نقد فیلم Heart of Stone
گل گدوت و هدفی که محقق نشد
در نقد فیلم Heart of Stone میخواهیم به جدیدترین محصول نتفلیکس نگاهی انداخته و ببینیم این اثر توانسته در ماموریت خود موفق شود یا خیر.
اواخر سال ۲۰۲۰ میلادی بود که خبر ساخت یک فیلم جاسوسی و اکشن با هنرپیشگی گل گدوت (Gal Gadot) اعلام شد. او که یکی از تهیه کنندگان هم به شمار میرفت، رویای ساخت یک فرنچایز بزرگ مانند ماموریت غیرممکن (Mission Impossible) را در سر میپروراند. با این تفاوت که به جای یک پروتاگونیست مرد، مخاطبان قرار است با یک پروتاگونیست زن همراه شوند. در ادامه نه تنها نامهای باتجربه و شناخته شدهای به تیم دست اندرکاران پیوستند، بلکه نتفلیکس (Netflix) امتیاز پخش را بدست آورد تا همه چیز برای تولید یک اثر جذاب و موفق مهیا باشد. به هر حال، نباید فراموش کرد نتفلیکس یکی از بزرگترین سرویسهای استریم بوده و مخاطبان زیادی در سراسر جهان پای تماشای محصولاتش مینشینند.
Heart of Stone درباره یک جاسوس است که برای سازمانی به نام چارتر کار میکند. این سازمان بدون در نظر گرفتن گرایشهای سیاسی تنها بدنبال برقراری صلح در سراسر جهان است. استون در قالب یک فرد ماهر در هک به ام آی سیکس نفوذ کرده و قصد دارد با کمک اعضای تیم آن یک دلال اسلحه را بیابد. هر چند، شرایط مطابق انتظار پیش نمیرود.
فیلمهای جاسوسی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول، شامل فیلمهایی میشود که تمی جدی داشته و دسته دوم، فیلمهایی را در بر میگیرد که خودشان را هم جدی نمیگیرند. مثال دسته اول، ماموریت غیرممکن یا جیمز باند (James Bond) است و مثال دسته دوم هم رها شده (Ghosted). اثر جدید تام هارپر (Tom Harper) سعی دارد در دسته اول قرار بگیرد اما به هیچ وجه موفق نمیشود و دلایل متعددی هستند که در رخ ندادن این اتفاق نقش دارند. در واقع، دقیقتر که نگاه کنید میبینید همه چیز جز تیم بازیگری یک سد بزرگ برای ورود به دسته اول هستند. از همه بدتر، فیلم در همان بخش ابتدایی خودش را لو میدهد!
ریچل استون بواسطه همکارش در چارتر (جک) متوجه میشود که اعضای تیم ام آی سیکس نمیتوانند در ماموریتشان، یعنی استخراج دلال اسلحه موفق عمل کنند. به همین دلیل، از آنها جدا میشود تا خودش به تنهایی دست به کار شود. به هر حال، نباید هویت واقعیاش لو برود. وقتی به شکل مخفیانه محافظین را از پا درمیآورد، باید در سریعترین زمان ممکن به قله کوه برگرد، یعنی همانجایی که اعضای ام آی سیکس گمان میکنند ریچل پنهان شده است. جک سعی میکند با استفاده از یک هوش مصنوعی قدرتمند به نام هارت (Heart) راهی برای برگشتن به قله کوه در سریعترین زمان ممکن پیدا کند اما تمامی راهها زمانبر هستند. در اینجا، فیلم کات خورده و تیتراژ ابتدایی پخش میشود.
این صحنه دو مشکل اساسی را در خود جای داده که برای مخاطب تیزبین هشداردهنده هستند؛ هشداری که تاکید دارند Heart of Stone اثری بسیار ضعیف است: مشکل اول، به فیلمنامه مربوط میشود. هارت در ادامه بعنوان قدرتمندترین هوش مصنوعیای توصیف میشود که بشر خلق کرده است. هارت تمامی احتمالات را در لحظه بررسی کرده و تایید میکند راهی برای بازگرداندن چارتر به قله کوه در زمان بسیار کم نیست. با این حال، پروتاگونیست موفق میشود هویت مخفی خود را حفظ کند اما چطور؟ فیلمنامه پاسخی برای این سوال ندارد! انگار فیلمنامه نویسان به این نقطه که رسیدند، کمی فکر کردند اما نتوانستند راهی برای برطرف کردن حفره داستانی پیدا کنند. در نتیجه، تصمیم گرفتند بدون توجه به آن نوشتن داستان را ادامه دهند. سکانس دستگیری دلال اسلحه غیر از حفره داستانیای که به شدت در ذوق میزند، یک ایراد آشکارِ دیگر را هم در خود جای داده است: درگیری مسلحانه ریچل استون و مزدوران دلال اسلحه به هیچ وجه طراحی جذابی ندارد.
داستان Heart of Stone به شکل عجیب و غریبی به قسمت اول ماموریت غیرممکن شبیه است. انگار سازندگان خلاصه قسمت اول را برداشته، با هوش مصنوعی که این روزها به موضوعی داغ در میان مردم عادی تبدیل شده ترکیب کرده و نتیجه را جلوی دوربین بردهاند. نکته جالب اینجاست که هوش مصنوعی یا همان هارت، بشدت یادآور ماشین (The Machine) در سریال Person of Interest است. هارت، به همه سیستمها و دادههای اطلاعاتی دسترسی داشته و حتی میتواند جرائم را پیش بینی کند. نکته سوال برانگیز اینجاست که هارت چطور نتوانست خیانت یکی از اعضای گروه را پیش بینی کند؟ اگرچه علاقهای به استفاده از تکنولوژی ندارد، او عملاً برای خود یک ارتش خصوصی راه انداخته است. مگر میشود چنین چیزی از چشم هارت دور مانده باشد؟ این هم یکی دیگر از حفرههای داستانی مهمی است که نویسندگان زحمتی به خود نداده و آن را برطرف نکردهاند.
فیلم در طول دو ساعت تنها یکبار به معنی واقعی کلمه مخاطب را غافلگیر میکند و در باقی موارد، حتی کاملاً قابل پیش بینی است
اگرچه از لحاظ داستانی شبیه به قسمت اول ماموریت غیرممکن است، بطور کلی که بخواهیم نگاه کنیم به گرد پای آن نمیرسد. فیلمها و سریالهای جاسوسی معمولاً سعی میکنند استرس، اضطراب و هیجان را به مخاطب انتقال دهند: قسمت اول MI با دو سکانس (نفوذ از دریچه هوا و تقابل نهایی که شامل قطار و هلی کوپتر میشود) این کار را به بهترین نحو ممکن انجام میدهد اما قلب استون به هیچ عنوان نه میتواند آدرنالین خون را بالا ببرد و نه میتواند اضطراب را به جان مخاطب بیاندازد. البته به بدلکاریها نمیتوان ایرادی گرفت چون مشکل اصلی، طراحی صحنههای اکشن و تعقیب و گریزها هستند که هیچ نکته به یاد ماندنی و متمایزکنندهای در خود ندارند.
مشکلات Heart of Stone یکی دو تا نیستند که چشمتان را روی آن ببندید و از تماشای آن لذت ببرید. فیلم در طول دو ساعت تنها یکبار به معنی واقعی کلمه مخاطب را غافلگیر میکند و در باقی موارد، حتی کاملاً قابل پیش بینی است؛ ویژگیای که برای یک اثر جاسوسی مثل سم مهلک میماند. حتی شخصیتها کاملاً تک بُعدی بوده و انگار اهمیتی ندارند؛ جز شخصیت منفی، نه با سرگذشتشان چندان آشنا میشوید و نه از اهداف و انگیزههایشان باخبر میشوید. بدتر از این، حتی شیمی بین اعضای تیم ام آی سیکس عجیب و غریب است. اگر صحنه مربوط به لیسبون را جدا کرده و به فردی نشان دهید، هر احتمالی میدهد، از فیلم جادهای گرفته تا کمدی، غیر از اینکه به یک اثر جاسوسی و اکشن تعلق داشته باشد.
مخاطبان سلایق متفاوتی داشته و همین مسئله میتواند توصیه کردن یا نکردن یک فیلم را به امری سخت تبدیل کند. اما مشکلات ریز و درشت فیلم Heart of Stone اینقدر زیاد هستند که بدون کوچکترین تعلل و تردیدی بگویم تماشای آن اتلاف وقت است. حتی اگر دلباخته گل گدوت باشید. چون به لطف فیلمنامه ضعیف و بدون شخصیت پردازی، او نتوانسته سر سوزنی از بازیگری خود را به نمایش بگذارد.
- اجرای قابل قبول صحنههای اکشن
- جلوههای بصری بدون ایراد
- داستان کشش لازم برای تبدیل شدن به فیلم دو ساعته را ندارد
- صحنههای اکشن بشدت فراموش شدنی هستند
- سرگذشت و انگیزههای شخصیتها چندان مورد کند و کاو قرار نمیگیرد
- حفرههای داستانی
- اضافه بودن بخشی از داستان و امکان حذفشان برای کوتاه کردن زمان
- شیمی غیرقابل باور و نامتناسب اعضای تیم ام آی سیکس
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید