نقد فیلم IF – ایف
هیولاهای ...
در نقد فیلم IF میخواهیم ببینیم چرا جدیدترین اثر جان کرازینسکی و رایان رینولدز آن چیزی نیست که انتظارش را داشتیم.
جان کرازینسکی (John Krasinski) را اکثراً با سریال The Office میشناسیم اما در حوزه فیلمنامه نویسی و کارگردانی هم فعالیت دارد. او در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۶ میلادی بترتیب Brief Interviews with Hideous Men و The Hollars را ساخت که چندان موفق نبودهاند. در ادامه ورق برگشت و با ساخت A Quiet Place ثابت کرد میتواند آثار شاخصی را ساخته و روانه سینماها کند. فیلم مزبور با ایدهای بِکر و نو تولید و علیرغم بودجه ۱۷ میلیون دلاری، به یکی از شگفتیهای سینمایی سال تبدیل شد. دو سال بعد A Quiet Place Part II را جلوی دوربین برد و اخیراً هم در ساخت پروژهای تحت عنوان IF مشارکت داشت.
فیلم جدید جان کرازینسکی ۱۸۰ درجه با دو ساخته قبلیاش تفاوت دارد. دو گانه A Quiet Place آثاری ترسناک بوده و سعی دارند استرس و اضطراب را به جان مخاطب بیاندازند اما IF یک اثر فانتزی و کمدی بوده که سعی دارد برای تمامی سنین مناسب باشد. علیرغم تفاوت در ژانر و لحن، یک وجه اشتراک میانشان دیده میشوند: در همه آنها به اهمیت خانواده و رابطه صمیمانه میان والدین و فرزندان تاکید شده است.
فیلم IF درباره یک دختر ۱۲ ساله به نام بی (Bea) است که مدتی قبل مادر خود را در اثر بیماری از دست داد و حالا با مادربزرگش زندگی میکند؛ زیرا پدرش هم به یک بیماری مبتلا بوده و بزودی زیر تیغ عمل جراحی خواهد رفت. در چنین شرایطی، بی با موجوداتی عجیب و غریب تحت عنوان ایف (برگرفته از IF یا Imaginary Friend به معنای دوست تخیلی) مواجه میشود. آنها در واقع دوستان تخیلی کودکان هستند که همزمان با ورودِ کودکان به بزرگسالی به حال خود رها شدهاند. بی متوجه میشود همسایه مادربزرگش که یک مرد میانسال به نام کَل بوده، از موهبت مشابهی برخوردار بوده و میتواند ایفها را ببییند. او طی اتفاقاتی تصمیم میگیرد با همکاری کل برای ایفها کودکان جدیدی بیابد.
در تریلرهای IF تاکید شده بود این اثر برگرفته از ذهن جان کرازینسکی است. نمیدانم چه کسی ایده قرار دادن این جمله در تریلر را داده اما مطمئن هستم اشتباه بزرگی را مرتکب شده است؛ زیرا اکثر ایدههایی که در فیلمنامه به کار رفته را در آثار مشابه و به شکلی بهتر دیده بودیم. همین جمله به ظاهر ساده، انتظارات اشتباهی را در مخاطبان بوجود آورده و باعث میشود در انتهای فیلم، بیشتر از حالت عادی احساس ناامیدی کنند. اما این احساس ناامیدی از کدام جنبه فیلم نشات میگیرد؟ در پاسخ به یک کلمه بسنده میکنم: فیلمنامه.
جان کرازینسکی در فیلمنامه IF دو هدف کلی را دنبال میکند: هدف اول، ارائه تصویری جذاب از جهان ایفها است، بطوری که مخاطب حین تماشای فیلم دوست داشته باشد در چنین جهانی زندگی کند؛ هدف دوم، نمایش غم و اندوهی که یک کودک مجبور است در مواجهه با مرگ یکی از والدین تحمل کند. متاسفانه کرازینسکی به هیچ کدام از اهداف خود نمیرسد. اول از همه، اطلاعات کافی پیرامون ایفها و جهانشان به مخاطب داده نمیشود؛ برای مثال، گفته میشود اگر برای مدت طولانی بدون کودک باشند، برای همیشه ناپدید میشوند. این جمله در حالی گوشزد میشود که یکی از ایفها بیش از ۹۰ سال عمر دارد! همچنین هیچ کدام از ایفها طراحی یا ویژگی به یاد ماندنیای ندارند؛ درست برخلاف انیمیشن Monster Inc.
همانطور که گفته شد، فیلم سعی دارد نحوه کنار آمدن یک کودک با مرگ یکی از والدین خود را به تصویر کشیده و از این طریق، احساسات مخاطبان را برانگیزد. پیش از این، فیلم A Monster Calls روی چنین موضوعی دست گذاشته و به بهترین شکل ممکن آن را به تصویر کشیده بود؛ فیلمی که اصلاً و ابداً به حقش نرسید و آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفت. در فیلم هیولا فرا میخواند، ما وارد ذهن کانر اومالی شده و میبینیم چطور سعی دارد با ماجرا کنار بیاید. در فیلم IF چنین قضیهای را شاهد هستیم اما عمق کافی برای تاثیرگذاری را ندارد.
از همه مهمتر، وقتی میخواهید فیلمی تاثیرگذار از لحاظ احساسی بسازید، باید در داستانگویی جسارت به خرج دهید. ظاهراً جان کرازینسکی که میخواسته اثر جدیدش برای همه سنین مناسب باشد، از نمایش اتفاقات تلخ به شکلی تاثیرگذار خودداری کرده است. همچنین داستان روندی بدون فراز و نشیب داشته و از همه مهمتر، کاملاً قابل پیش بینی پیش میرود تا در میانه تماشا احساس خواب آلودگی و یکنواختی به مخاطبان دست دهد.
رایان رینولدز (Ryan Reynolds) که با مجموعه ددپول (Deadpool) ثابت کرده استادِ ایفای نقش در آثار اکشن و کمدی است، یکی از نقشهای اصلی فیلم IF را بر عهده دارد. واقعیتش را بخواهید، یکی از طرفدارانِ طنازیهای بازیگر کانادایی جلوی دوربین هستم و شدیداً امیدوار بودم هنرنماییاش را در این فیلم ببینم اما خبری از کوچکترین موردی نیست. رینولدز نه در این فیلم نه میخنداند و نه قادر است احساسات را برانگیزد. در این بین، کیلی فلمینگ (Cailey Fleming) در نقش بی کم نقص و فراتر از انتظار ظاهر شده و بخصوص در صحنههای پایانی، ثابت میکند ستاره بی چون و چرای فیلم است.
کیلی فلمینگ تنها نقطه قوت فیلم IF نیست. مایکل جیاچینو (Michael Giacchino) که آثار شاخصی مانند مجموعه ماموریت غیرممکن (Mission Impossible) و The Batman را در پرونده هنری خود دارد، یک موسیقی متن جادویی و فانتزی خلق کرده است. همچنین تیم جلوههای ویژه به خوبی از پس خلق هیولاهایی به ظاهر دوست داشتنی برآمده و حین تماشا، حس نمیکنید این موجودات وصلهای ناجور در دنیای لایو اکشن هستند. اما این نقاط قوت برای پوشاندن نقاط ضعف کافی نبوده و نمیتوانند از تبدیل آن به اثری جلوگیری کنند که علیرغم ایده جذاب و پتانسیل بالا، در ارائه تجربهای به یاد ماندنی باز میماند.
- موسیقی متن جادویی مایکل جیاچینو
- درخشش غیرمنتظره کیلی فلمینگ در نقش اصلی
- جلوههای ویژه کم نقص
- روند بدون فراز و نشیب داستان
- هیولاهایی که فاقد ویژگی به یاد ماندنی هستند
- عدم استفاده از پتانسیل رایان رینولدز و دیگر چهرههای شاخص
- پیچش داستانیای که تا حدود زیادی قابل حدس است
- شکست در خلق یک جهان دوست داشتنی
- عدم موفقیت در نمایش کودکی که میخواهد با مرگ یکی از والدینش کنار بیاید
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید