سری بازی Grand Theft Auto از زمان ورود به دنیای سه بعدی با بازی GTA 3 تا به امروز، همیشه داستانهایی برای ما شرح داده که ما را انگشت به دهان نگه داشته و حال امروز قصد داریم در این مطلب نگاهی به اتفاقات مهم GTA طی تاریخ داشته باشیم.
سری بازی Grand Theft Auto پس از انتشار GTA 3 محبوبیتی ویژه کسب کرد و پس از آن همیشه شاهد رشد این بازی چه از نظر گیم پلی و چه از نظر داستان سرایی بودهایم. این سری بازی محبوب همیشه در ردههای اول فروش حضور داشته و با گذشت سالها از انتشار نسخههای قدیمی چون Grand Theft Auto: Vice City و Grand Theft Auto: San Andreas، ما هنوز شاهد فروش بی سابقه آنها هستیم.
در این مطلب قصد داریم نگاهی به اتفاقی در دنیای جی تی ای داشته باشیم که ما را شگفت زده کرده و باعث شده ما از تعجب، شادی یا ناراحتی توسعه دهندگان این بازی را تحسین کنیم. این اتفاقات به یک نسخه از سری بازی ختم نشده و ما نگاهی به اکثر نسخههای این سری بازی دوست داشتنی و البته کامل خواهیم داشت.
بسیاری از رویدادهایی که امروز با شما در میان میگذاریم، جز دلایل اصلی تبدیل شدن این سری بازی به سری بازی بی همتا شده و آن را بالاتر از بسیاری فیلم، سریال و بازیهای دیگر قرار میدهد. پیش از آغاز لازم به ذکر است که این رویدادها به هیچ عنوان به ایستراگها و بخشهای فرعی بازی اشاره نداشته و به طور مستقیم از مراحل داستانی نسخههای مختلف سری بازی جی تی ای استخراج شدهاند.
پرواز به لیبرتی سیتی در Grand Theft Auto: San Andreas
این اتفاق در شهر لاس ونتوراس، زمانی رخ داده که سالواتور لئونه (Salvatore Leone) از شما درخواست میکند حریف او مارکو فورلی (Marco Forelli) را به قتل برسانید. تا این لحظه همه چیز عادی است، ولی ما زمانی تعجب کردیم که بازی شما را با جمله Fly to Liberty City (به سمت لیبرتی سیتی پرواز کنید) روبه رو میکند!
شهر لیبرتی سیتی همان شهری است که بازی GTA 3 در آن جریان داشت و بخشی از شهرهای بازی GTA: San Andreas نبود. شما سوار بر جت، تا ناکجا سفر کرده و ناگهان در شهر لیبرتی سیتی ظاهر میشوید! چنین اتفاقی تقریبا در هیچ بازی دیگری، آن هم در سال ۲۰۰۴ رخ نداده و این موضوع دیوانه وار است.
ما همیشه شاهد جابجا شدن شخصیتها در دنیای بازی به دلیل تبعید شدن یا اتفاقات دیگر بودهایم، اما دیگر بازیها معمولا ما را در بخشی از دنیای بازی برده که در نقشه دیده میشود، ولی GTA: San Andreas پا را فراتر گذاشت و ما را به شکل غافلگیر کننده به خارج از نقشه اصلی بازی برد!
پس از قتل رقیب خود در مکانی کاملا آشنا، ما از نو به سوی لاس ونتوراس باز گشته و در حالی که خاطرات گذشته را زندگی میکنیم، مرحلهای بسیار مهم و حیاتی را پشت سر میگذاریم.
میشل در بازی Grand Theft Auto: IV جاسوس بود!
میشل اولین دوست دختر نیکو در بازی GTA IV بود که در نگاه اول شخصی کاملا عادی به نظر میرسید. او با شما به رستوران آمده و نظر شما را جلب کرده و روابط عاطفی میان دو شخص شکل میگیرد. او به معنای واقعی جای شک و شبهه چندانی را باقی نگذاشته و شما او را به عنوان فردی عادی که گاهی اوقات رفتارهای عجیب و غریب دارد در نظر گرفته و میپذیرید.
غافل از این موضوع که میشل (Michelle) در حقیقت جاسوسی تحت نظر برنارد (Bernard) از اعضای United Liberty Paper بوده و ریز به ریز حرکات شما را ارزیابی میکند و دلیل کنجکاوی و رفتارهای عجیب و غریب ناگهانی او همین موضوع است و ما این مسئله را در مرحله Snowstorm (کولاک برف) متوجه میشویم.
ما هرگز به طور مستقیم از این موضوع مطلع نمیشویم و همین مسئله این شخصیت را تاریکتر از چیزی که فکر میکردیم میکند. پس از آن میشل به طور کلی ناپدید شده و ما هرگز با او روبه رو نمیشویم و تا به امروز این موضوع در ذهن ما بوده که چه بلایی سر میشل آمده است؟ آیا او عذاب وجدان گرفته و به طور کلی کنار کشیده یا مانند تمام نیروهای مخفی کار خود را انجام داده و در مکانی دیگر جاسوس شخصی دیگر شده است؟!
خیانت لنس به تامی در Grand Theft Auto: Vice City
دنیای جی تی ای مملو از خیانت است، اما خیانت لنس (Lance) به تامی (Tommy)، شخصیت اصلی بازی GTA: VC به شدت شوکه کننده بود و باید آن را جز اتفاقات مهم GTA دانست! لنس از ابتدا تا انتهای بازی به نظر بهترین دوست شما چه در دزدی و خلاف و چه در دنیای خارج از این اتفاقات است، اما تمام اینها در آخرین مرحله از بازی با نام Keep Your Friends Close (دوستان خود را نزدیک نگه دار) تغییر میکند و لنس به شما پشت میکند!
لنس ما را با جملات «من متاسفم تامی. اینجا وایس سیتی است و این تجارت است. من، ما را نفروختم. تو را فروختم تامی، تو را.» روبه رو کرده و ما مجبور به کشتن او میشویم. اگر توجه داشته باشید، بازی طی مراحل بازی نشانههایی از ضعف لنس در دوستی برای ما قرار داده و اگر کمی به داستان بازی توجه کنید، رفتار لنس رفته رفته طی زمان تغییر کرده و به مرور از شما دور میشود.
از سوی دیگر، شما اگر بازی Grand Theft Auto: Vice City Stories را تجربه کرده باشید، متوجه میشوید که لنس نه یک خلافکار ماهر در وایس سیتی، بلکه خراب کاری به تمام معنا بوده و اشتباهات بسیاری مرتکب شده است. یکی از نشانههایی که ما میتوانیم متوجه خیانت لنس شویم، در مرحله Bar Brawl (دعوا در بار) رخ داده که لنس کاری را به دلیل تنبلی خود انجام نداده و تامی با فریاد او را سرزنش میکند. در همان لحظه میتوانیم متوجه شویم که لنس دیگر دوست تامی نبوده و از رئیس بازیهای او پس از قتل دیاز (Diaz) خسته شده است.
جت پک در Grand Theft Auto: San Andreas
ما زمانی که بازی GTA: SA را آغاز کردیم، حتی فکرش را هم نمیکردیم که به مبارزه با نیروهای منطقه ۵۱ (Area 51 = منطقهای سری در کشور آمریکا که تنها افرادی خاص به آن دسترسی داشته و نیروهای امنیتی از ورود افراد متفرقه به این منطقه جلوگیری میکنند. به عقیده بسیاری، دولت ایالات متحده بسیاری از آزمایشهای آینده نگرانه خود را در این منطقه انجام میدهد.) برویم.
در حالی که ما گمان داریم بازی مانند نسخههای پیشین درباره خلافکارهای خیابانی و جرم و جنایات چنین افرادی بوده، در مرحله Black Project (پروژه سیاه) پیرمرد معروف بازی یعنی تروث (Truth) از ما میخواهد که به منطقه ۵۱ رفته و یکی از پروژههای سری دولت را بدزدیم و این در حالی است که ما هیچ اطلاعی از پروژه درخواستی تروث نداریم!
در حالی که در آن زمان بسیاری انتظار داشتند که هدف ما دزدیدن سلاحی ساده یا اسناد و مدارک است، با دیدن جت پک غافلگیر شدند. با دزدیدن جت پک، بازی GTA: SA شکلی تازه به خود گرفته و ما را مات و مبهوت میکند. دزدیدن پروژهای فوق سری با قیمت ۶۰ میلیون دلار به هیچ عنوان چیزی نبود که ما از این بازی انتظار داشتیم و همین موضوع سبب تعجب ما شد.
البته برای اشخاصی که از کدهای تقلب استفاده میکردند، دزدیدن و استفاده از جت پک جذابیت چندانی نداشت، با این حال فکر کردن به این موضوع حتی با گذشت این همه سال از انتشار سان آندرس، میتواند ما را متعجب و متحیر کند!
مرحله Museum Piece در Grand Theft Auto: IV
مرحله Museum Piece به خودی خود یکی از بهترین مراحل بازی GTA IV و به طور کلی تاریخ جی تی ای است، اما ما پس از گذشت حدودا یک سال و نیم از انتشار این بازی، قدرت و عمق حقیقی این مرحله را درک کردیم و متوجه شدیم جز اتفاقات مهم GTA است. این مرحله به نحوی یکی از تعیین کنندهترین لحظههای زندگی نیکو و جانی (Johnny) بوده که تلاش دارند مقدار زیادی الماس را به فروش برسانند، اما تمام معامله آنها به دلیل حمله شخصی غیره به هم خورده و در حالی که موزه تبدیل به میدان نبرد میشود، ما گمان میکنیم که این رخداد، رخدادی گذرا در دنیای جی تی ای است، غافل از اینکه این داستان سر دراز دارد!
تنها سر نخی که ما در زمان به پایان رساندن این مرحله به دست میآوریم، دریافت تروفی/اچیومنت Impossible Trinity است که اشاره به داستانی فراتر از حمله از طرف شخصی غیره دارد و بسیاری از همان لحظه متوجه میشوند که شخص مهاجم در حقیقت شخصی مهم در این ماجرا است.
پس از گذشت یک سال و نیم، متوجه میشویم که شخص مهاجم در بازی GTA IV، در حقیقت شخصیت اصلی بسته الحاقی The Ballad of Gay Tony با نام لوییز (Luis) و جانی شخصیتی اصلی دیگر بسته الحاقی بازی یعنی The Lost and Damned است. به عبارت دیگر، تیم راکستار بلند نظری کرده و ما را از پیش با اتفاقات آینده روبه رو کرده است!
شما زمانی که هر دو بسته الحاقی بازی GTA IV را تجربه کرده و این معامله شکست خورده را از دید لوییز میبینید، متوجه خلاقیت بیش از حد راکستار شده و معادلات پراکنده در ذهنتان معنی پیدا میکنند.
الماسها در ابتدای بازی Grand Theft Auto: IV
این رخداد شاید یکی از خلاقانهترین کارهایی باشد که راکستار در بازیهای خود گنجانده است و بدون شک جز اتفاقات مهم GTA است. اگر کمی به عمق داستان بازی GTA IV فکر کنید، متوجه میشوید که الماسها در تمام مدت همراه شما بوده و در حقیقت بخش اصلی داستان بازی هستند، با این حال نیکو تا زمان آغاز مرحله Taking In the Trash هیچگونه اقدام مستقیمی برای به دست آوردن آنها انجام نمیدهد.
اما داستان ما از زمانی جذاب شده که متوجه میشویم الماسها مهمترین بخش هر دو بسته الحاقی The Ballad of Gay Tony و The Lost and Damned نیز هستند. ما متوجه میشویم که الماسها طی یکی از مراحل بسته الحاقی The Lost and Damned در کیسه زباله قرار گرفته و این در حالی است که آنها در بسته الحاقی The Ballad of Gay Tony خریداری میشوند!
دیگر نکته جالب این بوده که این الماسها قاتل صاحب خود هستند و هر کسی که به آنها دست پیدا میکند، جان خود را از دست میدهد و در پایان بازی GTA IV شخصی بی خانمان آنها را به دست میآورد! دیگر نکتهای که این الماسها را تبدیل به داستان اصلی بازی میکند، در صحنههای ابتدایی بازی وجود دارد.
بازی GTA IV اینگونه آغاز شده که آشپز کشتی الماسها را در مواد کیک خود جا سازی کرده و نیکو نیز بدون اطلاع از چنین موضوعی، با استفاده از همان کشتی در حال مهاجرت به لیبرتی سیتی است. بدون شک بسیاری از شما به سادگی از این جزئیات خارق العاده گذر کردهاید، با وجود اینکه در حال تجربه یکی از مهمترین اتفاقات دنیای جی تی ای بودهاید!
خیانت بیگ اسموک و رایدر در Grand Theft Auto: San Andreas
سخت میتوان قبول کرد خیانتی بزرگتر از خیانت بیگ اسموک (Big Smoke) و رایدر (Ryder) در دنیای ویدیو گیم وجود دارد! به طور کلی مرحله Green Sabre شما را دیوانه خود میکند. در حالی که ما گمان داریم زندگی گانگستری ما به بهترین شکل پیش رفته و خانواده بزرگ گروو استریت بار دیگر به اوج بازگشته است، راکستار ما را غافلگیر کرده و به عبارتی، ما تازه با قسمت تاریک داستان بازی و یکی از اتفاقات مهم GTA آشنا میشویم!
داستان سرایی این بازی بی نظیر است. شما در حالی که به سمت محل درگیری برادر خود یعنی سوییت (Sweet) با بالاسها میروید، سزار (Cesar)، شخصی که سی جی (CJ) در ابتدا با او مشکل دارد با سی جی تماس گرفته و از او میخواهد تا به ملاقاتش برود تا از ملاقات مخفیانه بیگ اسموک و رایدر با تنپنی (Tenpenny) و چند بالاس دیدن کند. زمانی که به محل ملاقات میرسیم یاران قدیمی خود را میبینیم که سوار بر ماشین سیبر سبز رنگ هستند.
این ماشین همان ماشینی است که افرادی سوار بر آن، مادر سی جی و سوییت را به قتل رساندهاند و حال پولانسکی (Polanski) همکار تنپنی آن را از گاراژ خارج میکند. دیوانه کننده است، نه؟ اما داستان ما ادامه دارد! زمانی که بیگ اسموک در حال ملاقات با بالاسها و پلیسهای فاسد است، برادر سی جی یعنی سوییت در برابر بالاسها قرار گرفته و تیر خورده است. بیگ اسموک از درگیری سوییت و بالاسها برای سر دادن معاملهای تازه استفاده کرده است. حال سی جی نه تنها از خیانت دوست سابق خود مطلع شده، پس از رسیدن به محل درگیری، برادر تیر خورده خود را بر زمین میبیند!
بیگ اسموک تنها شخص اصلی گروو استریت است که خارج از محله زندگی میکند و در حقیقت دوری او برای ملاقات با دیگر شرکای خود به منظور جاه طلبی بوده است. این پایان جزئیات خیانت بیگ اسموک نیست. مرحلهای را به خاطر بیاورید که بیگ اسموک لیستی بلند بالا در رستوران Cluckin’ Bell را سفارش میدهد. تا به حال فکر کردهاید چرا او مدت زمان بسیار طولانی را هدر میدهد؟ بیگ اسموک در حقیقت منتظر رسیدن بالاسهایی است که قصد کشتن سی جی و سوییت را دارند!
دنیای جی تی ای مملو از غافلگیری است و بدون شک باید منتظر اتفاقات ناگوار و تعجب بر انگیز بیشتر در نسخه بعدی این سری بازی نیز باشیم. ما گمان داریم این اتفاقات مهم GTA از دیگر رخدادهای این سری بازی مهمتر بوده و تاثیر بسیاری در داستانهای بازیهای مختلف طی تاریخ داشتهاند. نظر شما درباره این اتفاقات مهم GTA چیست؟ شما چه خاطراتی از این سری بازی دارید که شما را به تعجب وادار کردند؟ منتظر نظرات، خاطرات و تجربیات شما هستیم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید