فیلم Batman Begins چگونه مسیر سینمای ابرقهرمانی را برای همیشه تغییر داد؟
وقتی یک کارگردان اسطوره، استثنا را به یک استبدیل میکند
در زمانی که مردم به ریبوتها به چشم یک فیلم موفق نگاه نمیکردند، فیلم جاهطلبانه «Batman Begins» ساخته کریستوفر نولان توانست به موفقیت عظیمی برسد و در نهایت مسیر جدیدی برای فیلمهای ابرقهرمانی و هالیوود مدرن ترسیم کرد. آن هم در شرایطی که پیش از آن، فیلم «Batman & Robin» یک پروژه شکستخورده بود و کاربران امید زیادی به موفقیت بتمن جدید نداشتند.
نگاهی تازه به دنیای بتمن
کریستوفر نولان با سهگانه بتمن خود ژانر ابرقهرمانی را به سطحی بالاتر از روایت داستانی، باورپذیری و تأثیر فرهنگی ارتقا داد. او نشان داد که این فیلمها صرفاً آثار پر زرقوبرق مخصوص کودکان نیستند. بلکه میتوانند به اندازه سکانسهای اکشن و انفجارها، روی توسعه شخصیت، پیچیدگیهای داستانی و مفاهیم عمیق هم تمرکز کنن.
فیلمهای «Batman Begins» (2005)، «The Dark Knight» (2008) و «The Dark Knight Rises» (2012) نسخهای دارکتر و واقعگرایانهتر از شهر گاتهام و قهرمانش ارائه کردند. آن هم با تأکید بر عمق روانشناختی و مضامین پیچیده. موفقیت این سهگانه نه تنها آغازگر عصری جدید در سینمای هالیوود شد، بلکه توانست الهامبخش استودیوها برای ساخت فیلمهایی با رویکردهای بالغتر و پیچیدهتر در روایت داستان باشد. همچنین این سهگانه بود که نولان را به یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان این ژانر تبدیل کرد.
ریسک بزرگ نولان با فیلم Batman Begins
امروزه بازسازی فرنچایزهای معروف به یک استراتژی رایج در هالیوود تبدیل شده، اما زمانی بود که این رویکرد یک حرکت پرریسک محسوب میشد. پیش از Batman Begins، بازآفرینی یک مجموعه محبوب پس از شکست نسخه قبلی، ایدهای نامتعارف به شمار میرفت. در آن دوران، استودیوها معمولاً شخصیتهای اصلی را تغییر داده و داستان را ادامه میدادند. اما نولان ثابت کرد که یک بازسازی میتواند نهتنها موفق باشد، بلکه تاریخ یک شخصیت را دوباره تعریف کند.
در اواخر دهه 90، فرنچایز بتمن به اوج ضعف خود رسیده بود. فیلم Batman & Robin به کارگردانی جوئل شوماخر، با فضایی بیش از حد کمیکوار و سبک بصری نئونی، کاملاً از دنیای گوتیک و تاریک تیم برتون فاصله گرفته بود. البته این فیلم در گیشه موفقیت مالی فاجعهآمیزی نداشت. اما نقدهای تند منتقدان و هواداران، موجب توقف کامل پروژههای بعدی شد.
وقتی کریستوفر نولان به استودیوی وارنر پیشنهاد داد که بتمن را از نو و در فضایی واقعیتر تعریف کند، بسیاری از مردم نسبت به موفقیت آن تردید داشتند. از یکسو، خاطره تلخ Batman & Robin هنوز در ذهن مخاطبان بود و از سوی دیگر، ایده بازسازی کامل داستان یک شخصیت محبوب، در آن دوران امری غیرمعمول به شمار میرفت.
اما با اکران فیلم Batman Begins در سال 2005، همه تردیدها کنار رفت. این فیلم با استقبال گسترده منتقدان و مخاطبان مواجه شد و بسیاری از آن بهعنوان اثری متفاوت، عمیق و احساسی یاد کردند. Batman Begins در قالب یک تریلر جنایی پرتنش ساخته شده بود، اما در عین حال، به ریشههای کمیکبوکی شخصیت وفادار ماند. موفقیت بینظیر دنبالههای این فیلم یعنیThe Dark Knight (2008) و The Dark Knight Rises (2012) نیز نشان داد که گاهی یک فرنچایز برای نجات، نیاز دارد که به نقطه آغاز بازگردد.
تبدیل یک استثنا به یک استاندارد، کاری که فقط نولان میتوانست انجام دهد
پس از موفقیت فیلم Batman Begins، استودیوهای بزرگ هالیوودی شروع به استفاده از همان فرمول در بازسازی فرنچایزهای دیگر کردند. برای مثال، فیلم «Casino Royale (2006)» جیمز باند را با لحن جدیتر و حذف المانهای فانتزی بازآفرینی کرد. همینطور، «Star Trek (2009)» جان تازهای به این فرنچایز علمی-تخیلی بخشید و آن را با اکشنهای هیجانانگیز و جلوههای بصری مدرن همراه کرد. این موفقیتها نشان دادند که اگر بازسازی یک شخصیت محبوب با دقت و دیدگاهی خلاقانه انجام شود، مخاطبان از آن استقبال خواهند کرد.
امروزه بازسازیها بخش مهمی از استراتژی استودیوها برای تولید فیلمهای پرمخاطب شدهاند. از «Spider-Man» گرفته تا «Planet of the Apes» و «Mad Max»، همگی با نسخههای بازآفرینیشده خود به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند. حتی بتمن پس از نولان نیز دو بار دیگر بازسازی شد. یک بار در دنیای سینمایی دیسی به کارگردانی زک اسنایدر و بار دیگر در فیلم مستقل «The Batman» (2022) به کارگردانی مت ریوز. به عبارتی سادهتر، با ریسک بزرگی که نولان انجام داد، کارگردانان بزرگ دیگر به این نتیجه رسیدند که میتوانند با نادیده گرفتن یک سری موارد و افزودن المانهای خاص، ریبوتها را به نقطهای برسانند که گاها از ایدههای اصلی هم جذابتر از آب در بیایند.
بدون Batman Begins، ممکن بود سینمای بلاکباستری مدرن شکل متفاوتی به خود بگیرد. شاید بهتر و شاید هم بدتر. اما نمیتوان تأثیر این فیلم جذاب را در روندی که اکنون شاهد هستیم نادیده بگیریم. چیزی که زمانی یک ریسک بزرگ محسوب میشد، امروز به یکی از موفقترین استراتژیهای داستانگویی هالیوود تبدیل شده است. همه اینها به لطف کارگردان نابغهای که شجاعت داشت مسیر جدیدی را برای شوالیه تاریکی ترسیم کند و شاید تنها کسی که میتوانست یک استثنا را به یک استاندارد تبدیل کند. در واقع حتی اگر ریبوتها آنقدرها هم بدنام نبودند، بتمن پروژهای بود که خیلیها امیدی به آن نداشتند. اما نولان کسی بود که توانست این پرده بدبینی را از کنار بزند و آثاری را خلق کند که هنوزم که هنوزه در دنیای فیلمهای ابرقهرمانی بینظیر است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید