فیلم Gold اثریست هیجانانگیز، آمیخته شده با ژانر فیلم بقا (Survival film) به کارگردانی آنتونی هایس و محصول سال ۲۰۲۲ میلادی از کشور استرالیا. این فیلم در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲ میلادی در سینماها اکران شد.
در آیندهای نزدیک و پادآرمانشهری که محیط طبیعی و اجتماعات انسانی در حال فروپاشیست، در صحرایی غریب، دو فرد بینام و نشان قطعهی عظیمی از طلا پیدا میکنند. از جنبهی اخلاقی-انسانی و با توجه به هسته یا ایدهی اصلی این اثر، فیلم طلا داستانیست از تردید و طمع. یکی از این دو مرد/مرد دوم (آنتونی هایس) به جهت پیدا کردن ابزار حفاری برای استخراج طلا، از فرد دیگر/مرد اول (زک افران)، که قرار است برای محافظت از طلا آنجا بماند، جدا میشود. طرح داستانی فیلم طلا، بر پایه انتظار طاقت فرسای افران برای بازگشت شریکش شکل گرفته است؛ کم شدن ذخیره آب و غذا، تلاش برای زنده ماندن، طوفانهای صحرایی، برخورد با دستهای از غریبهها، توهم در دل بیابان و هر چیزی که از فیلمی در این سبک انتظار میرود در این میان خودنمایی کرده است. در تناسب با چهرهی درهم ریختهی زک افران، داستان با بیان: «زمانی. جایی. نهچندان دور از حال…» از ابتدا چهرهی نحس خود را برای مخاطب آشکار میکند.
در همان اوایل گنجِ داستان آشکار میشود، آن هم بدون تلاشی از پیش تعیین شده؛ اما سوال اصلی فیلم طلا که ذهن تماشاگر را درگیر میکند این است که آیا پس از رنجها و زحمتهایی که برای تصاحب آن قطعه طلا صورت میگیرد، این گنج آشکار، به صورت کامل و قطعی میسر خواهد شد؟ این مسئله حکم دغدغهی داستان را دارد اما بحث اصلی فیلم چنین چیزی نیست. ماهیت قصهگونهی فیلم طلا (زمانی، جایی)، در کنار این ایده که شخصیتهای داستان با اسم خاصی شناخته نمیشوند، بیانگر فرضیهی سازنده است و به این نکته اشاره دارد که خالق اثر، خطاب به ذات پیچیدهی تمام انسانها سخن میگوید، یعنی چنین چیزی برای هر انسانی، در هر جایی ممکن است. این که خود فیلمساز در مقام شخصیت شرور/حریص این فیلم به ایفای نقش پرداخته، ممکن است مهر تاییدی بر این سخن باشد.
فیلم Gold روایتیست لبریز از تنش، برخاسته از بستر فضایی صحرایی و باز که بیانتها جلوه میکند. نقطه قوت و برتری این فیلم قطعاً زمینهی دیستوپیاییِ (پادآرمانشهری) آن است، عنصری که متاسفانه در طول فیلم رنگ باخته و جای خود را به گروهی از معیار و چارچوبهای تکراریِ ژانر بقا میدهد. ای کاش در عوضِ واکنشهای مصنوعی و هیجانات غلیظ یا ناگهانیِ شخصیتها، حداقل در قالب مکالمات و دیالوگها از ریشههای این اوضاع آخرالزمانی سخن به میان میآمد؛ با توجه به ادعای سازنده مبنی بر نزدیک بودن چنین وضعیتی، مسبب این روزگار بغرنج چه بوده؟ متاورس؟ به هرحال سازنده از کنکاش چنین بافت ارزشمندی غافل مانده است. فیلم طلا وقت زیادی را برای تفسیر بدیهیات صرف میکند؛ برای مثال نیاز نیست چیزی که تنها چند دقیقه از مشاهدهاش میگذرد، در قالب تکنیکهایی چون صدای خارج از تصویر به مخاطب یادآوری شود.
فیلم طلا وقت زیادی را برای تفسیر بدیهیات صرف میکند
سازنده قصد به رخ کشیدن سختیهای تحمل شده از سوی افران، یا چهرهی او که هر لحظه آش و لاشتر میشود را ندارد، نمیخواهد داستانی از اعجاب صحرا روایت کند اما در نهایت اینطور به نظر میرسد که هدف او برانگیختن تعجب مخاطب باشد، آن هم به سبب تماشای حجم زیادی از مصیبت. در اصل با این طرح داستانیِ محدود شده، نباید انتظار دیدن چیزی جز برهوت را داشته باشیم؛ کارگردان خود میداند که نشان دادن بسیاری از موارد غیر ضروری بوده اما گویا چارهی دیگری نداشته (مگر بیان روایتش در قالب فیلم کوتاه یا شفافسازی زمینهی داستان) و جدا از این، به هر حال دیدن استانداردهای چنین سبکی همیشه خاصیت سرگرمکننده بودن را داراست. از یک نگاه کلی، در مقایسهی دنیای خارج از این فیلم با تاریخ یا گذشتهی انسان، میتوان گزارهای در میانههای روایت شکل داد؛ حقیقتاً انسان موجود عجیبیست! یکی برای یافتن خدایش و دیگری برای تکهای طلا در صحرای بی آب و علف عذاب میکشند، هر کدام از پیِ مصیبتهای خود آمدهاند، یکی به مقام والای روحانی دست یافته و حکم دیگری فناست.
این اولین فیلمی نیست که حکایتی از یابندگان طلا بیان میکند، از نظر مضمون اصلی این اثر یادآور بخش چهارم فیلم The Ballad of Buster Scruggs با نام «درهی سر تا سر طلا» ساختهی برادران کوئن است، با این تفاوت که اثر آنتونی هایس به یک فیلم بلند تبدیل شده و شدت حرص و طمع انسان را با اضافه کردن آثار خیانت، دوبرابر نشان میدهد. در سوی دیگر، آن بخش از داستان برادران کوئن شاید به تنهایی در قالب یک اثر کوتاه و با گیرایی بالا ظاهر شود.
در کل این فیلمیست که اگر دو عنصر سرگرمی و هیجان را از آن بگیریم، تبدیل به یک درامِ کوتاهِ اخلاقی میشود
اساس واقعگرایانهی این فیلم به شدت جالب و در نوع خود (سرگرمکننده) قابل قبول است، تا جایی که میل کارگردان به دخالت در این روند طبیعی تا حد زیادی آشکار شده و از کشش داستان کاسته میشود. وجود خواهران دوقلو (سوزی پورتر) و دیگر غریبههای رهگذر -که قبلتر گفته شده بود بعید است کسی از آنجا عبور کند- مصداق چنین دخالتهایی است؛ تقدیر یا اتفاق؟ یکی از این دو خواهر، صرفاً در مقام ابزاریست برای القای حس توهم به مخاطب (با توجه به چهرهپردازی عجیب شخصیت)، این حس که آیا مرد اول هوشیاریاش را از دست داده یا این که مشاهدات او حقیقت دارند؛ در نتیجه وجودش غیر ضروریست و بیشتر به یک عنصر حواسپرتی شبیه است. خواهر دیگر اما در جهت عطف نهایی و نمایش یک بن بست معنادار استفاده شده و به این سبب حضورش منطقی و قابل توجیه است. در کل این فیلمیست که اگر دو عنصر سرگرمی و هیجان را از آن بگیریم، تبدیل به یک درامِ کوتاهِ اخلاقی میشود.
جز چند مورد هیجان مصنوعی (جوری که انگار قرار است فیلم همانجا تمام شود)، کار بازیگران در بروز احساسات درونی و بیرونی خوب است. در خصوص فیلمبرداری تضاد جالبی به چشم میخورد؛ در کنار زمین خشک، عرق روی پیشانی، نور آفتاب و تنش موجود در فیلم، رنگها بیجان هستند و سردیِ آنها گرمایی طاقت فرسا را نمایش میدهد. این فیلم لبریز است از قابهایی ساده و خلوت اما تاثیرگذار. غیرقابل پیشبینی بودن داستان چاشنی زیبایی از هیجان را به آن اضافه کرده، اما در کل ساختار این فیلم شباهت عجیبی به داستان آن دارد؛ صحرایی گسترده و جهنمی که در دل آن طلا خوابیده است، فیلمی وسیع با جزئیاتی کم که در قلب آن یک پیام انسانی وجود دارد؛ «مردم خوب نیستند و این حرف برای همه قابل درک است» پیامی که در نهایت با آهنگ People Ain’t No Good از نیک کِیو جمعبندی میشود. (البته منظور از شباهت این نیست که داستان از قصد شبیه به یک بیابان طراحی شده باشد!)
فیلم Gold از جنبهی فیلمنامه داستانیست گسترده، همراه با اتفاقات و جزئیاتی اندک. از یک طرف آهسته بودن سرعت روایت و نمایشِ حجم زیادی از درماندگی خسته کننده است، از سوی دیگر این اثر در دسته فیلمهای سرگرم کننده جایگاه قابل قبولی دارد. مضمون انسانی چنین فیلمهایی هرگز قدیمی نمیشود؛ به این ترتیب، فیلم طلا داستانیست از حرص و طمع در جهانی با پرداخت مناسب که به زیبایی فیلمبرداری شده است.
- فیلمبرداری
- جلوههای صوتی و بصری
- گریم و چهرهپردازی
- بازی خوب بازیگران
- جهان قابل باور و متفاوت این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای این سبک
- کشش داستانی به مرور زمان کم میشود
- در حد کافی به زمینهی آخرالزمانی داستان پرداخته نشد
- این فیلم گاهی برای توضیح دادن خودش، بیش از حد تلاش میکند
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید