هر چند که همیشه و تحت هر شرایطی از تجربهی سری هیلو لذت میبردم اما این بار، از سر راه برداشتن بنیشدها، آن هم با این همه مکانیکی که بازی Halo Infinite در اختیار بازیکن میگذارد، حس و حال کاملا متفاوتی دارد؛ حس و حالی از جنس حماسه؛ یعنی دقیقا همان چیزی که سری بازی هیلو سالهاست به دنبال آن میگردد.
شاید به زعم خیلیها، این فرنچایز برترین عنوان در ژانر شوتر اول شخص باشد؛ به هر حال نمیتوان منکر این مسئله شد که مجموعهی Halo طی دو دههی اخیر، استانداردهای تازه و بهروزی را برای این ژانر تعریف کرد و به همین خاطر است که همواره سایهی ابهت خاصی رو این بازی و سازندهی سابق آن یعنی استودیوی بانجی، انداخته شده است. با این وجود، بعد از قطع همکاری بانجی و مایکروسافت، استودیوی 343Industries مسئولیت هدایت محبوبترین آیپی مایکروسافت را برعهده گرفت. انصافا که هیلو 4، از هر نظر دنبالهروی اصول بانجی بود و به همین خاطر، شاید هنوز هم که هنوز است، خیلیها نسبت به تجربهی آن، وسوسه شده باشند.
اما از آن جایی که هیچ چیز مطابق انتظارات مایکروسافت در نسل هشتم کنسولهای بازی پیش نرفت، فقط و فقط بازی Halo 5 برای کنسول نسل هشتمی ردموندیها عرضه شد؛ اثری که تحسینبرانگیز بود، اما هیچ اثری از آن آثار انقلابی گذشته را با خود یدک نمیکشید. در حالی که شروع ایکسباکس گیم استودیوز با نسل نهم کنسولها امیدوارکنندهتر بود، خیلیها انتظار داشتند که سری هیلو هم دستخوش تغییرات مثبتی شود.
بازی Halo Infinite بارها و بارها تاخیر خورد و بازههای زمانی قابل توجهی هم غرق در سکوت خبری شد؛ اما بالاخره، انتظارات به پایان رسید و چند روز پیش این بازی انحصاری در دسترس کاربران ویندوز 10، و کنسولهای ایکسباکس وان، ایکسباکس سری ایکس و اس قرار گرفت تا با هدایت مسترچیف افسانهای(!) در تلاش برای خلق یک حماسهی دیگر باشند؛ حماسهای به قول ویلن اصلی هیلو اینفینیت، باید آن را افسانهی مسترچیف بنامیم.
الزاما نه به این دلیل که بازی جدید استودیو 343 به خوبی آن حس و حال حماسی بودن را به مخاطب القا میکند، بلکه تغییر رویهی سری هیلو را هم باید مزید بر علت دانست. اگر به خاطر داشته باشید، خیلیها پیش از انتشار بازی نسبت به قابلیتها تکنیکی، به خصوص ویژگیهای بصری هیلو اینفینیت نگرانیهایی داشتند اما حالا با عرضهی این اثر، باید اعتراف کنیم که این استودیوی چهارده ساله هم به خوبی بلد است که چگونه یک هیلوی عامپسند را توسعه دهد.
شروع داستان، دقیقا جایی است که بازی Halo Wars 2 به پایان میرسد. اگر به خاطر داشته باشید، به لطف کرتانا و بیداری گاردینها، UNSC به شدت درمانده شد و در همین حین، بهترین زمان برای بنیشدها فرارسیده بود تا قهرمانان UNSC یعنی اسپارتانها را از پای درآورند که البته، موفق هم شدند.
اما یک حدس اشتباه، تمام نقشههای آنها را نقش بر آب کرد؛ بنیشدها فکر میکردند که مسترچیف را برای همیشه از سر راه خود برداشتهاند اما به صورت کاملا اتفاقی، جان ۱۱۷ از مرگ حتمی نجات پیدا میکند. بعد از به هوش آمدن، اون تصمیم میگیرد که با ایجاد نقشههایی هوشمندانه، تا حد امکان بنیشدها را تضعیف کند تا بتواند با خیالی آسوده، ماموریتش را که در بازی هیلو 5 به او محول شده بود، ادامه دهد؛ یعنی توقف کرتانا. اما بزرگترین ابهام بازی، دقیقا در همین لحظه شکل میگیرد؛ کرتانا کجاست؟ زنده است یا مرده؟
در اوایل بازی مستر چیف کاملا به شخصیت احساسی فرناندو بیاعتنایی میکند، اما در ادامه، به مانند یک برادر بزرگتر، رفتاری پختهتر از خود نشان میدهد؛ رفتاری که نشان میدهد جان ۱۱۷ فقط کشت و کشتار را بلد نیست
این بار شخصیتهای جانبی و مکمل، به خصوص در نیمهی اول بازی، پردازشی کاملا متفاوت دارد؛ دلیلش هم این است که سازندگان تلاش کردهاند تا جنبهی احساسی بازی را بیشتر کنند و تا حد امکان از درگیریهای علمی تخیلی(!) فاصله بگیرند؛ این که ببینیم انسانهای عادی در شرایط نابودی هیلو، در شرایط جنگ با ارتشهای فوق قدرتمند و عجیب غریب و در دنیایی غرق شده در جنگ، چه روان و رفتاری خواهند داشت.
پس قرار نیست که چند شخصیت نظامی یا یکی دو ابرهوش مصنوعی در کنار مسترچیف باشند؛ علاوه بر اینها، فرناندو اسپارزا، با آن لهجهی اسپانیشی که دارد، مادام تلاش میکند تا در طول بازی مسترچیف را از قهرمان بازی منصرف کند. تمام بحثها و جدالهای لفظی این دو نفر، در حالی اتفاق میافتد که از هر لحاظ هوادار یکدیگر هستند.
برای این که بازی از فضای حماسی خود فاصله نگیرد، داستان بازی Halo Infinite به وجود فرناندو اکتفا کرده تا اون یکه و تنها، نمایندهی انسانهایی باشد که در جهان هیلو، با تمام وجود از جنگ و کشته شدن واهمه دارد؛ کسی که فقط و فقط میخواهد زنده بماند و در عین حال، عزیزانش را هم از دست ندهد. هر چند که در اوایل بازی مستر چیف کاملا به شخصیت احساسی فرناندو بیاعتنایی میکند، اما در ادامه، به مانند یک برادر بزرگتر، رفتاری پختهتر از خود نشان میدهد؛ رفتاری که نشان میدهد جان ۱۱۷ فقط کشت و کشتار را بلد نیست؛ اون از هر لحاظ یک قهرمان است.
در طرف مقابل اما، این بار با شخصیتهای منفی بیشتر سر و کار داریم؛ هر چند که بسیاری از کاراکترها به محض معرفی، خیلی سریع برای همیشه از صحنهی روزگار محو میشوند، اما مکالمههایی که بین اشروم و مسترچیف رد و بدل میشود، تلاش میکند تا برای حتی برخی از مینیباسها هم پیشینهای مطرح شود که میتوان بازی Halo Infinite را از این لحاظ، یک قدم جلوتر از نسخههای قبلی دانست. با این وجود، کاراکتر اشروم آن طور که باید و شاید ترسناک نیست؛ البته در طول بازی، کاتسینها و حتی توضیحات زیادی راجع به این کاراکتر وجود دارد اما شاید بهتر بود برای پردازش کاملتر این شخصیت، تلاش بیشتری صورت میگرفت تا رهبر بنیشدها، یعنی نژادی که حالا قدرتمندترین ارتش در مقابل UNSC هستند، ابهت و خوف بیشتری داشته باشد.
روند گیمپلی بازی تحت تاثیر اتفاقات داستانی، بازی هیلو اینفینیت را به یک بازی اپن ورلد تبدیل کرده؛ از آن جایی که دیگر خبری از نیروهای پشتیبان و همرزمها نیست، مسترچیف توانایی این را ندارد که به تنهایی در مقابل نیروهای مجهز بنیشد نبرد راه بیاندازد؛ از همین رو، همان طور که پیش از این هم اشاره شد، تصمیم میگیرد تا با ایجاد نقشههایی هوشمندانه، در ابتدا بنیشدها را تضعیف کند.
به همین خاطر، بخش عمدهای از زتا، یا همان Installation 07 در دسترش شما قرار میگیرد تا با وسایل نقلیه یا پای پیاده، مستر چیف را به سمت ماموریتهای اصلی و فرعی هدایت کنید. واقعیت این است که اپن ورلد شدن محیط بازی، تنها به تکامل سری هیلو کمک کرده وگرنه، تغییر چندانی در طراحی مراحل حس نمیشود و این طور نیست که بتوانید به بهترین شکل ممکن از محیط بازی برای مبارزه یا تعیین استراتژی استفاده کنید.
با این حال، وجود ماموریتهای فرعی، ایجاد پایگاههایی برای تجهیز شدن یا جابجایی سریعتر، مواردی هستند که به مخاطب القا میکند بازی Halo Infinite بزرگتر و گستردهتر از نسخههای قبلی است. از طرفی دیگر هم وجود ماموریتهای فرعی باعث شده تا زمان گیمپلی بخش داستانی طولانیتر باشد که اگر دلتان نمیخواهد تنها با ۱۰-۱۲ ساعت بازی، از زتا خداحافظی کنید، فرصت دوچندانی برای ماجراجویی در این سرزمین را داشته باشید.
از آن جایی که مکانیکهای بازی و گانپلی آن، مثل همیشه عالی، یا حتی بهتر از گذشته است، امکان ندارد که از کنار تمام ماموریتهای فرعی بیتفاوت گذر کنید؛ البته باید بدانید که این نقطه قوت، تنها دلیلی است که میتواند شما را به سمت ماموریتهای فرعی سوق دهد؛ یعنی اگر فقط و فقط اتمام داستان هیلو اینفینیت برای بازیکنی حائز اهمیت باشد و ارتباط چندانی با فضای حماسی و سیستم مبارزات آن برقرار نکرده باشد، بعید است که دلیلی برای تجربهی ماموریتهای فرعی بازی Halo Infinite داشته باشد.
تنوع سلاحها، مانند همیشه یکی از مهمترین نقاط قوت هیلو به شمار میرود؛ همان طور که میدانید، بنیشدها نیروهای UNSC را تامرز نابودی کشاندهاند و تقریبا به تمام تجهیزات فورانرها هم دسترسی دارند؛ از طرفی دیگر هم، پیشینهی خودشان به کووننتها بازمیگردد و به همین دلیل، در طول بازی، ضمن اضافه شدن چندین سلاح جدید، با کلکسیونی از سلاحها مواجه هستیم که حسابی به کارمان میآید و تنوع جالب توجهی را هم در طول تجربهی بازی Halo Infinite ایجاد میکند.
شاید این طور فکر کنید که تنوع سلاحها و همچنین دشمنان، صرفا یک انجام وظیفه از سوی سازندگان بوده اما اگر در کنار تغییرات محیطی و اپن ورلد شدن آن، زره Mark VI است که تحت عنوان میولنیر در بازی معرفی میشود؛ با گشت و گذار در محیط، میتوانید قابلیتهای آن را ارتقا دهید و امکانات جدید را رفته رفته به آن اضافه کنید؛ اما یک اصلیترین تغییراتی که در روند گیمپلی بازی ایجاد شده، سریعتر دویدن مسترچیف و بهره بردن این اسپارتان از گرپل هوک است.
از اضافه شدن همین دو قابلیت، کاملا واضح است که سازندگان تلاش کردهاند تا سرعت بازی را افزایش دهند بلکه علاوه بر جلوگیری از تکرار مکررات، یک هیلو عامپسندتر را ارائه کرده باشند؛ اگر فکر میکنید که چنین چیزی به دور شدن از ریشهها تعبیر میشود، سخت در اشتباه هستید. همهی تغییرات به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده شدهاند و همه چیز هم رنگ و بوی تکامل میدهند.
البته که قرار نیست سرعت اکشن بازی در حد و اندازههای سری Doom باشد، اما بازی هیلو اینفینیت اکشن سریعتری نسبت به نسخههای قبلی دارد و محیطهای آن، همواره شلوغتر و چالشبرانگیزتر از نسخههای گذشته است. به هر حال این بار، مسترچیف بیشتر از هر زمان دیگری طعم شکست را چشیده و از طرفی دیگر، دشمنان قویتری بر سر راه او قرار گرفتهاند. به دلیل پیشرفت در داستان سری و ایجاد تغییر در گوشه و کنارههایی از گیم پلی بازی، میتوانیم هیلو اینفینیت را سختتر از نسخههای قبلی بدانیم؛ سختی که کاملا لذتبخش است. به قول خود سازندگان، حماسی بودن کمپین هیلو اینفینیت، به بهترین شکل ممکن به مخاطب القا میشود.
در هیلو اینفینیت، تمام هنرها دست به دست همدیگر دادهاند تا بتوانید حماسهای در حد و اندازههای نام هیلو را به بهترین شکل ممکن خلق کنید.
در کنار تمام پیشرفتهایی که متوجه بخش داستانی و تکنفرهی بازی شده، یک فقدان عجیب و غیرمنتظره، شاید تو ذوق بسیاری از طرفداران دوآتیشهی سری هیلو بزند؛ نبود بخش کواپ! البته سازندگان پیش از عرضهی بازی اعلام کرده بودند که این حالت با تاخیری چند ماهه به بازی Halo Infinite اضافه خواهد شد اما خوشآمدگویی به نسخهی جدید از سری هیلو آن هم بدون بخش کواپ، ممکن است برای خیلیها امر عادیای نباشد.
اما یکی از مهمترین نقاط قوت سری، همچنان پابرجاست. بخش چندنفرهی هیلو اینفینیت این بار با یک تغییر بزرگ ارائه شده است؛ چند هفتهی پیش، این بخش به صورت رایگان در دسترس تمام کاربران پلتفرمهای مقصد Halo Infinite قرار گرفت. شاید فکر کنید رایگان شدن این بازی، سازندگان را مجاب کرده تا از سر و ته این حالت بزنند اما به هیچ وجه این طور نیست. هر چند که به هنگام عرضه تنوع نقشهها قابل قبول نیست و بتل پس بازی پیشرفت بسیار کندی دارد و xpها هم خیلی سخت به دست میآیند، اما بخش مولتی پلیر این عنوان، هیچ نقصی ندارد که علاقهمندان به این مود را از تجربهی آن، منصرف کند. از آن جایی که این اطمینان وجود دارد که ایکسباکس و استودیو 343 سالهای سال از این بازی حمایت خواهند کرد، میتوان اغراق کرد که بخش چندنفرهی هیلو اینفینیت، همان طور که انتظار میرفت، به اندازهی کافی اعتیادآور است و رضایت هر بازیکنی را جلب خواهد کرد.
اگر به خاطر داشته باشید، نگرانیهای زیادی راجع به ویژگیها بصری Halo Infinite وجود داشت اما در نسخهی نهایی، میبینیم که بازی هم روی ایکسباکس سری ایکس و هم روی ایکسباکس سری اس، به لحاظ نرخ فریم، حسابی به عدد ۶۰ پایبند است و کیفیت تکسچرها هم سطح قابل قبولی دارند؛ به هر حال نباید فراموش کرد که این بار، دنیای گسترده و اپن ورلد در دسترس بازیکن قرار گرفته و شما میتواند به بخش قابل توجهی از زتا، با تمام جزئیاتش دسترسی داشته باشید.
در کنار این موضوع، رنگبندیها و طراحیهای هنری، Installation 07 را زیباتر از هر زمان دیگری به تصویر کشیدهاند. دقیقا زمانی که میخواهید از طبیعت بیحد و حصر زتا لذت ببرید یا محو آثار تاریخی آن شوید، قدمروی نیروهای بنیشد، به شما تلنگر میزند که باعث هر چه سریعتر این افراد بیرحم را از این سرزمین زیبا، محو کنید. در هیلو اینفینیت، تمام هنرها دست به دست همدیگر دادهاند تا بتوانید حماسهای در حد و اندازههای نام هیلو را به بهترین شکل ممکن خلق کنید.
حتی بازی به لحاظ صداگذاری، چند قدم جلوتر از نسخههای قبلی قرار گرفته؛ ضبط صدای سلاحها، برگرفته از فعل و انفعالات طبیعی بوده و شاید جالب باشد بدانید که سازندگان برای برخی سر و صدای بنیشدها یا موجودات، از صدای واقعی برخی حیوانات استفاده کردهاند. در مورد موسیقی هم هیچ حرفی برای گفتن باقی نمیماند جز این که، در کنار گرافیک چشمنواز در هیلو اینفینیت، تمام هنرها دست به دست همدیگر دادهاند تا بتوانید حماسهای در حد و اندازههای نام هیلو را به بهترین شکل ممکن خلق کنید.
نقد و بررسی بازی Halo Infinite با توجه به نسخههای ایکسباکس سری ایکس و اس به نگارش درآمده است.
- تکامل شخصیت مسترچیف
- اضافه شدن مکانیکهای جدید به گیمپلی
- بخش چندنفرهی جذاب
- طراحی هنری زتا
- رفرنسهای داستانی به اتفاقات نسخههای قدیمی هیلو
- هیجانانگیزتر شدن بازی به لطف افزایش سرعت ریتم مبارزات
- نبود بخش کواپ در هنگام عرضه
- محیط اپن ورلد آن طور که باید، پیادهسازی نشده است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید