اگر جزء آن دسته از مخاطبینی هستید که با بازیهای ویدیویی بزرگ شدهاید، فیلم Free Guy دقیقا همان چیزی است که میتواند به مدت تقریبا ۲ ساعت شما را سرگرم کند، اما آیا اثری است بیعیب و ایراد؟
فیلم فری گای یا مرد آزاد، از موردانتظارترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ میلادی بوده که بالاخره سر و کلهاش پیدا شد. فیلم مرد آزاد در واقع قصهی یک شخصیتِ غیرقابل بازی در یک بازی ویدیویی را تعریف میکند که آزاد نیست! این کاراکتر که «گای» نام دارد، روزی از روزها که باید یک لوپِ کدنویسی شده از زندگیاش را برای بار هزارم تکرار کند، ناخواسته یک عامل باعث میشود تا این روند تکراری زندگیِ جعلیاش را بشکند. عاملی که آن را عشق مینامیم. البته عشق در نگاهِ دوربین فیلمساز در فیلم مرد آزاد تعریف دیگر و کارکرد جداگانهای دارد. تا مفهوم عشق از نگاه فیلمساز به یک درجه از تکامل و تعالی برسد، فیلم به پایان راه خود میرسد. عنصر عشق مثل خیلی از فیلمهای دیگر صرفا مولفهای است برای راه انداختن کاراکتر اصلی به تکاپو و فیلم فری گای نیز از این قاعده مستثنی نیست.
فرم فیلم مرد آزاد روی این اساس شکل گرفته که ابتدا گای را شناخته، لوپ زندگی ویدیوییاش را فهمیده و سپس تلاشهایش برای خودآگاهی و در نهایت تلاش برای رهاییاش از دنیای بازی به اسم شهر آزاد (Free City) را دنبال کنیم. به این فرم، یک قصهی دیگری را نیز اضافه کنید که در واقع در راستای همین طرح داستانی است، اما در دنیای واقعی. بالاخره این ویدیو گیم، افرادی را نیز میطلبد که پایاش مینشینند. دو کاراکتر اصلیِ دنیای واقعی، اهداف خاصی را دنبال میکنند که رفته رفته به آنها پی میبریم و قرار است گای، نقش مهمی در پیشبرد آنها به این اهداف در فیلم ایفا کند. روایت داستانی قابل قبول است و با این حال چیزی نیست که بتوانیم آن را شاهکار بدانیم. قصه در گیر و دارِ مسیر خود تلاش میکند با طرح چند علامت سوال، کمی پیچ و تاب به روایت دهد، اما همه چیز شسته و رفته است و ما ناخودآگاه میدانیم که گای، قرار نیست با یک پایان دراماتیک روبهرو شود؛ یعنی فضاسازی و مدلِ فیلم چنین چیزی را طلب نمیکند. از طرفی شخصیتپردازیهای افراد واقعی میتوانسته بهتر باشد، اما از آنجایی که میلی نقش عمدهای در داستان دارد، تنها روی او مانور داده شده است.
اگر از داستان فیلم مرد آزاد بگذریم، بازیگرهای مهمی را شاون لِوی در این پروژه دور هم گرد آورده که هر کدام رسما یک مدل بیلبورد تبلیغاتی محسوب میشوند. اولین و مهمترین ستارهی مرد آزاد کسی نیست جز رایان رینولدز که انصافا نقش بسیار سختی را توانسته باورپذیر خلق کند. ما علنا با یک سری کاراکتر بیجان طرف حساب هستیم که نمیدانند دنیایشان رسما اسبابِ دست گیمرها برای تجربهی یک بازی خشن است. تا اینجای کار، بازیگران میتوانند نقش را به آسانی جلوی دوربین نشان دهند، اما کارِ رایان رینولدز سخت بوده چون باید رفته رفته خوی و خصلتِ انسانی به کاراکترش تزریق کند. ما مخاطبین فیلم نیز با این تغییر تدریجی در نوع بازیِ رایان رینولدز روبهرو میشویم و این مسئله باعث شده تا به قدرت بازیگری رایان رینولدز بیشتر ایمان بیاوریم.
اگر گیمر نیستید، احتمالا آنچنان با فیلم مرد آزاد ارتباط برقرار نخواهید کرد
از سوی دیگر تایکا وایتیتی را در این پروژه جلوی دوربین داریم. کسی که بیشتر علاقه دارد پشتِ دوربین باشد و به عنوان کارگردان شناخته شود، حال به جلوی دوربین میآید و در نقش شخصیت منفی فیلم هنرنمایی میکند. بازی تایکا وایتیتی پس از رایان رینولدز به چشم میآید؛ چراکه وایتیتی آنچنان در نقشش فرو میرود که دلمان میخواهد از شدت حرص، او را به بدترین شکل ممکن سر به نیست کنیم. مابقی بازیگرها عملکرد قابل قبولی دارند، اما چیزی نیست که بخواهد در ذهنمان جا خوش کند.
اگر گیمر نیستید، احتمالا آنچنان با فیلم مرد آزاد ارتباط برقرار نخواهید کرد؛ یعنی سبک کارگردانی شان لوی به سمت و سویی میرود که افراد غیرِ گیمر توان درکش را به این آسانی ندارند. صحنهها شلوغ است و جلوههای بصری و کامپیوتری به حدی پرجزئیات طراحی شده که اگر گیمر باشید از تماشای لحظه به لحظهی تلاشهای گای برای رسیدن به هدفش لذت میبرید. اما فردی که گیمر نیست، کلی سوال امکان دارد برایاش پیش بیاید که الان در این صحنه چه اتفاقی افتاده یا حتی برایشان سوال میشود که نحوهی کارِ گای و سایر گیمرها با HUD به چه صورت است. اگر فیلمساز به جای تلاش برای پر کردن صحنهها با جلوههای ویژه کمی روی ساده کردن پروسهی کارگردانی نماها کار میکرد، طیف بیشتری به این فیلم جذب میشدند.
فری گای هر اندازه که مفرح و اکشن است، در یک چیز به شدت ضعف دارد. مفهوم خاصی در زیرمتنِ فیلم وجود ندارد که بخواهیم از این فیلم، یک بت بسازیم و آن را یکی از بهترین فیلمهای هالیوودی چند سال اخیر بدانیم. فیلم مرد آزاد یک محصول خوشساختِ آمریکایی است؛ ابتذال ندارد و به چنین سمت و سویی نیز حرکت نمیکند اما هر اندازه قصه به جلو بیشتر پیش میرود، بیشتر متوجه خواهید شد که این فیلم فقط و فقط برای سرگرمی ساخته شده. رفرنس دادن فیلم به اونجرز در پایان داستان، حرکت زیبا و غیرقابل انتظاری بود اما اینکه وجه تمایز گیمرها با شخصیتهای غیر قابل بازی فقط در عینک زدن است، تنها یک مفهوم زیر متنی را در بر دارد. فیلم تلاش کرده تا پند و نصیحتی را در باب کاپیتالیسمِ این روزهای جهان مطرح کند. حتی تلاشهایی را میتوانیم ببینیم که میخواهد به مخاطب خط بدهد تا درست فکر کند و از چارچوبِ ذهنیِ بستهاش پایاش را فراتر ببرد، اما برایند انتهایی چنین خطهایی در پایان چیزی است مساوی با صفر. یعنی بسته به انتهای فیلم، وضعیتِ گای و سایر شخصیتهای درون بازی دقیقا همان چیزی است که در ابتدا بوده و تنها پوسته و قالبش عوض شده. این سرِ کار گذاشتنِ تماشاگر توسط سناریونویس معلوم نیست که سهوی است یا تعمدی! هر چه باشد، از ارزش این فیلم چند درجه کاسته.
فیلم Free Guy با ایفای نقش استادانهی رایان رینولدز و تمِ کمدی خاصی که دارد، به شدت ارزش تماشا دارد. البته اگر گیمر نیستید، احتمالا سخت با این فیلم ارتباط برقرار خواهید کرد. بودجهی بسیار زیادی برای تهیهی فیلم مرد آزاد صرف شده و باید گفت ماجراهای گای در فیلمهای آینده ارزش دنبال کردن را دارد.
- ایفای نقش استادانه رایان رینولدز
- جلوههای بصری و کامپیوتری جذاب
- روایت قابل قبول داستان
- کارگردانی نماها میتوانست سادهتر و عامهپسندتر باشد
- مفهوم و نکتهی خاصی در زیر متنِ فیلم وجود ندارد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید