بازی House of Ashes سومین قسمت از سری هشتگانه The Dark Pictures Anthology است که به تازگی عرضه شده و داستانی نسبتا متفاوت با آنچه که در عناوین قبل دیده بودیم را روایت میکند، به نحوی که ظاهرا سازندگان بالاخره راه درست را پیدا کردهاند، اما هنوز هم در پیادهسازی آن مشکل دارند!
سوپرمسیو گیمز (Supermassive Games) در سال ۲۰۱۵ با خلق عنوان Until Dawn باعث شد تا انتظار طرفداران از ساخت بازیهای بیشتر در سبک ترسناک و فیلممانند از این استودیو بالا برود. اما درست در زمانی که با معرفی یک سری هشتگانه منتظر بودیم تا اولین گام توسط این استودیو محکم و قوی برداشته شود، بازی Man of Medan کمی اوضاع را بهم ریخت! داستان این عنوان کاملا میتوانست یک روایت ویژه را روی سبکی حرفهای از ترکیب فیلم و بازی ویدیویی سوار کند، اما نتیجه کار چنان شد که افراد به جای دانستن داستان و تلاش برای نجات شخصیتها، صرفا برای گیم پلی و ترسناک بودن برخی از صحنههای خاص این بازی را تجربه میکردند.
اما در هر صورت این قدم اول بود و شاید طرفداران با این مسئله کنار آمده بودند که در هفت قسمت بعدی، حتما برخی مشکلات رفع خواهد شد. با این حال، بازی Little Hope سال گذشته عرضه شد و پیشرفتی بسیار جزئی را در بخش گرافیک ارائه میکرد. پایانهای عجیب و نهچندان جالب از نقاط ضعف داستان این بازی بودند و گیم پلی نیز چندان تغییری نسبت به قبل نداشت؛ دوربین ثابت + دیالوگها و تصمیماتی که باید برای ادامه مسیر میگرفتید. با این وجود حال نوبت به House of Ashes رسیده است؛ عنوانی که به گفته بسیاری از منتقدان بهترین در میان سه بازی عرضه شده در سری محسوب شده و پیشرفت بزرگی در زمینه شخصیتپردازی دارد!
البته شاید این نظر از دید کلی واقعا هم درست باشد، اما باید بدانید که این پیشرفت چندان هم بزرگ نیست و نقاط ضعف همچنان پابرجا هستند! در واقع سازندگان ظاهرا قصد برداشتن یک گام بزرگ در رفع تمامی مشکلات و موارد مشترکی که در نقدهای عناوین قبلی انجام شده بود را ندارند! بلکه ذره ذره و با احتیاط به سمت بهتر کردن بازی بعدی خود به پیش میروند که هربار یک کمبود دارد!
در بازی House of Ashes اینبار نیز موضوعی خاص را داریم که البته موجود شیطانی حاضر در آن کمی با دو عنوان قبل فرق میکند. راوی طبق معمول سخنان پیام بازرگانی طور خود را میان داستان میگوید، اما موضوع اصلی ایده بسیار جذابی دارد که میتوانست با روایتی بهتر، خیلی ترسناکتر بیان شود!
یک گروه از سربازان ویژه آمریکایی برای پیدا کردن پروژه عجیب صدام حسین در سال ۲۰۰۳ به عراق فرستاده میشوند تا از این ماجرا سر در بیاورند و گزارش آن را ارسال کنند. اما هنگام رفتن به این مکان، میبینیم که در اتفاقی که برای تیم میافتد آنها خود را در معبدی عجیب زیر خاکها پیدا میکنند که قرنها پیش مکانی برای حضور یک موجود شیطانی بوده است. اما فکر میکنید که دیدن این موجود برای شما تازگی دارد و ترس وجودتان را فرا میگیرد؟ هرگز! در واقع بخش مقدمه بازی House of Ashes به حدی مفصل و طولانی است که فرصت چندانی برای ملاقات شیطان عزیز نداشته و حتی اطلاعات اضافه به دست آمده از او باعث میشود تا دقیق و کامل بدانید که در زیر زمین با چه تهدیدی مواجه خواهید شد. بخصوص اینکه این موجود یک جن، روح یا چیزی که دیده نشود نیست و عملا میتوانید در لحظات مختلف بازی آن را با ظاهری نهچندان عجیب و حتی خندهدار ببینید!
در کل انگار سازندگان این سری با مقدمه داستانها مشکل دارند و برجی که از پایه کج ساخته شود، هرگز بنای کامل و مستحکمی نخواهد شد. شروع بی سر و ته Man of Medan را به خاطر دارید؟ حال آن را با اطلاعات بیش از حد House of Ashes مقایسه کنید؛ نه به این شوری شور و نه به آن بینمکی!
حال ممکن است با خود فکر کنید که حداقل محیط بازی که در زیر زمین قرار دارد خود میتواند یک نکته مثبت برای ترسناک شدن این عنوان باشد، اما متاسفانه باید اظهار کنم که شما حتی قبل از جامپاسکرها و پریدنهای ناگهانی روی تصویر نیز از آن مطلع میشوید و عملا چیزی برای ایجاد حس ترس وجود ندارد! همچنین درست به مانند عناوین قبلی، نکته خاصی هنگام کنترل شخصیتها وجود نداشته و صحنههای اکشن و ملزوم به زدن دکمههای مختلف برای زمانی است که وارد حالت خاص آن شده باشید.
در واقع سازندگان با بازی House of Ashes سعی میکنند تا با ارائه یک داستان مرتبط با مسائل سیاسی، جریان را طوری روایت کنند که شبیه به کلیشه همیشگی داستانهای ترسناک نباشد. اما باز هم اگر داستان رفتن چند جوان داخل کلبهای وحشتناک یا جزیرهای تاریک را میدیدیم، حداقل میدانستیم که میترسیم! این در حالی است که سوپرمسیو اینبار نیز ایده فوقالعاده خود را فدای اجرای ضعیف کرده تا به عبارتی شاهد هدر رفتن پتانسیلهای داستانی باشیم.
با این وجود هرقدر که از این بازی بد گفتیم و ایده داستانش را خراب شده دانستیم، بد نیست کمی هم به نقاط قوت آن بگوییم! در واقع شما با یک بازی ترسناک طرف نیستید اما هیجان مبنی بر داستان آن پا برجاست. این یعنی بازی در رساندن المان ترس به کلی شکست میخورد و شما شاید به هیولا داخل آن حتی بخندید، ولی اگر به حالت روحی شخصیتهای بازی که تمرکز اصلی آن هستند دقت کنید، میبینیم که بالاخره یک پیشرفت نسبت به عناوین قبل هم وجود دارد!
در بازی House of Ashes پنج شخصیت اصلی حضور دارند که ریچل، اریک، نیک، جیسون و سلیم هستند. حال وجه تمایز آنها با شخصیتهای عناوین قبلی، این است که همه آنها دوست دارند که زنده بمانند و این موضوع توسط مخاطب درک میشود! به نحوی که حتی احتمال دارد در انتخابهای خود برای نگه داشتن برخی از آنها، دیگری را فدا کنید! اریک و ریچل زن و شوهری بودند که یک سال پیش از اتفاقات بازی از یکدیگر جدا شدند، نیک و جیسون دوستانی هستند که رویداد سختی را گذراندهاند و از طرفی سلیم یک سرباز عراقی است که به جای نمایش یک دشمن و قاتل، در واقع فردی خانواده دوست است که از زاویه دید یک سرباز و انسان که دغدغههای خاص خود را دارد نشان داده میشود.
حال شخصیتپردازی درست، باعث میشود تا حتی اگر خود از اتفاقات و جامپاسکرها نمیترسید، حداقل ترس حاضر در وجود هرکدام از آنها را حس کرده و سعی کنید که آنها را زنده نگه دارید. این موضوع نیز خود دلیلی بر آن میشود تا هنگام گرفتن تصمیمات مختلف میان عقل و احساس، واقعا فکر کنید و قدر زمان کوتاه آن را بدانید!
جدای از بحث داستانی و شخصیتها نیز باید اعتراف کرد که گرافیک بازی حتی از Little Hope نیز بهتر شده و مشکلات فنی کمتری دارد. در Man of Medan جزئیات به بدترین شکل ممکن نمایش داده میشدند و از طرفی شاهد افت فریم بودیم. سپس این مشکلات در Little Hope نسبتا حل شدند و حال ظاهرا در House of Ashes به بهترین شکل رفع شدهاند.
با این وجود، هربار که سوپرمسیو گیمز سعی میکند مشکلی را حل کند، مورد دیگری مانع عالی شدن کار نهایی میشود. برای مثال در Man of Medan بازی المانهای ترسناک داشت و میتوانستیم آن را «بازی ترسناک» صدا کنیم، اما این ویژگی در Little Hope کمتر شد و در House of Ashes دیگر به صفر نزدیک شد. با این حال مشکلات گرافیکی رفته رفته حل شدند و کیفیت شخصیتپردازی در سومین اثر به اوج خود رسیده است.
- شخصیتپردازی عالی
- داستان هیجانانگیز
- پیشرفت گرافیکی
- به جز چند صحنه خاص، دلیلی برای ترس هنگام تجربه این بازی به اصطلاح ترسناک وجود ندارد!
- موجود ترسناک بازی بیشتر خندهدار است تا وحشتناک
- سازندگان چهارچوب مقدمه داستان را با روایت داستان اشتباه گرفتهاند!
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید