پس از انتظاری طولانی، بازی The Last of Us Part 2 توسط استودیوی ناتیث داگ منتشر شد و بسیاری از منتقدان آن را یک شاهکار خواندند. در روی دیگر سکه، خیلی از بازیکنان به شدت از این بازی انتقاد کردند که در این یادداشت به بررسی دلایل انتقاد بازیکنان از The Last of Us Part 2 میپردازیم.
بازیهای استودیوی ناتی داگ از زمان Crash Bandicoot تا تولد مجموعهی Uncharted و The Last of Us، همواره در جلب نظر بازیکنان و منتقدان موفق بودهاند. این موفقیت، آنقدر در طول این سالها تکرار شده که نام ناتی داگ پشت یک اثر، به نوعی تضمین کنندهی کیفیت نهایی آن است. شاید به همین دلیل است که دوستداران بازیهای ویدیویی در سرتاسر جهان، صرف نظر از پلتفرمی که برای بازی انتخاب کردهاند، توقع زیادی از بازی The Last of Us Part 2 دارند. این اثر توانست با جلب نظر منتقدان، یک بار دیگر برای استودیوی ناتی داگ افتخار آفرین باشد، اما اگر پیگیر اخبار پیرامون این اثر باشید، میدانید که بسیاری از بازیکنان به این بازی روی خوش نشان ندادهاند. بازی The Last of Us Part 2 رکورد سریعترین فروش یک عنوان پلیاستیشن 4 در انگلیس را شکست ولی در سوی مقابل، از همان روزهای ابتدایی انتشارش، نمرات بسیار پایینی با بیش از ۱۰۰ هزار رای از طرف بازیکنان در سایت متاکریتیک به اسم خود ثبت کرد! بازیهای پرطرفداری مثل God of War و The Witcher 3: Wild Hunt که سالها از زمان عرضهی آنها میگذرد هم هنوز نتوانستهاند این تعداد رای از طرف بازیکنان در متاکریتیک ثبت کنند. البته باید ارعان داشت که برخی از این نقدها بیدلیل هستند و داخل آنها، فقط یکسری حروف بیمعنی نوشته شده اما اگر آنها را هم حذف کنیم، کماکان خشم مخاطبان بازی پابرجاست. دلیل واکنشهای تند بازیکنان به این اثر چیست؟ نفرت گیمرها نسبت به بازی The Last of Us Part 2 از کجا نشات میگیرد و در نهایت، چرا واکنش بازیکنان نسبت به این بازی اینقدر متفاوت و حتی متضاد است؟
حواشی پیش از عرضه
با رونمایی ناتی داگ از بازی The Last of Us Part 2، یک بار دیگر توجه رسانهها به این استودیو جلب شد؛ اتفاقی که دردرسرهایی هم برای ناتی داگ به همراه داشت. شایعههایی دربارهی شرایط سخت کار در این استودیو به رسانهها درز کرده بود. برخی از کارکنان این شرکت که میخواستند هویتشان ناشناس باقی بماند، به رسانههایی مثل Kutaku دربارهی ساعات کاری زیاد و اضافهکاری کارکنان شرکت هشدار داده بودند. با پیگیری رسانهها و تایید این اتفاقات از طرف برخی از کارمندان ناتی داگ، معلوم شد که این شرکت برای جلوگیری از تاخیر در عرضهی بازیها، کارمندان خود را به شدت تحت فشار قرار میدهد. اضافه کاری بازیسازان در ماههای منتهی به عرضهی عناوین بزرگ چیز تازهای نیست و به نوعی یکی از سختیهای معمول این شغل محسوب میشود. این امر آنقدر در استودیوهای بزرگ فعال در صنعت بازیسازی مرسوم است که اصطلاح مخصوصی برای اشاره به آن به کار میرود: Crunch. با این همه، کرانچ در استودیوی ناتی داگ برای عرضهی بازی The Last of Us Part 2 آنقدر طاقت فرسا بود که به گفتهی جاناتان کوپر – یکی از انیماتورهای این استودیو که به دلیل شرایط کاری دشوار آنجا را ترک کرده –برخی از کارمندان شرکت، کارشان به بستری شدن در بیمارستان کشیده!
انتشار غیرمجاز ویدیوهایی از بخش داستانی بازی، لذت تجربهی The Last of Us Part 2 را به کام خیلی از بازیکنان تلخ کرد
علیرغم تمام این فشارها، عرضهی The Last of Us Part 2 دوبار تاخیر خورد؛ یک بار به منظور «کاهش فشار کاری از روی تیم تولید» و یک بار دیگر به دلیل «مشکلات لوجستیکی در اثر شیوع COVID-19». این امر بسیاری از طرفداران این بازی را خشمگین کرد، چون از نظر بسیاری از آنها، ناتی داگ و سونی برای کسب سود حداکثری از فروش این عنوان، از انتشار آن در دوران شیوع COVID-19 و قرنطینهی ناشی از آن جلوگیری کردند. تحت فشار قرار دادن کارمندان برای عرضهی بازی در زمان مقرر و تاخیر عمدی آن برای اهداف مالی، خشم بسیاری از بازیکنان را برانگیخت و سطح انتظارات آنها از این بازی را افزایش داد.
همراه شدن تاخیرهای یاد شده با انتشار غیرمجاز ویدیوهایی از بخش داستانی بازی، لذت تجربهی The Last of Us Part 2 را به کام خیلی از بازیکنان تلخ کرد. تنها دو ماه به انتشار بازی مانده بود که ویدیوهایی در سرتاسر اینترنت پخش شد و بخشهای بسیار مهمی از داستان بازی را برملا کرد. بر اساس شایعهها، یکی از کارمندان ناتی داگ در اعتراض به شرایط کاری سخت این شرکت و در اقدامی انتقامجویانه، دست به انتشار این ویدیوها زده بود. هرچند که سونی و ناتی داگ رسما این خبر را تکذیب کرده و اتفاق یاد شده را به هکرهایی ناشناش نسبت دادند، اما هیچکدام از این بیانهها نمیتوانست لو رفتن داستان را برای طرفداران بازی جبران کند. خیلی از بازیکنان هفت سال برای تجربهی The Last of Us Part 2 انتظار کشیده بودند، اما پخش شدن این ویدیوها و اخبار آن در فضای مجازی باعث برملا شدن داستان و از بین رفتن بار دراماتیک بازی برای آنها شده بود. از نظر بسیاری از بازیکنان، اگر ناتی داگ بازی را در تاریخ عرضهی اصلی – یعنی در فوریه ۲۰۲۰ – منتشر میکرد، چنین اتفاقی رخ نمیداد و بازیکنان میتوانستند یک تجربهی بدون حاشیه و بیعیب و نقص از بازی داشته باشند.
وعدههای دروغین
ناتی داگ در همان روزهای ابتدایی رونمایی از بازی The Last of Us Part 2 صراحتا اعلام کرد که در این قسمت، دیگر «جوئل» یک کاراکتر قابل بازی نیست و فقط به صورت یک NPC در این بازی حضور دارد. این خبر بسیاری از طرفداران این مجموعه را ناراحت کرد، زیرا جوئل قهرمان قسمت اول بود و بسیاری از بازیکنان، سالها برای ایفای مجدد نقش او در بازی انتظار کشیده بودند. کارگردان بازی یعنی «نیل دراکمل» هم در مصاحبهای با IGN تایید کرد که «الی» تنها کاراکتر قابل بازی در The Last of Us Part 2 خواهد بود. از طرف دیگر، تریلرهای منتشر شده از بازی، جوئل و الی را در طول حوادث داستان در کنار هم نشان میدادند. با این حال، پس از عرضهی The Last of Us Part 2 معلوم شد که سازندگان بازی از عمد به کاربران اطلاعات غلط دادهاند.
پس از عرضهی The Last of Us Part 2 معلوم شد که سازندگان بازی از عمد به کاربران اطلاعات غلط دادهاند
جوئل دیگر مثل قسمت قبلی، همراه اصلی الی در دنیای پسا آخرالزمانی بازی نبود. اضافه شدن کاراکترهای تازه به بازی و همراهی آنها با الی به جای جوئل، از نظر برخی از طرفداران این مجموعه تصمیم نادرستی بود. از طرف دیگر، نقش «جوئل» در بازی بسیار کمتر از چیزی بود که در تریلرهای پیش از انتشار بازی شاهد آن بودیم. اگر تریلر منتشر شده از این باز در نمایش State of Play شرکت سونی در سال ۲۰۱۹ را به یاد داشته باشید، در بخش پایانی آن، وقتی الی سعی دارد از دست دشمنان مخفی شود، جوئل به کمکش آمده و میگوید: «فکر کردی میذارم تنهایی اینکارو بکنی؟». با این حال، در بازی اصلی جوئل اصلا در این صحنه حضور ندارد و شخصیت دیگری به جای او به کمک الی آمده و این دیالوگ را به زبان میآورد. هرچند که سازندگان بازی از همان ابتدا بر NPC بودن جوئل تاکید کرده بودند، اما حضور او در کنار الی در طول داستان، از مواردی بود که در تریلرهای بازی به مخاطب نشان داده شده بود. جایگزین کردن یک کاراکتر دیگر با جوئل در بازی و تضاد آن با تریلرهای قبل از انتشار باعث شد تا بازیکنان، استودیو ناتی داگ را به دروغگویی و فریب مخاطبان متهم کنند.
این دروغ وقتی بزرگتر و غیرقابل بخششتر شد که پای یک کاراکتر قابل بازی دیگر هم به بخش داستانی The Last of Us Part 2 باز شد. این امر با وعدهی نیل دراکمن به IGN در تضاد بود. آیا ممکن بود که کارگردان بازی از چنین موضوعی بیاطلاع باشد؟ مطمئنا خیر! ناتی داگ در دفاع از موارد یاد شده، گفت که میخواسته با این ترفندها جذابیت بخش داستانی را حفظ کرده و مانع از لو رفتن آن شود. با توجه به لو رفتن بخشهای بسیار مهمی از بازی پیش از عرضه، این سیاست ناتی داگ نتیجهای جز گمراه کردن مخاطب و ایجاد انتظارهای نادرست دربارهی بازی نداشت و فقط باعث ناراحتی و خشم طرفداران جوئل شد.
بازی یا بیانهی سیاسی-اجتماعی؟
یکی دیگر از موضوعاتی که خشم بازیکنان را برانگیخت، پرداخت بیش از اندازه به مسائل سیاسی-اجتماعی در این بازی بود. از نظر آنها، سازندگان بازی برای جلب نظر فعالان اجتماعی و کسب حمایت آنها، بیش از حد بر مسائل نژادی و جنسی تمرکز کرده و این موارد را به شکلی ناشیانه در دل بازی قرار دادهاند. به عنوان مثال، میتوان به توجه بازی به اقلیتهای جنسی اشاره کرد. شخصیت الی که قهرمان داستان و کاراکتر اصلی بازی است، در نسخهی Left Behind به عنوان شخصیتی همجنسگرا معرفی میشود و روی این موضوع در نسخهی دوم بیش از اندازه تاکید میشود. از طرف دیگر، دو کاراکتر مهم و مکمل بازی – یعنی «لِو» و «دینا» – هم گرایشات جنسی مشابهی دارند. به عبارت دیگر، سه مورد از اصلیترین کاراکترهای بازی به نوعی جزء اقلیتهای جنسی هستند و از نظر برخی از بازیکنان، پرداختن به این موضوعات در یک اثر پساآخرالزمانی و ترسناک هدفی جز تبلیغات و جلب نظر فعالان اجتماعی ندارد.
خشونت عریان بازی هم از دیگر حواشی The Last of Us Part 2 بود که حتی اعتراض برخی از منتقدان را هم به همراه داشت
خشونت عریان بازی هم از دیگر حواشی The Last of Us Part 2 بود که حتی اعتراض برخی از منتقدان را هم به همراه داشت. مطمئنا این اثر خشنترین بازی ویدیوی نیست و پرداختن به پدیدهی خشونت و بازیهای ویدیویی تاریخچهای طولانی دارد. با این وجود، از نظر برخی از بازیکنان و منتقدان، این اثر به شکلی عامدانه سعی دارد تا بازیکن را به خشونت ورزیدن تشویق کند و برخلاف بسیاری عناوین این سبک مثل مجموعهی GTA یا Metal Gear Solid، بازیکن امکان انتخاب روشهای مسالمت آمیزتر برای پیشبرد داستان را ندارد. به عبارت دیگر، در بازی The Last of Us Part 2 راهی جز کشتن دشمنان آن هم به خشنترین شکل ممکن وجود ندارد و شما نمیتوانید بدون آسیب زدن به آنها – یا بیهوش کردنشان – بازی را پیش ببرید. به گفتهی سازندگان، این بازی سعی دارد تا زشتی و سیاهی این خشونت را به مخاطب نشان داده و با این روش یک پیام اخلاقی را به بازیکن منتقل کند، اما از نظر برخی از گیمرها و منتقدان، از آنجایی که بازیکن در انتخاب این روش خشن هیچ نقشی ندارد، توجه به پیام اخلاقی بازی هم کمی دشوار خواهد بود. موارد یاد شده برخی از دلایل انتقاد بازیکنان از The Last of Us Part 2 بود، اما شاید مهمترین عاملی که خشم طرفدران را برانگیخته به بخش داستانی بازی مربوط میشود؛ بخشی که در ادامه به آن میپردازیم. اگر هنوز The Last of Us Part 2 را تجربه نکردهاید و دوست ندارید تا داستان آن برایتان برملا شود، از خواندن بخش بعدی جدا خودداری کنید!
داستانی متفاوت
اگر بخواهیم تمامی موارد یاد شده در این مقاله را در یک کفهی ترازو قرار دهیم و اعتراضات به بخش داستانی را در کفهی دیگر، به جرات میتوان گفت که طرف مربوط به بخش داستانی به شدت از طرف دیگر سنگینتر است. خشم بازیکنان از این بخش آنقدر زیاد است که تقریبا در تمامی نظرات منفی ثبت شده در متاکریتیک به آن اشاره شده، اما دلیل نفرت از بخش داستانی بازی چیست؟ در همان ساعات ابتدایی بازی، جوئل که قهرمان اصلی این مجموعه بوده به دست «اَبی» و همراهان او به شکی بیرحمانه کشته میشود؛ آن هم درست در برابر چشمان الی. به جرات میتوان گفت که تماشای این صحنه واقعا ناراحت کننده و آزار دهنده است. حذف قهرمانان محبوب از یک داستان کار دشواری است و دقت فراوانی میطلبد. هرچند که آثاری مثل مجموعهی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) در انجام این کار موفق بوده و حتی به همین دلیل به شهرت بسیاری رسیدهاند، اما تکرار چنین موفقیتی قطعا به همین سادگی نیست.
از نظر طرفداران مجموعهی The Last of Us، کشته شدن جوئل در قسمت دوم به شکلی ناشیانه و در تضاد با ویژگیهای این کاراکتر طراحی شده. جوئل در قسمت اول این مجموعه، مردی باهوش و خشن است. او آنقدر بر قوانین بقا در دنیای بیرحم The Last of Us مسلط است که به سادگی متوجه تلهها و حیلههای دشمنان میشود. او حتی حاضر است برای نجات خود و الی، یک مرد به ظاهر مجروح را با ماشین خود زیر بگیرد و به خوبی به نقشهی شوم او و همراهانش پی میبرد. با این حال، جوئل در قسمت دوم بازی با پای خود وارد مخمصهای میشود که اَبی و همراهانش طراحی کردهاند. مرگ ناگهانی و زودهنگام جوئل، سیل نظرات منفی کاربران در همان ساعات ابتدایی انتشار بازی را توجیه میکند. کشته شدن این قهرمان، خشم طرفداران The Last of Us را برانگیخت و واکنش احساسی و تند آنها را به همراه داشت. از طرف دیگر، بازی The Last of Us Part 2 هم بدون گرفتن انتقام این کاراکتر به پایان میرسد و این به اصطلاح «پایمال شدن خون جوئل» از نظر بسیاری از بازیکنان، به هیچ وجه قابل بخشش نیست.
مجموعهی The Last of Us همواره در مرکز توجه فعالان و علاقهمندان به بازیهای ویدیویی بوده و قسمت دوم آن هم از این قاعده مستثنی نیست. مسیر متفاوتی که تیم سازندهی این بازی برای روایت داستان آن در نظر گرفتند، در کنار اتفاقاتی که پیش از انتشار بازی روی داده، حساسیت زیادی نسبت به این عنوان ایجاد کرده و باعث شده تا شاهد انتقاد بازیکنان از The Last of Us Part 2 باشیم. هرچند که بخش عمدهای از نظرات منفی پیرامون این بازی ماهیتی شتابزده و احساسی دارند، اما نقش استودیو ناتی داگ در گمراه کردن مخاطب و ایجاد انتظارات غیرواقعی هم در ایجاد چنین واکنشی بیتاثیر نیست. پدیدهای که این روزها با The Last of Us Part 2 همراه شده، باید تجربهای برای بازیسازان و بازیکنان باشد؛ تجربهای که به ما بیاموزد نباید به تمامی وعدههای استودیوهای بازیسازی اعتماد کرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید