فیلم Last Night in Soho یکی از مورد انتظارترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ میلادی بوده که اگر بگوییم مایوسمان نکرده، در ردهی چندان بالایی از جنبهی محتوایی نیز قرار ندارد.
فیلم دیشب در سوهو ایدهی جذابی از نظر داستانی دارد؛ از آن مدل طرحهای داستانی که به شدت به مذاق کارگردانهای حاذق دنیای سینما مثل دیوید لینچ خوش میآید. با این وجود در گیر و دارِ برخی از ایراداتی قرار میگیرد که اسمشان را میتوان گفت ایراداتی که از همان بدوِ شکلگیری ایده در سرِ کارگردان به وجود میآید؛ یک مدل ایرادات به ظاهر مادرزادی!
دیشب در سوهو اثری است که هم میخواهد شبیه به یک فیلم کلاسیک ژانر وحشت باشد و هم ۱۸۰ درجه مخالفِ آن در سمت مقابل؛ یعنی یک فیلم امروزی و مدرن که در میان قابهای متعددِ رنگارنگ، دلفریبی کند. البته این مسئله تنها به بخش فنی مرتبط نبوده و حضور دو بازیگر به نامهای توماسین مککنزی و آنیا تیلور جوی در این فیلم نیز در همین راستاست که مخاطب را به این فیلم مجذوب کند. شرحِ گوشهای از داستان زندگیِ یک طراح فشن به اسم الوئیز میتوانسته هیجانانگیز و با سرعت بیشتری روایت شود، اما فیلمساز به رسم فیلمهای کلاسیک پله پله و به آرامی مخاطب را با این شخصیت آشنا میکند. پروسهی شناختِ الوئیز به درستی انجام میشود، اما کند روایت شدن داستان از یک طرف، شلخته روایت شدن قصه از طرفی دیگر موجب میشود تا تمرکز حواس بیننده از ماجرا پرت شود.
داستان فیلم دیشب در سوهو با یک غافلگیری در زمانی درست و بهجا، سناریو را نجات میدهد. نیمی از فیلم با پلانهای حوصلهسربر در ابتدا پر شده، اما حوادث در دقایق تقریبا پایانی با سرعت دیوانهواری پشت سر هم رقم میخورند و اینبار بیننده که ما باشیم از تماشای رویدادها لذت میبریم. سناریو هر اندازه در نیمهی ابتدایی فیلم عیب و ایراد از خود نشان میدهد، در نیمهی دوم فیلم جبران میکند، اما آیا این مسئله کافیست برای جذب یک بیننده به اثری که در ژانر وحشت طبقهبندی میشود؟
فیلم دیشب در سوهو به جز چند المان ساده، عنصر دیگری ندارد که بخواهد با توسل به آن، ما را به شدت بترساند. علنا طبقهبندی کردنِ فیلم در ژانر وحشت، شوخی لفظی زشتی بوده که با ما انجام شده. این اثر توانِ القای استرسی هر چند درونی و ساده را نیز ندارد، چه برسد به اینکه یک مخاطب را از جای خود بلند کرده و بترساند. قطع به یقین فیلم دیشب در سوهو اثر ترسناکی به هیچ رقم نیست اما جنایی چرا. اگر اشل کلیِ فیلمنامه روی این مسئله استوار میشد که یک جنایت، عاملی باشد برای وسوسه کردن مخاطب به تماشای داستان، حتما میتوانستیم از این فیلم به نیکی یاد کنیم.
فیلم Last Night in Soho قابهای متعددی دارد که میتوانستند شدت تاثیرگذاری بالایی داشته باشند اما فیلمساز به مخاطب مجال تفکر در پسِ قابها را نمیدهد. قطاری چسباندن نماها، جلوی این کار را میگیرد
ادگار رایت از جنبه کارگردانی با روح و ذهن بیننده بازی میکند. به هر حال ایدهی رویابینیِ ایلوئیز با شخصیتی به اسم سندی به راحتی قابل نمایش نیست و فیلمساز با طراحی پلانهایی درست این کار را به انجام میرساند. تدوین چنین سکانسهایی کار چالشبرانگیزی است و تدوینگر توانسته از پسِ این چالش بربیاید. منطبق ساختن اتفاقات زمان گذشته و حال، از جذابیتهای این فیلم محسوب میشود. با این اوصاف آنچه که اهمیت پیدا میکند، حرفهایی است که فیلمساز باید به مخاطبش بزند؛ از آن مدل حرف و حدیثهایی که باید بیننده را در پایان از این رو به آن رو کند. متاسفانه فیلم دیشب در سوهو چنین خصیصهای ندارد. نه اینکه فیلم دیشب در سوهو حرفی برای گفتن نداشته باشد، بلکه پراکنده صحبت کردنِ فیلمساز در پسِ قابهای نئونی و پر از رنگ و لعاب توانِ تاثیرگذاری روی بیننده را ندارد.
فیلم دیشب در سوهو دغدغه دارد و فیلمساز این اثر نیز طرز تفکر دغدغهمندی. با این وجود هر اندازه که بخواهیم از دکوپاژ و چینش موزیک روی سکانسهای متعدد فیلم لذت ببریم، آنچه در پایان میماند میزان اثرگذاریِ پایینِ فیلم بر ذهنمان است
فیلم دیشب در سوهو دغدغه دارد و فیلمساز این اثر نیز طرز تفکر دغدغهمندی. با این وجود هر اندازه که بخواهیم از دکوپاژ و چینش موزیک روی سکانسهای متعدد فیلم لذت ببریم، آنچه در پایان میماند میزان اثرگذاریِ پایینِ فیلم بر ذهنمان است. علنا برایندی نزدیک به صفر، کاری میکند تا پس از تماشای فیلم دیشب در سوهو برای همیشه این فیلم سینمایی را فراموش کنیم. دوربینِ فیلم که با حرکتی رقصان دور و اطرافِ دو شخصیت اصلی پرسه میزند به انضمام نورپردازیهایی که میخواهند به قابها، رنگ و لعاب و به تبع مفهومی القا کند، صرفا یک رفتارِ سانتی مانتال است که کارگردانِ این اثر به آن دست زده. این موضوع دقیقا در راستای همان ایرادات مادرزادی فیلم است. فیلمساز تلاش کرده تا هم مخاطبِ علاقهمند به سینمای کلاسیک را به فیلمش جلب کند و هم فردی که عاشق سینمای پست مدرن است. این مورد باعث شده تا فیلم دیشب در سوهو از لحاظ فرمی تنها در یک درجهی بالایی قرار گیرد و از جنبهی داستانسرایی و انتقال مفاهیمِ مد نظر به یک بنبست برسد.
فیلم Last Night in Soho المانهای مثبت و خوبی دارد اما از جنبهی فیلمنامهنویسی و روایت یک قصهی درست و حسابی اثری است به شدت شلخته. این فیلم مثل یک لالِ مادرزاد است که در القای مفهوم به مشکل میافتد و برخلافِ تدوین استادانهای که دارد، توان تبدیل شدن به یک فیلم خوب را ندارد، چه برسد به اینکه آن را شاهکار خطاب کنیم.
- جنبهی فرمیِ فیلم
- فیلمبرداری و بخش فنی
- تدوین خوب
- گرهگشایی قصه در انتها
- ریتم به شدت کند روایت داستانی
- ناتوان در القای حس ترس و استرس
- سانتی مانتال بودن اکثر قابها
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید