سریال Killing Eve

بررسی فصل سوم سریال Killing Eve – کشتن ایو

موش و گربه بازی خسته کننده

1%
  • 0/10
بررسی فصل سوم سریال Killing Eve – کشتن ایو ۳ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ نقد سریال خارجی کپی لینک

فصل سوم سریال Killing Eve باز هم ماجراهای «ویلانل» و «ایو» را در دنیای مخفی خلافکاران بین‌المللی دنبال می‌کند. این سریال برای فصل چهارم هم تمدید شده، اما آیا ادامه دادن داستان عجیب و غریب «کشتن ایو» و دنبال کردن ماجراهای این کاراکتر همچنان جذاب است؟

سریال «کشتن ایو» یک کمدی سیاه است که در سال ۲۰۱۸ با الهام از داستان‌های کوتاه «لوک جِنینگز» پخش آن شروع شد. این اثر، ماجرای یک آدمکش حرفه‌ای با اسم مستعار «ویلانل» را تعریف می‌کند که به طور اتفاقی با یک مامور سرویس جاسوسی بریتانیا (MI6) آشنا شده و به او علاقمند می‌شود. هنرنمایی «ساندرا اوه» و «جودی کامر» در نقش‌های «ایو» و «ویلانل» خیلی زود نام این سریال را بر سر زبان‌ها انداخت و به همین دلیل، شبکه‌ی BBC America به صورت رسمی این سریال را برای فصل چهارم هم تمدید کرد.

داستان فصل سوم سریال «کشتن ایو» درست شش ماه پس از وقایع فصل دوم روایت می‌شود. «ایو» یک زندگی دور از هیاهو را به عنوان یک آشپز در پیش گرفته و تلاش می‌کند تا یک شهروند عادی باشد. در آن سوی دنیا و در اسپانیا، «ویلانل» هم تصمیم مشابهی گرفته اما با پیدا شدن سرو کله‌ی مربی قبلی خود که «داشا» نام دارد، برنامه‌ی «ویلانل» به کلی تغییر می‌کند. «داشا» از طرف سازمان مخفی «دوازده نفر» مامور شده تا «ویلانل» را یک بار دیگر به عنوان یک آدمکش استخدام کند، اما «ویلانل» دیگر نمی‌خواهد یک مزدور ساده باشد. او در نظر دارد تا در ازای برگشتن به این گروه، به مقام «نگهبان» ارتقای درجه پیدا کند. داستان فصل سوم سریال «کشتن ایو» حول سه محور اصلی جریان دارد: چالش‌های «ویلانل» برای مستحکم کردن جایگاه خود در گروه «دوازده نفر»، تلاش ناموفق «ایو» برای در پی‌گرفتن یک زندگی معمولی و نقش «کارولین» در سر و سامان دادن امور MI6 پس از وقایع فصل دوم.

سریال Killing Eve
«ایو» می‌خواهد با فراموش کردن «ویلانل»، مثل آدم‌های عادی زندگی کند.

داستان این فصل در مقایسه با فصل دوم – که می‌توان آن را یک فاجعه در روایت داستانی نامید – کمی پیشرفت داشته، اما همچنان فاقد جذابیت و نوآوری کافیست. فصل سوم سریال «کشتن ایو» هیچ عنصر داستانی قابل توجهی به قصه‌ی خود اضافه نمی‌کند. اگر کمی به خط اصلی داستان این فصل دقت کنید، به خوبی متوجه می‌شوید که تفاوت چندانی با خط داستانی فصل اول ندارد: «ویلانل» به آدم‌کشی و سفرهای بین‌المللی خود مشغول است، «ایو» با زندگی یکنواخت خود مشکل دارد و «کارولین» هم باید به نیابت از MI6 به اسرار سازمان مخفی «دوازده نفر» پی‌ببرد. نویسندگان این فصل و در راس آن‌ها «سوزان هیسکوت» حتی کوچک‌ترین سرنخ تازه‌ای در خصوص عناصر داستانی – مثل ماهیت سازمان «دوازده نفر»، انگیزه‌های «ایو» و «ویلانل» یا اهداف MI6 از این همه موش و گربه بازی – را در اختیار بیننده قرار نمی‌دهند و همین امر باعث شده تا روایت داستانی فصل سوم بسیار خسته‌کننده و تکراری باشد.

فصل سوم سریال «کشتن ایو» هیچ عنصر داستانی قابل توجهی به قصه‌ی خود اضافه نمی‌کند

این فصل در عرصه‌ی پرداخت شخصیت‌ها و معرفی کاراکترهای تازه به داستان هم اوضاع مشابهی دارد. تنها شخصیت تازه‌ی این فصل، مربی سابق «ویلانل» یعنی «داشا» است. سازندگان این اثر به شکلی ناموفق سعی دارند تا تصویری مهم و تاثیرگذار از «داشا» در جهان مجموعه‌ی «کشتن ایو» خلق کنند؛ این امر از سکانس آغازین فصل سوم هم به خوبی مشخص است. این سکانس به کودکی داشا اختصاص دارد و او را به عنوان یک قاتل بی‌رحم و خشن به مخاطب معرفی می‌کند. با این حال، پرداخت شخصیت «داشا» فقط به همین یک سکانس خلاصه شده است. هرچند که «داشا» و «ویلانل» در طول داستان و در بین گفتگوهایشان به گذشته‌ی مشترک خود و فعالیت‌های «داشا» اشاره می‌کنند، اهمیت این گفت‌وگوها آن‌قدر ناچیز است که به ندرت در ذهن مخاطب جا خوش می‌کند. انگیزه‌های «داشا» از سر و کله زدن با فردی مثل «ویلانل» هم اصلا قابل هضم نیست. تنها هدف او از زندگی، بازگشت به روسیه، ملاقات با فرزند خود و تبدیل شدن به یک قهرمان ملی است. با این حال خود او هم در نهایت اعتراف می‌کند که کسی در روسیه انتظارش را نمی‌کشد و مردم او را فراموش کرده‌اند. اگر آدمکش‌های سازمان «دوازده نفر» در طول سریال بدون هیچ دردسری به سرتاسر جهان سفر می‌کنند، چرا یکی از برجسته‌ترین آن‌ها یعنی «داشا» نمی‌تواند خود را به روسیه برساند؟

انگیزه‌های سایر کاراکترهای داستان و جایگاه آن‌ها در ماجراهای این فصل هم به همین اندازه ضعیف و سطحی است. به طور خلاصه، داستان و شخصیت‌پردازی که از عناصر مهم و قابل توجه سریال «کشتن ایو» بود، حالا فقط به بهانه‌ای برای سفرهای بین‌المللی آدمکش‌های داستان و حرکت کاراکترها از یک صحنه به صحنه‌ی دیگر تبدیل شده. در واقع حتی انتخاب نام «کشتن ایو» هم برای این فصل کار نادرستی است، چون در طول هشت قسمت فصل سوم، نه تنها هیچ سوء قصدی به جان این کاراکتر صورت نمی‌گیرد، بلکه سازمان «دوازده نفر» به طور مستقیم تمام ماموران خود را هم از انجام چنین کاری منع می‌کند! به عبارت دیگر، انتخاب نام «آشپزی ایو»، «رانندگی کارولین» یا «لباس‌های قشنگ ویلانل» برای این فصل، خیلی بیشتر از «کشتن ایو» با داستان و شخصیت‌های آن همخوانی دارد.

فصل سوم سریال «کشتن ایو» صحنه‌ی درخشش «فیونا شاو» در نقش «کارولین» است

فصل سوم سریال «کشتن ایو» صحنه‌ی درخشش «فیونا شاو» در نقش «کارولین» است. همان‌طور که رابطه‌ی «ایو» و «ویلانل» در فصل‌های قبلی صحنه‌های دراماتیک متعددی را در این سریال خلق می‌کرد، حالا نقش «کارولین» به عنوان یک زن تنها و پیامدهای آن در مرکز توجه سریال قرار گرفته است. پس از شکست ماموریت «کارولین» در ایتالیا، سازمان MI6 مسئولیت‌های او را به میزان قابل توجهی کاهش داده و حتی یک سرپرست جدید برای تیم «کارولین» منصوب کرده است. از طرف دیگر، «کارولین» در زندگی شخصی خود هم با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم کرده و در این میان پای دختر او هم به داستان باز می‌شود. چالش‌های حرفه‌ای از یک طرف و مشکلات خانوادگی از طرف دیگر، زوایای تازه‌ای از کاراکتر «کارولین» را در این فصل به نمایش می‌گذارد. «فیونا شاو» به زیبایی هرچه تمام‌تر نقش یک زن خود ساخته و قدرتمند را در فصل سوم سریال «کشتن ایو» ایفا کرده و احساساتی مثل خشم فروخورده، حسادت و درماندگی را در کاراکتر خود نمایان می‌کند. متاسفانه عملکرد سایر بازیگران این فصل چندان تاثیرگذار و جذاب نیست؛ تعاملات میان «ایو» و «ویلانل» هیچ جنبه‌ی هنری تازه‌ای ندارد و تمام زوایای آن را در فصل‌های قبل دیده‌ایم. عملکرد «هریت والتر» در نقش کاراکتر تازه‌ی داستان یعنی «داشا» هم همان‌طور که اشاره شد، اصلا به یاد ماندنی و جذاب نیست.

از دیگر نکات قابل توجه فصل سوم سریال «کشتن ایو»، موسیقی گوش‌نواز و طراحی لباس زیبای آن است. این دو عنصر در موفقیت فصل‌های قبلی این مجموعه هم نقش پررنگی داشتند و سریال بارها از سوی منتقدان در این زمینه‌ها مورد ستایش قرار گرفته شد. خوشبختانه موسیقی و طراحی لباس در این فصل هم بسیار دقیق و به یاد ماندنی کار شده‌اند؛ لباس‌های رنگارنگ «ویلانل» به خوبی شخصیت ناپایدار و سردرگم این کاراکتر را به بیننده نشان می‌دهد و موسیقی متنوعِ اثر نیز در فضاسازی و همراهی بیننده با کاراکترهای داستان واقعا موفق عمل می‌کند. این فصل در ایجاد موقعیت‌های طنز هم عملکرد خوبی داشته. ساخت یک سریال کمدی سیاه بدون دوز مناسبی از طنزهای موقعیتی ممکن نیست و فصل سوم سریال «کشتن ایو» توانسته این عنصر را به خوبی در دل خود جای دهد. تعامل شخصیت‌ها با یکدیگر و قرار گرفتن آن‌ها در شرایط عجیب و غریب، موقعیت‌های خنده‌دار متعددی را در طول سریال ایجاد می‌کند که لبخند را به لبان شما خواهد آورد.

 

 

فصل سوم سریال Killing Eve به نوعی نقش یک پیش درآمد را برای فصل بعدی این مجموعه بازی می‌کند. در این فصل خبری از داستان عمیق و شخصیت‌های به یاد ماندنی نیست و می‌توان دلیل ساخته شدن آن را صرفا بهانه‌ای برای اتصال وقایع فصل دوم به فصل چهارم نامید. هرچند که فصل سوم سریال Killing Eve از نظر نوآوری، شخصیت‌پردازی و روایت داستانی موفقیت فصل اول را تکرار نمی‌کند، هنرنمایی خوب «فیونا شاو» در کنار فضای طنز و موسیقی دلنشن این اثر باعث شده تا تماشای آن حداقل برای طرفداران این مجموعه قابل تحمل باشد.


5 متوسط
فصل سوم سریال Killing Eve به نوعی نقش یک پیش درآمد را برای فصل بعدی این مجموعه بازی می‌کند. در این فصل خبری از داستان عمیق و شخصیت‌های به یاد ماندنی نیست و می‌توان دلیل ساخته شدن آن را صرفا بهانه‌ای برای اتصال وقایع فصل دوم به فصل چهارم نامید.
  • هنرنمایی قابل تحسین «فیونا شاو» در نقش «کارولین»
  • طراحی لباس و موسیقی متن زیبا و به یاد ماندنی
  • استفاده از موقعیت‌های طنز متنوع در طول فصل
  • داستان تکراری و یکنواخت که هیچ نوآوری ندارد
  • پرداخت نامناسب شخصیت‌های فرعی داستان و انگیزه‌هایشان
  • عملکرد ضعیف سایر اعضای تیم بازیگری به خصوص «ساندرا اوه» و «جودی کامر»

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments