تمام هم و غم بازی Gears 5 این بود که بتواند تمام کم و کاستیهای نسخهی قبل را جبران کند و ماموریت این کار، به عهدهی جوخهای از مکانیکهای جدید و جذاب قرار گرفته است.
سری بازی Gears of War (که قرار است از این به بعد آن را با عنوان Gears خطاب کنیم) همواره یکی از مهمترین بازیهای انحصاری کنسول ایکسباکس بوده و شاید بتوانیم سه نسخهی اول آن را از عوامل موفقیتهای کنسول ایکسباکس ۳۶۰ بدانیم. با این حال، نسخهی چهارم این فرانچایز سال ۲۰۱۶ میلادی برای کنسول ایکسباکس وان عرضه شد و به رغم بهرهمندی از چندین و چند نقطهی قوت، هرگز نتوانست روندی مشابه نسخههای اولیه را پیش روی مخاطبان خود قرار دهد.
برای داشتن یک تجربهی عالی و البته متفاوت، چند مکانیک متنوع در دل گیمپلی بازی Gears 5 قرار گرفت تا حال و هوای پنجمین نسخهی اصلی از سری بازی Gears of War کاملا متفاوتتر از قسمتهای قبلی باشد. با این وجود، فقط تفاوتها و نوآوریها نبود که باعث شد این بازی به یکی از لذتبخشترین عناوین سال تبدیل شود بلکه بازگشت برخی از استانداردهای نسخههای ابتدایی مجموعهی Gears of War هم در رسیدن به چنین جایگاهی نقش چشمگیر و پررنگی را ایفا کرده بودند.
هر چند که نمایشهای بخش داستانی پیش از عرضهی Gears 5 پر از ابهامات مختلف بود، اما برخلاف بازی Gears of War 4 خیلی سریع متوجه خواهید شد که با یک تیراندازی جذاب و هیجانانگیز روبرو هستید. بعد از گذراندن یک بخش آموزشی کاربردی (که البته ممکن است برای طرفداران قدیمی این سری کمی خستهکننده باشد) شروع داستان بازی شما را به محیطی میفرستد که به هیچ عنوان انتظارش را ندارید. از دیدگاه من بعید بود که اولین لوکیشن بازی Gears 5، یک آبشار زیبا در دل جنگلهای سرسبز باشد اما این اتفاق واقعا رخ داد؛ با این حال، به سرعت این لوکیشن زیبا به میزبان یک نبرد خشن و پر از تاریکی تبدیل میشود.
در همان چپتر اول، مبارزهای سریع و هیجانانگیز در برابر Juvieها در یک کانال کاملا تاریک، میتواند دلهرهای را به بازیکن القا کند که تا به امروز چنین تجربهای در افتتاحیهی هیچ یک از نسخههای Gears of War وجود نداشته است. شاید بتوان بازی Gears 5 را مصداق ضرب المثل «سالی که نکوست از بهارش پیداست» بدانیم. هر چند که شروع بازی با مبارزاتی جذاب و سریع همراه است اما شاید آغاز روایت داستان در اکت اول، دقیقا همان چیزی نباشد که مخاطب به دنبال آن میگردد. بعد از پایانبندی فوقالعادهی نسخهی چهارم، همه این انتظار را داشتیم که بازی در همان اکت اول ما را در جریان ماجراجویی کیت دیاز قرار دهد اما مجبور بودیم که بیشتر از یک ساعت روی دغدغههای COG متمرکز باشیم.
خوشبختانه، شروع اکت دوم خیلی صریح و مستقیم مخاطب را در دریای هستهی اصلی داستان بازی Gears 5 غرق میکند. بعد از کلی سوال بیپاسخی که از Gears of War 4 به جا مانده بود، حالا اکت دوم نسخهی پنجم ابهامات داستان این مجموعه را دو چندان کرده است تا مخاطب انگیزهی بیشتری برای پیشروی به سوی نقطهی پایان بخش داستانی Gears 5 را داشته باشد. بدون شک باید نمرهی کاملی را به پلات اصلی داستان این نسخه اهدا کرد. از همان شروع اکت دوم تا آخرین ثانیهی بازی، با یک روایت جذاب و پرنوسان همراه هستید و همین مسئله باعث میشود تا از داستان این نسخه به اندازهی کافی لذت ببرید.
شروع اکت دوم خیلی صریح و مستقیم مخاطب را در دریای هستهی اصلی داستان بازی Gears 5 غرق میکند.
بلوغ شخصیتهای جدیدی که در نسخهی چهارم معرفی شدند، از دیگر نقاط قوت بازی Gears 5 بهحساب میآید؛ با این حال، جسارت سازندگان این اثر در بهکارگیری این کاراکترها در کنار شخصیتهایی مانند مارکوس فینکس، برد، کول و حتی خانواده کارماین، باعث شده تا طرفداران قدیمی این مجموعه از بخش داستان و شخصیتپردازی این اثر لذتی دوچندان برده باشند. البته که حضور کاراکترهای قدیمی سری Gears of War، تنها ارجاع نسخهی پنجم به سه قسمت ابتدایی نبوده و حضور دوباره در محیطهای قدیمی مانند آزمایشگاه نایلز، یکی از بهترین کارهایی بود که سازندگان گیرز ۵ میتوانستند در توسعهی این بازی انجام دهند.
یکی از جذابترین سورپرایزهای بازی، رخ دادن وقایع آن در محیط برفی اکت دوم و بیابان سرخ رنگ اکت سوم بود. هر چند که این محیطها به لحاظ بصری عملکرد بینظیری داشتند و برای ایجاد تنوع در گیمپلی بازی موفق ظاهر شدند، اما قرار گرفتن آنها در چهارچوب دو اکت جداگانه، با سرعتی که از روند یک Gears of War انتظار میرود، مطابقت نداشت! اینکه بخواهیم برای چند ساعت به مانند بازیهای Open World در محیطی یکنواخت به سراغ لوکیشنهای مختلفی با استفاده از اسکیف برویم، باعث شده است تا روند بازی تعادل چندانی نداشته باشد. به عبارتی دیگر میتوان گفت که روند کاملا مشابه اکتهای دوم و سوم بهصورت متوالی، ضربهی جدیای به بدنهی داستانسرایی و روند بازی وارد کرده است و باعث شده تا به شکل افراطیای مدت زمان بازی افزایش پیدا کند. طراحی چنین مراحلی با محوریت اسکیف میتوانست در یک اکت مختصرتر و مفیدتر خلاصه شود اما متاسفانه اصرار سازندگان برای طولانیتر شدن بازی، باعث شده تا آنطور که انتظار میرفت از اسکی روی برف و شن لذت کافی را نبریم!
رباتهای Gears of War 4 را به خاطر میآورید؟ احتمالا شما هم از آنها تنفر داشتید اما شاید باورتان نشود که همین رباتهای گوشتتلخ(!) تا میتوانند در بازی Gears 5 از شما دلبری میکنند. همانطور که پیش از این هم اشاره شد، نوآوریهای زیادی در روند و طراحی مراحل این عنوان به چشم میخورد که یکی از آنها، رباتهای زامبیگونهی COG هستند. در چپترهای که این رباتها در مقابل شما قرار میگیرند، میتوانید با تاکتیکهای ساده، بطور مخفیانه پیشروی کنید. بدون شک چنین مراحلی یکی از زیباترین سورپرایزهای این اثر است که میتواند لذتی دوچندان به تجربهی بازی Gears 5، بهخصوص در حالت Co-op ببخشد.
حتی مدلهای بیشتری از سوآرمها در این نسخه معرفی میشوند که بدون شک چالش برانگیزترین آنها، واردنها هستند. تنوع دشمنان به شکل کاملا جذابی روند بازی را تحت تاثیر خود قرار دادهاند و به غیر از اسکیبازیهای اکتهای دوم و سوم، امکان ندارد که اسیر دادم تکرار و یکنواخت شدن روند بازی بشوید چرا که هیچگونه یکنواختیای در طراحی مراحل وجود ندارد. وجود چند باسفایت جذاب به خصوص Matriarch، یکی از مهمترین خلاهای نسخهی قبلی را پر کرده است. یکی دیگر از نقاط قوت بازی Gears 5 چالش برانگیزتر بودن بازی نسبت به نسخههای قبلی است. برای مثال در بسیاری از مراحل، تیراندازی به سمت سوآرمها اشتباهترین کار ممکن است و برای گذر از چنین مراحلی، باید با یک تاکتیک مناسب و بهکارگیری جک وارد عمل بشوید و بعضی اوقات هم از امکانات محیط، مانند یخها و مواد منفجره استفاده کنید. چنین چیزی باعث میشود تا انجام بازی Gears 5 به صورت همکاری دو یا سه نفره، یک تجربهی منحصر بهفرد باشد.
علاوه بر تنوع قابل قبول مدلهای دشمنان، سلاحهای جدید این اثر از دیگری عواملی است که Gears 5 را روی یک مدار صعودی و رو به رشد قرار داده است.
علاوه بر تنوع قابل قبول مدلهای دشمنان، سلاحهای جدید این اثر از دیگری عواملی است که آن را روی یک مدار صعودی و رو به رشد قرار داده است. بدون شک سلاح Breaker Mace، بهطور کلی حال و هوای بازی گیرز 5 را تحت تاثیر خود قرار داده و مخاطب این عنوان را شگفتزده میکند. خود من هم به هیچ وجه چنین انتظاری را نداشتم که در یکی از صاحب سبکترین بازیهای تیراندازی، مبارزه با سلاح سرد تا این حد پخته و بالغ باشد. همچنین بهبودهایی در سیستم کاورگیری صورت گرفته است و اضافه شدن چند انیمیشن جدید در این مکانیزم، باعث شده تا بازی Gears 5 یک پلهی دیگر را به سمت بالا طی کرده باشد. با این حال، همه چیز در سیستم مبارزات بازی نمایش بیعیب و نقصی دارند به جز هوش مصنوعی! قطعا AI پیشرفت قابل توجهی نسبت به نسخههای قبل داشته است اما هنوز هم نمیتوان این بخش از بازی را عاری از ایراد دانست. برای مثال در مبارزه با Matriarch، دلمونت با عملکرد ناامیدکنندهی خود باعث شده تا میزان سختی نبرد با این غولآخر سختتر از حد انتظار باشد. در طرف مقابل هم سوآرمها در بسیاری از صحنهها و سناریوها، کارهایی عجیب و غریبی انجام میدهند که کاملا غیرمنطقی است.
جک! یکی از دوستداشتنیترین نوآوریهای بازی Gears 5 است که بدون شک از مهمترین برگهای برندهی این اثر بهحساب میرود. او همان رباتی است که پیش از قسمت پنجم هم با آن آشنا بودیم اما واقعا جکی که در گیرز ۵ وجود دارد، زمین تا آسمان با تصورات شما متفاوت است. برد تا جایی که توانسته این ربات کوچک دوستداشتنی را ارتقا داده و برای استفاده از ویژگیهای او، باید در محیطهای مختلفی از بازی به جستجو بپردازید تا در کنار آیتمهای قابل جمعآوری (کالکتیبلها)، قطعات مورد نیاز برای ارتقا امکانات جک را هم پیدا کنید. این ربات پرنده علاوه بر اینکه میتواند در هک کردن بسیاری از لوازم الکترونیکی و بازکردن دربهای قفل شده کمک کند، تاثیر چشمگیری در سیستم مبارزات بازی هم دارد. در صورت ارتقا قابلیتهای جک میتوانید از مکانیکهای جذابی مانند محو شدن، شیلد، قرار دادن تله در نقاط مختلف محیط و حتی کنترل کردن ذهن مدلهای مختلف دشمنان بهره ببرید. حالا، روند سریع و خشن سه قسمت ابتدایی Gears of War را در کنار تمام این خلاقیتها قرار دهید. شاید کمی درک کردنش سخت باشد اما واقعیت این است که گیمپلی بازی Gears 5 چندین و چند قلب تپنده دارد که میتواند از جهنم نبرد با سوآرمها، برای کسی که این اثر را تجربه میکند یک بهشت دلنشین را ساخته و پرداخته کند.
بعد از پایانبندی جذاب داستان گیرز ۵، بدون شک دلتان حسابی برای این بازی تنگ خواهد شد. خوشبختانه مانند قسمتهای قبل میتوانید هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلاین در کنار دوستانتان بخش کمپین این بازی را به اتمام برسانید. طراحی این بخش به قدری جذاب است که بدون شک ارزش تکرار دوباره را دارد. هر چند که میتوانید در کنار پیگیری دوبارهی کمپین، از بخشهای چندنفرهی این عنوان هم برای حضور در دنیای Gears of War استفاده کنید. Horde Mode، Escape Mode و Versus بخشهای مختلف قسمت Multplayer این بازی هستند که تنوع قابل قبولی را در دل این بخش قرار دادهاند. همانطور که از نام آنها پیداست، در بخش هُرد باید در مقابل سیلی از سوآرمهای مختلف مقاومت کنید و در بخش Escape هم باید از مقر این موجودات کریه المنظر در کنار یک یا دو نفر دیگر، فرار کنید؛ مهمترین چالش این بخش، کمبود اسلحه است که میتواند انواع و اقسام مهارتهای شما را در بازی Gears 5 به چالش بکشد و بخش Versus هم به رقابت بین دو یا چند بازیکن آنلاین خلاصه میشود که در بسترهای مختلفی به مبازره علیه یکدیگر مشغول میشوند. البته هر یک از این بخشها دارای تایپهای مختلفی از مبارزات است که میتواند تنوع قسمت چندنفرهی بازی گیرز ۵ را چند برابر کند. واقعیت این است که بخش Multiplayer این اثر از هر لحاظ سرگرمکننده است و وجود حالتهای مختلف در آن میتواند برای مدت زیادی شما را سرگرم کند. با این حال، جز سرگرمی و رقابت در کنار و یا در برابر دوستان، هیچ شوق دیگری برای حضور در بخش چندنفرهی این بازی وجود ندارد. متاسفانه جوایزی که در این حالت به بازیکنان از طرف بازی داده میشود، ارزش بسیاری کمی دارد و همین آیتمهای کمارزش هم به سختی به دست میآیند. از طرفی دیگر، برای داشتن بسیاری از آیتمهای تزئینی مجبور به پرداخت هزینه با استفاده از پول واقعی هستید و چنین چیزی برای یک بازی 60 دلاری چندان استراتژی معقولی به حساب نمیآید.
با تمام این اوصاف، بازی Gears 5 به عنوان یک اثر شوتر، عملکرد کاملی دارد و به هیچ عنوان نمیتوانید از کنار آن به راحتی عبور کنید. بخش داستانی فوقالعاده جذاب در کنار حالت چندنفرهی متنوع، دقیقا همان چیزی است که طرفداران مجموعه بازی Gears of War از کوآلیشن انتظار داشتند. با این حال، نباید فراموش کرد گرافیک بسیار چشمنواز و البته قدرتمند، در کنار موسیقیهای حماسی و هیجانبرانگیز، تاثیر چشمگیری در هرچه جذابتر بودن روند Gears 5 داشتهاند. بدون شک این اثر به لحاظ بصری، یکی از بهترینهای نسل حاضر کنسولها است و عملکرد آن روی کنسول ایکسباکس وان ایکس با نرخ فریم ثابت (۶۰ فریم بر ثانیه) چنین ادعایی را به راحتی ثابت میکند.
از دیدگاه من، حالا میتوان با خیالی آسوده استودیوی کولیشن را دوست داشت. عملکرد بازی Gears 5 ورای تصور بود و جز تحسین، هیچ رفتار دیگری را نمیتوان با این اثر داشت. این بازی با ارائهی کلکسیونی از مکانیکهای جذاب و دوستداشتنی در کنار داستانی قدرتمند و گرافیکی چشمنواز، ثابت کرد که بالاخره میتوان مدال افتخار را برگردن سربازان شجاع و جسور COG آویز کرد.
- پلات اصلی داستان
- موسیقی
- تنوع قابل قبول سلاحها و دشمنان
- گرافیک چشمنواز
- جک، ناجی COG!
- گرایند بالا در بخش چندنفره
- روند تکراری اکت دوم و سوم
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید