به بهانه آغاز پخش سریال Hawkeye تصمیم گرفتهایم نگاهی به شخصیت هاکای انداخته و بیشتر با این ابرقهرمان کماندار آشنا شویم.
دنیای سینمایی مارول مانند دیگر فرنچایزهای رسانهای دارای محدودیت بوده و نمیتواند به یک اندازه تمامی شخصیتهای خود را مورد کندوکاو قرار دهد. به همین دلیل، برخی از آنها علیرغم داشتن پتانسیل بسیار بالا نمیتوانند توجه مخاطبان را جلب کنند. کلینت بارتون ملقب به هاکای یکی از همین شخصیتها است.
کلینت بارتون یکی از موسسان گروه انتقامجویان در Marvel Cinematic Universe بوده و در تمامی فیلمهای مهم سه فاز نخست حضور داشت. با این حال، همیشه زیر سایه ابرقهرمانان محبوب مانند کاپیتان آمریکا، آیرون من و ثور بود. البته ورق برگشته و به لطف یک سریال لایو اکشن به نام Hawkeye قرار است زندگی او بیشتر زیر ذرهبین قرار بگیرد.
به بهانه پخش سریال Hawkeye تصمیم گرفتهایم با سرگذشت کلینت بارتون را مرور کرده و اطلاعات بیشتری با محوریت او کسب کنیم.
فهرست مطالب
خلقت
کلینت بارتون یک شخصیت تخیلی بوده که حاصل تلاشهای استن لی و دان هک به شمار میرود. او نخستین بار در شماره ۵۷ کمیک بوک Tales of Suspense به عنوان یک آنتاگونیست حضور یافت اما در ادامه مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر داد و به ابرقهرمان تبدیل شد.
سرگذشت در کمیک بوکها
در این بخش سرگذشت کلینت بارتون در صفحات کمیک بوک را مرور میکنیم.
سالهای ابتدایی زندگی
کلینت بارتون در شهر واورلی واقع در ایالت آیووا آمریکا به دنیا آمده و در حالی که سن و سال چندانی ندارد، پدر و مادر خود را در یک سانحه رانندگی از دست میدهد. پس از شش سال زندگی در یتیم خانه، کلینت به همراه برادر خود بارنی فرار کرده و به یک سیرک به نام Carson Carnival of Traveling Wonders میپیوندد. کلینت طی مدت کوتاهی توجه ژاکوس دوکسن را به خود جلب کرده و به عنوان دستیارش مشغول فعالیت میشود. ژاکوس که یک شمشیرزن بسیار ماهر بوده، در کنار باک چیزم وظیفه آموزش کلینت را بر عهده میگیرد تا در استفاده از شمشیر و کمان به فردی قهار تبدیل شود. با گذشت مدتی، کلینت متوجه میشود ژاکوس از درآمد سیرک میدزدد. قبل از اینکه بتواند حقیقت را فاش کند، توسط ژاکوس مورد ضرب و شتم قرار گرفته و رها میشود تا جان دهد اما او زنده میماند. ژاکوس هم فرار میکند. کلینت در ادامه با باک و بارنی هم با مشکل میخورد.
کلینت بارتون روی مهارتهای تیراندازی خود کار کرده و به واسطه همین ویژگی، به یکی از جذابترین بخشهای سیرک تبدیل شده است. او در میان مردم با نامهای «هاکای» یا «بهترین تیرانداز جهان» شناخته میشود. کلینت طی سالهای بعد به سیرکهای مختلف پیوسته و زندگی خود را با انجام کارهای شگفتانگیز میگذارند. این شرایط ادامه دارد تا اینکه آیرون من را در جریان یک مبارزه دیده و همین اتفاق رویش تاثیر میگذارد. او که تصمیم گرفته یک ابرقهرمان مانند آیرون من باشد، یک شب بیرون میرود تا مقابل خلافکاران و جنایتکاران بایستد اما به دزدی متهم میشود.
هاکای که چارهای ندارد، مجبور به فرار میشود. در حالی که همچنان به جاهای مختلف میرود تا دستگیر نشود، با بلک ویدو ملاقات میکند که یکی از جاسوسهای اتحاد جماهیر شوروی است. او شدیدا عاشق ناتاشا رومانوف شده و بدون فکر کردن به طبعات کارهایش، تنها از او پیروی میکند. در یکی از عملیاتها، کلینت به ناتاشا کمک میکند تا یکی از تکنولوژیهای متعلق به تونی استارک را بدزد. در یکی از نبردها با آیرون من، بلک ویدیو به شدت مجروح میشود. هاکای هم از سر ناچاری دست از مبارزه بردامیدارد تا بتواند معشوقه خود را نجات دهد. البته قبل از اینکه بتواند ناتاشا را به بیمارستان برساند، غیبش میزد. در پی این اتفاق، کلینت تصمیم میگیرد خلاف را برای همیشه کنار گذاشته و به فردی قابلاعتماد تبدیل شود.
انتقامجویان
کلینت بارتون طی اتفاقی ادوین جارویس و مادرش را از دست یک سارق نجات میدهد. از آنجایی که ادین خدمتکار خانوادگی استارک است، از او دعوت میکند به عمارت انتقامجویان رفته و شانس خود را برای پیوستن به دیگر ابرقهرمانان امتحان کند. اگرچه ملاقاتهای پیشین کلینت و آیرون من پایان خوبی نداشتند، تونی تصمیم میگیرد به حمایت از مهمانشان بپردازد؛ زیرا متوجه شده بود او شدیدا برای تغییر مسیر زندگی خود مصمم است. پروتاگونیست به خواسته خود رسیده و به ابرقهرمانان تحت رهبری کاپیتان آمریکا میپیوندد. البته شرایط مطابق انتظار پیش نرفته و کلینت طی مدت کوتاهی با مشکل مواجه میشود: دلیل اول، علاقه او به اسکارلت ویچ است که با واکنش منفی برادرش کوییک سیلور مواجه شد؛ دلیل دوم هم عدم پذیرش رهبری استیو راجرز است. البته او توانسته با رهبری کاپیتان آمرریکا کنار آمده و او را به عنوان یک مربی و البته دوست بپذیرد. در همین حین، ژاکوس دوکسن ملقب به شمشیرزن تلاش میکند به انتقامجویان بپیوندد. هاکای که آشنایی کاملی با او دارد، به متحدان خود هشدار داد.
هاکای ماجراجوییهای متعددی را با انتقامجویان پشت سر گذاشته و در بسیاری از مواقع اقدامات ابرقهرمانانهای انجام میدهد. در جریان یک نبرد بسیار مهم، کمانش شکسته و همین اتفاق باعث میشود هویت هاکای را کنار گذاشته و از لباس مخصوص گولیاث برای انجام اقدامات ابرقهرمانانه استفاده کند. با گذشت مدت کوتاهی از این اتفاق، بارنی بارتون به ملاقات برادرش آمده و به او درباره نقشههای شوم اِگ هد (یک بیگانه فضایی و شرور) هشدار میدهد. اگ هد میخواهد یک سلاح خطرناک ساخته و به بهانه آن از ایالات متحده آمریکا پول هنگفتی به جیب بزند. انتقامجویان به هشدارهای بارنی گوش داده و به سراغ متحدان اگ هد میروند. بارنی در جریان یکی از نبردها جان خود را به شکل ناراحتکنندهای از دست میدهد. در ضمن، از آنجایی که هنک پایم در گذشته از هویت گولیاث بهره میبرد، اگ هد به شمشیرزن دستور میدهد گولیاث را گروگان بگیرد. هر چند، شرایط مطابق انتظار پیش نرفته و هر دوی آنها توسط کلینت بازداشت میشوند. بدین ترتیب، شرایط مهیا است تا عدالت در قبال مسببان مرگ بارنی اجرا شود.
کلینت بارتون بنا به دلایلی هویت گولیاث را کنار گذاشته و بار دیگر به عنوان هاکای به ماجراجویی میپردازد. البته اینبار از لباس جدیدی استفاده میکند. همکاری او با انتقامجویان دوام چندانی ندارد. پس از اینکه به خاطر اسکارلت ویچ با ویژن به مشکل برمیخورد، ناچارا گروه را ترک کرده و به صورت مستقل به مبارزه با خلافکاران و نیروهای متخاصم میپردازد. در همین حین، او سعی میکند بلک ویدو را پیدا کرده و رابطه عاشقانه جدیدی را با او آغاز کند اما ناتاشا رومانوف حالا عاشق دردویل شده است. کلینت که چارهای ندارد، مجبور میشود عشق سابق خود را رها کرده و فعالیتهایش را از سر بگیرد. او در ادامه به هالک کمک میکند تا علیه زکس بجنگند. بعد از این ماجرا، به عمارت دکتر استرنج رفته و به گروه مدافعان میپیوندد. البته همکاریاش با این گروه دوام چندانی نداشته و بار دیگر به انتقامجویان ملحق میشود. او در همین برهه زمانی در مراسم ازدواج اسکارلت ویچ و ویژن هم شرکت میکند.
اعضای انتقامجویان یکی پس از دیگری و به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشوند. با تکرار این اتفاق، اعضای باقی مانده متوجه میشوند تمام این اتفاقات زیر سر کلکتر است. اگرچه همه آنها در برابر این شرور شکست میخورند، کلینت بارتون موفق میشود متوقفش کند. با شکست کلکتور، انتقامجویان به کماندار پیوسته و او را در نبرد نهایی با کورواک همراهی میکنند. در حالی که مدت زیادی از پیروزی بزرگ نمیگذرد، هنری پیتر گیریچ رابط دولت ایالات متحده آمریکا در انتقامجویان تصمیم میگیرد تیم را کوچکتر کرده و فالکون را جایگزین کلینت کند. گیریچ امیدوار است با این اقدام بتواند مقبولیت انتقامجویان را در میان مقامات سیاسی افزایش دهد. در پی این اتفاق، کماندار عملا از کار بیکار شده و هیچ شغلی ندارد. او که مجبور است به عنوان یک شهروند عادی زندگی کند، در یافتن شغل جدید با چالش مواجه است. این شرایط ادامه دارد تا اینکه موفق میشود به Cross Technological Enterprises پیوسته و مدیریت تیم امنیتی را بر عهده بگیرد. او سپس از شرکت در برابر دث برد، میستر فیر و یکی از کارمندان فاسد محافظت کرده و جلوی اتفاقات بدتر را میگیرد. در ضمن، کلینت به صورت اتفاقی اگ هد را کشته و انتقام مرگ برادرش را میگیرد.
ازدواج با ماکینگ برد
در پی بازگشت به Cross Technological Enterprises، کلینت بارتون با یکی از اعضای سابق سازمان شیلد به نام باربارا بابی مورس ملاقات میکند که یک ابرقهرمان به نام ماکینگ برد هم است. آن دو با کمک هم متوجه میشوند کراس فایر قصد دارد به واسطه یک سلاح صوتی جان تمامی اعضای جامعه ابرقهرمانی را بگیرد. اگرچه آن دو موفق میشوند جلوی شرور را گرفته و متوقفش کنند، هاکای در جریان نبرد بخشی از قدرت شنوایی خود را از دست داده و ۸۰ درصد ناشنوا میشود. این اتفاق در پی استفاده از یک تیر صوتی رخ داده است. با وجود این، کلینت و باربارا با یکدیگر ازدواج میکنند.
کلینت بارتون که حالا از سمعک استفاده میکند، به همراه بارابارا مورس به لس آنجلس میرود تا مطابق دستور ویژن شعبه جدید تیم انتقامجویان را تاسیس کند؛ تیمی که تحت عنوان انتقامجویان ساحل غربی شناخته میشود. در حالی که به دنبال یک لوکیشن برای ساخت مرکز فرماندهی میگردند، هاکای و ماکینگ برد با کراس فایر مواجه میشوند که به دنبال انتقام بوده و مجبور میشوند به نبرد با او بپردازند. آن دو با کمک مویرا برندن موفق میشوند ابرشرور را شکست دهند. مویرا همچنین بنا به دلایلی تصمیم میگیرد عمارت خود را در اختیار انتقامجویان قرار داده تا آن را به مرکز فرماندهی تبدیل کنند. در جریان یکی از ماجراجوییهای انتقامجویان ساحل غربی، ماکینگ برد توسط شروری به نام فانتوم رایدر گروگان گرفته میشود. فانتوم رایدر سپس یک ماده مخدر به باربارا خورانده و او را متقاعد میکند که آنها عاشق همدیگر هستند. پس از مدتی، حواس ماکینگ برد سر جای خود بازگشته و همین اتفاق به یک درگیری میان او و فانتوم برد منجر میشود. در انتهای نبرد، باربارا دشمن خود را رها میکند تا جان بدهد. پس از این، پیش شوهر خود بازگشته و به کاری که کرده اعتراف میکند. کلینت هم شدیدا غافلگیر میشود؛ زیرا انتظار داشت همسرش یک جنایتکار را در اختیار قانون قرار داده و بدین ترتیب، عدالت را اجرا کند. در ادامه، رابطهشان با فراز و نشیبهای متعددی روبرو شده و ماکینگ برد انتقامجویان ساحل غربی را ترک میکند. او همچنین از هاکای جدا میشود.
هاکای از سوی تریک شات که در یک برهه زمانی مربیاش بود، به چالش دعوت میشود. او هم علیرغم میل باطنی خود چالش را پذیرفته و آن را با پیروزی به انتها میرساند. با اتمام چالش، تریک شات فاش میکند به سرطان مبتلا بوده و فاصله چندانی با مرگ ندارد. به همین دلیل، تصمیم گرفته بود در جریان یک نبرد و با افتخار بمیرد. کلینت بارتون که نمیتواند خواسته مربی سابق خود را برآورده کرده و جانش را بگیرد، قول میدهد هزینههای درمانی او را بپردازد. با گذشت مدتی از این اتفاق، کراس فایر برای بازوی راست کلینت جایزه بزرگی تعیین میکند. مطابق انتظار، تعداد زیادی از ابرشرورها تصمیم میگیرند برای دریافت جایزه به مبارزه با کماندار بپردازند. در همین حین، تریک شات و ماکینگ برد به کمکش آمده و او را در نبرد با ارتشی از ابرشرورها همراهی میکنند. پس از درگیری با کراس فایر، کلینت به همسر سابق خود میگوید اشتباه کرده و نباید او را بابت کشتن فانتوم رایدر سرزنش میکرد. همین اتفاق باعث میشود آنها رابطه عاشقانه خود را دوباره آغاز کنند.
انتقامجویان ساحل غربی طی اتفاقاتی مجبور میشوند به مبارزه با مفیستو و ستانیش بپردازند. اگرچه ابرقهرمانان نبرد را با پیروزی پشت سر گذاشته و نیروهای متخاصم را به بازگشت به سیارههای خود مجبور میکنند، مفیستو قبل از ترک زمین گلوله انرژیای را به سمت انتقامجویان شلیک میکند. در پی این اتفاق، ماکینگ برد خود را قربانی میکند تا صدمهای به هاکای نرسد. بدین ترتیب، کلینت بارتون همسرش را در حالی از دست میدهد که در آغوش قرار دارد. کماندار که ضربه روحی شدیدی دیده، تصمیم میگیرد تیم را ترک کرده و به کوهستان برود تا تنها باشد. هر چند، با گذشت مدتی مجبور به بازگشت میشود.
کماندار به انتقامجویان پیوسته و آنها را در نبرد با آنسلوت همراهی میکند. هر چند، نبرد مطابق انتظار پیش نرفته و تمامی ابرقهرمانان کشته میشوند. البته در ادامه فاش میشود فرانکلین ریچاردز تمامی ابرقهرمانان را به جهان بسیار کوچکی انتقال داده است. آنها همچنین طی اتفاقاتی موفق میشوند به جهان خود بازگردند. در ضمن، کلینت بارتون به محض بازگشت شنوایی خود را بدست میآورد.
تاندربولت
وقتی انتقامجویان به جهان بازگردانده شدند، کلینت بارتون از تیم جدا میشود تا رهبری تاندربولت را بر عهده بگیرد؛ گروهی که به تازگی از رهبری هلموت زیمو خارج شده است. او خود را به شکل دردنایت درآورده و اعضای گروه را به گونهای تعلیم میدهد تا به یک تیم منسجم تبدیل شوند. تاندربولت در ادامه با تهدیدهای مختلف از جمله استادان شیطان، گراویتان و اسکورج مقابله میکنند. در همین حین، هاکای رابطه عاشقانهای را با یکی از اعضای تاندربولت به نام مون استون آغاز میکند. در ضمن، کلینت و تیمش در ادامه به جهنم سفر میکنند تا بتوانند روح ماکینگ برد را یافته و او را بازگردانند اما موفق نمیشوند.
از آنجایی که تاندربولت تحت رهبری هلموت زیمو جرمهای متعددی مرتکب شده بود، کلینت بارتون مجبور میشود خود را تسلیم کند تا اعضای گروه عفو شده و نیازی به محاکمه آنها نباشد. البته آنها مجبور میشوند برای بخشیده شدن هویتهای ابرقهرمانانه خود را کنار گذاشته و به عنوان یک انسان عادی زندگی کنند. با گذشت مدتی از این اتفاقات، کلینت از زندان فرار کرده و بار دیگر اعضای تاندربولت را دور هم جمع میکند تا گراویتان را برای بار دوم شکست دهند. پس از اتمام نبرد، هاکای به اطمینان میرسد که اعضای تیم دیگر نیازی به مربی نداشته و خودشان از پس خودشان برمیآیند. بنابراین، رهبری را روی دوش یکی از اعضای تیم به نام سیتیزن وی میگذارد.
خاندان ام
هاکای به انتقامجویان پیوسته و اینبار رابطهای عاشقانه با وسپ را آغاز میکند. اگرچه بخشی از تیم است، به تنهایی ماموریتهای مختلفی را پذیرفته و آنها را به سرانجام میرساند. در همین حین، اسکارلت ویچ در پی اتفاقاتی که برایش رخ داده، دیوانه شده و با قدرت فراوانی که دارد یک سفینه فضایی متعلق به کریها را در آسمان نیویورک ظاهر میکند. انتقامجویان که انتظار چنین اتفاقی را نداشته و شدیدا غافلگیر شدهاند، به نبرد با نیروهای فضایی میپردازند. در جریان نبرد، تیردان هاکای آتش میگیرد. او میداند وقت کافی برای باز کردن بندها و در آوردن تیردان ندارد. به همین دلیل، به سمت یکی از موتورهای سفینه پرواز کرده و با قربانی کردن خود، باعث میشود سفینه منفجر شده و به صورت کامل نابود شود.
وقتی اسکارلت ویچ با استفاده از قدرتهای خود جهان را تغییر میدهد، کلینت بارتون بدون هیچ خاطرهای از اتفاقات اخیر به زندگی بازمیگردد. لایلا میلر تعدادی از ابرقهرمانان از جمله هاکای را قادر میسازد تا اتفاقات گذشته را به یاد بیاورند. کلینت که نگران است واندا ماکسیموف دست به اقدامات بدتری بزند، تصمیم میگیرد به مقابله با او بپردازد. در همین راستا، تیری به سمت پشتش پرتاب میکند. در تلافی این اقدام، یکی از فرزندان واندا کلینت را از هستی ساقط میکند.
در نهایت، جهان به حالت عادی بازمیگردد اما کلینت بارتون مرده باقی میماند. در نتیجه، انتقامجویان با استفاده کمان و تیرهایش یک یادبود برایش میسازند.
بازگشت هاکای و انتقامجویان جدید
در حالی که انتقامجویان جدید اطلاعی ندارند، کلینت بارتون به زندگی بازگردانده میشود. در پی به بازگشت، به سراغ دکتر استرنج رفته و جادوگر هم پناهگاهی را برایش تدارک میبیند تا بتواند با شرایط زندگی جدیدش کنار بیاید. برخلاف توصیه دکتر استرنج، کلینت به کوهستان وونداگور میرود تا اسکارلت ویچی را ملاقات کند که هیچ چیزی از گذشته به یاد نداشته و ظاهرا از هیچ گونه قدرتی برخوردار نیست. در پی بازگشت به ایالات متحده آمریکا، کلینت از قتل کاپیتان آمریکا باخبر میشود. تونی استارک پیشنهاد میدهد لباس و سپر استیو راجرز در اختیار کلینت قرار بگیرد تا ادامهدهنده راهش باشد. کماندار در همین حین با کیت بیشاپ ملاقات کرده و تحت تاثیر حرفهایش قرار میگیرد. در نتیجه، پیشنهاد تونی را رد میکند تا هاکای باقی بماند.
کلینت بارتون در پی ملاقات با انتقامجویان جدید از سوی آنها دعوت میشود تا به تیم بپیوندد. او هم پذیرفته و در ماموریتی با محوریت نجات اکو همراهیشان میکند. پس از اتمام عملیات، اکو به کلینت اجازه میدهد از هویتش، یعنی رونین برای انجام اقدامات ابرقهرمانانه استفاده کند. با گذشت مدتی، کماندار بار دیگر با کیت بیشاپ ملاقات میکند. او اینبار هویت واقعیاش را فاش کرده و از آنجایی که تحت تاثیر مهارت تیراندازیاش است، به او اجازه میدهد از هویت هاکای استفاده کند.
کلینت بارتون که حالا با نام رونین شناخته میشود، همراه با انتقامجویان جدید به سرزمین وحشی (لوکیشنی تخیلی در کمیک بوکهای مارول) میرود؛ زیرا زن عنکبوتی اخیرا از سقوط یک سفینه فضایی در آنجا خبر داده است. ابرقهرمانان به محض رسیدن به محل مورد نظر با گروهی از ابرقهرمانان مواجه میشوند که ادعا دارند گروگان گرفته شده بودند. یکی از ابرقهرمانان، ماکینگ برد است. کلینت ادعای همسر خود و دیگران را باور میکند تا اینکه فاش میشود تمامی آنها اسکرول بوده و نفوذی هستند. پس از اینکه نبرد علیه اسکرولها با پیروزی به انتها رسید، کلینت موفق میشود همسر واقعی خود را بیابد. او سالها توسط اسکرولها گروگان گرفته شده بود.
سلطنت تاریک
کلینت بارتون مشغول کمک به ماکینگ برد است تا بتواند با شرایط سیاره زمین کنار بیاید. در همین حین، آن دو به کمک زاراگوزا و اسپین میروند تا مونیکا راپاچینی و ارتشی از نیروهای متعلق به A.I.M را شکست دهند. اگرچه کلینت و بارابارا سالها از یکدیگر دور بودهاند، هماهنگی خوبی با یکدیگر دارند. آنها نهایتا موفق میشوند دشمنان را شکست داده و جلوی اجرا شدن نقشه شومشان را بگیرند.
با تمام شدن جنگ اسکرول، سازمان شیلد منحل شده و نورمن آزبورن مسئولیت برقراری امنیت ملی را بر عهده میگیرد. آزبورن گروهی مشابه با انتقامجویان میسازد، با این تفاوت که اعضایش همگی شرور بوده و از هویت ابرقهرمانان نام آشنا بهره میبرند. بولز آی یکی از ابرشرورهایی است که به انتقامجویان تاریک پیوسته است. او حالا از هویت هاکای استفاده میکند. کلینت بارتون که از اتفاقات به شدت شوکه شده، در تلویزیون حضور یافته و روی آنتن زنده فاش میکند هاکای واقعی است. او همچنین از نقشههای شوم آزبورن پرده میبردارد. کلینت در ادامه رهبری انتقامجویان جدید را بر عهده گرفته و آزبورن را اولویت اصلی قرار میدهد. اگرچه باقی اعضای تیم موافق نیستند، کماندار تاکید دارد تنها راه مقابله با نورمن کشتنش است. او به تنهایی موفق میشود تمامی اعضای انتقامجویان تاریک را شکست دهد اما قبل از اینکه بتواند نورمن را بکشد، از پشت توسط آرس مورد حمله قرار میگیرد. هاکای در ادامه زندانی شده و مورد شکنجه قرار میگیرد تا اینکه همتیمیهایش سر رسیده و نجاتش میدهند.
در پی این اتفاقات، کاپیتان آمریکا فرماندهی انتقامجویان در نبرد علیه نورمن آزبورن را بر عهده میگیرد.
دوران ابرقهرمانی
استیو راجرز در پی اتفاقاتی که در تقابل با نورمن آزبورن رخ داد، تیم جدید انتقامجویان را ایجاد میکند. کلینت بارتون به آنها پیوسته و اینبار هویت هاکای را دارد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که کیت بیشاپ هم از هویت مشابهی برای اقدامات ابرقهرمانانه استفاده میکند. اگرچه کلینت و ماکینگ برد هر دو در انتقامجویان جدید عضویت دارند، کماندار مجبور میشود همتیمیهای خود را رها کرده و به دیگر ابرقهرمانان در تیم اصلی ملحق شود.
ماکینگ برد یک سازمان ضد تروریست به نام World Counter-terrorism Agency ایجاد کرده است. او با کمک شوهر خود مقابل کراس فایر ایستاده و با او و متحدانش به نبرد میپردازند؛ ابرشروری که طی چند وقت اخیر به دلالی سلاح روی آورده است. البته تلاشهای آن دو برای توقف کراس فایر با تلفاتی همراه است. با تمام شدن ماجرا، کلینت تصمیم میگیرد برای مدتی از معشوقه خود فاصله بگیرد اما پس از اینکه متوجه میشود نام او در لیست ترور قرار گرفته، بازمیگردد تا از سلامتش مطمئن شود.
هاکای، ماکینگ برد و بلک ویدیو متحد میشوند تا پرده از راز رونین جدید و گروه Dark Ocean Society بردارند. در ادامه مشخص میشود رونین جدید در واقع الکسی شوستاکوف است که همسر سابق بلک ویدو بوده و قبلا از هویت نگهبان سرخ برای انجام اقدامات قهرمانانه استفاده میکرد. در جریان آخرین نبرد با رونین جدید، ضربه شدیدی به سر کلینت بارتون وارد میشود. با اتمام نبرد، کماندار به ماکینگ برد و ناتاشا رومانوف اطمینان میدهد هیچ مشکلی ندارد. کلینت سپس در یک نبرد دیگر شرکت کرده و حین نشانهگیری به مشکل میخورد. ابرقهرمانان پس از نبرد بدن کلینت را بررسی کرده و متوجه میشوند او بهزودی قدرت بینایی خود را از دست میدهد. به همین دلیل، تونی استارک تکنولوژیای را برای کماندار میسازد که جلوی بدتر شدن بیناییاش را میگیرد.
تریک شات در حالی که در آستانه مرگ قرار دارد، خود را به برج انتقامجویان میرساند. پس از قرار گرفتن در آغوش شاگرد خود، فاش میکند به اجبار یک کماندار دیگر را هم آموزش داده که از لحاظ مهارت با کلینت بارتون برابری میکند. در ادامه مشخص میشود فرد مزبور بارنی بارتون برادر کلینت است. آنها طی اتفاقاتی مقابل یکدیگر قرار گرفته و به مبارزه میپردازند. در انتها، بارنی شکست خورده و به زندانی انتقال داده میشود.
جنگ داخلی دوم
در جریان خط داستانی جنگ داخلی دوم هاکای با کمان به سر بروس بنر شلیک میکند؛ زیرا پیشبینی شده بود او طی اتفاقاتی به هالک تبدیل شده و ابرقهرمانان را به کام مرگ میفرستد. کلینت در ادامه برای دیگر ابرقهرمانان فاش میکند قتل بروس به درخواست خودش بوده است. او از کلینت بارتون خواسته بود در صورتی که بار دیگر به هالک تبدیل شد، جانش را بگیرد.
اگرچه هاکای پیرامون مرگ بروس بنر بیگناه شناخته میشود، ابرقهرمانان اتحاد خود را از دست داده و بینشان اختلاف به وجود آمده است.
امپراتوری مخفی
در خط داستانی امپراتوری مخفی مشخص میشود کاپیتان آمریکا مامور مخفی هایدار بوده و حالا این سازمان، ایالات متحده آمریکا را تحت کنترل خود دارد. هاکای یکی از معدود ابرقهرمانانی است که باقی مانده و به خارج از سیاره زمین تبعید نشده یا با سازمان شیطانی کار نمیکند.
بلک ویدو میخواهد استیو راجرز را به قتل برساند تا ماجرا تمام شود اما کلینت بارتون برنامه متفاوتی در سر دارد. استیو با استفاده از یک مکعب کیهانی شستشوی مغزی داده شده و گمان میکند از همان کودکی یک مامور هایدار بوده است. اگرچه مکعب نابود شده، کلینت بارتون و دیگر متحدانش میخواهند یکی از تکههای مکعب را یافته و به واسطه آن استیو را به شرایط عادی بازگردانند.
کلینت بارتون در کمیک بوک امپراتوری مخفی بار دیگر عاشق ناتاشا رومانوف شده و در پی مرگ او توسط استیو راجرز، ضربه شدید روحیای را متحمل میشود.
شروعی دوباره
در حالی که مدتی از مرگ ناتاشا رومانوف میگذرد، کلینت بارتون به شغل خود بازگشته است. او و سرباز زمستان مسئولیت پیگیری قتل اسرارآمیز تعدادی از ابرشرورها را بر عهده میگیرند. آنها در ادامه متوجه میشود قتلها کار کلون بلک ویدو است که توسط Black Widow Ops Program ساخته شد.
هاکای و سرباز زمستان خودشان را به تاسیسات اتاق سرخ رسانده و به محض ورود با بلک ویدویی مواجه میشوند که میخواهد روسای خود را کشته و تمامی نیروهای تحت امر آنها را آزاد کند. با رسیدن نیروهای امنیتی، کلون ناتاشا تاسیسات را سریعا ترک کرده و تنها یک نامه جا میگذارد. او در نامه از کلینت میخواهد دیگر دنبالش نیاید و از سرباز زمستان درخواست میکند تا برای تمام کردن این ماجرا (پایان تاسیسات اتاق قرمز برای همیشه) همراهیاش کند.
در پی حمله به شهر سانتا مونیکا، هاکای تصمیم میگیرد با کمک کیت بیشاپ انتقامجویان ساحل غربی را بار دیگر تاسیس کند. در همین راستا، امریکا چاوز و معشوقه کیت را به تیم دعوت میکنند.
سقوط آزاد
کلینت بارتون طی یک ماجراجویی موفق میشود هود را دستگیر کند اما دادگاه بنا به دلایلی به زندانی کردن زیردستانش بسنده کرده و پارکر رابینز را رها میکند؛ اتفاقی که خشم کماندار را به همراه دارد. در همین حین، او رابطه عاشقانهای را با لیندا کارتر آغاز کرده و تعدادی از تاسیسات هود در نیویورک توسط فردی که مانند رونین لباس پوشیده مورد حمله قرار میگیرد. متحدان کلینت در ابتدا گمان میکنند حملات کار او بوده اما پس از اینکه مبارزهای میان این ابرقهرمان و رونین شکل میگیرد، متوجه میشوند اشتباه کردهاند.
برایس باندو با استفاده از یک تکنولوژی متعلق به هود متوجه میشود رونین و هاکای یک فرد هستند. پس از اینکه کلینت بارتون متوجه شک برایس به ماجرا میشود، او را به خانه خود برده و واقعیت را برایش فاش میکند. در این بخش از داستان مشخص میشود کماندار به واسطه یک دستگاه سفر در زمان قادر شده با نسخه دیگری از خودش مبارزه کند. او سپس از برایس میخواهد دستیارش باشد و واقعیت را مخفی نگه دارد.
کلینت بارتون در شرایط پیچیدهای گرفتار شده است؛ او باید رابطه عاشقانه خود با لیندا کارتر را مدیریت کند و همچنان به دیگر ابرقهرمانان دروغ بگوید. در همین حین، هود تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا رونین را بیابد. این شرایط در ادامه کلینت را مجبور میکند تا کارهای غیرقانونی متعددی را انجام دهد.
سرگذشت در دنیای سینمایی مارول
در این بخش سرگذشت هاکای روی پردهی نقرهای سینما را مرور میکنیم.
عضویت در شیلد (فیلمهای Thor و Black Widow)
کلینت بارتون یکی از ماموران شیلد بوده و ماموریت مییابد ناتاشا رومانوف را به قتل برساند اما طی اتفاقاتی تصمیم میگیرد او را به عضویت سازمان دربیاورد؛ اتفاقی که رخ میدهد. آن دو در ادامه به دوستان و همکاران بسیار خوبی تبدیل شده و ماموریتهای متعددی را با هم پشت سر میگذارند.
هاکای در سال ۲۰۱۱ میلادی به نیو مکزیکو فرستاده میشود تا هر کسی که میخواهد میولنیر را تصاحب کند بکشد. با ورود ثور به محوطه، کلینت بارتون خود را آماده میکند تا تیر را رها کرده و خدای آذرخش را بکشد اما پس از اینکه میبیند او قادر به بلند کردن چکش نیست، از کارش پشیمان میشود.
نبرد نیویورک (فیلم The Avengers)
در سال ۲۰۱۲ میلادی، کلینت بارتون به عنوان یک کارمند در یکی از تاسیسات دورافتاده شیلد فعالیت میکند. او وظیفه دارد از تسراکت محافظت کرده اما شکست خورده و تحت کنترل لوکی قرار میگیرد. لوکی، کلینت و چند نفر دیگر به اشتوتگارت سفر کرده و آنجا، ایریدیوم را به سرقت میبرند. این فلز قادر است قدرت تسراکت را تثبیت کند.
لوکی در جریان عملیات دستگیر میشود اما افرادش ایریدیوم را دزدیده و فرار میکنند. ابرقهرمانان، لوکی را به هلی کریر متعلق به شیلد برده و در آنجا محبوس میکنند. در همین حین، کلینت و دیگر ماموران که تحت تاثیر تسراکت هستند، به هلی کریر حمله کرده و لوکی را آغاز میکنند. لوکی و افرادش هلی کریر را ترک میکنند اما بلک ویدو موفق میشود کلینت را در جریان یک نبرد شکست داده و بیهوشش کند. این اتفاق باعث میشود او از کنترل خدای شرارت خارج شود.
هاکای در ادامه به یکی از اعضای اصلی انتقامجویان تبدیل شده و در نبرد نهایی به نبرد با لوکی و ارتش چیتاریها میپردازد.
اولتران و پیمان سوکوویا (فیلمهای Avengers: Age of Ultron و Captain America: Civil War)
کلینت بارتون و دیگر اعضای انتقامجویان در سال۲۰۱۵ میلادی به یکی از تاسیسات هایدرا در سوکوویا حمله کرده و سعی میکنند عصای لوکی را پس بگیرند. کلینت در جریان نبرد شدیدا توسط کوییک سیلور صدمه دیده و به برج انتقامجویان بازگردانده میشود. هلن چو در آنجا موفق میشود ابرقهرمان کماندار را مداوا کند.
هاکای و انتقامجویان به ژوهانسبورگ رفته و سعی میکنند اولتران را متوقف کنند. تمامی ابرقهرمانان به جز کلینت بارتون در جریان نبرد تحت تاثیر قدرت واندا ماکسیموف قرار میگیرند. در نتیجه، ماموریت ناتمام باقی میماند. کلینت بنا به دلایلی تصمیم میگیرد ابرقهرمانان را به خانه خود ببرد. با گذشت مدتی، نیک فیوری به خانه کلینت آمده و ابرقهرمانان را متقاعد میکند تا متحد شده و مقابل اولتران بایستند.
ابرقهرمانان نهایتا به سوکوویا بازگشته تا برای آخرین مقابل علیه اولتران و رباتهای تحت فرمانش قرار بگیرند. در جریان این نبرد، رومانوفها تغییر جبهه داده و به متحدانی برای انتقامجویان تبدیل میشوند. اگرچه ماموریت با موفقیت به انتها رسیده و اولتران از بین میرود، کوییک سیلور حین نجات یک کودک جان خود را از دست میدهد.
کلینت بارتون در سال ۲۰۱۶ میلادی از بازنشستگی بازمیگردد تا به استیو راجرز کمک کند. استیو بنا به دلایلی به پیمان سوکوویا اعتقادی نداشته و نمیخواهد زیر نظارت فرد دیگری باشد. در آن سوی ماجرا، تونی استارک قرار میگیرد که به خاطر اتفاقات گذشته وجود یک نهاد نظارتی را منطقی میبیند.
هاکای به سراغ واندا ماکسیموف رفته و او را متقاعد میکند تا به استیو راجرز و جبههاش بپیوندد. آن دو سپس اسکات لنگ را استخدام کرده و به فرودگاه لایپزیگ/هال در آلمان میروند تا به دیگران ملحق شوند اما در آنجا یک درگیری میان جبهههای مختلف انتقامجویان شکل میگیرد.
کلینت بارتون در پی اتفاقاتی که به خاطر پیمان سوکوویا رخ داد، حبس خانگی بوده و از زندگی آرام با اعضای خانوادهاش لذت میبرد. یک روز تمامی اعضای خانواده به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشوند. در پی این اتفاق، تصمیم میگیرد از حبس فرار کرده و با یک هویت جدید به نام رونین به مبارزه علیه سازمانهای خلافکاری بپردازد تا شاید بدین صورت بتواند با غمی که تمام وجودش را فرا گرفته کنار بیاید.
مبارزه به عنوان رونین و سفر در زمان (فیلمهای Avengers: Endgame و Black Widow)
ناتاشا رومانوف توسط جیمز رودز از اقدامات خشونتآمیز کلینت بارتون مطلع میشود. از آنجایی که نگرانی زیادی نسبت به اقداماتش وجود دارد، رومانوف به ملاقات دوست قدیمی خود رفته و برایش فاش میکند انتقامجویان راهی برای بازگرداندن شرایط به حالت قبل پیدا کردهاند. بدین ترتیب، کلینت به فعالیت خود تحت عنوان رونین خاتمه میدهد.
کلینت بارتون با استفاده از دستگاهی که ساخته شده به خانه خود در یک خط زمانی متفاوت انتقال داده میشود. او با ورود به خانه صدای لیلا را میشنود اما قبل از اینکه بتواند با اعضای خانوادهاش ملاقات کند، به خط زمانی اصلی بازگردانده میشود. حالا که از کارایی دستگاه اطمینان پیدا کردهاند، انتقامجویان نقشه میچینند تا بتوانند تمامی سنگهای ابدیت را بدست آورده و از آن برای بازگرداندن شرایط به حالت قبل بهره ببرند.
مطابق نقشه، کلینت بارتون و ناتاشا رومانوف به سیاره ورمیر میروند تا سنگ روح را بدست بیاورند. رد اسکول که نگهبان سنگ است، فاش میکند فردی باید قربانی شود. بارتون و ناتاشا هر دو میخواهند خود را قربانی کنند. به همین دلیل، یک درگیری میانشان شکل میگیرد. ناتاشا در نهایت موفق میشود خود را به پایین دره بیاندازد. بدین ترتیب، سنگ روح به بارتون داده میشود.
با جمعآوری تمامی سنگها، هالک از دستکش استفاده کرده، بشکن زده و بدین ترتیب تمامی موجودات بازمیگردند. در همین حین، تانوس و ارتش عظیمش حملهور شده و یک درگیری بزرگ شکل میگیرد. در انتهای نبرد، تونی بار دیگر از سنگها بهره برده و اینبار تانوس و ارتشش را به خاکستر تبدیل میکند.
در حالی که مدت زیادی از مرگ ناتاشا رومانوف نمیگذرد، ولنتینا فونتین موفق میشود یلنا بلووا را فریب داده و او را متقاعد کند کلینت بارتون مسئول مرگ خواهر ناتیاش است. در نتیجه، تصمیم میگیرد به سراغ کماندار رفته و انتقام بگیرد.
قدرتها و قابلیتها
کلینت بارتون هیچ گونه قدرت فراطبیعیای نداشته اما یک انسان بینقص مسحسوب میشود. او شمشیرزنی استثنایی است، در انجام حرکات آکروبات و تیراندازی با کمان مهارت بسیار بالایی دارد و از دوران کودکی توسط دو خلافکار تعلیم دیده است.
هاکای پس از پیوستن به انتقامجویان تحت تعلیم استیو راجرز قرار گرفته و نکات زیادی را پیرامون انتخاب تاکتیک درست در نبرد، نبردهای تن به تن و هنرهای رزمی یاد میگیرد. جدا از تیر و کمان، به سلاحهای دوربرد کاملا مسلط بوده و با آنها میتواند شلیک دقیقی انجام دهد. او همچنین یک تیردان در پشت خود دارد که انواع مختلف تیرها را شامل میشود.
کلینت بارتون حین استفاده از هویت رونین ثابت میکند برای کشتن با کاتانا هیچ مشکلی ندارد. او همچنین به استفاده از هر آیتمی مانند بشقاب، سکه و چوب به عنوان یک سلاح موثر شهرت دارد. در ضمن، هاکای یک ویژگی شاخص دیگر هم دارد که قدرت یا قابلیت نیست اما نباید از کنارش گذشت. او طی اتفاقاتی بخشی از قدرت شنوایی خود را از دست داده و مجبور میشود از سمعک استفاده کند.
چه تفاوتهایی میان نسخه کمیک بوکی و نسخه سینمایی هاکای وجود دارد؟
در ادامه به صورت موردی و خلاصهوار تفاوتهای نسخه کمیک بوکی و نسخه سینمایی کلینت بارتون را بررسی میکنیم.
- نسخه اصلی کلینت بارتون که در کمیک بوکهای اصلی حضور دارد، با ماکینگ برد ازدواج میکند اما هرگز بچهدار نمیشود. این در حالی است که نسخه سینمایی صاحب فرزند است.
- تاثیر بشکن روی زندگی کلینت بارتون در کمیک بوکها و پرده نقرهای متفاوت است. کلینت در پی بشکن مقابل چشمان کاپیتان آمریکا ناپدید میشود اما نسخه سینمایی او یکی از ابرقهرمانانی است که از این واقعه جان سالم به در میبرد.
- نسخه کمیک بوکی کلینت بارتون در پی مرگ کاپیتان آمریکا خود را به یک سامورایی شبیه میدید که بدون استاد است. به همین دلیل، تصمیم میگیرد از هویت رونین استفاده کند. روی پرده نقرهای، او به دلیل مرگ همسر و فرزندانش از هویت رونین استفاده میکند تا راحتتر بتواند با شرایط کنار بیاید.
- کلینت بارتون در کمیک بوکها یک خلافکار است که به ابرقهرمانان میپیوندد. نسخه سینمایی سرنوشت متفاوتی داشته و قبل از پیوستن به انتقامجویان هرگز یک خلافکار نبوده است.
- کلینت بارتون در دنیای سینمایی مارول همیشه یک عضو انتقامجویان بوده اما در کمیک بوکها بارها و بارها این تیم را ترک میکند.
- هاکای در دنیای سینمایی مارول یکی از تاسیسکنندگان انتقامجویان به شمار میرود اما نسخه کمیک بوکیاش بعدها به تیم اضافه میشود.
- نسخه کمیک بوکی کلینت بارتون در یک برهه زمانی گمان میکند بدون تیر و کمان یک فرد معمولی است. در نتیجه، به ملاقات هنک پایم میرود تا او کاری برایش بکند. هنک هم موادی را به او میدهد تا به واسطه آنها بتواند اندازهاش را بزرگ کند.
- نسخه سینمایی هاکای برخی اوقات یکی از جدیترین اعضای انتقامجویان است. نسخه کمیک بوکی خلقیات متفاوتی داشته و اتفاقا بسیار شوخ طبعی است.
چه آیندهای در انتظار هاکای قرار دارد؟
Hawkeye یک سریال اختصاصی است که با محوریت کلینت بارتون ساخته شده و هم اکنون از سرویس استریم دیزنی پلاس پخش میشود. بد نیست بدانید فصل اول ۶ قسمت دارد.
در حال حاضر اطلاعاتی از آینده کلینت بارتون پس از سریال Hawkeye در دسترس نبوده و نمیدانیم شخصیت مزبور در کدام فیلم یا سریال بازمیگردد. در ضمن، سریال اختصاصی هاکای یک مینی سریال محسوب شده و بعید به نظر میرسد فصل دومش جلوی دوربین برود
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید