در حالی که در مجموعه فیلم Harry Potter پیشبینی شده بود که شخصیت هری پاتر ولدمورت را شکست میدهد و او را میکشد، اما اگر ولدمورت (Voldemort) از کمی معجون شانس استفاده میکرد، همه اتفاقات نتایج متفاوتی میگرفتند و ورق به نفع این شخصیت برمیگشت.
فلیکس فلیسیس که با نام معجون شانس (Liquid Luck) نیز شناخته میشود، برای اولین بار در فیلم هری پاتر و شاهزاده دورگه (Harry Potter and the Half-Blood Prince) این آیتم ارزشمند نشان داده شد. پروفسور هوریس اسلاگهورن (Horace Slughorn) تمرینی برای دانش آموزان خود معین کرد و در آن شرطی گذاشت که هر کسی توانست این تمرین را درست انجام دهد، بهعنوان جایزه به او معجون شانس اهدا میشود. دست بر قضا هری با کمک کتابی که بر اثر اتفاق بهدست آورده بود، این تمرین معین شده را با موفقیت انجام داد و توانست معجون شانس را کسب کند. سپس در ادامه فیلم، هری از این آیتم برای دستیابی به اطلاعاتی که اسلاگهورن درباره ولدمورت داشت، استفاده کرد. اسلاگهورن به هری درباره موضوعی که با ولدمورت بحث کرد توضیح داد که ولدمورت به طلسم هورکراکس علاقهمند و روح خودش را به هفت جز تقسیم کرده بود.
کسانی که معجون شانس را مینوشند، در بازه زمانی مشخصی هر کاری که انجام دهند به موفقیت ختم میشود. البته این بازه زمانی بستگی به مقدار مصرف مایع شانس دارد. این آیتم نه تنها باعث میشود که موفقیتهای فراوانی را برای کاربر خود به ارمغان بیاورد، بلکه به مصرف کننده خود حس اعتماد به نفس بالایی القا میکند. یکی از نکتههای مهمی که باید درباره معجون شانس بهخاطر بسپارید این است که این آیتم ارزشمند به کاربر مهارت یا قدرت اضافهای منتقل نمیکند، این آیتم تنها مایعی است که شانس را به استفاده کننده خود هدیه میدهد و سبب میشود که درصد موفقیت او افزایش یابد.
حال اگر معجون شانس بهدست اسمشو نبر، خطرناکترین جادوگر دنیای هری پاتر میافتاد، چه اتفاقاتی رخ میداد؟ طبیعتا سکانسهای متعددی در طول فرنچایز سینمایی هری پاتر وجود داشت که او در آنها از دشمن خود شکست خورده بود، ولی با نوشیدن مقداری معجون شانس میتوانست به موفقیت این کاراکتر منجر شود. در ادامه قرار است به بررسی این سکانسها بپردازیم.
سنگ جادو از بین نمیرفت!
جی کی رولینگ در سال ۱۹۹۷ اولین رمان مجموعه هری پاتر را با نام هری پاتر و سنگ جادو ( نوشت و آن را با کمک انتشاری بلومزبری روانه قفسههای کتاب فروشیهای لندن کرد. یک سال پس از انتشار این کتاب در لندن، انتشارات اسکلاستیک این رومان بینظیر را در ایالات متحده منتشر کرد و موجب شد که این کتاب به فروشی عظیم و چشمگیری دست پیدا کند. همین امر باعث شد که فیلمسازان توجهشان به رمان هری پاتر و سنگ جادو جلب شود و در سال ۲۰۰۱ فیلم سینمایی اقتباسی از این کتاب و با تحت همین عنوان منتشر کردند.
داستان فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone محصول سال ۲۰۰۱ روایت هری پاتر جوان را با بازی دنیل ردکلیف (Daniel Radcliffe) که تازه با جادو آشنا و وارد هاگوارتز (Hogwarts)، بزرگترین مدرسه جادوگری شده بود، دنبال میکند. در ادامه داستان فیلم، هری پاتر فرض میکند که پروفسور سوروس اسنیپ (Severus Snape) به دنبال سنگ جادو است و میخواهد آن را برای منافع خود استفاده کند، بنابراین به همراه دوستانش، هرمانی گرنجر (Hermione Granger) و رون ویزلی (Ron Weasley) برای اینکه از دستیابی اسنیپ به سنگ فیلسوف یا جادو جلوگیری کنند، مجبور شدند از چندین مانع خطرناک عبور کنند تا به محل او برسند. بعد از عبور چندین موانع، بالاخره هری توانست به فردی که میخواست سنگ جادو را بدزد برسد، اما آن فرد بر خلاف فرضیه هری پرفسور اسنیپ نبود، بلکه در واقع پرفسور کویرل (Quirrell) بهدنبال سنگ میگشت تا بتواند از طریق آن به ارباب خود یعنی ولدمورت فرم فیزیکی بدهد و دوباره او را احیا کند. اما کویرل نتواست به نقشه احیای ارباب تاریکی جامه عمل بپوشاند، زیرا که در مبارزه با هری شکست خورد و سنگ جادو نیز توسط دامبلدور، جادوگر اعظم نابود شد. اگر ولدمورت یا کویرل از معجون شانس استفاده میکرد ممکن بود تلاشهای آنها برای به دست آوردن سنگ جادو به نتیجه خوبی برسد و هرگز دامبلدور آن را از بین نبرد.
شخصیت سدریک زنده میماند!
در روایت داستان فیلم Harry Potter and the Goblet of Fire مشاهده کردیم که لرد تاریکی و جادوی سیاه نقشه کشیده بود که هری پاتر بعد از پیروزی در مسابقه سه جادوگر و بهدست گرفتن جام این مسابقه به محلی که او تعیین کرده بود، تلپورت شود. در حقیقت جام مسابقه دستکاری شده بود و قابلیت تلپورت کردن داشت. با این حال، او قصد داشت از خون هری پاتر برای احیا کردن دوباره خود استفاده کند و سپس نیز او را به قتل برساند. اما همه چی براساس برنامهریزی جادوگر بدزات پیش نرفت و سدریک دیگوری (Cedric Diggory)، یکی از رقبای هری در مسابقه سه جادوگر، بر اثر اتفاقی با هری به محل ولدمورت تلپورت شد. ولدمورت با گفتن جملهای به یکی از یاران خود دستور کشتن سدریک را داد. سپس ولدمورت توانست با موفقیت مراسم احیای خود را انجام دهد، ولی در آخر موفق نشد هری را بکشد. هری از طریق همان جام مسابقه توانست از دست ولدمورت فرار کند و خبر بازگشت او را به دامبلدور و تمام جادوگران اطلاع بدهد.
حالا اگر ولدمورت از معجون شانس استفاده میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ طبیعتا همه چی بر اساس نقشه او جلو میرفت، هری به تنهایی به محل تعیین شده تلپورت میشد و در آخر نیز میتوانست هری را بکشد. بنابراین نیازی نبود سدریک کشته شود و فقط هری پاتر قربانی میشد.
گوی پیشگویی از بین نمیرفت!
در فیلم Harry Potter and the Order of the Phoenix محصول سال ۲۰۰۷، ولدمورت برای کسب گوی پیشگویی که درباره آینده او پیشبینی میکرد، حاضر بود هر کاری انجام دهد. سرانجام او نتوانست این گوی را بهدست آورد اما متوجه شد که فقط او و هری میتوانند به محتویات پیشگویی دسترسی پیدا کند. بنابراین نقشهای را طراحی کرد که هری را مجبور کند به وزارتخانه سحر و جادو برود و گوی پیشگویی را برای او پیدا کند. باز هم اگر ارباب تاریکی مقداری از معجون شانس استفاده میکرد میتوانست از نابودی چنین گوی ارزشمندی توسط هری پاتر جلوگیری و به این وسیله حلبی دست پیدا کند. اگر ولدمورت از آیندهنگری گوی پیشگویی با خبر میشد، حتما میتوانست بر خلاف آنچه که پیشبینی شده عمل کند و آینده تعیین شده را تغییر دهد.
دامبلدور هرگز به وزارتخانه سحر و جادو نمیرسید!
پس از نابودی گوی پیشگویی، مبارزهای بین هری و ولدمورت در وزارتخانه جادو شکل گرفت. در همین لحظه دامبلدور در وزارتخانه سحر و جادو ظاهر میشود تا به هری در برابر ولدمورت کمک کند. همچنین دامبلدور موفق میشود که ولدمورت را شکست دهد و برای او چارهای جز فرار باقی نگذارد. در طول داستان فرنچایز هری پاتر تاکید مکرر شده بود که دامبلدور، تنها جادوگری است که ولدمورت از او میترسد، زیرا که مهارتهای آنها بسیار شبیه به یکدیگر است. هری پاتر بعد از مرگ سیریوس بلک (Sirius Black)، پدرخوانده خود غمگین و ضعیف شده بود، بنابراین فرصت بسیار مناسبی برای ولدمورت ایجاد شده بود که او را به قتل برساند. اما ورود دامبلدور برای کمک به هری یکی از شانسهای خوب ولدمورت را برای کشتن هری نابود کرد. شاید ولدمورت معجون شانس را در اختیار داشت و از آن استفاده میکرد، دامبلدور برای کمک به هری به موقع نمیرسید و او میتوانست دشمن بالقوه خود را بکشد.
اولیواندر (Ollivander) بیدرنگ حقیقت را به ولدمورت میگفت!
ولدمورت در جریان قسمت اول فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ (Harry Potter and the Deathly Hallows: Part 1) الیواندر، صاحب چوبدستی جادویی فروشی را اسیر کرد تا از طریق او متوجه شود که چرا چوبدستی جادوییاش در برابر هری بهخوبی عمل نمیکند. اولیواندر واقعیت را از ولدمورت پنهان نگه داشت و به دروغ به او گفت که ساختار عصای او و هری به یکدیگر شباهت دارد و این دو چوبدستی دوقلو هستند و به هم دیگر نمیتوانند آسیب برسانند. این مسئله بهوجود آمده باعث شد که ولدمورت چوبدستی دراکو مالفوی (Draco Malfoy)، یکی از همکلاسیهای هری را قرض بگیرد تا با پاتر وارد نبردی سرنوشتساز شود. اما در نتیجه ولدمورت قادر به کشتن هری پاتر با چوب جادویی مالفوی نبود و تنها موجب شکست خود نیز شد. اگر شانس با ولدمورت یار بود، ورق به نفع این کاراکتر برمیگشت و میتوانست اولیواندر را وادار کند که حقیقت را به او بگوید و از شکست خود جلوگیری کند. همچنین اولیواندر ولدمورت را زودتر برای بهدست آوردن چوبدستی کهن (Elder Wand) راهنمایی میکرد.
نارسیسا (Narcissa) درباره مرگ هری پاتر به ولدمورت دروغ نمیگفت!
پس از اینکه ولدمورت طلسم مرگ را روی هری اجرا و فرض کرد که او را کشته است، به یکی از یاران خود دستور داد که هری را بررسی کند تا مطمئن شود که او را به قتل رسانده است یا خیر. نارسیسا، مادر مالفوی برای عمل به این دستور ولدمورت قدم برداشت و علائم حیاتی هری را بررسی کرد، اما نارسیسا در اعلام نتیجه بررسی خود صادق نبود. این شخصیت در بررسی خود یافته بود که هری هنوز زنده است، اما به ولدمورت اعلام کرد که او مرده. نارسیسا تنها به سالم بودن پسرش مالفوی اهمیت میداد و از زنده بودن هری سو استفاده کرد تا زندگی پسرش را تضمین کند. اما اگر شخص دیگر برای بررسی زنده بودن هری داوطلب میشد، در آخر نتیجه متفاوتی رخ میداد و ولدمورت میتوانست به زندگی برای همیشه هری خاتمه دهد. معجون شانس قادر بود که آینده خوبی برای ولدمورت رقم بزند و به او گوشزد کند که خانواده مالفوی قابل اعتماد نیستند.
ولدمورت هیچوقت از چوبدستی کهن استفاده نمیکرد!
در طول داستان فیلم Harry Potter And The Deathly Hallows II مشاهده کردیم که ولدمورت پس از دست یافتن به چوبدستی کهن، از نهایت قدرت آن نمیتوانست بهخوبی استفاده کند. سپس ولدمورت تصور کرد که دلیل عملکرد بد این چوبدستی وفاداری آن به اسنیپ است. در واقع اسنیپ بعد از کشتن دامبلدور، صاحب قبلی چوبدستی کهن به مالک بعدی و اصلی این چوبدستی قدرتمند تبدیل شد. بنابراین ولدمورت فرض کرد که اگر اسنیپ را بکشد، میتواند از قدرتها باور نکردنی چوبدستی برای مبارزه با هری پاتر استفاده کند. با این حال، اگر ولدمورت مقداری معجون شانس نوشیده بود، حتما این احساس به او دست میداد که چوبدستی کهن سلاح مناسبی برای استفاده نیست و به جا آن عصای دیگری را پیدا میکرد. یا ولدمورت پس از مصرف معجون شانس شاید میفهمید که هری پاتر صاحب حقیقی چوبدستی کهن است. سرانجام این چوبدستی کهن باعث شد که ولدمورت به زمان مرگ خود نزدیک شود و از جهان هری پاتر ناپدید شد. اما فقط اگر ولدمورت از حقیقت صاحب اصلی چوبدستی باخبر بود و از عصای دیگری بهره میبرد، او در مبارزه خود با هری پیروز میشد و نتیجه متفاوتی برای دنیای جادوگران پدید میآورد.
چرا ولدمورت از مایع شانس استفاده نکرد؟
بدون در نظر گرفتن تمام نتایج گوناگونی که مایع شانس ممکن بود برای ولدمورت بهوجود بیاورد، این شخصیت حتی اگر این آیتم را در اختیار داشت هرگز از آن استفاده نمیکرد. چندین دلیل وجود دارد که چرا ولدمورت از قدرت معجون شانس بهره نمیبرد، ولی دلیل اصلی آن این است که غرور ولدمورت به او امکان این کار را نمیداد. در طول داستان فرنچایز هری و پاتر، ولدمورت قصد داشت کنترل همه جادوگران بهدست بگیرد و به همه ثابت کند که او قدرت مطلق و بهترین جادوگر متولد شده است. بنابراین ولدمورت برای اینکه به هدف راسخ خود دست پیدا کند، لازم بود از قدرت خالص و اصیلی که در وجودش جریان داشت استفاده کند. معجون شانس برای ولدمورت حکم تقلبی را داشت که تحقق رویایش را میسر میکرد. بهخاطر همین ولدمورت هیچوقت حاضر نمیشد که غرور خود را زیر پا بگذارد و از معجونی مانند مایع شانس برای رسیدن به هدفش استفاده کند.
نظر شما درباره استفاده ولدمورت از معجون شانس چیست؟ آیا این آیتم درصد پیروزی ولدمورت را افزایش میداد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید