چرا سری God of War بعد از ۲۰ سال همچنان مهم است؟
کریتوس همچنان در تخت خدایی
سری God of War بعد از ۲۰ سال همچنان جایگاه خود را در صنعت بازیها حفظ کرده که در این مقاله به راز موفقیت این فرنچایز میپردازیم.
بدون هیچ شک و تردیدی، کریتوس یکی از معروفترین و صدالبته ماندگارترین شخصیتها در صنعت بازیهای ویدیویی به شمار میرود. این جنگجوی یونانی طی ۲۰ سال گذشته کنسولهای پلیاستیشن را همچون کوه المپ به تسخیر خود درآورده است. جایگاه ویژه سری God of War نهتنها به خاطر انتشار بازیهای ارزشمند و سرگرمکننده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است،، بلکه این سری تاثیر گستردهای بر صنعت بازیها گذاشته و یک سری از المانها و عناصر را به شکلی نوین و اثرگذار تعریف کرده است و از همه مهمتر، به یکی از منابع الهام برای سایر بازیها تبدیل شده است.
موفقیت چشمگیر سری God of War بلافاصله پس از انتشار اولین نسخه از آن در سال ۲۰۰۵ میلادی آشکار شد. نخستین بازی از سری خدای جنگ نه تنها بازخوردهای مثبتی را از سوی منتقدها دریافت کرد و چه بسا با کسب امتیاز ۹۴ در متاکریتیک، نام خود را در میان بهترین عناوین تاریخ نیز قرار داد، بلکه در زمینه تجاری نیز حسابی درخشید و با فروش ۴.۶ میلیون نسخهای در سراسر جهان، دستاورد بزرگ و چشمگیری را برای سازنده خود و بخش سرگرمیهای تعاملی شرکت سونی به همراه آورد. این موفقیتها باعث شد تا بسیاری از سازندگان نیز با الهام از ماجراجویی کریتوس، بازیهای مختلفی بسازند. بدین ترتیب، سری گاد آف وار جدا از عناوین خود، موجی از بازیهایی را به همراه خود داشت. از جمله این بازیها میتوان به Castlevania: Lords of Shadow و Thor: God of Thunder و Clash of the Titans اشاره کرد که البته هیچ کدام یک از اینها نتوانستند جایگاه سری خدای جنگ را به خطر بیاندازند.
برخلاف بسیاری از فرنچایزها که در طول نسلهای مختلف صنعت بازیها با فراز و نشیبهای زیادی روبرو شدهاند، اما مجموعه خدای جنگ چه در زمان کنسول PSP و چه در دوران پلی استیشن ۳، همواره در صدر بهترین بازیهای اکشن حضور داشت. چه از نظر کیفیت جلوههای بصری و چه از نظر سیستم مبارزات و گیمپلی، این مجموعه در یک کلام همیشه از رقبای خود جلوتر بود.
جالب است بدانید که حتی Ascension که ضعیفترین بازی این مجموعه محسوب میشود، همچنان از جهات مختلف از سایر رقبای خود بهتر عمل کرده است. از نظر منتقدها، سری God of War به عنوان یک منبع الهام برای بازیهای اکشن، به خوبی توانسته جایگاه برتر خود را طی ۲۰ سال گذشته حفظ کند. این مسئله گویای این موضوع است که استودیو سانتا مونیکا (به همراه ردی ات داون) با نهایت دقت روی توسعه عناوین فرنچایز کار میکنند و در کار خود بسیار حرفهای هستند.
یکی از ویژگیهای تحسینبرانگیز God of War، کیفیت همیشگی بازیهای آن است. به طور معمول، فرنچایزهایی که تا به امروز بازیهای متعددی از آنها عرضه شده، گاها در دورانی با شکستهای زیادی روبرو میشوند. برای مثال، میتوان به مجموعه اساسینز کرید اشاره کرد که به خاطر ارائه گیمپلی تکراری در یک مقطع، با انتقادهای شدیدی مواجه شده بود. با این حال، سری گاد آف وار از این اتفاقها به دور مانده و تقریبا تمام آثار این فرنچایز موفق بودهاند.
با این حال، جالب است بدانید که کیفیت تنها بخشی از ماجرای موفقیت این سری طی دو دهه گذشته بوده است؛ مهمترین ویژگی این سری، توانایی فوقالعاده آن در تکامل و تغییر است؛ تغییراتی که همواره هوادارها را شگفتزده کرده است. این تغییر و تحولها به ویژه در دو نسخه اخیر این مجموعه که با بازی God of War در سال ۲۰۱۸ میلادی آغاز شد، کاملاً مشهود است. این نسخه که به نوعی نسخه ریبوت خدای جنگ محسوب میشد، اما دنبالهای بر داستان اصلی بازی قبلی بود. در این بازی، کریتوس شخصیت واقعگرایانهتری پیدا کرد و داستان و شخصیتها عمیقتر به نظر میرسیدند. از طرفی، تغییر جزئی فاصله دوربین باعث شده بود که مبارزات بسیار جدی و جذابتر شوند. با این حال، بازی فرمول همیشگی خود را فراموش نکرده بود و به ریشههای اصلی مجموعه به خوبی پایبند مانده بود. این بازی همچنان بر مبارزه تمرکز داشت و گذشته کریتوس را نادیده نگرفته بود. در واقع، برخی مجموعهها از جمله Terminator و Halloween گذشته خود را کنار میگذارند، اما استفاده هوشمندانه از تاریخ یک سری میتواند نتایج بهتری به دنبال داشته باشد.
بازگشت کریتوس در یک عصر جدید بدین معنا بود که باید یک سری تغییرات در ساختار اصلی بازی ایجاد شود. در حقیقت، یک بازی دیگر با فرمول سنتی God of War شاید همچنان با استقبال خوبی از سوی هوادارها روبرو میشد، اما تکرار همان سبک برای بسیاری از گیمرها چندان هیجانانگیز نبود. این مجموعه دقیقا در دورانی که وقتش فرا رسیده بود، با انتظارهای هوادارها تغییر کرد. در مستند Raising Kratos که مربوط به نسخه ۲۰۱۸ میلادی بازی خدای جنگ است، توسعهدهندگان اشاره میکنند که اعضای استودیو و بازیکنان در طول زمان تغییر کردهاند و به همین خاطر، سری گاد آف وار نیز باید تغییر میکرد.
بسیاری از استودیوهای بازیسازی و شرکتهای ناشرها به طور معمول از ریسک کردن پرهیز میکنند و همواره به فرمولهای امتحانشده و قبلی خود متکی میشوند. اگر به مجموعههای بزرگی همچون Halo و Gears of War نگاه کنید، مشاهده میکنید که این فرنچایزها با وجود اینکه در دورانی یکی از بهترینهای صنعت بازیها بودند، نتوانستند بهدرستی خود را با زمانه وفق دهند. در طرف دیگر، یک سری از فرنچایزها نظیر Dead Rising و Ninja Gaiden حتی هویت اصلی خود را از دست دادهاند و بهجای تغییر در مسیر رشد، پسرفت کردهاند. با این حال، سری Resident Evil چندین بار با تغییرات اساسی روبرو شده و از قضا همه این تحولها موفقیتآمیز بودهاند.
بر این اساس، اگر تغییر با صداقت و درک درست انجام شود، میتواند یک مجموعه را علیرغم قدمت چند دهه زنده نگه دارد. جوهره اصلی God of War همواره خلاقیت و نوآوری بوده و این اصل در تمامی بازیهای فرنچایز به درستی رعایت شده است. اکنون، با انتشار بازی God of War Ragnarok در سال ۲۰۲۳ میلادی، مشخص نیست که این مجموعه چه مسیری را برای پیشرفت خود در پیش خواهد گرفت، اما با توجه به اینکه رگناروک داستان بازی را در نقطهای بسیار حساس و پیچیده رها کرده، هیچ شکی نیست که عناوین بعدی این مجموعه بار دیگر با تغییر و تحولهای خود، هوادارها را غافلگیر و هیجانزده خواهند کرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید