سکانس برتر: خاطرات سورس اسنیپ و پسری که برای مردن زاده شد
همیشه..
در سکانس برتر امروز، سراغ صحنهای از فیلم Harry Potter: And The Deathly Hallows میرویم؛ جایی که هری پاتر خاطرات سورس اسنیپ (Severus Snape) را میبیند و مسیر داستان به کلی تغییر میکند.
سری فیلمهای هری پاتر مجموعهای از آثار جذاب و مهیج، درباره جهانی است که در آن جادو و جادوگری رواج دارد و افرادی برای تعلیم آن به مدارس معروفی از جمله هاگوارتز (Hogwarts) میروند. با این وجود، در همین مدرسه بزرگ جادوگری، روزی یک دانش آموز به نام تام ریدل (Tom Riddle) سعی میکند تا از مسیر آموزش خارج شده و بعدها به کسی تبدیل شود که جادوگران از او با نام لورد ولدمورت (Voldemort) یاد میکردند.
لورد تاریکیها، یکبار شکست داده شده بود، اما پس از گذشت سالیان سال مجددا بازگشت تا انتقامش را از جادوگران بگیرد و جهان جادو را صرفا برای افرادی که از خون اصیل هستند تصرف کند؛ اما در این بین، هنگامی که او به مخالفان این ایده حمله میکرد، پدر و مادر پسری به نام هری پاتر (Harry Potter) را به قتل رساند و ترکش این اتفاق باعث شد تا بحشی از وجود ولدرموت به تنها موجود زنده در آن منطقه سرایت کند. این فرد همان بچه کوچکی بود که فرزند جیمز پاتر (James Potter) و لیلی ایوانز (Lily Evans) بود و در جای خود گریه میکرد.
فرزندی که از آن شب جان سالم به در برد، زخمی روی پیشانی خود داشت و بعدها کل جهان جادو او را به عنوان یک فرد معروف میشناختند؛ هری پاتر! اما ولدمورت بالاخره قرار بود که برگردد و هنگامی که دوباره برای حمله آماده میشد، هری پاتر به همراه دوستانش در مدرسه هاگوارتز سعی میکرد تا جلوی او را بگیرد.
تنها راهی که میشد جلوی لورد تاریکی را گرفت، این بود که چند جان پیچ که پس از مرگ قبلی او ایجاد شدهاند را نابود کرد؛ کاری که هری ناخواسته طی وقایعی انجام داده بود و فقط چند مورد دیگر باقی ماند که باید آنها را از بین میبرد تا طی یک مبارزه نهایی، ولدمورت را زمینگیر کند. با این حال، نکته قابل توجه اینجاست که یکی از همین جان پیچها، خود هری پاتر بود! این یعنی هری باید میمرد تا ولدمورت آسیبپذیر شود و این موضوع را تمام این مدت نمیدانست؛ در حالی که خاطرات سورس اسنیپ (Severus Snape) این موضوع را به او نشان داد.
در واقع خاطرات سورس اسنیپ که پس از مرگش توسط ولدمورت توسط هری پاتر دیده شدند، خیلی داستان را تغییر داد و باعث شد تا عملا ایدهای که درباره این شخصیت از ابتدای داستان داشتیم عوض شود؛ طوری که در تمامی شرایط سختی که هری در آنها قرار میگرفت، این اسنیپ بود که به او میکرد، بدون اینکه خودش متوجه شود. با این حال همیشه ما در فیلمهای این سری میدیدیم که پروفسور اسنیپ به عنوان یک شخصیت خاکستری حضور دارد که خیلی با هری لج میکند.
در واقع این خاطرات نهتنها نشان دادند که اسنیپ همیشه مراقب هری پاتر بوده، بلکه حتی راز بزرگی را برملا کردند که هر بینندهای را به اشک ریختن وادار میکند. سورس عاشق دختری به نام لیلی بود که در کودکی با یکدیگر آشنا شده بودند. اما پس از بزرگ شدن و رفتن به مدرسه هاگوارتز، او هیچوقت شانس این را نداشت که به لیلی ابراز علاقه کند و همان ابتدای کار، دوستان جدید و متفاوت بودن خانه آنها، باعث شدند تا دیگر سورس و لیلی همدیگر را کمتر ببینند. این در حالی بود که طی این مدت، جیمز پاتر با این دختر رابطه عمیقتری را برقرار کرد و از طرفی اسنیپ حتی دوستی خودش با لیلی را هم از دست داد. اما آیا عشق او را فراموش کرده بود؟ هرگز!
در یکی از صحنههای فیلم هنگامی که مرگخواران در حال گرفتن جان هری پاتر هستند، او فکر میکند که والدینش برای نجات به او کمک کردهاند، اما در خاطرات سورس اسنیپ نشان داده میشود که همین پروفسور و دوست دوران کودکی لیلی (مادر هری) او را نجات داده است. هنگامی که دامبلدور پس از گذشت سالها از مرگ لیلی، میبیند که اسنیپ عشق او را حفظ کرده، حیرت زده میشود، در حالی که سورس پاسخ میدهد که همیشه این کار را میکرده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید