بازیهای محبوب گیمرها و منفور منتقدها
وقتی نظر منتقدین همیشه مهم نیست
خب، احتمالاً وقتی عنوان این مطلب را دیدید، با این تصور که منتقدان همیشه اشتباه میکنند، اینجا آمدید. ما قصد نداریم چنین بحثهایی را شعلهور کنیم، اما نمیتوان انکار کرد که برخی بازیها ناعادلانه مورد انتقاد قرار گرفتهاند. دلایل این موضوع از بازی به بازی متفاوت است، اما بیشک تعداد زیادی “الماس” در دنیای بازی وجود دارد که زیر انبوهی از انتقادها پنهان شدهاند و فقط در بین بازیهای بد از نظر منتقدان، قرار میگیرند.
با این تفکر، تصمیم گرفتیم نگاهی به بازیهایی بیندازیم که منتقدان دیدگاههای منفی نسبت به آنها داشتند، اما عموم مردم یا یک گروه خاص از طرفداران ارزش واقعی آنها را پیدا کردند. بهطور خاص، تمرکز ما روی بازیهایی است که بازیکنان در وضعیت اولیه آنها (هنگام انتشار) از آن لذت بردند، نه بازیهایی که سالها تلاش توسعهدهندگان باعث احیای آنها شد. بازیهایی مثل؛ بازی Warframe و بازی No Man’s Sky هنگام انتشار نقدهای خوبی دریافت نکردند، اما در حال حاضر تقریباً همه قبول دارند که هر دو بازی عالی هستند.
به هر حال، در اینجا لیستی از 10 تا از بازیهای بد از نظر منتقدان آورده شده که منتقدان چندان روی خوشی به آنها نشان ندادند، اما در نهایت شگفتانگیز بودند:
God Hand
یکی از معروفترین مثالهای لیست بازیهای بد از نظر منتقدان، بازی God Hand است؛ آخرین اثر Clover Studio، زیرمجموعه Capcom، که مسئول خلق تعدادی از بزرگترین کلاسیکهای خاص مانند Viewtiful Joe و Okami روی پلتفرمهای PS2 و GameCube بود. با اینکه این بازیها مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند، اما به دلایلی موفقیت تجاری چشمگیری نداشتند، و این امر باعث شد Capcom تصمیم بگیرد پس از انتشار God Hand در ژاپن و آمریکای شمالی، استودیو را تعطیل کند. خروج استعدادهای کلیدی Clover مانند Atsushi Inaba، Hideki Kamiya و Shinji Mikami نیز تا حدی این تصمیم را تسریع کرد.
هنگام انتشار God Hand، این بازی در سبک Beat ‘Em Up سخت، برخلاف سایر بازیهای Clover Studio، بازخوردهای بسیار متفاوتی دریافت کرد. مشهورترین مثال، نقد بدنام IGN بود که به بازی امتیاز 3 از 10 داد. هرچند برخی نقدها، بهویژه از سوی رسانههای بریتانیایی، دیدگاه مثبتتری داشتند، اما God Hand به هیچ وجه مانند Okami مورد تحسین گسترده قرار نگرفت. دشواری شدید بازی و فضای عجیب و طنزآمیز آن واکنشهای متضادی از سوی منتقدان برانگیخت.
برای جامعه گیمرها، God Hand همچنان یک بازی بحثبرانگیز محسوب میشود، چراکه این بازی از نظر مهارت و توانایی، تقاضای زیادی از بازیکنان داشت. اما کسانی که با ماهیت خندهدار و غیرعادی بازی ارتباط برقرار کردند، آن را یکی از بهترین بازیهای Beat ‘Em Up روی PS2 دانستند. از مبارزه با یک شیطان لرد به نام Elvis گرفته تا صحنههای عجیبتر، بازی پر از لحظات غیرقابلپیشبینی و جذاب بود. شهرت God Hand به قدری سریع تغییر کرد که حتی IGN بعدها این بازی را در لیست بهترین بازیهای PS2 خود قرار داد و جایگاه آن را بهعنوان یکی از برجستهترین آثار تثبیت کرد.
Deadly Premonition
با نگاهی به گذشته، سخت است که بازی Deadly Premonition را چیزی جز یک شاهکار کجفهمشده و گاهی حتی مورد انتقاد بدانیم. وقتی که الهام اصلی شما یک سریال همچون Twin Peaks باشد—نمایشی که مشهور است همهپسند نیست—احتمالاً به یک بازی میرسید که مردم یا عاشق آن میشوند، یا از آن متنفر. و یا هر دو، همانطور که برای بسیاری از منتقدانی که وظیفه بررسی این بازی عجیب را داشتند، رخ داد.
بازی Deadly Premonition ترکیبی از Survival Horror و دنیای باز بود. NPCها و مکانهای شهر Greenvale در چرخهای 24 ساعته فعالیت میکردند، به این معنا که بازیکن باید در زمان و مکان مناسب برای ادامه تحقیقات خود درباره قاتل شهر حاضر میشد. بین داستان عجیب، گیمپلی نسبتاً خام و شخصیتها و مکانیکهای واقعاً غیرمعمول، Deadly Premonition هنگام عرضه مورد انتقاد زیادی قرار گرفت. با این حال، برخی منتقدان از لحن عجیب و غریب بازی لذت بردند و این جنبه را یک نقطه قوت در نظر گرفتند.
در میان عموم گیمرها، Deadly Premonition هرگز به موفقیتی نرسید که بتوان آن را چیزی فراتر از یک Cult Hit دانست. اما کسانی که عاشق طبیعت خاص و منحصربهفرد این بازی شدند، آن را به شدت ستایش کردند. شاید مهمترین نکته در ترمیم اعتبار بازی این باشد که بسیاری از آنچه که بهعنوان نقص در نظر گرفته میشود، در واقع انتخابهای طراحی عمدی بودند. با این حال، مسیر بازسازی اعتبار Deadly Premonition نتوانست دنباله آن را نجات دهد، چرا که نسخه دوم بازی تقریباً از سوی همه مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
Alien: Isolation
آیا اضافه کردن بازی Alien: Isolation به لیست بازیهای بد از نظر منتقدان کمی کش دادن موضوع است؟ شاید کمی، چون این بازی هنگام عرضه در سال 2014 بازخوردهای زیادی از سوی منتقدان دریافت کرد. حتی میتوان گفت که موفقیت و محبوبیت Isolation در میان عموم گیمرها، و بهویژه استریمرها، یکی از دلایل احیای ژانر Survival Horror در سالهای اخیر بوده است. به همین دلیل، امتیاز 79 در Metacritic برای این بازی تقریباً ناعادلانه به نظر میرسد.
مشکل اصلی در تعداد منتقدانی که از بازی Alien: Isolation انتقاد کردند نبود، بلکه در این بود که “چه کسانی” این کار را انجام دادند. سایتهای بزرگی مانند GameSpot، IGN و Polygon نقدهای تندی از بازی ارائه کردند. کسانی که علاقهای به بازی نداشتند، کمپین بازی را بیش از حد طولانی دانستند، که این نقد بهنوعی منصفانه بود. همچنین برخی اشاره کردند که بازی از نظر ریتم، ناهماهنگ عمل میکند.
باید پذیرفت که انتقاد از طولانی بودن بازی بیپایه نیست، بهویژه زمانی که بازیکن باید مدت زیادی با اندرویدها مبارزه کند که میتواند خستهکننده شود. اما جایی که Alien: Isolation واقعاً میدرخشد، لحظاتی است که Xenomorph وارد صحنه میشود. دشمن اصلی بازی، با هوش مصنوعی پیشرفتهای طراحی شده که به جای حضور در قالب صحنههای اسکریپتشده، دائماً در حال شکار بازیکن است. این حس ترس و وحشت که توسط Xenomorph ایجاد میشود، چیزی است که بازیکنان آن را برای مدت طولانی به یاد خواهند داشت.
Terminator: Resistance
بهطور کلی، بازیهای ویدیویی لایسنسشده بر اساس فیلمهای اکشن قدیمی معمولاً ناامیدکننده هستند. البته استثناهایی وجود دارد، مانند GoldenEye 007 که یکی از بهترین بازیهای FPS (شوتر اولشخص) تاریخ محسوب میشود. اما با چنین رقبای بزرگی، جلب توجه و موفقیت واقعی برای بازیهای جدید دشوار است. شاید به همین دلیل بود که بازی Terminator: Resistance هنگام عرضه در سال 2019 با واکنشهای منفی زیادی روبرو شد.
استودیوی Teyon پیش از Terminator: Resistance سابقه چندان امیدوارکنندهای نداشت. یکی از شناختهشدهترین بازیهای آنها Rambo: The Video Game بود، یک بازی On-Rails Shooter که تقریباً به اندازه آن شخصی که در Rambo: First Blood در تله میافتد، لذتبخش بود! طبیعی بود که منتقدان هنگام عرضه Resistance انتظار مشابهی داشته باشند. و حقیقت این است که Resistance بهترین بازی شوتر جهان نیست. منتقدان از طراحی گیمپلی غیرابتکاری و “گیمپلی خستهکننده” آن انتقاد کردند.
با این حال، چیزی که طرفداران متوجه شدند و منتقدان نه، این بود که Resistance تلاش نمیکرد بهترین بازی تیراندازی تاریخ باشد؛ هدف آن فقط این بود که بهترین بازی Terminator باشد. گرچه این معیار چندان بلندپروازانهای نیست، اما Resistance با موفقیت از آن عبور کرد و نشان داد که عاشقانه به منبع الهام خود—فیلمهای Terminator دهه 80—وفادار است. این عشق به فیلمهای اکشن دهه 80 بود که باعث شد Teyon بتواند لایسنس RoboCop را هم دریافت کند، و همه تقریباً موافق هستند که نتیجه آن یک “اسلاترفست” دوستداشتنی و البته پر از مشکلات کوچک بود.
Nier
اینکه بگوییم Nier یکی از بازیهایی بود که منتقدان از آن در سال 2024 متنفر بودند، مثل کفر گفتن به نظر میرسد. وقتی Nier: Automata منتشر شد، رسانههای بازیسازی در تعریف و تمجید از آن با هم رقابت کردند و این بازی بهعنوان یکی از آثار کلاسیک تمام دورانها مورد ستایش قرار گرفت. و البته که این تعریفها درست بودند، زیرا Nier: Automata یک شاهکار بینظیر است. اما وقتی نسخه اصلی Nier روی PS3 و Xbox 360 عرضه شد، بازخوردها چندان مهربانانه نبودند. آیا این بازی بهتر از Automata است؟ احتمالاً نه، اما قطعاً بیش از امتیاز 67 در Metacritic لیاقت داشت.
نسخه اصلی Nier در زمان عرضه آنقدر ناشناخته بود که شاید خیلیها نمیدانستند این بازی در واقع اسپینآفی از یک پایان بد خاص در Drakengard است. خود این موضوع به اندازه کافی عجیب بود. منتقدان جنبههایی از بازی، مثل داستان عمیق و احساسی که با شیوههای خاص Yoko Taro ترکیب شده بود (مثل تکرار چندباره بازی با افشای لایههای جدید در هر بار تکرار)، تحسین کردند. اما گیمپلی بازی نتوانست همه را جذب کند.
از همان ابتدا، Nier تلاش کرد مبارزات اکشن را با عناصر Bullet Hell ترکیب کند. در حالی که Platinum Games این ایدهها را با Automata به کمال رساند، مکانیکها و ایدههای اولیه این سبک در نسخه اصلی Nier هم دیده میشدند. این ایدهها به اندازهای خوب بودند که Nier را تقریباً بلافاصله به یک Cult Classic تبدیل کنند. با وجود اینکه این مکانیکها در نسخه ریمستر شده Nier Replicant بهبود پیدا کردند، اگر بخواهید نسخه اصلی را تجربه کنید، میتوانید بهراحتی نسخه Xbox 360 آن را تهیه کرده و از طریق Backward Compatibility روی Xbox One یا Xbox Series X/S بازی کنید.
Alpha Protocol
وقتی به بازی Alpha Protocol فکر میکنید، شاید آن جمله معروف از Wreck-It Ralph به ذهنتان بیاید:
من بد هستم و این خوب است. من هرگز خوب نخواهم بود و این بد نیست…
در صنعت بازی، رسیدن به آن جایگاه خاص از “آنقدر بد که واقعاً خوب است” یک هنر است، و Alpha Protocol این خط باریک را نه تنها راه میرود، بلکه با حالتی شبیه به Tap Dance همراه با موسیقی Spanish Flea از آن عبور میکند.
بازی Alpha Protocol تلاش Obsidian برای خلق یک RPG در سبکی مشابه Mass Effect و Deus Ex بود، اما با یک داستان جاسوسی بهجای فضا یا سایبرپانک. داستان بازی از ماجراجوییهای Michael Thornton، یک مأمور مخفی که برای متوقف کردن تروریستها به هر قیمتی سفر میکند، پیروی میکند. مشابه دیگر RPGهای آن زمان، بازی به بازیکنان اجازه میداد که کنترل کامل روی مهارتها و گزینههای گفتوگوی Thornton داشته باشند. این انتخابها تأثیرات بزرگی روی داستان داشتند و باعث تغییرات عمدهای در مسیر بازی میشدند.
بههیچوجه نمیتوان Alpha Protocol را یک بازی “خوب” دانست؛ گیمپلی بازی بهقدری نامرتب و ناقص است که شاید تحمل آن سخت باشد. اما این اشکالات بهنوعی بخشی از هویت بازی هستند. بازی با جاهطلبی، طنز و حتی در بخشهایی با نبوغ خود جلب توجه میکند. البته، باید از لایههای زیادی از نقص عبور کنید تا بتوانید به آن برسید، و همین مسئله باعث تفاوت میان نقدهای منفی منتقدان و واکنشهای مثبت بازیکنان شده است. وقتی شغل شما این است که بازیها را بهصورت انتقادی بررسی کنید و به هر نقصی توجه کنید، طبیعی است که دیدگاه منفیتری نسبت به بازیهایی مثل Alpha Protocol داشته باشید. اما بازیکنان معمولاً آمادهتر هستند که این نقصها را ببخشند، بهویژه وقتی بازی چنین جذابیتهای خاصی ارائه میدهد.
Urban Reign
اگر محتوای نوستالژیک ما را دنبال کردهاید، احتمالاً با خود فکر کردهاید که آیا روزی دست از صحبت کردن درباره Urban Reign، آن بازی Beat ‘Em Up از Namco برای PS2، برمیداریم؟ و پاسخ قطعی این است: هرگز! Urban Reign بینظیر است و هرچه افراد بیشتری از شکوه آن آگاه شوند، بهتر است. وقتی مردم هنوز بعد از تقریباً 20 سال از عرضه بازی ویدئوهای کمبو آپلود میکنند، میدانید که با چیزی خاص روبهرو هستید. اما اگر در میانه دهه 2000 به نقدهای بازیها توجه میکردید، احتمالاً به خاطر استقبال نه چندان ایدهآل منتقدان از Urban Reign از آن فاصله میگرفتید.
با امتیاز 60 در Metacritic، بازی Urban Reign به نظر میرسد داستانی از پتانسیل هدررفته باشد. ایده اینکه توسعهدهندگان Tekken در زمان فراغت خود یک بازی 3D Beat ‘Em Up بسازند، شبیه یک دستورالعمل برای موفقیت بود، اما با نقدهای متوسط، این بازی بهطور ناخواسته نادیده گرفته شد. با این حال، این نقدها اشتباه نبودند. بسیاری از منتقدان اشاره کردند که بخش تکنفره بازی بعد از مدتی هم تکراری و هم بهشدت سخت میشود. 100 مرحله برای چنین بازیای بیش از حد به نظر میرسد، و هر کسی که Urban Reign را تا انتها بازی کرده باشد، احتمالاً با شنیدن نام Golem لرزه به تنش میافتد.
بخش تکنفره Urban Reign شاید چیزی برای تعریف کردن نباشد (مگر اینکه بخواهید به درمانگر خود درباره اینکه چطور Golem دوباره شما را شکست داده، بگویید)، اما گیمپلی هستهای بازی همان چیزی است که Urban Reign را خاص میکند. ورودیها (Inputs) بسیار ساده هستند، اما بازی سیستمها و مکانیکهای عمیق و متنوعی ارائه میدهد، از جمله کمبوهای Juggle، حرکات Grapple، دفاعهای Parry و حملات تیمی. این عناصر باعث میشوند Urban Reign درخشان شود. وقتی امکان مبارزه چهار نفره را هم به ترکیب اضافه کنید، Urban Reign بهجرئت یکی از بهترین بازیهای چندنفره PS2 میشود.
Days Gone
آیا بازی Days Gone نقدهای منفی از منتقدان دریافت کرد فقط به این دلیل که شخصیت اصلیاش Deacon St. John نام داشت؟ اگر اینطور باشد، شاید بتوان آن را قبول کرد! اما گفتن اینکه بازی بازخوردهای منفی دریافت کرده، تمام واقعیت نیست. با میانگین امتیاز 70 در Metacritic، مشخص است که برخی منتقدان واقعاً از ماجراجویی جهانباز زامبی Bend Studio لذت بردهاند، هرچند کارگردان بازی، John Garvin، ممکن است شما را قانع کند که منتقدان از بازی به دلیل اینکه به اندازه کافی “وُک” نبود، متنفر بودند. (این همان شخصی است که بعدها به دنیای Web3/NFT روی آورد و هنوز هم در سال 2024 سعی دارد سرمایهگذاران ناآگاه را جذب کند.
مشکلات بازی فراتر از نام شخصیت اصلی یا حواشی کارگردان آن بود. بسیاری از منتقدان بازی را به دلیل اینکه چیز جدیدی به ژانر بازیهای زامبی اضافه نکرده بود، مورد انتقاد قرار دادند. بازیهای جهانباز با مضمون زامبی مانند DayZ و State of Decay پیش از این مسیر مشابهی را طی کرده بودند، و همین باعث میشد که Days Gone آنچنان اورجینال به نظر نرسد. اما شاید نکتهای که بیشتر از همه به بازی آسیب زد، زمان انتشار آن بود. Days Gone حدود یک سال پس از God of War منتشر شد، و در همان سال Death Stranding، یکی دیگر از بازیهای جهانباز پلیاستیشن، عرضه شد. در چشم منتقدان، Days Gone حکم قسمت میانی ضعیف یک “ساندویچ پلیاستیشن استودیوز” را داشت.
در حالی که منتقدان دیدگاههای منفی داشتند، بازیکنان بیشتر به بازی علاقه نشان دادند. حلقه گیمپلی بازی و نمایش دستههای عظیم زامبیها (یا همان Freakerها) به یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی تبدیل شد. باید اعتراف کرد که Days Gone احتمالاً اولین بازی پس از Left 4 Dead است که موفق شد یک هورد زامبی را واقعاً ترسناک جلوه دهد. بنابراین جای تعجب نیست که توسعهدهندگان به Deacon یک موتورسیکلت دادند تا بتواند از این هیولاها فاصله بگیرد. (و بله، این موتورسیکلت کاملاً به جا بود!).
Spider-Man: Web Of Shadows
میخواهید درباره یک بیعدالتی واقعی بشنوید؟ نسخه PS2 بازی Spider-Man: Web of Shadows امتیاز بهتری در Metacritic نسبت به نسخههای PS3 و Xbox 360 دارد. بله، نسخه PS2، که با نام Amazing Allies Edition شناخته میشود، شبیه به ضعیفترین بازی دوبعدی Beat ‘Em Upاست که دیدهاید و با یک متن ساده “تبریک، شما شهر را نجات دادید” به پایان میرسد، امتیازی بالاتر از یک ماجراجویی جهانباز واقعی دریافت کرده است. البته این تفاوت تنها یک امتیاز است، اما باز هم ارزش اشاره دارد.
پس از اینکه Treyarch با انتشار بازی Spider-Man 2 مفهوم یک بازی Spider-Man را متحول کرد و سپس با نسخه سوم این بازی آن را خراب کرد، توسعه بخش عمدهای از Spider-Man: Web of Shadows به Shaba Games سپرده شد. این استودیو تلاش کرد تغییرات جدیدی را ارائه دهد. Web of Shadows همچنان یک بازی ماجراجویی جهانباز بود، اما Shaba با معرفی معضلات اخلاقی و یک داستان تقریباً اورجینال، سعی کرد تجربهای جدید ایجاد کند.
منتقدان در زمان عرضه چندان از Web of Shadows استقبال نکردند. نقدی تند از Eurogamer به مأموریتهای بیش از حد طولانی و دوربین مشکلدار بازی بهعنوان بزرگترین نقاط ضعف آن اشاره کرد. این مشکلات در بازی وجود داشتند، اما عموم بازیکنان نسبت به تغییرات بزرگی که Web of Shadows در گیمپلی و داستان ایجاد کرده بود، بسیار مهربانتر بودند. یکی از نکات برجسته بازی، سیستم مبارزات و داستان آن بود. در مقایسه با بازیهای Spider-Man ساخته Insomniac، Web of Shadows تقریباً مانند یک بازی اکشن مبتنی بر شخصیت احساس میشود.
Pokemon Mystery Dungeon: Explorers of Sky
شاید بازی Pokemon Mystery Dungeon: Explorers of Sky بزرگترین تفاوت میان بازخورد منتقدان و طرفداران را در این لیست داشته باشد. وقتی این بازی در ابتدا منتشر شد، منتقدان واقعاً نظر مثبتی نسبت به آن نداشتند. البته، آنها نسبت به Explorers of Time و Explorers of Darkness نیز چندان مهربان نبودند، اما Explorers of Sky که قرار بود نسخه نهایی این دو بازی خواهر باشد و محتوای جدید و داستانهای بیشتری اضافه کند، چرا در Metacritic پنج امتیاز کمتر گرفت؟
منتقدان به شدت از Explorers of Sky انتقاد کردند و معتقد بودند که این بازی نتوانسته است به طور واقعی ایرادات نسخههای قبلی را بهبود دهد. با اینکه محتوای اضافی به بازی اضافه شده بود، اما حلقه گیمپلی اصلی تقریباً بدون تغییر باقی مانده بود. همین مسئله باعث شد که منتقدان این بازی را با امتیاز پایین 54 در Metacritic مورد انتقاد شدید قرار دهند. با این امتیاز، ممکن است فکر کنید که این یک بازی DS است که باید از آن دوری کنید، اما عموم مردم با این نظر مخالف هستند.
در حالی که بیش از شش میلیون بازیکن از نسخههای Explorers of Time، Darkness یا Sky لذت بردهاند، تقریباً به صورت عمومی توافق وجود دارد که سری Explorers بهترین داستان را در میان بازیهای Pokemon Mystery Dungeon ارائه میدهد. Explorers of Sky بهویژه به عنوان نسخه نهایی این سری عمل میکند و محتوای اضافی زیادی از جمله Pokemonهای قابل بازی جدید و فصلهای اضافی ارائه میدهد. علاوه بر این، استدلال منتقدان درباره تکراری بودن گیمپلی در مورد بازیای مثل Pokemon کمی بیمعنی به نظر میرسد. این یک بازی نوبتی است که هدف اصلی آن لذت بردن از داستان و گیمپلی ساده اما اعتیادآور است. آیا واقعا میتوان از یک بازی Pokemon انتظار چیزی غیر از مبارزات نوبتی داشت؟
به پایان لیست معرفی بازیهای بد از نظر منتقدان رسیدیم و امیدواریم در قانع کردن گیمرها از نظر خوب بودن آنها، موفق عمل کرده باشیم. حال دیدگاه خود را در این رابطه با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید