بازی Litte Nightamares 2 را میتوان یکی از بهترین شیوههای ادامه دادن بازی بسیار موفق Little Nightmare به حساب آورد. اثری که با استایل هنری درگیرکننده و منحصر به فردش و همچنین روایت تاثیرگذار و تکان دهندهاش که در یک جهان سورئال و ترسناک جریان دارد، توانست به خوبی بار سنگین اولین نسخهی این مجموعه را به نحو احسن به دوش بکشد و با موفقیت به مقصد برساند.
هرچند بازی Little Nightmares 2 را از برخی جوانب نمیتوان یک دنبالهی بینظیر و ایدهآل خطاب کرد. از مکانیکهای باگی و پر از ایرات گیمپلی که به همانگونه از بازی قبلی به ارث برده گرفته، تا خط داستانی کوتاهی که حقیقتا در حد و اندازهی روایت قوی و مثال زدنی نسخهی اول نبود.
در هر صورت اما بازی Little Nightmares 2 را میتوان یک دنبالهی پیشنهادی از یک فرنچایز پیشنهادی دانست که تجربهی آن به تمامی علاقمندان دنیای گیم شدیدا توصیه میشود. در اینجا میخواهیم دربارهی آن کلیفهنگر عجیب و غریب و نحوهی غیرمنتظرهی به پایان رسیدن این بازی صحبت کنیم و به پاسخ این سوال دست پیدا کنیم که بازی Little Nightmares 2 یک دنباله است یا یک پیشدرآمد برای بازی قبلی؟ یا شاید هم یک بازی مستقل از هر نظر محسوب میشود که باید آن را در یک برههی زمانی متفاوت بررسی کرد!
بدیهی است که متن پیش رو شامل اسپویلهای داستانی متعددی از هر دو بازی Little Nightmares و Little Nightmares 2 خواهد بود و بهتر است مطالعهی آن را به بعد از تجربهی هر دو بازی موکول کنید و فراموش نکنید که در صورت به پایان رساندن هر دو بازی، مطالعهی این مطلب شدیدا توصیه میشود.
رابطهی مونو با تلویزیونها
بازی Little Nightmares 2 در لحظات آغازین خود یک شخصیت جدید به نام مونو (Mono) را معرفی میکند. شخصیت اصلی و قابل کنترل این بازی که علاقهی زیادی به پوشیدن کلاههای بزرگتر از خودش دارد و همچنین دارای قابلیت حمل سلاحهای سنگین (نسبت به جثهاش) مثل چکش، تبر و لوله است. اما یک توانایی دیگر در خصوص شخصیت مونو وجود دارد که در همان سکانس ابتدایی بازی به نمایش در میآید اما بازیکن به احتمال خیلی زیاد به آن توجهی نمیکند و از این قابلیت مهم مونو بیخبر است. ما مونو را وسط یک جنگلِ درحال پاکسازی مشاهده میکنیم که در حومهی شهر Pale City قرار دارد. منطقهای که به دست یک شکارچی کشنده و بسیار خطرناک نگهداری میشود و توسط یک آبراههی بزرگ از بافت پوسیدهی شهر در امان مانده است. در اولین سکانس بازی، مونو را در این مکان و در کنار یک تلویزیون خاموش مشاهده میکنیم.
اما دلیل قرار گرفتن مونو نزد یک تلویزیون آن هم در وسط جنگل و در نخستین ثانیههای بازی چیست؟ نوعی زیباییشناسی منحصر به فرد و متفاوت؟ یک سبک هنری زیبا و چشمنواز؟ یا یک سرنخ داستانی بسیار مهم؟ مونو و آن تلویزیون خاموش، هر سه مورد ذکر شده را شامل میشوند و به عنوان یک بازیکن مخاطب بازی Little Nighmares 2 قرار است در واپسین دقایق بازی و حین به پایان رساندنش، دلیل قرار گرفتن مونو کنار یک تلویزیون را متوجه شویم.
نهایتا در مییابیم که مونو میتواند از طریق صفحهی تلویزیونها تلهپورت کند و بین دو تلویزیون جابهجا شود. این قابلیت در آخرین مراحل بازی بارها مورد استفاده قرار میگیرد و مونو را از طریق صفحهی تلویزیونهایی از سرتاسر Pale City جابهجا میکند و او را از موقعیتهای خطرناک نجات میدهد یا مستقیما به درون خط میفرستد. توانایی تلهپورت کردن از طریق تلویزیون تنها یک مکانیزم جذاب برای حل کردن تعدادی پازل در طول بازی نیست و در واقع با آدمبدهی اصلی داستان در بازی Little Nightmares 2 مرتبط است. کسی (یا بهتر است بگوییم چیزی!) که در بلندای برجهای مخابراتی کمین کرده است و از انرژی کسانی که درحال تماشای آن هستند تغذیه میکند. این افراد به قدری از صدای سوتمانند تلویزیون و صفحهی درخشان آن به تنگ میآیند که به جای ادامه دادن به تماشای آن، اقدام به خودکشی میکنند. همانکسی که به فرستادهی بیرحمش که مرد قدبلند (Tall Man) نام دارد دستور داده تا روح آدمها را به سرقت ببرد تا انتقال دادههای مخابراتی به خوبی ادامه پیدا کند و برنامهی تلویزیونی متوقف نشود. این برداشت بیرحمانهی ارواح، یک اثر گلیچمانند از خود بر جای میگذارد که مونو در گوشه و کنار دنیای بازی میتواند آنها را مشاهده کند.
دوستی مونو و سیکس | رابطهای فراتر از دوستی
این حقیقت که مرد قدبلند آنتاگونیست اصلی در بازی Little Nighmares 2 نیست، رفته رفته در مراحل پایانی بازی خود را نمایان میکند. بازیکن زمانی از این موضوع مطمئن میشود که در قسمتی از بازی پس از اینکه توانایی خاص مونو رونمایی میشود و از آن برای عبور از آبراهه استفاده میکند، مرد قدبلند در ساحل جا میماند و از خود ضعف بزرگی نشان میدهد. در اینجا متوجه میشویم که این کاراکتر در واقع بزرگترین دشمن مونو در بازی Little Nightmares 2 نیست و در نتیجه باید پای یک شخصیت مهمتر و به مراتب قویتر نیز در میان باشد. حالا نوبت به دیگر شخصیت اصلی بازی میرسد و باید روی رابطهی شکل گرفته بین مونو و سیکس (Six) تمرکز کنیم. سیکس، کاراکتر همیشه گرسنه و شخصیت اصلی اولین نسخهی بازی Little Nightmares. مونو طی دقایق ابتدایی بازی و درون خانهی شکارچی با سیکس روبهرو میشود. در اینجا سیکس تفاوت زیادی با کاراکتری که در طول بازی قبلی مشاهده کرده بودیم، دارد و به جای تلاش کردن برای فرار از چنگ شکارچی، مشغول نواختن یک جعبهی موسیقی است تا اینکه مونو میرسد و او را از بند شکارچی رها میکند.
مونو و سیکس از این نقطه به بعد در کنار یکدیگر با تمامی چالشهای پیش رو در بازی Little Nighmares 2 روبهرو میشوند. فرار از دست شکارچی، مدرسه، بیمارستان و به طور کلی تمامی Pale City. مونو و سیکس با اینکه همواره از نظر یکدیگر غریبه محسوب میشوند و هیچ شناختی از هم ندارند، اعتماد زیادی به یکدیگر دارند و در بسیاری از مواقع جان یکدیگر را نجات میدهند و موانع مختلف را با کمک هم پشت سر میگذارند. رابطهی بین مونو و سیکس بارها مورد آزمایش قرار میگیرد. برای مثال وقتی که قلدرهای مدرسه سیکس را گروگان میگیرند، مونو تمام تلاشش را به کار میگیرد تا او را نجات دهد. یا در قسمتی دیگر وقتی که مرد قدبلند موفق به دستگیر کردن سیکس میشود، مونو باری دیگر به سیم آخر میزند و خطر بزرگی را به جان میخرد تا با نفوذ به درون مرد قدبلند و پشت سر گذاشتن هزارتوی برج سیگنال، دوباره سیکس را نجات دهد. مونو حتی در قسمتی از بازی مجبور میشود که سیکس را از دست خودش نجات دهد.
زمانی که سیکس به یک هیولای بزرگ با دستانی بلند تبدیل شده و به شکلی وسواسگونه درگیر یک جعبهی موسیقی شده، مونو سیکس را از چنگ این کابوس نجات میدهد و او را به حالت معمولیاش باز میگرداند. در انتها، مونو و سیکس یک فرار قهرمانانه را برای نجات جان خود رقم میزنند اما وقتی که برج درحال فرو ریختن بود و مونو از لبهی پرتگاه آویزان مانده بود، سیکس دست مونو را رها کرد و منجر به سقوط آن شد…
مونو، دوست یا دشمن؟
این لحظهی بسیار دلخراشی بود. پس از تمامی آنچه این دو نفر در کنار یکدیگر پشت سر گذاشته بودند. پس از تمام آن موقعیتهایی که مونو و سیکس هوای یکدیگر را داشتند و جان هم را نجات دادند، چرا سیکس تصمیم گرفت که به مونو خیانت کند و منجر به سقوط آن شود؟ طبق یک تئوری در بدبینانهترین حالت، از آنجایی که در نسخهی اول بازی Little Nightmares خبری از مونو نبود و شاهد یک ماجراجویی تکنفره از سوی سیکس بودیم، بازی Little Nightmares 2 در واقع یک پیشدرآمد برای اولین نسخه است و سیکس به مونو خیانت کرده و در کمال نامردی او را رها کرده تا سقوط کند. اما در تئوری دوم که کمی خوشبینانهتر به نظر میرسد، سیکس از موضوعی خبر دارد که مونو از آن بیخبر است و بازیکن احتمالا دربارهاش یک حدس غیرمطمئن زده. آن هم این است که مونو در واقع همان مرد قدبلند است. مونو وقتی که از دست سیکس سقوط کرد، به اعماق زمین و به جایی که آن موجود هزارچشمی حضور داشت رفت. این مکان در واقع ریشهی اصلی برج سیگنال است و مونو در اینجا رشد کرد و بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه به عنوان مرد قدبلند در آنجا ساکن شد و به محافظت از سیگنال ادامه داد.
هر یک از این تئوریها را میتوان به شکلی با توجه به سرنخهای مختلف، محتمل دانست و دربارهشان بحث کرد. اما چیزی که در این وسط پرواضح جلوه میکند این است که بازهی زمانی روایتهای مختلف در این بازی – و به طور کلی در این فرنچایز – به طور دقیق مشخص نیست و نمیتوان با قاطعیت دربارهی ترتیب وقوع رویدادها نظر داد. ممکن است در آینده طی یک دنبالهی دیگر، به شیوهای واضحتر به حفرههای موجود بین قسمتهای مختلف این داستانها پرداخته شود.
Nightmares 2: یک پیش درآمد؟!
در طول بازی Little Nightmares 2 مشاهده کردیم که سیکس بارانی زردرنگش که در طول بازی اول به تن داشت را پیدا کرد و پوشید. این مورد نیز از معدود موارد ارتباط بین دو نسخه از این مجموعه بازی است. مشخص نیست که سیکس در این نقطه برای اولین بار این بارانی زردرنگ را پیدا کرده، یا اینکه پس از مدتها دوری از آن بعد از حوادث بازی اول، مجددا آن را پیدا کرده و پوشیده؟ مخاطبینی که DLC اولین نسخهی بازی Little Nightmares که Secrets of the Maw نام داشت را با دقت بازی کردهاند، یک مرور اجمالی بر شخصیتی که اکنون تحت عنوان مرد قدبلند میشناسیم، داشتهاند. این بدان معناست که مرد قدبلند در هر دو بازی حضور دارد. وقتی که بازی Little Nightmares 2 به پایان میرسد و کاتسین نهایی بازی را مشاهده میکنیم که مونو چگونه پروسهی تبدیل شدن به مرد قدبلند را طی میکند،
یک پایان مخفی را نیز داریم که تنها در صورتی که با تمامی گلیچهای ارواح شکار شده ارتباط برقرار کرده باشید، به نمایش در میآید و سیکس را نشان میدهد که از صفحهی تلویزیون بیرون میآید و در مقابلش یک سایهی گلیچ شده از خودش میبیند که درحال اشاره کردن به یک پوستر تبلیغاتی از The Maw است. The Maw محیطی است که سیکس در طول اولین نسخهی Little Nightmares در آن قصد داشت از چنگ اشتهای سیریناپذیرش و همچنین آن گردشگران عجیب و غریب فرار کند. اقدامی که در نهایت به گرسنگی بیشتر و بیشتر سیکس ختم شد و هیچوقت نتوانست از بند اشتهای سیریناپذیرش رهایی یابد. به نظر میرسد سیکس این گرسنگی فراطبیعی را بعد از تغییر و تحولش در انتهای بازی Little Nightmares 2 به دست آورده و اشاره به پوستر The Maw در واقع مهر تاییدی است بر پیشدرآمد بودن این بازی.
روایتی غمگین و پایانی غمگینتر از آن
ماجرای Little Nightmares بسیار دلخراشتر و ناراحتکنندهتر از ظاهر فانتزی و دوستداشتنی آن است. حین شروع آن انتظار روایتی را میکشید که شاید در طول داستان سخت و چالشبرانگیز و ناجوانمردانه باشد، اما نهایتا به یک پایان خوش و روشن ختم میشود. اما حقیقتا اینطور نیست و پایانی که برای داستانهای این مجموعه رقم میخورد، بسیار تاریکتر از تاریکترین راهروهای بیمارستان Pale City است. قطعا موارد زیادی در طول روایتهای این دو بازی وجود داشتهاند که از نگاه تیزبینانهی ما پنهان ماندهاند. مجموعهی Little Nightmares یک اثر هنری تمام عیار است و مهمترین ویژگی یک اثر هنری، پتانسیل دریافت برداشتهای گوناگون و چندجانبه از روی آن است.
از همین رو در رابطه با روایت بدون دیالوگ این بازی، هیچ درست و غلطی را نمیتوان با قاطعیت اعلام کرد. بلکه هر مخاطبی میتواند از زاویهی دید خود برداشتی متفاوت داشته باشد و به نوبهی خودش یک تجربهی منحصر به فرد را از این بازی دریافت کند. تنها چیزی که مشخص است، این است که سازندگان این بازی قطعا داستانهای بیشتری برای روایت کردن دارند و به احتمال بسیار زیاد در آینده شاهد دنبالههای بیشتری برای این بازی خواهیم بود. در حال حاضر نیز احتمال انتشار یک بستهی الحاقی داستانی بسیار زیاد است.
نظر شما در رابطه با داستان بازی Little Nightmares 2 و نسخهی قبلی آن چیست؟ به نظر شما چه اتفاقی برای مونو افتاد؟ چرا سیکس دست مونو را رها کرد و دلیل اشتهای سیریناپذیر او که مانند یک نفرین آسمانی است چیست؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید