فیلم Father Stu درامیست بیوگرافی، به نویسندگی و کارگردانی روزالیند راس. در واقع اولین تجربه کارگردانی راس، با این فیلم شکل گرفته است. فیلم پدر استو در تاریخ ۱۳ آوریل سال ۲۰۲۲ میلادی، در ایالات متحده آمریکا به نمایش درآمد. این فیلم داستان یک بوکسور است که پس از مصدومیت، برای همیشه به پیشرفت در حرفهاش پایان میدهد. حالا استوارت لانگ (مارک والبرگ) در تلاش برای مشغول شدن به کار در یک زمینهی حرفهای دیگر قصد دارد تا به لس آنجلس نقل مکان کند. به واسطهی همین تصمیم، قرار است شاهد دو رخداد اصلی فیلم پدر استو شویم، یکی از جنس عشق زمینی و دیگری از جنس عاشقانههای معنوی و آسمانی. این فیلم با نمایش چندین درک شگفتانگیز، میخواهد به نمایشی از «فرصتهای دوباره برای کمک به همنوع» تبدیل شود.
فیلم پدر استو، به یک درام معتدل قانع نمیشود. جوری که گویا هیچ وقت درام داستان را کافی نمیداند. والبرگ با اشتیاق و تکاپوهای خود، بخشی از داستان که به نوعی رستگاری دینی تعلق دارد را شکل میدهد. در این میان موسیقی سبک کانتری، دائما اصالت و نقطه شروع شخصیت اصلی را در خاطر مخاطب روزآمدسازی میکند. مسیر اصلا آشکار نیست. از نظر داستان -که واقعیست- این فیلم شباهت زیادی به افکار ما انسانها دارد؛ دستهای از افکار مردد، که جهان را در عین بینظمی، آفریدهای سیستماتیک و هدفمند میبیند. فیلم پدر استو، به قصد خلق کردن یک تجربهی مذهبی ساخته نشده است، یعنی صرفا بازاری برای فروش ایمان نیست. اگر استو از نزدیک شدن به خدا میگوید، در وهله اول پشتوانه سخنرانیهایش دردمندی اوست. درست نیست که از همان ابتدا او را در مقام یک مرفهِ واعظ ببینیم.
از دیدگاه فرمالیستی، ساختار فیلم پدر استو چندان دلنشین نیست. اولویتها حالتی شلخته دارند. زمینه داستانی گاهی به یک اثر فلسفی تمایل پیدا میکند و گاهی میخواهد به عنوان یک زندگینامهی سودمند ظاهر شود. انگار شاهد یک زنجیرهی مبالغه آمیز از تصمیمات هستیم، زمینه و ایده این تصمیمات اما معلوم نیست. در اصل در نمایش تغییرات شخصیتی ضعف خاصی مشهود است؛ این یعنی جرقهی اولیه دیده نمیشود. فیلمساز به چنین چیزی اهمیت نداده یا حتی سعی کرده این مسئله را فراموش کند. در نتیجه همه چیز خیلی مبهم، همراه با سرور، شادمانی یا شعفزدگی عجیبی به پایان نزدیک میشود. این فیلم فاقد یک نوع مطالعهی روانشناسانه است. مواردی که از گذشتهی شخصیت بررسی میشوند، بسیار محدود و غیر ضروری هستند.
این فیلم فاقد یک نوع مطالعهی روانشناسانه است
اما از منظر منطق رئالیستی، داستان تا حد مناسبی توانایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب را دارد. شخصیتها به خوبی تعریف شدهاند. بعد از بازی خوب مارک والبرگ، مل گیبسون و ترزا رویز، همدلی شاید تمام چیزی باشد که تماشاگر را به پیگیری داستان متقاعد میکند. فیلم پدر استو پتانسیل این را داشت که مسئلهی ایمان را تماما خارج از قالب معمول دین جستجو کند. البته این فکر تا حدی در ذهن تماشاگر تجلی پیدا میکند؛ چراکه برای مدتی مرز توهم و واقعیت در تصمیمات شخصیت اصلی ناپیدا میشود. نقش مفهوم سرنوشت در این میان معلوم است، در کل سیاست سازندگان برای پرداختن به این مقوله، ساده است؛ نوعی حالت قیاسی یا استنتاجی برای تماشاگر. او در انتهای داستان به برداشتی از تقدیر و ایمان میرسد.
احساس و سر و کله زدن با آن به شکل خوبی نمایش داده میشود. کار فضاسازی در کل خوب است، گاهی محیط بستهی کلیسا ترسناک است، گاهی هم واقعا به یک پناهگاه شبیه میشود. بهتر این بود که با توجه به ماهیت فیلم، قدری چاشنیِ سردِ تامل و اندیشه هم به فضای داستان اضافه میشد. فیلمبرداری، سادگی خاصی دارد و این خوب است؛ چراکه فیلم پدر استو قرار است بر محور محتوا حرکت کند و نمیخواهد با تکنیکی کردن بیش از حدِ کار، سبب حواس پرتی مخاطب شود. در نقطه مقابل اما، از ابتدا قرار بود سردرگمی طبقه کارگر نمایش داده شود و بعدا تمایل داستان به سمت مبحث اعتقادات دینی میرود؛ از نگاه تماشاگر کنجکاو، این نکته کمی گیجکننده است.
مواجههی ایمان و فداکاری در قلب ناملایمات و امتحانات الهی، پیام جالبیست، اما از طرفی در پرداختن به قضیه ترس و امید، موافقت با این فیلم اصلا کار سادهای نیست
مواجههی ایمان و فداکاری در قلب ناملایمات و امتحانات الهی، پیام جالبیست، اما از طرفی در پرداختن به قضیه ترس و امید، موافقت با این فیلم اصلا کار سادهای نیست. تحلیل این مسئله در سه بعدِ شبیه به هم امکان پذیر است. اول اینکه فیلم پدر استو از ما میخواهد تا در طول داستان، به طرز نادرستی لبخندِ روی لب را حفظ کنیم، از سویی هم شخصیت اصلی داستان به شدت لجوج است و گرمای هیجان و شوق غیرقابل باوری دارد و در نهایت، آنچه که در چند سکانس پایانی میبینیم، به شکل ترسناکی مثبت اندیش است. دقیقا چگونه دیدگاه شخصیت تغییر کرد؟ طبیعی بودن این فیلم، به سبب عوامل گفته شده در معرض خطر قرار میگیرد. تا جایی که روایت، ندای ماهیتی تبلیغگونه از خود سر میدهد. در واقع تعادل در دید مثبت و منفی شاید روند دراماتیک داستان را موثرتر میکرد. شاید در آن صورت مقام کشیش استعارهای از خودشناسی میبود.
پدر استو در نسبت با زمینه دینی داستان، تقریبا اثر خاصی از این سبک به حساب میآید، احساسات موجود در داستان صمیمانه بوده، روند رسیدن به خردِ مذهبی قابل درک است، نیت آن در جهت اعتلا شکل خوبی دارد و میتوان از بعضی از مکالمات سطحی آن چشم پوشی کرد، اما در کل ساختهی راس در بنیاد خود، حال پوچی دارد و اگر به جای این اثر، فیلم First Reformed اثر پل شریدر را تماشا کنید، قطعا مفاهیم معنادار و بهتری را دریافت خواهید کرد. شخصیتهای پیرامون استو، دائم در حال ورود و خروج به داستان هستند و فوریت یا اثر خاصی را برای شکل دادن آیندهی او نمایش نمیدهند. رابطهی پدر و پسر لازم نیست حتما غلیظ و متمرکز باشد، اما اینجا فقط شاهد یک چکیدهی انتزاعی، مرده و ایستا هستیم که کمتر مواقعی اجازه دارد تا زیستی پویا را توسعه دهد.
فیلم Father Stu زمینه داستانی سادهای دارد که البته نسبت به پایانبندی فیلم، به مراتب قویتر به نظر میرسد. این داستانِ ساده به تنهایی ارزش بالایی دارد، بازگو شدن آن مهم بوده و نیت سازندهی شورمند و پرشوق، طبیعتا خیر است. از طرفی از همان ابتدا، طبیعت زندهی فیلم به مرگ خود نزدیک میشود و روابط انسانی بیش از حد ایستا و مصنوعی به نظر میرسند. برخلاف روایت که در دفاع از اعتقاداتش پیروز نمیشود، بازی مارک والبرگ دقیق، تماشایی و موفق است.
- داستان و روایت این فیلم به تنهایی ارزش بالایی دارد
- بازی مارک والبرگ چیزی فراتر از عالی بودن است
- از جنبه فنی و تکنیکی، همهچیز در تناسب با فیلمنامه قرار دارد
- ارتباط بین شخصیتها ضعیف است
- ذهنیت شخصیت اصلی و جرقه تصمیمات او مبهم است
- در ساختار و ریتم روایت، نظم درستی دیده نمیشود
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید