چرا خروج هنری کویل از سریال ویچر بهترین تصمیم بود؟
خودت را نجات بده!
اگرچه این تصمیم به بازخوردهای منفی از سوی طرفداران منجر شده، خروج هنری کویل از سریال ویچر را باید تصمیمی درست دانست.
هنری کویل (Henry Cavil) یکی از شناخته شدهترین بازیگران بریتانیایی است که در صنعت فیلم و سریال هالیوود فعالیت دارد. او اواخر سال گذشته میلادی اعلام کرد فصل سوم The Witcher پایانی بر نقش آفرینیاش بعنوان گرالت بوده و لیام همسورث (Liam Hemsworth) قرار است جایگزینش در نقش اصلی سریال شود. اعلام چنین خبری، سوالهای مختلفی را بوجود آورد: چرا کویل تصمیم گرفت از تیم تولید جدا شود، در حالی که نظر مثبت مخاطبان را بدست آورده بود یا محصول نتفلیکس (Netflix) قادر است با وجود جدایی کویل به روند موفقیت آمیز خود ادامه دهد یا خیر.
چرا هنری کویل ترجیح داد سریال ویچر را ترک کند؟
شایعههای متعددی طی ماههای گذشته پیرامون خروج هنری کویل از سریال ویچر در فضای مجازی منتشر شده است؛ برخی از منابع اعتقاد دارند دلیل جدایی را باید در رویکرد دست اندرکاران جستجو کرد. کویل نه تنها یک گیمر بوده، بلکه بارها از علاقهاش به کتابهای ویچر گفت. این در حالی است که شورانر و فیلمنامه نویسان بنا به دلایلی به منبع اقتباس پایبند نبوده و ترجیح دادهاند قصه را طوری که میخواهند روایت کنند. برخی معتقد هستند کویل ترجیح میداده سریال به کتابها پایبند بماند و همین اختلاف، به جداییاش از پروژه منجر شده است.
بو دی مایو (Beau DeMayo) یک نویسنده آمریکایی بوده و در ساخت سریال The WItcher و انیمیشن سینمایی The Witcher: Nightmare of the Wolf مشارکت داشته است. او در جریان یک پرسش و پاسخ در اینستاگرام گفت: «برای مدتی روی یک سریال کار کردهام؛ سریالی که برخی از نویسندگانش از کتابها و بازیهای آن نفرت داشته و بصورت مداوم منبع اقتباسش را مورد تمسخر قرار میدادند.» دی مایو هیچ اسمی نبرد اما نگاهی به پرونده هنری او کافی است تا فاش شود منظورش The Witcher بود؛ اتفاقی که بازخوردهای منفیای را از سوی طرفداران پر و پاقرص رمانها نصیب دست اندرکاران کرد.
برخی منابع دیگر، تداخل در برنامهها را دلیل خروج هنری کویل از سریال ویچر میدانند. بازیگر بریتانیایی ماهها رسماً اعلام کرده بود بعنوان سوپرمن به فرنچایز چندرسانهای DC Extended Universe بازمیگردد. البته وارنر بعد از مدتی برنامههای خود را کاملاً تغییر داد که نتیجه آن، به انتها رسیدن DCEU و ایجاد فرنچایز DC Universe بوده است. بدین ترتیب، اکثر بازیگران قدیمی مانند کویل نقشهای خود را از دست داده و هنرپیشههای کم سن و سالتر جایگزینشان میشوند. به عقیده این گروه از منابع، کویل به همکاری با سریال The Witcher پایان داد تا زمان کافی برای حضور در پروژههای آتی DCEU داشته باشد.
فصل سوم ویچر افت شدیدی را تجربه کرد
فصل سوم The Witcher افت شدیدی را از لحاظ آمار بازدیدکننده تجربه کرد. هنری کویل یک بازیگر محبوب بوده و بدون شک بخشی از افت به او مربوط میشود اما نمیتوان تمام افت ۶۰ درصدی در بینندگان را به پای او نوشت. چنین افت شدیدی نیازمند عوامل دیگر است.
فصل دوم ویچر بخاطر فاصله گرفتن از رمانها و نادیده گرفتن برخی مشکلات فصل نخست، بازخوردهای متنقاضی را از سوی مخاطبان دریافت کرد؛ گروهی از نتیجه کار راضی بودند و گروهی دیگر رضایت نداشتند. اتفاقی مشابه اما با شدت بیشتر برای فصل سوم رخ داد. با توجه به نقدهای مخاطبان در وب سایت Rotten Tomatoes، قسمتهای جدید روایتی آشفته داشته و از همه مهمتر، در مقایسه با فصل دوم فاصله بیشتری از منبع اقتباس پیدا کرده است. یکی از مهمترین دلایل انتقاد، برداشته شدن تمرکز از روی گرالت و زمینه چینی برای جایگزینی او با سیری بوده است.
بازگشت هنرپیشه بریتانیایی هم دردی را دوا نمیکند!
با توجه به دو دلیل، بازگشت هنری کویل هم نمیتواند ورق را برای سریال ویچر برگرداند. دلیل اول، به روندی مربوط میشود که داستان در پیش گرفته است. با توجه به آن، میتوان پیش بینی کرد گرگ سفید به تدریج و در قسمتهای جدید به حاشیه رانده میشود تا داستان در ادامه با محوریت سیری رو به جلو حرکت کند. در نتیجه، گرالت نقش پررنگ و چندانی در قسمتهای جدید نخواهد داشت که بازگشت کویل بتواند روی مخاطبان تاثیر گذاشته و آنها را دوباره پای تماشای محصول نتفلیکس بنشاند.
جدا از روند سریال که از فصل سوم آغاز شده، عمده مشکلات ویچر اصلاً و ابداً به گرالت یا بازیگرش هنری کویل ارتباطی ندارند؛ مشکلاتی که در پاراگرافهای پیشین دربارهشان صحبت شد. بدین ترتیب، حتی اگه هنری کویل بر فرض محال بازگشته و بار دیگر بعنوان گرگ سفید جلوی تلویزیون ظاهر شود، بعید بنظر میرسد رشد در خور توجهای در میزان بازدیدها صورت بگیرد. جدا از افت کیفی سریال، سریالهای فانتزی متعددی در حال پخش هستند که مخاطبان میتوانند به سراغشان بروند. برای مثال، میتوان به The Lord of the Rings: The Rings of Power و پیش درآمد بازی تاج و تخت با نام House of the Dragon اشاره کرد. طرفداران پروپاقرص ویچر هم میتوانند به سراغ رمانهایش بروند.
فرنچایز ویچر شرایط خوبی ندارد
فصل اول ویچر، روایت سردرگم کنندهای داشت. با این حال، توانست نظر مثبت مخاطبان را به خود جلب کرده و عملکردی عالی را در زمینه بازدید به ثبت برساند. همین موفقیتها باعث شد نتفلیکس به فکر ایجاد یک فرنچایز بیافتد که نتیجه آن، انتشار انیمیشن Witcher: Nightmare of the Wolf و سریال لایو اکشن The Witcher: Blood Origin بود. از قضا، هر دویشان حکم یک پیش درآمد را دارند. Blood Origin بسیار ضعیف ظاهر شد و نه توانست بازخوردهای مثبتی را از سوی کارشناسان دریافت کند و نه توانست بازدید بالایی بدست بیاورد. شرایط برای Nightmare of the Wolf بسیار بهتر بوده اما نمیتوان موفقیت و محبوبیتش را با فصل اول ویچر مقایسه کرد.
خروج هنری کویل در کنار بازخوردهای منفی و بازدید پایین فصل سوم، شرایط را برای فرنچایز ویچر بسیار بدتر کرده است. در واقع، اتفاقی که برای دی سی رخ داد، حالا برای فرنچایز The WItcher (فرنچایزی که نتفلیکس بدنبال ایجادش بود) رخ داده است. فیلمهای ابرقهرمانی ضعیف باعث شدند نگاه مردم نسبت به محصولات مشترک دی سی و وارنر تغییر کرده و تمایل کمی برای تماشایشان داشته باشند؛ موضوعی که برای Blue Beetle رخ داد. این فیلم بازخوردهای مثبتی را دریافت کرده اما به هیچ وجه عملکرد قابل دفاعی در باکس آفیس نداشته است. فرنچایز ویچر حالا ضعیفتر از هر زمان دیگری بوده و کاملاً دور از ذهن بنظر میرسد بتواند به محبوبیت بازی تاج و تخت و ارباب حلقهها برسد. به هر حال، نباید فراموش کرد وقتی ساخت سریال ویچر اعلام شد، طرفداران و همچنین برخی از کارشناسان امیدوار بودند این اثر بتواند از لحاظ کیفیت به رقیبی جدی برای تاج و تخت تبدیل شود.
در حال حاضر، فقط یک معجزه میتواند فرنچایز ویچر را از سراشیبیای که در آن قرار گرفته نجات دهد.
چرا خروج هنری کویل از سریال ویچر بهترین تصمیم بوده است؟
خروج هنری کویل را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد: دیدگاه اول، نتفلیکس و عوامل تولید و دیدگاه دوم، شخص هنری کویل است. از دیدگاه اول، خروج هنرپیشه نقش اصلی بدون شک به ضرر سریال بوده و به محبوبیت اثر در میان مخاطبان ضربه میزند. کافی است نگاهی به کاربران شبکههای اجتماعی انداخته و کامنتهایشان را درباره عدم تماشای فصل چهارم بخاطر جدایی کویل مشاهده کنید. با این حال، اگر از دیدگاه کویل به ماجرا نگاه کنیم، او بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کرده است.
با توجه به بازخوردهای منفی مخاطبان و افت شدید در بازدید، سریال ویچر را میتوان به یک کشتی در حال غرق شدن تشبیه کرد که هنری کویل سوار قایقی کوچک شده و خودش را از آن نجات داده است. بدین ترتیب، نقش آفرینی او بعنوان گرالت طی سه فصل گذشته دست نخورده باقی مانده و خدشه دار نمیشود؛ میراثی که میتواند برای مدتها در ذهن طرفداران جا خوش کند. در ضمن، به حاشیه رانده شدن شخصیت گرالت و کمتر شدن میزان حضورش مقابل دوربین، بدون شک میتوانست تاثیری منفی روی حرفه بازیگری کویل بگذارد.
لیام همسورث چطور جایگزین هنری کویل میشود؟
جدا از آیندهای که در انتظار سریال ویچر قرار دارد، سوالی بسیار مهم شکل گرفته که تاکنون پاسخی برایش ارائه نشده است: نویسندگان چطور میخواهند تغییر بازیگر گرالت از هنری کویل به لیام همسورث را توجیه کنند؟ دست اندرکاران سریال تاکنون توضیح صریحی در این باره ندادهاند اما با توجه به صحبتهایشان میتوان حدسهایی زد.
وقتی خبر تغییر بازیگر گرالت اعلام شد، برخی از ذهنها به سمت مفهوم مولتی ورس رفت؛ فرضیهای که احتمال صحت داشتنش بالا نیست. طبق فرضیه مولتی ورس، نسخههای مختلفی از جهان وجود داشته که از برخی جهات با هم متفاوت بوده و بطور موازی در کنار هم وجود دارند. در یک جهان، گرالت میتواند فردی بلند قد و در جهانی دیگر فردی کوتاه قد باشد. این گروه از افراد احتمال میدادند گرالتِ لیام همسورث از جهانی دیگر به جهان اصلی آمده و بطریقی جایگزین گرالتِ هنری کویل شود. اگرچه مولتی ورس در رمانهای ویچر وجود دارد، قوانینش با مولتی ورسی که در Marvel Cinematic Universe دیدهایم متفاوت است. در رمانها، تنها یک گرالت وجود داشته و در نتیجه، این فرضیه نمیتواند درست باشد.
فرضیه دوم، در جلد پنجم کتاب ویچر ریشه دارد که از قضا تومک باگینسکی (Tomek Baginski)، تهیه کننده The Witcher، در یکی از مصاحبههای خود دربارهاش توضیحاتی را ارائه داد. جلد پنجم در آینده جریان داشته و درباره شخصیتهایی به نام نیموئه و کاندویرامورس است. هر دوی آنها محقق بوده و درباره افسانه گرالت، سیری و ینیفر مطالعه میکنند. آنها حین تحقیقاتشان متوجه میشوند نقاشیهای مختلفی از سیری وجود دارد که به هیچ وجه شبیه یکدیگر نیستند. در واقع، هر کدام از آنها تصوری است که نقاش از شخصیت سیری داشت.
جلد پنجم یا Lady of the Lake تاکید دارد دههها از ماجراجوییهای گرالت، سیری و ینیفر گذشته و آنچه را که طی جلدهای پیشین روایت شده، ممکن است واقعیت نداشته باشد. فرضیه دوم، بر پایه همین است. احتمالاً در فصل چهارم با شخصیتهایی مواجه میشویم که در حال مرور ماجراجوییهای گرالت هستند و هر کدام، نسخه متفاوتی را روایت میکنند؛ نسخههایی که ظاهر گرالت و حتی شاید اخلاقشان در آنها فرق دارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید