیگوها(!) رقم بخورد و شخصیت اصلی قصهی فارکرای 6، همانطور که همگی ما میتوانیم پیشبینی کنیم، در گیر و دار این جریانات، اسیر میشود تا نهایتا به عنوان قهرمان سرزمین یارا شناخته شود.
اتفاقاتی که روند بازی را پیش میبرند، در کنار فضاسازی بینقص و تحسینبرانگیز بازی فارکرای 6، به بهترین شکل ممکن مخاطب را در جریان یک انقلاب قرار میدهد
دنی روخاس، کسی است که قصد دارد تا برای همیشه از یارا فرار کند و به ایالات متحدهی آمریکا برود تا به عنوان پناهنده، بتواند زندگیای به دور از ظلم و جور و دیکتاتوریهای آنتون کاسیو، رهبر و رییس جمهور مستبد یارا داشته باشد.
در حین فرار اما، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد که به موجب آن، اولین دیدار شما با ال پرزیدنته (کاسیو) رقم میخورد. این اتفاق، علاوه بر این که تنفر دنی را از رییس جمهور بیشتر میکند، باعث میشود تا خصومتی شخصی میان این دو نفر رقم بخورد.
با این حال، دنی بدون توجه به تمام این اتفاقات و بدون هیچگونه ارقی به کشورش، برای رفتن به ایالات متحده اصرار میکند اما خیلی سریع اتفاقاتی میافتد که دنی با ماندن در یارا، و تبدیل شدن به یک انقلابی پر جنب و جوش و جسور تبدیل میشود.
اتفاقاتی که روند بازی را پیش میبرند، در کنار فضاسازی بینقص و تحسینبرانگیز بازی فارکرای 6، به بهترین شکل ممکن مخاطب را در جریان یک انقلاب قرار میدهد؛ اینکه چطور ممکن است یک شهروند، به یک انقلابی بیرحم تبدیل شود و کشت و کشتاری مثال زدنی را در گارد نظامی کشورش، به راه بیاندازد. در ادامه اما، بازی فارکرای 6 تصمیم میگیرد تا به واضحترین شکل ممکن، کاراکتر اصلی بازی را به یک قهرمان تبدیل کند.
در این که شخصیتهای اصلی فارکرایهای قبلی نیز در نوع خود قهرمانانی بودند، هیچ شکی نیست؛ اما این بار، دنی روخاس، برای بقای خود مبارزه نمیکند؛ بلکه میجنگد تا بلکه بتواند وطنش را به بهشتی که لیاقتش را دارد، برای مردم تبدیل کند. از همین رو، بسیاری از ماموریتها و پیشبرد مراحل تحت تاثیر همین شخصیتپردازی قرار میگیرد تا شاهد یک قهرمانسازی جسورانه از سمت یوبیسافت، برای شخصیت اصلی بازی Far Cry 6 باشیم.
هر چقدر داستان بازی غنی به شمار میرود، در بحث شخصیتپردازی شاهد نقصهایی هستیم که نمیتوانیم بیتفاوت از کنار آن عبور کنیم. تنها چیزی که شخصیت دنی را به یک انقلابی و قهرمان تبدیل میکند، تصمیمات او طی مراحل بازی است؛ متاسفانه آن طور که انتظار میرود، چنین جسارتی در دیالوگها و رفتارها و حتی ظاهر دنی دیده نمیشود؛ نه این که رعایت چنین ساختاری روی نقطهی صفر قرار گرفته باشد، اما در کمتر صحنههایی شاهد این موضوع هستیم که احساس کنیم، واقعا میخواهیم یک کشور را نجات دهیم و انقلابی را به پا کنیم.
این در حالی است که چنین روحیهای، در شخصیتهای غیرقابل بازی مثل کلارا به خوبی دیده میشود. به نظر میرسد که این بعد از بازی، برای ادغام جدیت، احساسات و عناصر طنز، در کالبد یک قربانی قرار گرفته باشد. هر چند که تعادل این سبکها در روند بازی و دیالوگها به خوبی رعایت شده، اما استثنائا در قبال کاراکتر دنی روخاس، یوبیسافت عملکرد سطحی را از خود نشان داده است.
در بحث شخصیتپردازی شاهد نقصهایی هستیم که نمیتوانیم بیتفاوت از کنار آن عبور کنیم.
از طرفی دیگر، آنتون کاسیو که با هنرنمایی بازیگر مطرح هالیوودی یعنی جیانکارلو اسپیوزیتو روح گرفته، حضوری متفاوت در جریان بازی دارد. یک دیکتاتور تمام عیار که از گوش دادن به سخنرانیهایش در تمام شبکههای تلویزیونی و رادیویی، و دیدن بنرهایش در تمامی بیلبورد، به تنگ خواهید آمد. این بار، شخصیت منفی داستان فارکرای، آن دیوانهای که در نسخههای قبلی دیدیم، نیست! کسی که به زعم خودش، تلاش میکند تا یارا را به یکی از قدرتهای دنیا تبدیل کند و بهای این پیشرفت را هم باید مردم بیگناه بپردازند.
این یک دیوانگی نیست؛ شخصیت و داستانی ملموس که در طول تاریخ بارها و بارها مانند آن را مطالعه کردهایم. این تصمیم باعث شده تا بازی فارکرای 6 در مقابل بسیاری دیگر از تصمیمات مانند برخی مکانیزمهای جدید گیمپلی – که در ادامه به آن خواهیم پرداخت – رنگ و بوی واقعگرایانهتری نسبت به نسخههای قبلی داشته باشد.
با تمام این اوصاف، هر چند که شاید مقولهی شخصیتپردازی چندان حال و اوضاع خوبی در فارکرای 6 نداشته باشد، اما داستان بازی و فرم آن، بهگونهای است که بتواند مخاطب را برای رسیدن به نقطهی پایانی ترغیب کند و قاطعانه، برای یارا، به مبارزه بپردازد و از هیچ تلاشی دریغ نکند.
همانطور که پیش از این هم اشاره شد، بازی فارکرای 6 در طراحی هنری و به تصویر کشیدن یک اتمسفر مرتبط با انقلاب، عملکردی تحسینبرانگیز دارد. همان لحظهی آغازین در شهر اسپرانزا و آغاز ساعات حکومت نظامی، انگار که یک سیلی به صورت بازیکن میخورد تا حساب کار دستش بیاید؛ تا بداند که انقلاب و حکومت دیکتاتوری، چه معنایی دارد و مردم بیگناه چگونه در ساعات حکومت نظامی و تاریکی شب و اتمسفر بازی، هدشات میشوند!
از طرفی دیگر اما به تصویر کشیدن مردمان روستایی در جزایز یارا، در مقابل ویلاها و کاخهای لوکس نظامیان و سیاستمدارهای این کشور، کاملا مخاطب را با شرایط این کشور آشنا میکند. کشوری که حالا با خیزش و قیام انقلابیها، درگیر یک جنگ داخلی شده است. اگر بههنگام قدم زدن در جادههای سرسبز و زیبا یک تانک جنگی از کنارتان عبور کرد، دیگر جای تعجب ندارد؛ اگر در ایست بازرسی گرفتار شدید، هیچ جای تعجبی ندارد و اگر دیدید که سربازهای گارد آنتون کاسیو در حال تیراندازی به مردم هستند، باز هم حق اعتراض و تعجب ندارید. در چنین مواقعی، خیلی آرام بگویید به یارا خوش آمدید و برای به هدف رساندن انقلاب در کنار آمیگوها، مصممتر شوید.
هر چه قدر موسیقیهای لاتین و البته انقلابی، و همچنین گرافیک هنری بازی فارکرای 6 برای به تصویر کشیدن زیباییها، و البته تلخیها یارا و انتقال حس و حال انقلاب عملکردی بینظیر دارد، شرایط در مورد ویژگیهای فنی، متفاوت است. شاید در صحنههای آغازین و بازی و تاریکی شهر اسپرنزا چیزی حس نکنید، اما نمیتوانید منکر این شوید که کیفیت بسیاری از تکسچرها و حتی انیمیشنها، نسل نهمی نیستند!
از طرفی دیگر، انگار که باگ، به جزئی جداییناپذیر از آثار یوبیسافت تبدیل شده است. خیلی از باگها جای چشمپوشی دارند و بایست آنها را در تمام بازیهای ویدیویی اجتناب ناپذیر به شمار بیاوریم اما باگهایی مانند لود نشدن کوئستها یا حرکت نکردن کاراکترهایی که روند مراحل وابستگی کاملی به آنها دارد، هیچ جایی بخششی نمیگذارد چرا که مجبور هستید تا به سراغ گزینهی شروع مجدد مرحله بروید.
از طرفی دیگر، ایرادات جزئی زیادی وجود دارد که هضم آن در چنین مقطعی از تاریخ بازیهای ویدیویی، آن هم برای اثری AAA که توسط شرکت بزرگی مانند یوبیسافت ساخته میشود، غیرممکن است. برای مثال، برای داشتن تعامل با برخی وسایل، مانند ماشین سوار شدن یا برداشتن مهمات از محیط، تنها در نقطهای کاملا محدود میسر میشود. اگر ذرهای جابجا شوید، هرگز شخصیت اصلی بازی نمیتواند تشخیص دهد که باید سوار ماشین شود و ناگهان روی صندلی عقب مینشیند! آن هم تک و تنها و در حالی که تعداد زیادی از سربازهای ال پرزیدنته، با بازوکا و مسلسل، به خون شما تشنه شدهاند.
با این حال، وجود نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه، برای اثری با این وسعت و زاویه دید اول شخص روی کنسولهای نسل نهم، نقطهی قوتی است که میتواند به نقطهی امیدی برای بازیکنان فارکرای 6 تبدیل شود و شاید بتواند این مورد را تنها نقطهی قوت گرافیک فنی این اکشن ماجراجویی به حساب آورد.
گشت و گذار در جزایر یارا و شهر اسپرنزا، به خوبی شما را به انجام ماموریتهای فرعی و ماجراجویی در دنیای فارکرای 6 سوق میدهد. شاید از این لحاظ، وجود ماموریتهای فرعی و اصلی زیاد، یکی از نقاط مثبت این اثر به شمار رود تا بتوانید ساعات طولانی را سرگرم بازی Far Cry 6 شوید. از طرفی دیگر، در همان ابتدای بازی، خیلی سریع متوجه خواهید شد که گانپلی این عنوان پیشرفت خوبی داشته و با ایجاد تغییراتی در فیزیک اسلحه، با اکشنی واقعگرایانهتر طرف خواهید بود.
سازندگان تلاش کردهاند تا با اضافه کردن مکانیکهای متنوع، حال و هوای گیمپلی فارکرای 6 را دچار تغییر و تحولاتی کنند. این که گسترهی شخصیسازی سلاحها افزایش پیدا کرده یا سلاحهای عجیب و غریب به بازی اضافه شده، میتواند یک نقطهی قوت به حساب بیاید اما متاسفانه شاهد گرایند چندان قابل قبولی در این بخش نیستیم؛ به طوری که تا ساعتها، چیزی به اسم تنوع سلاح را درک نخواهید کرد!
هر چه قدر موسیقیهای لاتین و البته انقلابی، و همچنین گرافیک هنری بازی فارکرای 6 برای به تصویر کشیدن زیباییها، و البته تلخیها یارا و انتقال حس و حال انقلاب عملکردی بینظیر دارد، شرایط در مورد ویژگیهای فنی، متفاوت است.
با این وجود، دستیابی نیروهای انقلابی به ساخت سلاحهایی که خودشان آنها را سوپرمو مینامند، یک قدم رو به جلو برای فرنچایز Far Cry تلقی میشود. شاید خیلیها معتقد باشند که چنین تصمیمی، این مجموعه بازی را از استانداردهای خودش و حس و حال واقعگرایانه دور کرده است اما اگر محدودیت استفاده از این دست سلاحها و شیوهی ساخت آنها را تحت بررسی قرار دهید، متوجه خواهید شد که وجود چنین ابزاری چندان هم عجیب و غریب نیست؛ به هر حال نباید فراموش کنید که آدمها در محدودیتها شکوفا میشوند!
متاسفانه تعریف و تمجیدها از گیمپلی بازی همین جا به پایان میرسد. متاسفانه بقیه تصمیمات و جزئیات، چندان کارآمد نیستند و از جملهی آنها میتوان به اضافه شدن برخی مکانیزمهای سبک نقشآفرینی اشاره کرد. یوبیسافت خیلی دوست داشت بلایی که سر سری اساسینز کرید آورده است را این بار نصیب فارکرای کند، اما تردید در اجرا یا نحوه اجرای این تصمیم بزرگ، باعث شده تا هر آن چه در این بخش وجود دارد، پوچ و بیفایده باشد.
از طرفی دیگر، تغییراتی که در رابط کاربری ایجاد شده، یک قدم رو به عقب برای بازی فارکرای 6 تلقی میشود و به شکلی واضح، مشخص است که سازندگان فقط خواستهاند که تفاوتها و تغییرات را به رخ مخاطبین خود بکشند؛ عملکردی که کمکی به نسخهی جدید Far Cry نکرده است.
اما بزرگترین ضعف بازی فارکرای 6، طراحی مراحل و ماموریتهای آن است. بدون هیچ اغراقی، بیشتر از ۹۰ درصد ماموریتهای این بازی مشابه، یا تقریبا مشابه مراحلی است که پیش از این در فارکرایهای قبلی آنها را تجربه کرده بودیم. اینطور به نظر میرسد که ایدههای یوبیسافت برای برگشتن به دوران انقلاب فارکرای ۳، به ته کشیده است.
هر چند که هنوز هم جزئیات و گستردگی قابل توجهی برای پیشبرد مراحل وجود دارد اما هدف کوئستها و طراحی بسیاری از آنها، در مقایسه با نسخههای قبلی، صرفا تکرار مکررات است و بس! تنها تفاوت، فضاسازی بازی است که به خوبی به بازیکن منتقل میشود و بازیکن را تحت تاثیر قرار میدهد.
هر قدر که انقلاب یارا ایدهی جذابی به شمار میآید و روند و حس و حال بازی فارکرای 6 را تحت سلطهی خود درآورده است، اما متاسفانه تغییرات در بطن گیمپلی بازی، تقریبا بیفایده بوده و آن طور که انتظار میرود، کارآمدی لازم را ندارد. اضافه شدن برخی مکانیکها به گونهای است که بود و نبودشان فرق خاصی ندارد و ایدهی تبدیل شدن کاتسینها از اول شخص به سوم شخص، به شکلی نصفه و نیمه در بازی پیادهسازی شده است.
از طرفی دیگر روند مراحل و رفتار هوش مصنوعی و همچنین مشکلات فنی، دقیقا همانهایی هستند که پیش از این در نسخههای نسل هشتمی فارکرای هم با آنها برخورد کرده بودیم. به نظر میرسد که یوبیسافت، کاملا برای توسعهی این بازی دست پاچه بوده است در صورتی که وجود ایدهی انقلاب و اتمسفری بینظیر در بطن بازی فارکرای 6، میتوانست بهشت را یکبار دیگر، در این فرنچایز محبوب، بازسازی کند.
نقد و بررسی بازی فارکرای 6 با توجه به نسخهی ایکسباکس سری ایکس و اس و کد ارسال شده از سوی ناشر به نگارش درآمده است.
- فضاسازی بینظیر و القای حس و حال انقلاب
- موسیقی لاتین
- بالانس بین جدیت و فضای طنز بازی
- جیانکارلو اسپوزیتو
- مشکلات فنی و باگ!
- بسیاری از ماموریتها فاقد طراحی خلاقانه هستند و شباهت زیادی به مراحل نسخههای قبلی فارکرای دارند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید