در وبسایت سرگرمی دربارهی هر یک از سایتها، به طور مفصل صحبت شد. در این مقالهی تالیفی به این موضوع خواهیم پرداخت که کدام یک از این سایتها را میتوان مرجع بهتری تلقی کرد و علاوه بر بررسی نقاط قوت و ضعف هر از یک سایتها، دربارهی قابل استناد بودن آمار این سه وبسایت پرطرفدار و مشهور نیز به بحث خواهیم پرداخت.
در مقالات گذشته به این نکته پرداخته شد که پشتِ هر سایت، چه کمپانی قدرتمندی حضور دارد و چگونه سایتی مثل راتن تومیتوز، با حمایت فندنگو قدرت گرفت و چطور IMDb توانست با شرکت آمازون، یک پیوند تجاری قدرتمندی ببندد. همچنین از متاکریتیک هم حرف و صحبت به میان آورده شد که چطور این وبسایت تحت پوشش شبکهی CBS رفت و چرا در حال حاضر میتوان متاکریتیک را یکی از قدرتمندترین سایتها در سطح بینالمللی دانست. سوال اینجاست که آیا متاکریتیک و دو سایت دیگر، اهدافشان بهطور تمام و کمال به نفع صنعت سینما و بازیهای ویدیویی است یا تبعات دیگری نیز خواسته یا ناخواسته به بار میآورند؟ برای پاسخ به این سوال هر یک از سه سایت را بهطور جداگانه بررسی خواهیم کرد و در نهایت به یک جمعبندی واحد میرسیم.
راتن تومیتوز؛ وبسایتی که به یک تهدید برای هالیوود تبدیل شد
راتن تومیتوز از همان ابتدا هم قرار نبود مرجع باشد و سلسله اتفاقاتی دست در دست هم قرار داد تا وبسایت راتن تومیتوز مطرح شود. بازتاب رسانهای نیز از طرفی در همان ابتدای کار باعث شد تا راتن تومیتوز، توجه مخاطبین فیلم و سریال را در مقیاسی گستردهتر به خود جلب کند. نکتهی مهمی که وجود دارد، راتن تومیتوز عملکردی شبیه به متاکریتیک ندارد، بلکه آثار سینمایی و تلویزیونی را تنها در دو دسته طبقهبندی میکند: تازه و گندیده. البته مورد سومی نیز به اسم Certified Fresh وجود دارد که در واقع همان «تازه» است، با این تفاوت که جزء محصولاتی است که از سمتِ سایت، به مخاطب پیشنهاد میشود که آن را تجربه کند. این رویهی راتن تومیتوز تنها برای افرادی که به سینما به چشم سرگرمی نگاه میکنند فایده دارد. افرادی که عاشق دنیای سینما و تلویزیون هستند، راتن تومیتوز چندان به دردشان نمیخورد.؛ چراکه نگاه صفر و یکی داشتن به محصولات سینمایی، برای فیلمبازها قابل قبول نیست و یک محصول هر چقدر هم بد باشد، هوادارانی میتواند پیدا کند.
جدا از موارد گفته شده، راتن تومیتوز روی روند فروش فیلم میتواند تاثیر داشته باشد و به همین دلیل، استودیوهای هالیوودی وجود راتن تومیتوز را نوعی تهدید برای فروش فیلم تلقی میکنند و این تهدید، ظاهرا بیشتر برای فیلمهای بلاکباستری نظیر دزدان دریای کارائیب صدق میکند.
گفته میشود که نمرات پایین آخرین دنبالهی مستقیم دزدان دریای کارائیب به نام «مردان مرده قصه نمیگویند» (Dead Men Tell No Tales) یکی از دلایلی بوده که به فروش فیلم لطمهی جدی زده است. با این اوصاف تاثیر راتن تومیتوز سراسر منفی نیست و عکس آن نیز هر از گاهی دیده میشود. برای نمونه میتوان به فیلم واندروومن (Wonder Woman) و فیلم خوشساخت Spider-Man: Homecoming اشاره کرد که تومیتومیتر بالای این دو اثر، در فروش هر چه بیشتر فیلمها در گیشه تاثیر بهسزایی داشته است.
نمایه شدن نمرهی راتن تومیتوزِ محصولات متعدد در صفحهی نخست گوگل، باعث شده تا استودیوهای نشر فیلم به این المان متغیر، بیشتر به چشم یک تهدید نگاه کنند
میتوان ادعا کرد که راتن تومیتوز، قدرت خود را بیشتر از شبکههای اجتماعی یا همان سوشال مدیا میگیرد؛ محلی که دسترسی به آنها تنها با یک گوشی هوشمند قابل انجام است. البته این قدرت یافتن بهواسطهی شبکههای اجتماعی تنها منحصر به این وبسایت نیست، بلکه استارتاپهای متعددی این روزها تلاش میکنند تا یکی از استراتژیهایشان برای شهرت و کسب درآمد بیشتر، بر مبنای سوشال مدیا باشد. همین فعل و انفعالات بین مردم و وبسایتها بود که استودیوهای نشر فیلم و سریال بر آن شدند که با راهاندازی سلسله تحقیقاتی پیرامون این موضوع، از صحت و سقم تاثیر منفیِ راتن تومیتوز در فروش گیشهی فیلمها اطلاع درست و قابل استنادی پیدا کنند. بر همین اساس بر طبق یک پژوهش مشخص شد که از هر ۱۰ نفر، هفت نفر اظهار کردهاند که علاقهای ندارند به سراغ فیلمی بروند که تومیتومیتر آن بین ۰ تا ۲۵ است. جامعهی آماری این پژوهش را افراد جوان زیر ۲۵ سال تشکیل میدهند.
نمایه شدن نمرهی راتن تومیتوزِ محصولات متعدد در صفحهی نخست گوگل، باعث شده تا استودیوهای نشر فیلم به این المان متغیر، بیشتر به چشم یک تهدید نگاه کنند، اما مسئله اینجاست که چرا تهیهکنندهها به بالا بردن سطح کیفی پروسهی تولید یک فیلم فکر نمیکنند؟ اگر سطح کیفی تولید یک محصول بالا باشد، احتمال اینکه کارگردان بتواند فیلمی درخور و شایسته به جامعهی هدفش تحویل دهد نیز به مراتب بهتر از زمانی است که از لحاظ مالی و بودجه در مضیقه قرار گرفته است.
راتن تومیتوز البته در یک مورد نظر منتقدین را قبول کرده و آن هم به چالش ترولهای اینترنتی برمیگردد. در این رابطه میتوان به ماجرای فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker اشاره کرد که هواداران سرسخت و متعصب این فرنچایز محبوب و قدیمی پیش از اکران فیلم، با هجوم آوردن به راتن تومیتوز سعی کردند نمرات ضعیفی به فیلم دهند تا از خجالت جی.جی آبرامز، کارگردان این فیلم در بیایند. این ترولها باعث شد تا راتن تومیتوز تصمیم بگیرد تا از آن ماجرا به بعد، نقدهای کاربران پیش از اکران رسمی فیلم یا سریال، روی سایت منتشر نشود تا به فروش محصول لطمهای جدی وارد نشود. راتن تومیتوز همچنین لقب «تایید شده» (Verified) را نیز برای نقدهای کاربران در نظر گرفته تا به نوعی به غربالگری کاربران واقعی از جعلی در سایت نیز اشاره کند.
IMDb؛ وبسایتی که به شدت محبوب شد
پیش از این یادداشت، در مقالهای جدا اشاره کردیم که چطور IMDb به حافظهی هالیوود مشهور شد. در حال حاضر این دیتابیس قدرتمند، اطلاعات به شدت زیادی را در خود جای داده که البته این حجم زیاد اطلاعات، تبعات منفی زیادی را نیز به دنبال داشته است؛ برای مثال میتوان به ماجرای شکایت بازیگری به اسم هوآنگ (Hoang) از شرکت آمازون اشاره کرد. این بازیگرِ ویتنامیتبار به این علت از آمازون شکایت کرد چون IMDb اطلاعات شخصی او مثل سن شناسنامهایش را به صورت عمومی منتشر کرد و به خاطر منتشر شدن این اطلاعات، هوآنگ موقعیتهای شغلی زیادی را به ادعای خودش از دست داد چون از دید کارفرماهایش، او به اندازهی کافی جوان نبود. هوآنگ پس از پیگیریهای زیاد توانست آمازون را محکوم کند و این شرکت، یک میلیون دلار ارز رایج کشور آمریکا باید به این بازیگر پرداخت میکرد.
IMDb شاید در بخش فروش تاثیر بسیار بیشتری نسبت به راتن تومیتوز داشته باشد، اما یک ویژگی دیگری نیز دارد که نه راتن تومیتوز این مزیت را توانسته در خود جای بدهد و نه متاکریتیک
IMDb شاید در بخش فروش تاثیر بسیار بیشتری نسبت به راتن تومیتوز داشته باشد، اما یک ویژگی دیگری نیز دارد که نه راتن تومیتوز این مزیت را توانسته در خود جای بدهد و نه متاکریتیک؛ آن هم چیزی نیست جز به شهرت رساندن آثار مستقل. IMDb برای نمرهدهی به محصولات، از امتیازهای کاربران ثابت و فعال خود استفاده میکند. حال تصور کنید که یک فیلم مستقل، در ابتدای اکران خود با شماری از آرای مثبتِ هفت در این وبسایت روبهرو میشود. به تبع سایر فیلمبازها هم تمایل پیدا میکنند که این فیلم پرامتیاز را تماشا کنند؛ فارغ از اینکه هزار نفر به این فیلم رای دادهاند یا ۱۰ هزار نفر. این ویژگی را میتوانیم یک خصلت مطلقا مثبت خطاب کنیم که هیچ ضرری به کسی نمیزند. البته که شاید مخاطب فیلم، پس از تماشا چندان رضایتش جلب نشده باشد، اما در هر صورت تجربهای را کسب کرده و احتمالا این تجربه بعدها به دردش میخورد و شاید دیگر روی کارگردان فیلمی که دیده، حساب ویژهای باز نکند. برای مثال میتوان به فیلم Goodnight Mommy اشاره کرد که توسط دو کارگردان ناشناس اتریشی ساخته شد اما به طور تدریجی این دو کارگردان به نامهای سورین فیالا و ورونیکا فرنز توانستند اسم و رسمی به هم زنند؛ بهگونهای که فیلم دوم این کارگردانها به اسم کلبه (The Lodge) که در سال ۲۰۲۰ میلادی منتشر شده، جالب است که چندان عامهپسند ظاهر نشده، اما این فیلم ترسناک توجه مثبت منتقدین رسانههای مطرح آمریکا را به خود جلب کرد. IMDb رسما مثل یک بیلبورد تبلیغاتی است که اگر بخت با کارگردانهای مستقل یار باشد، این وبسایت میتواند سکوی پرتاب مهمی برای آنها به حساب آید. قاعدتا یک فیلمباز بین دو نمرهی IMDb و راتن تومیتوز، گزینهی اول را ارجح بر دیگری میداند و معمولا اینگونه باب شده که در ابتدا نمرهی IMDb یک محصول دیده میشود و سپس نمرهی راتن تومیتوز آن.
متاکریتیک؛ چاقوی دو لبهای که همه از آن میترسند
متاکریتیک را میتوان مثل یک چاقوی دو لبه در نظر گرفت که هم فایدهای میرساند و هم ضرری؛ فایده از این جهت که یک محصول اگر از لحاظ کیفی بتواند نظر مثبت منتقدها و ژورنالیستهای رسانههای معتبر آمریکا را جلب کند، متاکریتیک رسما به یک اهرمی تبدیل میشود که این محصول خوب را به اصطلاح پروموت میکند؛ این تبلیغ و پروموت البته دردسرهایی را نیز به دنبال دارد و آن هم چیزی نیست جز نظر کاربرانِ سایت که بنا به سلیقهی خود به محصولات مختلف اعم از فیلم، سریال، بازی ویدیویی و حتی آلبوم موسیقی نمرهای میدهند و نظرشان را مینویسند. بخش نمرهی کاربران رسما یک عامل متغیر به شدت خطرناکی است که توان پیشبینی آن در حال حاضر به هیچ وجه امکانپذیر نیست و اگر فردی ادعا کند که میتواند رفتارهای مخاطبهای سایت متاکریتیک را با دقت اطمینان ۹۵ درصدی مدلسازی کند، او را میتوان رسما یک شیاد یا کلاهبردار دانست! برای نمونه میتوان به نمرهی متا و نمرهی کاربران به بازی ویدیویی مورد انتظار The Last of Us Part II اشاره کرد که باعث حیرت اصحاب رسانه شده است. نمرهی متا و نمرهی کاربران به این بازی ویدیویی خوشساخت در زمان نگارش این مقاله به ترتیب ۹۵ و ۳.۹ است و با اینکه این بازی از دید منتقدهای معتبر آمریکا یک بازی فاخر و قابل احترام به نظر میرسد، گویا کاربران سایت نظر و دیدگاه دیگری دارند. چطور چنین فاصلهای زیادی بین دو نمره ممکن است؟
اگر فردی ادعا کند که میتواند رفتارهای مخاطبهای سایت متاکریتیک را با دقت اطمینان ۹۵ درصدی مدلسازی کند، او را میتوان رسما یک شیاد یا کلاهبردار دانست
در جواب به این سوال دوباره باید به ترولهای اینترنتی اشاره کنیم؛ افرادی که به صورت گروهی و برای یک مقصود و نیت مشترک به یک محصول در صفحهی متاکریتیک حملهور میشوند تا امتیازش را کم کنند. اگر متاکریتیک احساس کند که گروهی از کاربران جعلی مشغول به این کار هستند، تراز کلِ امتیاز کاربران به یک محصول، با حذف امتیازات منفی و همچنین بن کردن اکانتهای جعلی پس از مدتی اصلاح خواهد شد. در این مدت زمان که کارمندان متاکریتیک به بررسی میپردازند، خلق یک جو سمی پیرامون یک محصول چندان برای خالقان آن اثر خوشایند نیست و شاید هم تبعات منفی به دنبال داشته باشد و عدهای از همین آب گل آلود میتوانند استفاده کنند تا نکات منفی یک اثر را بسیار بزرگتر از آنچه که هست به مخاطبین خود نشان دهند. برای نمونه همان بازی The Last of Us Part II که با این حجم از نمرات بد از سوی کاربران همراه شده، عدهای اینگونه تفسیر میکنند که این بازی به علت خشونت لجام گسیختهاش باعث این کار شده و نفرت بازیکنان از این بازی را با این ترفند، طبیعی قلمداد میکنند.
در مجموع چه IMDb، چه راتن تومیتوز و چه متاکریتیک هر کدام نقطه قوت و نقطه ضعفی دارند که یک کاربر پس از مدتی گشت و گذار در این وبسایتها به آنها آگاهی پیدا میکند. با این اوصاف در مقیاس کلی، نمرهی متا از لحاظ آماری و علمی، متغیری است علمیتر که میتوان با خیالی آسودهتر به آن استناد کرد. از طرفی دیگر البته علاقهمندان به فیلم و سریال، نمرهی IMDb برایشان بیشتر اهمیت دارد و مسلما نظر مردم عادی برایشان ارجحیت دارد نسبت به منتقدهایی که به یک فیلم، به چشم یک اثر هنری نگاه میکنند و عناصر فرمی یک محصول برایشان اهمیت بیشتری دارد تا اینکه صرفا برای چند ساعت سرگرم شوند. جدا از این موارد، راتن تومیتوز شاید دوشادوش IMDb در کشور آمریکا و همچنین انگلیس محبوبیت داشته باشد اما در جوامع در حال توسعه مثل ایران، سایتی است بلا استفاده که کمتر برای مخاطبین اهمیت دارد که چه فیلمی گندیده است و چه فیلمی تازه و بیشتر علاقهمندان به فیلم و سریال همانطور که پیشتر اشاره کردیم، چشمشان به نمرهای است که در IMDb حک شده.
نظر شما چیست؟ نمره و امتیاز کدام یک از این سه مرجع در قضاوت و تصمیم شما برای تجربهی یک محصول نقش مهمتری ایفا میکند؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید