فیلم The Hitman’s Wife’s Bodyguard یک اکشن کمدی هالیوودی است که به کارگردانی پاتریک هیوز ساخته شده و ستارگانی مانند رایان رینولدز و ساموئل ال. جکسون و سلما هایک در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم The Hitman’s Bodyguard سال ۲۰۱۷ اکران شد و فروش خیلی خوبی را نسبت به بودجهی ۳۰ میلیونی خود تجربه کرد. این موفقیت در گیشه باعث شد تا چهار سال بعد پاتریک هیوز برای انجام سنت همیشگی هالیوود یعنی ساخت دنباله از آثار محبوب و پرفروش، کارگردانی دنبالهی این اثر یعنی فیلم محافظ همسر یک آدمکش «The Hitman’s Wife’s Bodyguard» را بر عهده بگیرد. داستان فیلم به اتفاقات پس از کشته شدن ولادیمیر دوکوویچ در قسمت اول میپردازد. جایی که مایکل برایس همچنان در تلاش برای پس گرفتن مجوز و فعالیت دوباره به عنوان یک محافظ درجه یک است. از طرف دیگر داریوس کینکید (با بازی ساموئل ال. جکسون) گرفتار مافیا شده و همسرش سونیا که در قسمت اول حضور کوتاهی داشت برای آزادی او سراغ مایکل رفته و تعطیلات او را نابود میکند. فیلم The Hitman’s Wife’s Bodyguard از همان ابتدا در تلاش است تا با استفاده از فرمول قسمت اول و شیمی بین مایکل و دایروس، مثل فیلم قبلی به یک اکشن کمدی جذاب و با ته مایهی جنایی تبدیل شود اما در بیشتر مواقع در رسیدن به این مهم ناموفق عمل میکند.
مشکلات مختلف در فیلمنامه از همان دقایق نخست گریبان گیر فیلم The Hitman’s Wife’s Bodyguard شده و ضربهی بزرگی به کل اثر وارد کرده است. مشکل اصلی اینجاست که فیلم هیچ ایدهی جدیدی برای ادامه دادن داستانی که در قسمت قبل پروندهاش بسته شد، ندارد و فقط با ربط دادن بی سر و ته موضوعاتی پیش پا افتاده به یکدیگر در تلاش است تا چند سکانس اکشن پر زرق و برق به بیننده نمایش دهد. در کنار این موضوع، حجم فیلمنامه و تعداد حوادث برای یک فیلم اکشن دو ساعته با ریتم به این تندی کافی نیست. از این رو برای تماشای فیلم تا انتها باید برخی سکانسهای حوصله سر بر آن را نیز تحمل کنید تا به مبارزات پایانی جذاب آن برسید. درجا زدن فیلمنامه باعث شده تا فیلم از نظر روایی نیز ضعفهای متعددی داشته باشد. فیلم The Hitman’s Wife’s Bodyguard روایتی شلخته و غیر منسجم دارد که ۸۰ درصد اوقات بیهدف جلو میرود.
شخصیت منفی داستان از تیپ همان خلافکارهای همیشگی هالیوود است که این بار از یونان سر برآورده و برای به زانو درآوردن اقتصاد اروپا و در نهایت نابودی آن تلاش میکند اما تا پایان فیلم خبری از نمایان شدن انگیزهی اصلی او از این کار نیست. وظیفهی ایفای نقش آنتاگونیست اصلی فیلم یعنی ارسطو روی دوش آنتونیو باندراس است که از هر نظر چند پله از دوکوویچ در قسمت اول ضعیفتر است. از همان ابتدا شاهد پرداخت سطحی و گنگ شخصیت ارسطو هستیم که او را به یک شرور تک بعدی تبدیل کرده که در به دوش کشیدن بار جنایی فیلم ناتوان است و مخاطب هیچ احساس خطری از سوی او احساس نمیکند. وضعیت دیگر شخصیتهای منفی فیلم از این هم بدتر است و عملا چیزی جز اسم و شغل آنها به بیننده داده نمیشود.
مشکل اصلی The Hitman’s Wife’s Bodyguard اینجاست که فیلم هیچ ایدهی جدیدی برای ادامه دادن داستانی که در قسمت قبل پروندهاش بسته شد را ندارد و فقط با ربط دادن بی سر و ته موضوعاتی پیش پا افتاده به یکدیگر در تلاش است تا چند سکانس اکشن پر زرق و برق به بیننده نمایش دهد.
خوشبختانه شخصیتهای اصلی فیلم یعنی مایکل، داریوس و سونیا از هر نظر وضعیت بهتری دارند و ترکیب جذاب و خنده دارشان همچنان به خوبی توان برطرف کردن نیازهای فیلم در بخشهای اکشن و کمدی را دارد. مایکل برایس (با بازی خوب رایان رینولدز) تنها کاراکتریست که شخصیتپردازی درست و منطقی دارد. درگیریهای لفظی و شوخیهای بین داریون کینکید و مایکل همچنان خنده بر لبان بیننده مینشاند و این مهم با اضافه شدن سلما هایاک در نقش سونیا کینکید به تکامل رسیده است. بازی خوب این سه تن و دیالوگهای طنزشان در کنار تدوین و فیلمبرداری خوب سکانسهای اکشن (خصوصا در بیست دقیقهی پایانی) باعث شده تا بیننده برای لحظاتی بیخیال مشکلات دیگر شده و کمی از تماشای فیلم لذت ببرد.
یکی دیگر از نکات محسوس در فیلم، اشاره نکردن به یکی از شخصیتهای فیلم قبلی یعنی امیلیا راسل است که نقش مهمی در قسمت قبلی داشته و عملا مایکل همهی این دردسرها را به خاطر او به جان خریده بود اما در این فیلم هیچ اشارهای به این شخصیت کلیدی نشد. با این حال خلا وجود او در شخصیت مایکل به خوبی حس میشد و مشکلات احساسی او را توجیه میکرد.
فیلم The Hitman’s Wife’s Bodyguard جز بازی خوب رایان رینولدز، ساموئل ال. جکسون و سلما هایاک و چند سکانس اکشن با ته مایه طنز چیزی برای ارائه ندارد و یک دنبالهی ضعیف محسوب میشود. با اینکه این اثر ایرادات ریز و درشت زیادی دارد اما خسته کننده بودن یکی از آنها نیست. در نتیجه اگر انتظارات خود را پایین بیاورید و بیخیال داستان شوید با اثری سرگرم کننده روبه رو میشوید که سه شخصیت اصلی آن چندین بار شما را میخندانند.
- بازی سه شخصیت اصلی
- معدود سکانسهای اکشن با ته مایه طنز
- فیلمنامه فاجعه
- روایت بد
- پرداخت سطحی به آنتاگونیستها
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید