چاد استاهلسکی شاید فکرش را هم نمیکرد ایدهی جان ویک به این شکل طرفدار پیدا کند که پس از شش سال از اکران فیلم John Wick در سال ۲۰۱۴ میلادی، همچنان روی دنبالهی جدیدی از این شخصیت مشغول به کار باشد.
جان ویک با بازی کیانو ریوز به اندازهای توانسته جای خود را در میان علاقهمندان به دنیای سینما باز کند که دیگر تقریبا غیرممکن است اسمی از آدمکشهای حرفهای دنیای سینما آورده شود و از بابا یاگای معروف، حرف و سخنی زده نشود. واقعا چطور شد که فیلم جان ویک توانست به این حجم از شهرت و صد البته محبوبیت برسد؟ آیا باید تمام نکات مثبت فیلم را در ایفای نقش استثنایی کیانو ریوز بدانیم؟
البته که نه! برای سه فیلم سینماییای که اکران شد، زحمات زیادی کشیده شده و اینکه بخواهیم تنها عامل موفقیت فیلم را ایفای نقش ستارهی اصلی فیلم بدانیم، در حق کل اعضای تیم سازنده اجحاف کردهایم. با این حال نمیتوان به مخالفت با این موضوع پرداخت که طرح داستانی هر سه فیلم، حداقل روی کاغذ چیز خارقالعاده و منحصر به فردی نیست. چه بسا هنوز طرح داستانی فیلم اول، برای عدهی زیادی از مخاطبینی که سینما را جدی دنبال میکنند کمی تا حدودی خندهدار باشد که چطور یک فرد، با از دست دادن یک سگ وارد مهلکهای میشود که در این مسیر، به هیچ جنبندهای رحم نکرده و برای انتقام دست به هر کاری میزند! هر اندازه که به طرحهای داستانی سه تا فیلم از شخصیت جان ویک فکر میکنیم، برخی از انگیزههای شخصیتهای اصلی بیشتر زیر سوال میرود و با عقل و منطق بسیاری از بینندهها جور در نمیآید. با این حال کسی که هنوز منتظر است تا فیلم John Wick 4 را در آیندهی نزدیک تماشا کند، صرفا به خاطر داستان پیشپاافتاده و خطی مجموعه نیست. داستان فیلمهای اکران شدهی جان ویک، صرفا بهانهای است برای ورود به یک دنیای پر زد و خورد؛ دنیا و جهانی که چاد استاهلسکی در نمایش آن استعداد خاصی دارد و به بیننده امان نمیدهد به طرحهای سادهی داستانی چندان فکری کند. در اکثر برداشتهای فیلم، حضور شجاعانهی کیانو ریوز جلوی لنز دوربین باعث شده تا ابهت و پرستیژ این شخصیت بعد از شش سال همچنان حفظ شده باشد و هنوز در دل بسیاری از بینندههای پروپاقرص جان ویک، این کاراکتر بیرحم در مرکز توجه باشد. با اینکه در فرنچایز جان ویک ستارههای مطرح و خوشنام دیگری همچون ایان مکشین و لارنس فیشبرن جلوی دوربین خودنمایی میکنند، آن چیزی که برای مخاطب بیشتر اهمیت دارد، کیانو ریوز و واکنشهایش در صحنههای اکشن و درام است.
چاد استاهلسکی کاملا به این موضوع آگاه است که چطور میتوان میزان سطح آدرنالین بدن را به حداکثر رساند. این کارگردان خوشفکر با بهرهبرداری از تکنیکهای نوین و مدرن فیلمبرداری تا به امروز توانسته صحنههای اکشن و هیجانانگیزی را خلق کند که نظیر آن را در کمتر فیلم و سریالی دیدهایم. قرار گرفتن دوربین در لوکیشنهای تنگ و تاریک، به خصوص در فیلم John Wick: Chapter 3 – Parabellum یکی از همان تکنیکهایی است که ظاهرا تنها چاد استاهلسکی میداند که چطور و کجا باید از آن استفاده کند. کاتهای اصولی، تغییر زاویهی دوربین و همچنین نورپردازیها همگی در القای هیجان به بیننده در بهترین وضعیت ممکن مورد استفاده قرار میگیرند. همانطور که در نقد و بررسی فیلم John Wick 3 گفته شده، استاهلسکی از یک طرف دیگر تلاش کرده دوربین تا حد ممکن به شخصیت جان ویک نزدیک باشد؛ چراکه با تکیه بر این ترفند، مخاطب از نزدیک درگیریها را دنبال میکند و کات زدنهای سریع باعث میشود بیننده اصلا فرصت نکند سرش را بخاراند. اینکه شما خودتان را در یک درگیری تن به تن تصور میکنید، قدرت کارگردان را نشان میدهد که چطور میتواند از صحنههای اکشن، اهرمی بسازد برای تحریک حس هیجان در بینندههای فیلم جان ویک. البته ناگفته نماند که مهارت و تجارب چاد استاهلسکی در عرصهی بدلکاری، المان مهم دیگری است که به این هنرمند در کارگردانی چنین فیلم اکشنی، گرا و جهت میدهد. شاید اگر استاهلسکی به جای یک فیلم اکشن، به سراغ یک درام عاشقانه میرفت، امروزه شهرت چندانی نداشت.
چاد استاهلسکی کاملا به این موضوع آگاه است که چطور میتوان میزان سطح آدرنالین بدن را به حداکثر رساند
جدا از تمام موارد گفته شده، باید به وجود رایحهای از طنز و کمدی در کل دنیای جان ویک هم اشاره کرد. قصهی فیلمهای جان ویک همگی در یک جهان مشترک و بیرحم رقم میخورد که اتمسفر و جو آن بدون استثنا سرد و تاریک است. با این حال استفاده از رنگهای گرم، به خصوص در فیلم سوم باعث شده تا این میزان از خشونت به یک نوعی از لحاظ روانی تعدیل شود. با این تفاسیر آنچه که باعث میشود ما به خشونتهای بیحد و وصف موجود در فیلم به چشم یک نقطه ضعف نگاه نکنیم، وجود واکنش و دیالوگهای شخصیتهای اصلی و فرعی فیلم است که باعث میشود برای چند دقیقه هم که شده، لحن فیلم از آن حالت خشک و جدی خارج شود. قطع به یقین اگر از نقطه صفر تا زمان تیتراژ با سلسله وقایعی خشک و جدی طرف حساب بودیم، شاید دیگر رغبت نمیکردیم منتظر فیلم جدیدی از شخصیت جان ویک بمانیم. با اینکه جان ویک، شخصیتی تک لایه نیست، اما او رسما یک قاتل و آدمکش حرفهای است که چندان سر سازگاری با هر فردی را ندارد. تعامل جان ویک با سایرین همین اندازه میتواند صحنههای جالب و غیرقابلپیشبینی را رقم بزند که صحنههای نبرد میتواند ما را از شدت هیجان به وجد بیاورد. بسیار مشتاق هستیم تا ببینیم جان ویک در فیلم John Wick 4 قرار است به چه شکل جدیدی دشمنانش را قلع و قمع کند. در فیلم سوم هم کسی فکرش را نمیکرد که یک آدمکش میتواند با استفاده از چند اسب (!)، هم خودش را نجات دهد و هم حریفانش را از سد راه خود بردارد. امیدواریم حداقل از جلوی دستِ جان ویک، مداد و لوازم تحریر را بردارند که قبلا تماشا کردهایم دشمنان بابا یاگا چندان دل خوشی نسبت به این دسته از اشیا ندارند!
نظر شما چیست؟ چه چیزی باعث شده تا از فیلمهای جان ویک خوشتان بیاید؟ دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید