در مذمت فیلترینگ
دست بالای دست بسیار است. پاک فراموش کردهام چرا این جمله را اولین بار در نوجوانی شنیدم. فقط خشمام یادم مانده و صورت عزیزجون که آرام بود و لبخندی گوشه لبش نشسته بود. آن روز من نه معنای این جمله را فهمیدم نه دلیل آرامش و لبخند گوشه لب عزیزجون. سالها بعد در جوانی فهمیدم عزیزجون آن روز چه گفت و آن آرامش و لبخند ِ گوشه لبش از چه بود. البته اگر بپرسید چه اتفاقی افتاد که معنی این جمله را فهمیدی باز هم باید بگویم اتفاق را فراموش کردهام.
من میگویم انسان با فراموشی اتفاقات است که زندگی میکند. همین اصطلاح «دست بالای دست بسیار است» هم گوشه و کنارش نیشتر «یادت رفته که فلان» نشسته. اما در این فراموشیها اغلب یک معجزه خفته: ما اتفاقات (گاهی کلیات گاهی جزییات) را فراموش میکنیم اما حسی که از آن اتفاق در ما جان گرفته فراموشمان نمیشود. مینشینیم به خاطرهگویی و میگوییم: «اون روز عصبانی بودم اما یادم نیست چرا…».
من از این دست معجزات خفته در فراموشی بسیار دارم. سالها پیش روزی در تحریریه یک روزنامه نشسته بودم و داشتم از یک جمله که رییس پلیس تهران در مورد فیلترینگ و کاربران گفته بود با عصبانیت یادداشت مینوشتم. یادم نیست آن جمله چه بود و من چه مینوشتم اما عصبانی بودم. امروز یاد آن روز افتادم. وقتی دیدم وزیر ارتباطات توییتی منتشر کرده که میتوان خشم پشت آن را حس کرد. آذری جهرمی توییت کرده:
«فضای مجازی، جهنمی برای #تروریست_کتوشلواری شده است. فشار به شرکتهای آمریکایی برای سانسور شدید واکنشها به جنایتش و نیز فیلتر کامنتها و غیرفعال کردن تگها در شبکه اجتماعی شخصیش. حیفم میآید به او که تاریخ را خوب نمیداند، «طبس» را یادآوری کنم، حریف شنهای بیابان ایران هم نبودید!»
طی چند روز گذشته بسیاری از مسوولان نسبت به فیلتری که اینستاگرام در انتشار عکسها و متون مربوط به شهادت سردار قاسم سلیمانی انجام میدهد، واکنش نشان دادند و معترض شدهاند. فلیتر یا سانسور در طول تاریخ مورد شماتت بوده اما در هر مقطعی کسانی بودهاند که این کار را انجام داده و در مقطعی دیگر خود قربانی همین کار شدهاند.
حالا قصه، قصه ماست. ما کاربران نزدیک به دو دهه است نسبت به فیلترینگ معترضیم. واضح است وقتی درباره اعتراض نسبت به فیلترینگ صحبت میکنم به فیلتر کردن محتوای غیراخلاقی و فحشا اشاره نمیکنم بلکه درباره جریان آزاد اطلاعات، نقد و نظر مخالف جریان فکری و سیاسی حاکم صحبت میکنم. ما نزدیک به دو دهه است که شاکی هستیم چرا دسترسی آزاد به برخی سایتها نداریم، چرا برخی از وبلاگها یا پستهای وبلاگهایمان به خاطر وجود چند کلمه یا اظهار نظر محترمانه درباره موضوعاتی خاص بسته میشود، چرا عکسهایمان گاهی آپلود نمیشود و گاهی دانلود و هزاران چرای دیگر. بزرگترینش قطع کردن دسترسی آزاد کاربران کل کشور به اینترنت در آبان ماه گذشته بود.
بله، دست بالای دست بسیار است. زمانی شما ما را فیلتر کردید و حالا کسانی شما و ما را با هم فیلتر میکنند. در واکنشهایی که نسبت به فیلتر شدن برخی پستها از سوی اینستاگرام طی چند روز اخیر میبینم، حسی مشترک است. فارغ از اینکه چه کسی فیلتر میکند: شما یا آنها، باید بگویم فیلترینگ مذموم است نکنید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید