فصل دوم سریال Locke and Key اخیرا از شبکه نتفلیکس منتشر شد و باید اعتراف کرد برخی از عیب و ایرادات مهم فصل قبلی را دیگر در سریال نمیبینیم. با این حال آیا عیب و ایراد جدیدی میتوان به فصل دوم وارد کرد؟ آیا ایرادات مابقی در سریال همچنان برای بیننده آزاردهنده است؟
سریال لاک و کلید تا آنجا پیش رفت که ماجراجوهای نوجوانِ داستان به خیال خود توانستهاند از شرِ داج، شخصیت منفی فصل گذشته خلاص شوند ولی زهی خیال باطل! داج در فصل دوم در کالبد گیب (Gabe) میخواهد دو مرتبه شانسش را امتحان کند و به خیال خودش میتواند از پسِ خانوادهی لاک بر بیاید و به هدفش برسد؛ هدفی که این مرتبه شفافتر و واضحتر بیان میشود؛ تشکیل یک ارتش مخوفی از شیاطین و سایهها.
فصل دوم سریال لاک و کلید با شروعِ نه چندان خوبی روبهرو میشود. گیب با کاراکتر ایدِن همراه میشود تا به هدفش برسد. کینزی از آن سو در پیِ آمادهسازی و تهیهی فیلم ترسناک است. دانکن هم که در گوشهای از داستان حضور دارد و رفته رفته بارِ داستانی بیشتری روی دوشش قرار میگیرد؛ شخصیت پختهای که در فصل دوم در مرکز توجه بیننده که ما باشیم قرار میگیرد. آرون اشمور در نقش دانکن خیلی تلاش میکند تا تمام عواطف و احساساتِ داشته و نداشتهی دانکن را حس کنیم. با این حال از آن سمت، همچنان شخصیتِ مادر خانواده ضعیفترین کاراکتر و داربی استنچفیلد، ضعیفترین بازیگر این سریال به حساب میآید. مادرِ خانواده عملکرد به شدت منفعلی دارد و همانطور که در نقد و بررسی فصل اول سریال Locke And Key نیز قبلا گفتهایم، میتوان نینا لاک را از داستان حذف کرد، بدون آنکه لطمهای به خط داستانی به جز دو قسمت آخر وارد شود؛ یعنی یک سری تهدیداتی جانی و مرگبار پشت سرِ مادرِ داستان شکل میگیرد که بیننده ابدا دلش نمیسوزد و به احتمال زیاد اصلا برایش اهمیت هم ندارد نینا لاک بمیرد یا زنده بماند.
هر اندازه نینا لاک شخصیت به درد نخوری دارد، شخصیت کینزی، بودی و سایر بچهها در فصل دوم جاافتادهتر به نظر میرسند. با این اوصاف در فصل دوم ظاهرا همگی دچار مشکلاتی از جنبهی بهره هوشی شدهاند که به اتفاقات دور و بر خودشان مشکوک نمیشوند! به هر حال قصه باید بر اساس حماقت و اشتباهات شخصیتهای اصلی داستان به جلو حرکت کند. اصلا اساس درام و اتفاقات بر پایهی همین موارد است، اما نه در این حد که به شعور بیننده، آن هم در یک سریال فانتزی توهین شود. اگر اشتباهات بودی مبنی بر راه دادنِ گیب در هر مرتبه به داخل خانه را فاکتور بگیریم، از اشتباهِ ارین که یک فرد عاقل و بالغ است نمیتوان گذشت که با عملکرد خودسرانهاش در داخل هزارتوی شهربازی، برای همه دردسر درست کرد. حداقل فیلمساز باید به گونهای حوادث را رقم میزد تا عقل و منطقِ کاراکترها همگی زیر سوال نرود و از طرفی با حذف شخصیتها از داستان کمی احساس اندوه و غم کنیم! البته به نظر میرسد مرگ در دنیای لاک و کلید یک واژهی ساده است که میتوان آن را دور زد. باید دید در فصلهای آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد. به طور کلی، این ایراداتی که تا به اینجا گفتهایم تنها به سناریو مرتبط است.
انتخاب بازیگری به اسم گریفین گلاک برای بازی در نقش یک شخصیت منفی مخوف، اصلا و ابدا انتخاب درستی نبود. این بازیگر، نه چهرهاش به درد چنین نقشی میخورد و نه تن صدا و استیل ظاهریاش. گیب شاید بتواند با رفتارهایش یک شخصیت ترسناک به نظر برسد، اما مخاطب که ما باشیم او را چندان آدم حساب نمیکنیم! چراکه نمیتوان از بازیگری که نه ظاهرش به کار میآید و نه سن و سالش به درد بودن در نقش یک شخصیت منفی، انتظارِ یک شخصیت منفی ایدهآل را داشت. خالقین سریال که صفر تا صد سریال را طبق رمان لاک و کلید خلق نکردهاند. چه ایرادی داشت اگر با یک توجیه داستانی، داج از گیب به یک شخصیت پختهتر با استیل ظاهری بهتر منتقل میشد تا ابهت و پرستیژ بیشتری پیدا میکرد؟ در هر صورت این ایراد ظاهرا در پایان فصل دوم مرتفع میشود و میتوان شخصیت منفی بهتری را در فصل سوم ببینیم؛ حداقل شخصیتی را مشاهده کنیم که بتوانیم به او بگوییم «خفن» و «بد ذات»!
با تمام این تفاسیر، فصل دوم سریال لاک و کلید همچنان نکات مثبت متعددی دارد. اولین و مهمترین خصیصهی سریال یعنی جذابیت داستانی همچنان پای برجاست. البته اگر بتوانید از ایراداتِ سناریو که گفتهایم چشمپوشی کنید. عمارت لاک نیز همچنان رمز و رازهای زیادی دارد تا شما در فصل دوم از کشف نکات جدید و حقیقتهای جالب به وجد بیایید. همچنین در فصل دوم وقتی میفهمیم که میتوان کلیدهای جدیدتری را نیز در بطن داستان مشاهده کرد به وجد میآییم؛ چون هر کلید جدید مساوی است با تماشای یک جادوی جدید و به تبع سلسله سکانسهای فانتزی جدید و بامزه (یا شاید هم ترسناک!). لاک و کلید یک اشتباه مهم دیگری که در گذشته داشته را حل و فصل میکند.
ایرادی که به کارگردانی فصل اول وارد کرده بودیم، در فصل دوم نه تنها بهتر شده، بلکه تبدیل میشود به یک برگ برنده برای تشویق بیننده به تماشای بیشتر. دیگر از ریتمِ خستهکنندهی سریال خبری نیست. شاید شروع خوبی را در فصل دوم شاهد نبودیم، اما میتوان از ریتم جذاب و تند و تیزِ سریال در فصل دوم لذت ببریم؛ به خصوص پایان داستان که همه چیز به اوج میرسد و در نهایت هم طبق معمولِ هر سریال هیجانانگیز دیگر، با یک آرامش پیشِ از طوفان روبهرو میشویم. آرامشی که البته سریع به اتمام میرسد و بر اساس آنچه در پایانِ فصل دوم میبینیم، انتظار یک شروع طوفانی از فصل سوم سریال لاک و کلید را داریم.
فصل دوم سریال Locke And Key همچنان با قصه و فضاسازیهای گوتیک خود دلربایی میکند، اما برخی از اشکالات فیلمنامهایش پای برجاست. سریال لاک و کلید بسته به جامعه هدفی که دارد (قشر نوجوان)، در سرگرم کردنِ اکثر بینندهها موفق عمل میکند و میتوان به فصل سوم سریال خوشبین بود.
- موسیقی و المانهای صوتی
- بازی خوب اشمور در نقش دانکن
- جذابیت قابل قبول داستان
- ریتم خوب
- شخصیت مادر خانواده یعنی نینا لاک همچنان منفعل و ضعیف است
- نسنجیده و عقلانی رفتار نکردن شخصیتها از کوچک تا بزرگ
- بازیگر مربوط به شخصیت گیب، ابهت و کاریزمای کافی را برای بازی در نقش منفی ندارد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید