بازی Watch Dogs Legion

نقد و بررسی بازی Watch Dogs: Legion

تکنولوژی، مایه‌ی انقلاب نیست!

1%
  • 0/10
نقد و بررسی بازی Watch Dogs: Legion ۳ ۱۱ آبان ۱۳۹۹ بررسی بازی کپی لینک

بازی Watch Dogs: Legion با کلی مکانیک و ایده‌ی خلاقانه می‌تواند انقلابی در بحث تکنیکال باشد اما، وقتی همه چیز به هک و تکنولوژی برمی‌گردد، مانعی سرسخت و عظیم بر سر راه موفقیت‌های واچ داگز جدید قرار می‌گیرد.

اگر به خاطر داشته باشید سال ۲۰۱۴ میلادی قسمت اول بازی Watch Dogs منتشر شد؛ بازی‌ای که به خاطر تبلیغات و ادعاهای عجیب یوبی‌سافت، سر و صدای زیادی به پا کرد. چرا که این شرکت فرانسوی معتقد بود آی‌پی جدیدش می‌تواند به سلطنت GTA در این ژانر پایان دهد اما هرگز موفق به این کار نشد! هر چند که قسمت اول واچ داگز اثری تحسین‌برانگیز بود اما خیلی‌ها انتظار تجربه‌ای لذت‌بخش‌تر از این بازی داشتند.

بنابراین همه‌ی چشم‌ها به بازی Watch Dogs 2 دوخته شد اما این این عنوان هم نتوانست کار نیمه تمام قسمت اول را به پایان برساند. دقیقا در همین نقطه بود که یوبی‌سافت تصمیم گرفت با ایجاد یک تحویل عجیب و دور از انتظار، قسمت سوم واچ داگز را به اثری تبدیل کند که این آی‌پی را تا حدی از مسیر تکراری نسخه‌های قابل، خارج کند؛ اما آیا توسعه‌دهندگان واقعا موفق به این کار شدند؟ آیا خروج از مسیر تکرار، طمعی بود که تبدیل به آفت شد یا توانسته بازی Watch Dogs: Legion را به اثری انقلابی تبدیل کند؟

هرگز نمی‌توان پاسخی قاطعی به این سوال داد چرا که کلکسیونی از مکانیک‌های جذاب و بعضا تکراری در بازی واچ داگز لیجن گنجانده شده که خوب یا بد بودن این اثر را به سلیقه‌ی مخاطب گره زده است.

از بین تمام المان‌ها، ویژگی‌ها و مکانیزم‌های که پیش از عرضه‌ی واچ داگز لیجن معرفی شده بود، یکی از آن‌ها حسابی علاقه‌مندان به این بازی را هیجان‌زده کرده بود. یوبی‌سافت وعده داد که بازیکنان می‌توانند هر یک از مردم یا همان npcهای شهر لندن را به عضویت DedSec دربیاورند و کنترل او را برای انجام مراحل بازی اعم از ماموریت‌های فرعی و حتی اصلی برعهده بگیرند.  از طرفی دیگر طی نمایش‌های منتشر شده انتظار می‌رفت که هر کاراکتر صداپیشه، انیمیشن و مهارت‌های منحصر به فرد خودش را داشته باشد که به زعم خیلی‌ها پیاده‌سازی چنین چیزی می‌توانست غیرممکن باشد. اما باید اعتراف کرد که تا حدی شرکت Ubisoft این غیرممکن را به ممکن تبدیل کرد و توانست همین مکانیک را به عنوان یکی از ویژگی‌های خیره‌کننده‌ی بازی Watch Dogs معرفی کرد.

البته این طور نیست که صد در صد افراد شهر به عضویت ددسک دربیایند اما تقریبا نیمی از آن‌ها این امکان را در اختیار شما قرار می‌دهند تا به شخصیت اصلی بازی تبدیل شوند. برای این کار لازم است که خواسته‌ی آن را طی یک ماموریت فرعی برآورده کنید. بعد از انجام موفقیت‌آمیز آن ماموریت، کنترل کاراکتر مورد بحث در هر زمان که بخواهید به دست شما می‌افتد.

برای مثال Kim یکی از افراد نظامی آلبیون است که ضمن داشتن مهارت‌های نظامی و سلاح سرد، یک تفنگ اتوماتیک خیلی سریع و قوی را با خود به همراه دارد. این سلاح تنها در انحصار کیم بوده و اگر بخواهید با شخصیت دیگری ماموریت‌های بازی را به انجام برسانید، باید قید این تفنگ را بزنید. یا برای مثال استفان، یک پزشک جراح است که برای مبارزات تن به تن، به جای سلاح سرد یا ابزارهای ساختمانی(!)، از شوک اتاق عمل استفاده می‌کند.

در صورت تمایل می‌تواند در کنار دوستانتان به صورت آنلاین به انجام ماموریت‌ها بپردازید

پردازش عمقی به تک تک این شخصیت‌ها، به لحاظ تکنیکال بازی Watch Dogs: Legion را چندین و چند پله به سمت بالا پرتاب می‌کند. شاید مهارت‌های منحصر به فرد هر شخصیت آن طور که باید و شاید روی روند بازی تاثیر نمی‌گذارد، اما چنین عملکردی به لحاظ فنی، واقعا تحسین‌برانگیز است و نمی‌توان به همین سادگی‌ها، بی‌تفاوت از کنار آن عبور کرد.

اگر در طول ماموریت کاراکتر شما کشته شود، دیگر هرگز نمی‌توانید کنترل او را به دست بگیرید و باید با شخصیت دیگری آن ماموریت را از ابتدا آغاز کنید یا راه نیمه‌تمام شخصیت قبلی را ادامه دهید. با این حال، برای این که از شر این محدودیت خلاص شوید، می‌توانید در ابتدای بازی قید Permadeath Mode را بزنید. اگر بخواهم واضح‌تر بگویم، یوبی‌سافت برای نوع استفاده‌ی شما از این مکانیک حیرت‌انگیز، حق انتخاب را به مخاطبان خود داده است.

برای ایجاد تنوع در طول بازی، این تنها ویژگی شخصیت‌ها نیست که به روند بازی کمک می‌کند. از قسمت Tech در منوی بازی این امکان وجود دارد که سلاح‌ها یا حتی زره‌هایی را برای اعضای DedSec خریداری کنید و حتی آن‌ها را ارتقا بخشید. هر چند که واقعا تفنگ‌های ددسک چندان تعریف و حتی تنوعی ندارند اما به خاطر داشته باشید که بازی Watch Dogs: Legion قرار نیست یک شوتر سوم شخص باشد.

با تمام این اوصاف، در حالی که مکانیزم تغییر شخصیت اصلی بازی و خرید و فروش سلاح و آپگرید کردن آن‌ها عملکرد مثبتی از خود به جای می‌گذارد، طراحی ماموریت‌ها به مانند یک خائن تمام عیار آسیبی جبران‌ناپذیر به تجربه‌ی مخاطب از واچ داگز لیجن می‌زند. متاسفانه تمام ماموریت‌ها در چپترهای مختلف، چه اصلی و چه فرعی خیلی زود در دام تکرار گرفتار می‌شوند و ممکن است که سریع بازیکن را از ادامه‌ی بازی منصرف کند.

شاید بتوان گفت که بیشتر ماموریت‌های بازی از این فرمول پیروی می‌کنند: راهی برای ورود پیدا کنید؛ ترجیحا مخفی‌کاری جلو بروید؛ هک کنید؛ تا زمان دانلود یا آپلود در برابر حمله نیروهای دشمن مقاومت کنید و بعد هم پا به فرار بگذارید! هر از چند گاهی هم مراحل با استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده مکانیک آنالیز صحنه‌های گذشته را پیش روی بازیکن قرار می‌دهد. تقریبا هیچ خلاقیت دیگری در طراحی ماموریت‌ها وجود ندارد و روند بازی هرگز نمی‌تواند مشوق خوبی برای طی کردن و به اتمام رساندن خط داستانی واچ داگز لیجن باشد.

با این حال اگر کمی حوصله به خرج دهید، می‌توانید تجربه‌ی نسبتا خوبی را از همین ماموریت‌ها برای خود به ارمغان بیاورید. از آن جایی که مکانیک‌های زیادی در دسترس بازیکن قرار می‌گیرد، این امکان وجود دارد که برخی از ماموریت‌های به روش‌های گوناگونی انجام شود؛ البته این موضوع برای آن دسته از بازیکنانی صدق می‌کند که خیلی باحوصله هستند که به خاطر تکراری بودن ماهیت مراحل، بازی Watch Dogs: Legion را از دستگاه خود حذف نمی‌کنند!

یکی از مهم‌ترین مواردی که در این بازی وجود دارد، استفاده از وسایل نقلیه به شمار می‌رود. در حالی که طراحی، تنوع و حتی هندلینگ ماشین‌ها در هر دو قسمت اول واچ داگز چندان چنگی به دل نمی‌زند، بازی Watch Dogs Legion این ماموریت را روی دوش خود احساس می‌کرد که باید تغییری اساسی در این بخش از بازی ایجاد کند؛ کاری که با ارفاق می‌توان گفت از عهده‌ی آن برآمد.

هر چند که هنوز هم تنوع ماشین‌ها در سطح قابل قبولی قرار ندارد، اما باید حال و روز آن از نسخه‌های قبلی واچ داگز بهتر است. از طرفی دیگر، هندلینگ بازی هیچ تلاشی نمی‌کند که حس و حال رانندگی در خیابان‌های شهری را به بازیکن القا کند و همین موضوع، تا حد زیادی از جذابیت ماشین‌سواری در خیابان‌های لندن، کم کرده است.

طراحی خیابان‌ها، حتی برخی خودروهای انگلیسی و ساختمان‌ها آیکانیک قدیمی یا جدید شهر لندن، می‌تواند کاری کند که به راحتی خودتان را در لندن ۲۰۳۰ میلادی تصور کنید

با تمام این تفاسیر، اتمسفر حاکم بر شهر لندن به قدری جذاب و دوست‌داشتنی است که شاید قید کیفیت رانندگی و ماشین‌ها را بزنید و هوس کنید که کمی در شهر چرخ بزنید. اما لندن ساخته شده در بازی Watch Dogs: Legion تفاوت‌های زیادی با پایتخت واقعی انگلستان دارد. وقایع بازی در نزدیکی سال ۲۰۳۰ میلادی رخ می‌دهد و تحولات سیاسی و پیشرفت چشمگیر تکنولوژی، حسابی حال و هوای این شهر زیبا و تاریخی و البته، مدرن(!) را تحت تاثیر خود قرار داده است.

وقوع چند بمب‌گذاری در نقاط مختلف شهر لندن، مردم را از ظهور یک گروه تروریستی خطرناک در قلب اروپا و به‌زودی، سراسر جهان، آگاه می‌سازد. آدم بدهای قصه‌ی واچ داگز لیجن سعی دارند تا تمام تقصیرات را گردن گروه DedSec بیاندازند؛ گروهی که شما قرار است کنترل اعضای آن را در طول بازی برعهده بگیرید و با استفاده تکنولوژی، هک و حتی کشت و کشتار، در برابر به قدرت رسیدن تروریست‌ها در شهر لندن، مقاومت کنید.

با این حال این باور در تمام مردم شهر نهادینه نمی‌شود و از همین رو چند دستگی ایجاد شده بین مردم، حسابی نظم شهر را برهم می‌ریزد. بنرهای پارچه‌ای، نوشته‌هایی که با اسپری روی دیوار نقش بسته‌اند و ظاهر برخی از مردم، از جمله ویژگی‌های بصری هستند که در دل گرافیک هنری بازی Watch Dogs: Legion سعی دارند تا اتمسفر منحصر به فرد این بازی را به مخاطب القا کند.

برای رسیدن به این هدف اما کار اصلی خود شهر لندن انجام می‌دهد. همان طور که می‌دانید یکی از زیبایی‌های این شهر ادغام ویژگی‌ها مدرن با ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها قدیمی این شهر هست که در بازی واچ داگز لیجن هم چنین چیزی به خوبی به تصویر کشیده است. ادغام تمام این ویژگی‌ها، باعث شده تا فضاسازی منحصر به فردی در Legion حاکم باشد تا این مورد هم به یکی دیگر از نقاط قوت بازی تبدیل شود.

طراحی خیابان‌ها، حتی برخی خودروهای انگلیسی و ساختمان‌ها آیکانیک قدیمی یا جدید شهر لندن، می‌تواند کاری کند که به راحتی خودتان را در لندن ۲۰۳۰ میلادی تصور کنید؛ حالا افکت باران و آسفالت خیس را به همه‌ی این‌ها اضافه کنید تا هنر یوبی‌سافت در گرافیک هنری بازی Watch Dogs Legion تجلی یابد.

هر چه قدر که گرافیک هنری بازی عملکرد بی‌نقصی را در فضاسازی و بهبود تجربه‌ی بصری بازی از خود به نمایش می‌گذارد، در بخش‌های تکنیکال، کلکسیونی از ضعف‌ها را مشاهده خواهید کرد؛ ضعف‌هایی که دیگر به پای ثابتی در میان بازی‌های یوبی‌سافت تبدیل شده است. متاسفانه از همان ثانیه‌های آغازین تا نزدیکی تیتراژ پایانی مفتخر خواهید بود تا کلکسیونی از انواع و اقسام باگ‌ها را تماشا کنید. از طرفی دیگر، کیفیت تکسچرها تمام ضد و نقیض هستند؛ در برخی جاها مانند چهره یا حتی لباس‌های شخصیت اصلی شاهد تکسچرهای فوق‌العاده باکیفیتی هستیم اما در برخی مواقع هم تکسچرهایی را در حد و اندازه‌ی نسل هفتم کنسول‌ها مشاهده می‌کنیم.

با این حال برخی موارد دیگر هم هستند که عملکرد واچ داگز لیجن را در بخش گرافیک فنی زیر سوال می‌برد؛ برای مثال فیزیک بازی به خصوص در مواقع تخریب، عملکرد ضعیفی دارد. همچنین انیمیشن‌های بازی به خصوص لیپ سینک‌ها در حد و اندازه‌های سال ۲۰۲۰ میلادی نیستند.

از طرفی دیگر هم صداپیشه‌ها عملکرد جالبی ندارند اما اگر به خاطر بیاورید که چه تعداد قابل توجهی کاراکتر در بازی Watch Dogs: Legion طراحی شده است، قطعا خیلی سریع از تحلیل این بخش بازی عبور می‌کنید.

هر چند که ایرادهای بیشتری هم می‌توان به ساخته‌ی جدید یوبی‌سافت وارد کرد، اما جسارت‌هایی که این بازی به خرج داده، باعث می‌شود که تا حدی ارزش این بازی حفظ شده باشد. برای مثال، روایت یک داستان جذاب سیاسی که حتی بخش‌هایی از آن به لطف گرافیک هنری (همان‌ فضاسازی‌ها) روایت می‌شود، کاری فراتر از حد انتظار بود.

شاید ریتم کند روایت داستان در کنار تکراری شدن روند و طراحی ماموریت‌ها خیلی سریع شما را از به پایان رساندن بازی Watch Dogs: Legion منصرف کند، اما فراموش نکنید که به غیر از باگ‌ها، سایر ایرادها در حدی نیستند که بخواهند شما را مجاب کند تا از نقاط قوت این اثر چشم‌پوشی کنید. واچ داگز جدید با تحولات فنی و یک بخش چند‌نفره‌ی جذاب در کنار اتمسفری گیرا، می‌توانست به یک بازی عالی تبدیل شود اما تمام این موارد، زیر باتلاقی از باگ و ماموریت‌های تکراری، دفن شدند!

نقد و بررسی بازی Watch Dogs: Legion روی پلی‌استیشن 4 و بر اساس کد ارسال شده از سوی ناشر، به نگارش درآمده است.


7 خوب
از همان ابتدای بازی کلکسیونی از مکانیک‌های جذاب به شما معرفی می‌شود تا در انتظار تجربه‌ی یک اکشن ماجراجویی بی‌مانند باشید؛ البته این بازی در طراحی ماموریت‌های تکراری و نمایش انواع و اقسام باگ‌ها، واقعا بی‌مانند است و متاسفانه همین موارد باعث شدند تا گرافیک هنری فوق‌العاده، داستانی جذاب در کنار تنوع بالای مکانیک‌ها آن‌طور که شایسته هستند، به چشم نیاید.
  • طراحی شهر لندن
  • فضاسازی لندن مدرن و تحت شورش!
  • مکانیزم سوییچ شخصیت اصلی بازی به لحاظ فنی عملکردی جالب دارد
  • موزیک‌های درخور یک هکر!
  • کلکسیونی از باگ‌ها
  • لودینگ‌های زیاد و طولانی
  • تکراری شدن ماموریت‌ها

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments