فیلم Hustle به عنوان یکی از فیلمهای مورد انتظار سال ۲۰۲۲ میلادی محسوب میشود؛ دلیل این انتظار هم حضور آدام سندلر در این اثر است. عملکرد او در این فیلم، با سایر کارهایش که معمولا کمدی بودند، تفاوتهای مهمی دارد. حالا ارزیابی او در چنین نقشی، تماشای این روایت را طبیعتا هیجانانگیز میکند.
فیلم فریبکاری یک اثر ورزشی است. فرمول جرمایا زاگار -کارگردان این فیلم- زیاد مبهم نیست؛ از طرفی چاشنی کمدی در سراسر داستان پراکنده شده و از سویی قرار است شاهد روایتی جدی و معنادار باشیم. در کل میتوان گفت که فیلم فریبکاری اثر درامی است که با کمک گرفتن از تعداد زیادی از ابزارهای داستانی، سعی دارد تا جدا از نمایش دغدغهی خود، به یک تصویر دلنشین تبدیل شود.
در این فیلم، آدام سندلر نقش استنلی را دارد؛ یک پیشکسوتِ اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا یا همان NBA که کارش یافتن بازیکنان با استعداد است. در روایت عظیم و حماسیِ فیلم فریبکاری، همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود. استنلی از سفر کردن برای یافتن این استعدادها و دور شدن از خانوادهاش عاجز است، اما او ناگهان یک بازیکن مستعدِ بسکتبال خیابانی را کشف کرده (خوانچو هرنانگومز) و سعی دارد تا این جوان اسپانیایی -که بو کروز نام دارد- را برای ورود به لیگ حرفهای NBA آماده کند. این اثر ابتدا در سینماهای منتخب آمریکا اکران شد و مدتی بعد، یعنی در تاریخ ۸ ژوئن سال ۲۰۲۲ میلادی، از شبکه نتفلیکس پخش شد.
همیشه دیدن آدام سندلر در نقش یک مرد جنگجو و اهل رقابت، تماشاییست. مردی که سعی دارد تا به هر قیمتی برنده شود، کسی که داد و بیداد میکند و میخواهد تمام محدودیتها را از بین ببرد. در اصل همین مضمون «بازنویسیِ متنِ موفقیت» وسیلهای است که به سندلر اجازه داده تا جلوهی متفاوتی از استعداد بازیگری خود را به نمایش بگذارد. چنین ایدهای، حکم جرقهای را دارد که سبب شده تا یک ایفای نقش طوفانی، به بهترین شکل ممکن به چشمان تماشاگر برسد. این قضیه که خودش هم در واقع یکی از عاشقان بسکتبال است، قطعا در عملکرد صادقانهی او تاثیر گذار شمرده میشود؛ شاید این اثر یک نامهی عاشقانه به بسکتبال باشد. به هر حال او را زیاد در چنین نقشهایی نمیبینیم و البته که کارش در آثار کمدی همیشه به یاد ماندنی بوده است، اما در آن دسته از نقشهای او نوعی تنبلی احساس میشود. در نقطهی مقابل، این نسخه از سندلر، به سنگ گران قیمت و کمیابی شبیه است. تمایل او به ایفای نقش در مقام استنلی، مخاطب را برای تماشای این فیلم کنجکاو میکند. دیدن سندلر در نقش استنلی، اول از همه تماشاگر را یاد نقش جدی او در ساختهی باشکوه برادران سفدی، یعنی فیلم Uncut Gems میاندازد. او آنجا در نقش هاوارد ثابت کرد که پتانسیل خوبی برای بروز جدیت و خشم دارد. از طرفی بازی زیبای او در فیلم Punch-Drunk Love ساختهی پل توماس اندرسن، فراموش نشدنیست. به هر حال همین که آدام سندلر را در طیف گستردهای از انواع نقشها میبینیم -حالا میخواهد کمدی عاشقانه، کمدی سیاه و یا جنایی باشد- لذتبخش است.
شاید با این تعاریف، قدری از روند داستان هم روشن شده باشد، اما زیربنای روایت شکل ساده و قابل فهمی دارد: برای رسیدن به هدف، ترکیبی از چند کیفیت نیاز است، اما قهرمان داستان، صاحب تمام آن کیفیتها نیست؛ پس تکلیف چیست؟ طبیعتا تلاش و اراده قرار است سرنوشت را تغییر دهد. اشتباه نکنید! مقصود کم ارزش نشان دادن فیلم فریبکاری نیست. چنین ایدهای در فیلمهای ورزشی مطلوب و استاندارد است.
فیلم فریبکاری، از جایی، بیشتر بر ماهیت فرهنگی-اجتماعی خود متمرکز میشود
اگر مجموعه فیلمهای Rocky را به خاطر بیاوریم، باز هم شاهد این نوع ساختار هستیم. این اثر هم روندی شبیه به روال فیلمهای راکی دارد، تا جایی که در خودِ فیلم هم به این قضیه اشاره میشود. در نتیجه اگر به سبک آثار ورزشی علاقهای ندارید، دیدن این فیلم برای شما تجربهی چندان خوشایندی نخواهد بود؛ اما برای مخاطبانی که همه نوع فیلمی را تماشا میکنند، چند نکته قابل توجه است: اولا، با وجود حالت هیجانی داستان و تصمیمات ناگهان آن، همه چیز طبیعی و قابل باور بازگو میشود، به شکلی که در میانهی این فیلم از خود سوالاتی میپرسیم؛ حدسیاتی مبنی بر مسائل مطرح شده در داستان. اکثر بازیگران، در واقع خود بسکتبالیست هستند و گاه نقاط ضعف فیلمنامه را کمرنگ میکنند. دوم اینکه بخشی از وقایع نمایش داده شده در نقاط عطف، ساده، شُل و کلیشهای هستند و بخشی از هیاهو، شلوغکاری و سر و صداهای داستان صرفا برای تقویت درام آن به کار گرفته میشوند. نکته آخر اما بنیادینتر از موارد قبلیست. فیلم فریبکاری، در لابهلای داستان خود به فرهنگ نوجوانان امروزی احترام میگذارد، به صراحت بحث شبکههای اجتماعی را تحلیل میکند و برای آن ارزش قائل میشود؛ در واقع فیلمساز قصد دارد تا مزایای شبکههای اجتماعی را گوشزد کند. فیلم فریبکاری، از جایی، بیشتر بر ماهیت فرهنگی-اجتماعی خود متمرکز میشود. همهی فیلمهای نتفلیکس به یک قالب خاص متعهد هستند (همان زیباییشناسیِ کمپانی) اما جرمایا زاگار خلاقیت و دیدگاه شخصی خود را در این میان فراموش نمیکند.
کارگردان از بسکتبالیستهایی که بازیگرِ حرفهای نیستند، به زیبایی بازی میگیرد
حضور رابرت دووال در این اثر جالب است، از طرفی نقش بن فاستر به عنوان شرور داستان، کمی لنگ میزند. از جنبهی توسعهی شخصیت و پرداختن به خصوصیتهای روانی، کروز چه به عنوان یک کارگر ساختمان و چه در مقام یک جنگنده در میدان نبرد، به قدری دقیق تعریف شده که گویا با او زندگی میکنیم. او شخصیتی جذاب، به نسبت درونگرا و ساده دل است. داستان قدری ضعیف بوده اما بافت آن ظریف است. فیلمساز از جنبهی پرداختهای فرهنگی و نگاه به سیاه پوستها یا اسپانیاییها، هوشمندانه عمل کرده و با پخش کردن این افراد در نقشهای بد و خوب، به نوعی به تعادل رسیده است؛ نگاه نه انتقادی است و نه تبلیغاتی (البته در به کار بردن موسیقی سبک هیپ هاپ، به نظر قدری افراطی عمل شده است).
برخلاف نحوه نمایش ارتباطات انسانی و خانوادگی، فیلم فریبکاری در مواجهه با خودِ ورزش بسکتبال، سعی کرده تا زیاد احساساتی نشود. فیلمبرداری در این فیلم به شدت مهم است، دوربین معمولا روی دست بوده و با هر لرزش، مقداری هیجان به تماشاگر تزریق میشود. از طرفی هم زومِ ناگهانی روی چهرهی شخصیتها، حالتی شبیه به یک شوخی جالب را دارد. تدوین اثر ماهرانه است، توقف بین سکانسهای طولانیِ تمریناتِ ورزشیِ نفس گیر، ایدهی خوبی محسوب میشود. کارگردان از بسکتبالیستهایی که بازیگرِ حرفهای نیستند، به زیبایی بازی میگیرد.
خیر خواهی، تسلیم نشدن و این موضوع که اولین حریف انسان، خودِ شخص اوست، از پیامهای مهم فیلم فریبکاری هستند. رقابت فقط در بسکتبال -حرفهای که استنلی آن را به خوبی میشناسد- نیست، رقابت میان انسانهای آن اجتماع است؛ انسانهایی که خود، با گذشته میجنگند. روایت این داستان در نهایت قصد دارد تا از مردمی انتقاد کند، که به جای حمایت از یک انسان پاک، دائما مشغول قضاوت کردن او هستند.
فیلم Hustle ساختهی الهامبخش و دلنشینی است. اگر سابقهی خوبی با درامهای ورزشی ندارید، این فیلم نظر شما را عوض نخواهد کرد، چراکه در اصل چنین وظیفهای را ندارد. عنصر کمدی موجود در داستان، این فیلم را در جایگاه مخصوصی از سبک خود قرار میدهد. شخصیتهای درون فیلم، برخلاف تمایلات برخی از مخاطبان، عشق زیادی نسبت به بسکتبال دارند و ایفای نقش آدام سندلر به عنوان فردی در میان این افراد، به شدت تماشاییست.
- بازی آدام سندلر و تمام بازیگران بسکتبالیست
- مسئلهی اصلی داستان و پیام آن ارزشمند است
- شخصیت بو کروز و استنلی به دقت بررسی میشود
- فیلمبرداری
- پرداختن به جنبههای اجتماعیِ داستان
- نقاط عطف داستان طولانی هستند و در نتیجه کم کم ضعیف میشوند
- به شخصیت بن فاستر توجه خاصی نشده است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید