بهترین فیلمهای گیرمو دل تورو (Guillermo Del Toro) آثاری با سبک خاص و متفاوت هستند که ضمن داشتن یک پسزمینه تاریک، داستانی جذاب در جهانی خیالی را روایت میکنند. او تا به حال دو اسکار و یک جایزه گلدن گلوب را دریافت کرده و سه بار در هرکدام نامزد شده است.
گیرمو دل تورو، یک تهیهکننده، فیلمنامهنویس، رماننویس و همچنین کارگردان است که فعالیت حرفهای خود پس از ساخت فیلمهای کوتاه را از سال ۱۹۹۷، با فیلم سینمایی ستون فقرات شیطان (The Devil’s Backbone) شروع کرد. سپس به ترتیب او ۱۲ فیلم سینمایی را طی دو دهه گذشته کارگردانی کرد و اکنون نیز روی یک پروژه اقتباسی از داستان پینوکیو کار میکند.
در واقع آثار دل تورو معمولا عناوینی هستند که همیشه مخاطب عام را هدف قرار میدهند. به نحوی که بعد از دیدن چند فیلم از او، طرفداران حتی اگر مخالف سبک او باشند، باز هم از داستان و جهان متفاوتی که به تصویر کشیده شده لذت میبرند. اما همین آثار هم با نقد IMDb نمرات کم و زیادی را دریافت کردهاند و حال اگر بخواهیم پنج مورد از بهترین آثار او را براساس همین نمرهها دستهبندی کنیم، به لیست زیر خواهیم رسید.
۵. فیلم Hellboy 2: The Golden Army
نمره: ۷
سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، آثار ابرقهرمانی در حال شکل گرفتن بودند و سازندگانی سعی میکردند تا با اقتباس از کیمک بوک، داستانهایی از موجوداتی با قدرت فراتر از انسانها را بیان کنند که به اصطلاح تخیلی هستند. با این وجود همانطور که کتابهای کمیک خیلی طرفداران زیادی دارند، آثار سینمایی ابرقهرمانی نیز به شدت محبوب شدند و روند موفقیت آنها همچنان ادامه دارد.
با این حال، دل تورو جدای از ساختن فیلمهای سری Blade که درباره شخصیتی با همین اسم در دنیای مارول است، در سال ۲۰۰۴ به سراغ کاراکتر پسر جهنمی یا همان Hellboy رفت. ساختن یک فیلم موفق از این شخصیت باعث شد تا بازیهای ویدیویی آن نیز توسط سازندگان مختلف در دسن کار قرار بگیرد و ترکیب طنز و اکشن در آثار ابرقهرمانی، بیشتر دیده شود. این در حالی بود که در زمانی بسیار نامناسب و حدود ۴ سال بعد، فیلم Hellboy 2 اکران شد؛ یکی از بهترین فیلمهای بسیار موفق و خوب گیرمو دل تورو که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد.
در واقع این فیلم که دل تورو خود کارگردانی و نویسندگی آن را انجام داده بود، یکی از معدود دنبالههایی است که عملا یک سر و گردن از فیلم اول بالاتر بوده و میتواند هنر این کارگردان مشهور را در انجام این کار ثابت کند. داستان فیلم اول در این اثر به خوبی ادامه داده شده، اما اشتباهی که در آن انجام شده بود، در اینجا کاملا جبران میشود! یکی از مشکلات فیلم اول، نپرداختن به شخصیت پسر جهنمی به اندازهای که مخاطب بیشتر به او نزدیک شده و آشنا بشود بود. اما اثر دوم این مورد را به خوبی پوشش داده و یک تیم قدرتمند را در کنار ابرقهرمان خود قرار میدهد تا از پس جمعی از دشمنان خشن بر بیاید.
این اثر سینمایی توانست به فروش ۱۶۸ میلیون دلاری دست پیدا کند، اما در مقایسه با رقیبانی که در سال ۲۰۰۸ داشت، عملا شکست خورد! دو فیلم The Dark Knight و همچنین Iron Man که از اولین آثار دنیای سینمایی مارول بود، در این سال توانستند خودی نشان دهند و آمار فروش و همچنین محبوبیت فوقالعاده بیشتری داشته باشند. این در حالی بود که حتی اگر فیلم Hellboy 2 در سال ۲۰۰۷ هم اکران میشد، در رقابت با Spider-Man 3 به کارگردانی سم ریمی (Sam Raimi) قرار میگرفت.
۴. فیلم Nightmare Alley
نمره: ۷.۲
در حال حاضر، جدیدترین اثر سینمایی دل تورو که یکی از بهترینهای آن هم محسوب میشود، کوچه کابوس یا همان Nightmare Alley است. بازیگران محبوب بسیاری مانند بردلی کوپر (Bradley Cooper) و کیت بلانشت (Kate Blanchett) در این اثر سینمایی، هنرنمایی کردهاند. اما شاید یکی از مهمترین بازیگران آن، ویلم دفو (Willem Dafoe) باشد؛ کسی که پس از یک اجرای فوقالعاده جذاب و دیدنی در فیلم بسیار موفق Spider-Man: No Way Home، حال در اثری فوقالعاده متفاوت ظاهر شده است.
در واقع کوچه کابوس نشان میدهد که دل تورو چقدر به ساختن آثار فانتزی و تخیلی علاقه دارد و میخواهد به هر حالتی که شده، مخاطب را وارد جهان خود کند. به همین جهت نیز میتوان گفت که دل تورو یک کارگردان و نویسنده صاحب سبک و اصیل است که فیلم یا فیلمنامه او را میتوان حتی بدون دیدن تیتراژ هم تشخیص داد. با این حال کوچه کابوس، در عین حفظ کردن چارچوب اصلی روایتهای دل تورو، یک داستان متفاوت را بیان میکند.
در این اثر سینمایی، دیگر به جای مشاهده کردن یک ابرقهرمان یا حتی ترسیدن از داستان و صحنههای استرسزا، یک روایت کند را شاهد هستیم. روایتی که درباره کمی به واقعگرایی میکشد و درباره انسانی است که زندگی بسیار سختی داشته و دارد. با این وجود، شاید اگر داستان این اثر که واقعا یکی از بهترین فیلمهای گیرمو دل تورو است، کمی جزئیات بیشتر داشت و بیننده را در جهانی نصفِ و نیمه که پتانسیل بالایی دارد رها نمیکرد، اکنون شاهد گرفتن رتبه اول توسط آن بودیم.
۳. فیلم The Shape of Water
نمره: ۷.۳
تنها اثر از میان بهترین فیلمهای گیرمو دل تورو که چهار جایزه اسکار را دریافت کرده، The Shape of Water است. محصول سال ۲۰۱۷ که یکی از بهترین آثار این سال لقب گرفته و داستانی فوقالعاده عجیب و متفاوت را بیان میکند. شکل آب، در حقیقت یک رمانتیک تاریک و تخیلی است که سعی میکند تا جهانی بر پایه و اساس دنیای واقعی، اما با تفاوتهایی که زاده ذهن دل تورو هستند نشان داده شود.
در واقع این اثر سینمایی، مشکلی که کوچه کابوس در نمایش جزئیات را داشت ندارد و به همین دلیل هم موفقیت بیشتری را به دست آورده است. در این فیلم، ما شاهد یک داستان رمانتیک، بین یک مرد دوزیست و زنی که از قدرت تکلم بیبهره است هستیم. این دو مورد و داستان بین آنها حتی روی کاغذ هم منطقی نیست و عجیب به نظر میرسد! اما فکرش را بکنید که دل تورو چقدر خوب روی داستان این اثر کار کرده که حتی با وجود گنگ بودن موضوع، هم یک رابطه عاشقانه بین موجودی عجیب و زنی لال را به نمایش گذاشته، و هم اینکه از جزئیات داستان که در سالهای دهه ۶۰ میلادی است غافل نشده تا روایتی کامل نشان داده شود.
این فیلم از آن دسته آثاری است که در زمانی مناسب، به اندازه کافی جزئیات داستانی را در اختیار کاربر قرار میدهد؛ نه کمتر و نه بیشتر! به همین خاطر نیز در مراسم اسکار و به دید منتقدان، شکل آب یکی از بهترین فیلمهای گیرمو دل تورو است و خواهد بود.
۲. فیلم The Devil’s Backbone
نمره: ۷.۴
ستون فقرات شیطان یک اثر عجیب است؛ واقعا عجیب! فیلم سبکی متفاوت دارد و هنر دل تورو در ساختن یک اثر با ادغام ژانر وحشت و درام را به تصویر میکشد. باز هم جزئیات در این فیلم به خوبی رعایت شدهاند و تقریبا میتوان گفت دلیل گرفتن نمره بهتر از سوی منتقدین، همین مورد است. قاعدتا همه آثار دل تورو دارای داستانی جذاب و اکثرا هم تخیلی هستند، اما لازمه به تصویر کشیدن یک داستان هیجانانگیز، داشتن جزئیات لازم برای نمایش آنچه که نوشته شده خواهد بود.
داستان فیلم ستون فقرات شیطان، در زمان جنگ داخلی اسپانیا رخ میدهد. دل تورو دوست دارد تا به جای دنبالهسازی فیلمهای مختلف، هر چند سال یکبار فقط یک فیلم بسازد، اما مطمئن شود تا این اثر خاص، جهان مختص به خود را دارد. در The Devil’s Backbone هم او حجت را بر این عمل تمام میکند تا جنگ داخلی اسپانیا، با داستانی وحشتناک از پسری که در یتیمخانه، صدای یک روح را میشنود در قالب درام به تصویر کشیده شود!
با این وجود وقتی که این همه جزئیات و در هم برهم بودن هنگام توصیف داستان دیده میشود، دل تورو توانسته است تا همین روایت را به شکلی نمایش دهد که هیچ مشکلی در درک و فهم آن توسط مخاطب دیده نمیشود. این هنر سازنده است که بتواند گنگ بودن داستانی که در ذهن دارد را برای مخاطب به زبان ساده بیان کند، آن هم در حالتی که از کیفیت اثر کاسته نشود.
۱. فیلم Pan’s Labyrinth
نمره: ۸.۲
محیطی که داستان دو فیلم هزارتوی پن و ستون فقرات شیطان در آن روایت میشود، خیلی مشابه هستند. در هر دو آنها المانهای ترس وجود دارد و حس دلهرهآمیزی هنگام دیدن هر دو اثر شما را تا آخرین لحظه همراهی میکند. همچنین جالب است بدانید که داستان هر دو اثر در زمان جنگ داخلی اسپانیا روایت میشود که این وجه شباهت را حتی بالاتر هم میبرد. با این وجود پس از گذشت اکت اول از فیلم Pan’s Labyrinth، به این نتیجه میرسید که این اثر، عملا بیشتر شما را به خود جذب کرده و با اشتیاق بیشتری داستان را دنبال میکنید.
در واقع اینجا دیگر بحث سر اینکه جزئیات کدام فیلم بیشتر است یا اینکه نحوه روایت آنها چطور انجام شده نیست. بلکه جهان خلق شده در داستان هزارتوی پن، دارای المان خاصی به نام حس امید است که کمی پررنگتر نشان داده شده و بیننده را در اوج هیجان، به تماشای ادامه کار دعوت میکند. این در حالی است که روایت کلی بین واقعیت و خیال قرار دارد و یک جمعبندی بینظیر برای آن انجام میشود.
فیلم هزارتوی پن، در حال حاضر در لیست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ قرار گرفته و نهتنها نمره خوبی را در IMDb دریافت کرده، بلکه از دید منتقدان متاکریتیک امتیاز ۹۸ و راتن تومیتوز نمره ۹۶ را دریافت کرده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید