بررسی فصل سوم سریال Legion - لژیون

بررسی فصل سوم سریال Legion – لژیون

نبرد در سرزمین عجایب

1%
  • 0/10
بررسی فصل سوم سریال Legion – لژیون ۰ ۰۹ بهمن ۱۳۹۸ نقد سریال خارجی کپی لینک

اگر مجموعه‌ی «لژیون» (Legion) را تا فصل سوم آن دنبال کرده باشید، نیازی نیست تا برای شما از ماجراهای «دیوید هالر» و دوستان عجیب و غریب او بگوییم. فصل سوم سریال Legion، پایان بخش داستانی است که «نوآ هاولی» با الهام از یکی از قدرتمندترین شخصیت‌های جهان کتب مصور مارول، سعی در تعریف آن دارد.

بر اساس ادعای نوآ هاولی، فصل سوم سریال Legion پایان بخش چرخه‌ی جنون «دیوید هالر» است. در این فصل تک تک شخصیت‌ها به نوعی منازعات درونی خود را رفع می‌کنند. فصل سوم سریال Legion پایان شایسته‌ای را برای دردسرهای قهرمانان خود به تصویر می‌کشد، اما در پاسخ به برخی از مهم‌ترین سؤالات بینندگانش ناتوان است. در این فصل دیوید به دنبال راهی برای نجات خود از جنون درونی و دشمنان خارجی است. او حالا فرقه‌ای از زنان و مردان «هیپی» را رهبری می‌کند و ارتشی نسبتا کوچک در اختیار دارد. تمام فصل سوم داستان به تلاش دیوید برای تغییر گذشته‌ی خود از طریق سفر در زمان و چالش‌های سازمان «بخش ۳» برای متوقف کردن او اختصاص دارد. خوشبختانه فصل سوم تنها هشت قسمت دارد و دیگر مانند فصل قبلی به تکرار و اضافه گویی دچار نمی‌شود و از این جهت باید از سازندگان آن تشکر کرد، اما همین هشت قسمت هم در برخی موارد به سختی قابل تحمل هستند.

فصل سوم سریال Legion
سورئال در حد تام و جری

درون مایه‌ی سریال لژیون و فضای کلی آن، اثری سورئال را پیش روی بینندگان قرار می‌دهد که پیش از این در نقد فصل‌های قبل به آن پرداخته شده؛ بنابراین اگر پای فصل سوم این مجموعه می‌نشینید، باید «چرا» و «چگونه» را به کلی از ذهن خود دور بریزید. متاسفانه فضای سورئال و المان‌ها اغراق شده در فصل سوم سریال Legion به هیچ وجه قابل هضم نیست و تنها زمانی می‌توان از این اثر لذت برد که آن را همانگونه که وجود دارد، بدون هیچ چون و چرایی بپذیریم؛ درست مثل قهرمان داستان، دیوید هالر. از آنجایی که بخش عمده‌ی داستان فصل سوم سریال Legion در جهان واقعی رخ می‌دهد، بیننده نمی‌تواند حضور فضای طنز اغراق آمیز آثاری همچون «تام و جری» را در این جهان درک کند. چرخ خوردن لیوان در هوا برای چند ثانیه پیش از افتادن، قایم شدن پشت افراد و تقلید حرکات آنها و موارد متعدد این چنینی باعث شده تا در استفاده از عنصر خیال پردازی افراط شود. این عنصر یکی از نقاط قوت فصل اول این مجموعه بود، اما با افزایش میزان و دفعات استفاده از آن در طول داستان، خصوصا در فصل سوم، حالا مانند عطر تندی شده که حاصلی جز سرگیجه و آزار مخاطب ندارد.

فصل سوم سریال لژیون در استفاده از عنصر خیال‌پردازی افراط می‌کند

از طرفی دیگر، فصل سوم سریال Legion نمی‌تواند وقایع این مجموعه و این همه تعقیب و گریز را برای بینندگان توجیه کند. در این فصل دیوید نهایتا موفق می‌شود تا گذشته را تغییر داده و مانع از تسخیر خود توسط «پادشاه سایه‌ها» شود. هرچند که این یک دستاورد و پایان درخور برای قهرمان داستان است، اما اگر بخواهیم به مجموعه‌ی لژیون و سه فصل آن به صورت اثری پیوسته نگاه کنیم، به سادگی متوجه سطحی بودن این پایان بندی خواهیم شد. دیوید در فصل اول توسط بخش ۳ زندانی شده بود و گروه مقاومت به رهبری «ملانی» سعی داشته تا از جهش یافتگان در برابر این سازمان مخوف محافظت کند. با پررنگ شدن نقش «پادشاه سایه‌ها» و تهدیدی که او برای جهانیان داشته، گروه آزادیخواه ملانی با بخش ۳ متحد شدند تا دشمنی مشترک را از بین ببرند؛ هرچند که پادشاه سایه‌ها، «آمال فاروق» مرتبا تاکید داشت که تنها به دنبال یک زندگی آرام و بی‌دردسر در گوشه‌ای از جهان است و نیازی نیست تا یک اجماع جهانی پنهان علیه او صورت بگیرد. اما در آخرین قسمت فصل دوم، همه چیز تغییر کرد. همه، حتی خود فاروق هم به این نتیجه رسیدند که دیوید دشمن اصلی بشریت بوده و نمی‌توان به او اطمینان کرد، زیرا معشوق خود، «سید برت» را اغوا کرده و برای رسیدن به اهدافش دست به هرکاری می‌زند. در فصل سوم هم شاهد اتحاد بخش ۳ با آمال فاروق، دشمن شماره‌ی یک این سازمان برای شکست دادن دیوید هستیم!

تلاش برای نابود کردن دیوید و یاران او، تنها هدف فصل سوم سریال است

با مطالعه‌ی این چند سطر به خوبی پی می‌بریم که روابط شخصیت‌ها، جهان‌بینی و حتی دشمنی‌های آن‌ها در سریال Legion چقدر سطحی و پوچ است که در طول تنها ۲۷ قسمت به همین سادگی و چندین مرتبه دچار تغییرات اساسی می‌شود. فصل سوم سریال Legion نمی‌تواند به سوال‌های بینندگان در خصوص آخر و عاقبت سازمان سری بخش ۳ و تهدید آن برای جهش‌یافتگان، نتیجه‌ی اعتماد به فاروق و آزاد گذاشتن پادشاه سایه‌ها و سرنوشت مدرسه‌ی جهش یافتگان «ملانی» و گروه مقاومت او پاسخ درخوری ارائه کند. در واقع تمام اتفاقات این سه فصل تنها بهانه‌ای برای پرداختن به ماجراهای دیوید بوده و گویا هیچ چیز جز دیوید در جهان این مجموعه اهمیتی ندارد.

دن استیونز به هیچ وجه قادر به ایفای نقشی ماندگار و تاثیرگذار نیست

از طرف دیگر، «دن استیونز» بازیگر نقش دیوید به هیچ وجه قادر به ایفای نقشی ماندگار و تاثیرگذار نیست. وقتی تمام تمرکز یک اثر به یک قهرمان و سرنوشت او اختصاص پیدا می‌کند، حداقل توقع بیننده این است که شخصیت مورد بحث بتواند از کشش و جذابیت کافی برای جلب نظر مخاطب برخوردار باشد. اما دن استیونز به هیچ وجه نمی‌تواند پتانسیل عظیمی که شخصیت «لژیون» و کمیک‌های آن در طول سال‌ها انتشار در جهان مارول خلق کرده‌اند را در عرصه‌ی تلویزیون محقق کند. در فصل سوم سریال Legion بالاخره شاهد خودنمایی شخصیت‌های مختلف ذهنی دیوید در برابر دوربین هستیم و ماهیت بیماری روان‌گسیختگی او برای بینندگان آشکار می‌شود اما متاسفانه جز خندان یا خشن بودن، هیچ تغییر خاصی میان ده‌ها شخصیت ذهنی دیوید دیده نمی‌شود.

استیونز به هیچ وجه قادر به ایفای نقش یک بیمار روانی نیست و حتی نمی‌تواند شخصیت‌های مختلف با احساسات متضاد مثل شادی و غم را به خوبی به نمایش بگذارد. این امر زمانی بیشتر بیننده را آزار می‌دهد که «نوید نگهبان» در نقش فاروق به زیبایی تمام در دو نقش خودنمایی می‌کند. «نگهبان» در دو قسمت پایانی فصل سوم سریال Legion در نقش دو نسخه از فاروق، یکی متعلق به گذشته و دیگری متعلق به زمان حال به ایفای نقش می‌پردازد. نسخه‌ی گذشته‌ی فاروق، خشن‌تر، جاه‌طلب و به نوعی وحشی است اما فاروقِ زمان حال، به دلیل تجارب بیشتر، به خصوص زندگی در ذهن دیوید و تجربه‌ی عشق، ذاتی آرام‌تر و داناتر پیدا کرده است. نوید نگهبان به خوبی از پس ایفای نقش فاروق با هرکدام از این دو شخصیت بر می‌آید اما استیونز به کلی از انجام چنین کاری ناتوان است.

فصل سوم سریال Legion
فاروق در برابر فاروق، وقتی که نگهبان باز هم می‌درخشد

در کنار تمام کم و کاستی‌ها، فصل سوم سریال Legion به خوبی از پس انجام تبلیغات برای فعالان اجتماعی هالیوودی بر می‌آید. سرتاسر این سریال، خصوصا فصل سوم آن پر است از پرداختن به همجنسگرایی و موضوعات فمنیسمی. دو شخصیت مهم داستان یعنی «لنی» (با بازی آبری پلازا) و «کلارک» (با بازی همیش لینکلاتر) هر دو همجنسگرا هستند و لنی حتی به صورت معجزه‌آسایی توانسته در شرف مادر شدن قرار بگیرد و همین امر نگاه او به زندگی را به کلی تغییر می‌دهد. اینکه یک زوج همجنسگرا چگونه می‌توانند بدون استفاده از فناوری‌های علم پزشکی صاحب فرزند شوند، از آن دسته سوال‌هایی است که سریال لژیون به هیچ وجه سعی در پاسخ به آن نداشته و توقع دارد تا بینندگان این مسئله را هم مانند بیماری دیوید، بی‌چون و چرا بپذیرند. نگاه ستیزه‌جویانه زنان این مجموعه به مردان هم در فصل سوم آن به اوج خود می‌رسد. سید برت به دلیل نفرتی که از دیوید پیدا کرده، به کلی دیدگاه تلخی نسبت به مسئله‌ی عشق ابراز می‌کند. او در حالی که با نسخه‌ی ۱۰ ساله‌ی خود مشغول خوردن مشروبات الکی است، از نگاه ظالمانه‌ی مردان به زنان و سختی زن بودن می‌گوید. خوردن مشروبات الکلی با کودکی که به سن قانونی نرسیده، تلاش برای کشتن دیوید و  به قول خود سید، استفاده از بدن دیگران برای به دست آوردن تجارب مختلف اصلا مشکلی ندارد و او به هیچ وجه در این ماجراها گناهکار نیست. تمام گناهان به گردن دیوید است که سعی دارد با دستکاری ذهن سید، کاری کند تا او از کشتنش منصرف شده و رابطه‌ی خود را با او بهبود ببخشد. بنابراین، منطق فصل سوم سریال Legion در حوزه‌ی شخصیت‌پردازی، بیشتر یک منطق تبلیغاتی است که تنها اهداف فعالان اجتماعی هالیوودی را محقق می‌کند.

فصل سوم سریال Legion به شکلی زیبا و به یاد ماندنی از نور، موسیقی و جلوه‌های ویژه برای رساندن پیام خود استفاده می‌کند و از این نظر اثری در خور تقدیر است. استفاده خلاقانه‌ کارگردان این مجموعه از موارد یاد شده به بهترین نحو و با کمترین تلاش پیام مورد نظر را به بیننده انتقال می‌دهد. به عنوان مثال می‌توان به سکانسی اشاره کرد که در آن دیوید تمام زندگی خود را از طریق ارتباط ذهنی برای پدر خود بازگو می‌کند. در این سکانس، گزیده‌ای از قسمت‌های مختلف این سه فصل با دور تند توسط یک پروژکتور روی صورت دیوید پخش می‌شود. این تکنیک در عین سادگی، عبارت «دیدن کل عمر در یک لحظه» را به شکلی بی‌عیب و نقص و زیبا متجلی می‌کند. موارد این چنینی در مجموعه‌ی لژیون بسیار است و در فصل سوم هم با خلاقیت‌های به یاد ماندنی نوآ هاولی روبه‌رو خواهیم شد.

لژیون برای یک مخاطب عام شاید اثری دلچسب نباشد و این موضوع، از بررسی تعداد بینندگان این مجموعه به خوبی پیداست. با این حال فصل سوم سریال Legion به عنوان پایان‌بخش این مجموعه، حداقل از نظر احساسی بینندگان را با خود همراه کرده و توقعات را برآورده می‌کند. هرچند که این اثر خالی از عیب و ایراد هم نیست اما باید به خاطر داشته باشیم که هاولی و گروهش در مجموعه‌ی لژیون تلاش کرده‌اند تا برای دیگر سریال‌ها الگوی متفاوت و خلاقانه‌ای باشند. تلاش لژیون در این عرصه قابل تقدیر است و این مجموعه تجربه‌ای سرگرم‌کننده در اختیار بینندگان خاص خود قرار می‌دهد.


7 خوب
فصل سوم سریال Legion به عنوان پایان بخش این مجموعه، حداقل از نظر احساسی بینندگان را با خود همراه کرده و توقع‌ها را برآورده می‌کند؛ هرچند که خالی از عیب و ایراد هم نیست.
  • پایان داستان پس از سه فصل
  • استفاده‌ی هوشمندانه از نور و موسیقی
  • عدم پاسخ به برخی از سؤالات مهم
  • ایفای نقش ضعیف استیونز

مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments