علاوه بر ایستراِگهای معروف سریال لوکی مثل هلیکوپتر تانوس، چکش ثور و مواردی از این قبیل که به دیگر عناوین دنیای سینمایی مارول یا حتی دنیای کمیکهای مارول اشاره داشتند، شاهد تعدادی ایستر اگ در این سریال بودیم که به حوادث یا مواردی خارج از دنیای سینمایی و کمیکهای مارول اشاره دارند. مواردی که احتمالا در طول تماشای سریال لوکی متوجه آنها نشدهاید و حالا در این مطلب میخواهیم به مرور آنها بپردازیم.
ایستراِگهای جمعآوری شده در این لیست بیش از هرچیزی نشاندهندهی این مورد مهم هستند که سازندگان سریال لوکی تا چه اندازه وقت خود را صرف پرداختن به جزئیات ریز و درشت این سریال کردهاند تا محصولی غنی و پربار از هر نظر را تولید کنند. در این برههی زمانی که طرفداران سریال لوکی برای انتشار فصل دوم این سریال لحظهشماری میکنند و مشتاقانه منتظر سر در آوردن از جزئیات مولتیورس در محصول جدید مارول یعنی سریال انیمیشنی What If هستند، بد نیست مروری داشته باشیم به جزئیاتی از سریال Loki که پای خود را فراتر از دنیای سینمایی و دنیای کمیکهای مارول گذاشتهاند و رفرنسهای متعددی را به حوادث و موارد مختلف در دنیای واقعی یا دیگر آثار سینمایی و غیرسینمایی ارائه کردهاند.
با ما همراه باشید تا به بررسی ۱۰ ایستر اگ غیر مارولی سریال لوکی بپردازیم. اگر میخواهید بیشتر با این سریال آشنا شوید، به شما پیشنهاد میکنیم که بررسی سریال Loki را در سرگرمی مطالعه نمایید.
۱۰. پروندهی D. B. Cooper
قسمت اول سریال Loki یک سورپرایز غافلگیرکنندهی ویژه برای طرفداران دنیای جرم و جنایت و علاقمند به مجرمین مرموز به همراه داشت. در قسمتی از اپیزود نخست سریال Loki وقتی که مشغول تماشای سرگذشت لوکی در برهههای زمانی زندگی او در گذشته بودیم، متوجه شدیم که مرد پشت پردهی پروندهی D. B. Cooper در واقع همین لوکی خودمان بوده است! لوکی این عملیات سرقت از هواپیما را در حقیقت به عنوان جریمهی یک شرطبندی با ثور انجام داده است.
پروندهی حل نشدهی D.B. Cooper در سال ۱۹۷۱ شکل گرفت. زمانی که یک مرد ناشناس با هویت نامعلوم، یک هواپیمای مسافربری بویینگ ۷۲۷ را در آسمان به سرقت برد و برای پس دادن آن درخواست ۲۰۰ هزار دلار پول نقد کرد. درست همانند آنچه در این بخش از اپیزود اول سریال لوکی اتفاق افتاد، D. B. Cooper پس از اینکه مقدار پول درخواست شده را دریافت کرد، با استفاده از یک چتر نجات از هواپیما بیرون پرید و تمامی اسکناسها را در آسمان رها کرد تا در هوا پخش شوند.
پس از این اقدام دی. بی. کوپر هیچوقت ماموری پلیس موفق به ردیابی او نشدند و این پرونده برای همیشه ناتمام باقی ماند. یکی از نکات جالب این قسمت از اپیزود سریال Loki، شباهت بسیار زیاد لوکی با طراحیهای صورت دی. پی. کوپر با توجه به توصیفات شاهدین است. موهای سیاه و کوتاه، عینک دودی و کت و شلوار مشکی، دقیقا لباسی بود که دی. بی. کوپر با آن به عملیات سرقت رفته بود.
۹. موسیقیای از فیلم Se7en
در قسمتی که لوکی ناامیدانه درحال پیدا کردن پاسخ سوالهایش در کتابخانهی TVA به سر میبرد، یک صدای آشنا در پشت زمینهی این سکانس به گوش میرسد که تشخیصش برای طرفداران دنیای سینما آنچنان سخت و چالش برانگیز نیست. قطعهی Orchestral Suit No. 3 in D Major از باخ شاید تنها یک قطعهی موسیقی کلاسیک معمولی و قابل احترام برای دنبال کنندگان معمولی دنیای موسیقی و سینما محسوب شود. اما برای طرفداران فیلم Se7en بدون شک یک رفرنس مستقیم است به این فیلم پرطرفدار و محبوب که گویی توانسته این قطعهی باخ را به عنوان یکی از موسیقی متنهای ارجینال خودش به ثبت برساند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید قرار گرفتن این قطعه در پشت زمینهی سکانس کتابخانه در سریال لوکی صرفا یک اشارهی ساده به موسیقی باخ در فیلم Se7en نیست. بلکه دلیلی که باعث شده آن را اشارهای مستقیم به فیلم Se7en بدانیم این است که این قطعه در این فیلم سینمایی درست در سکانسی به اجرا در میآید که شخصیتهای اصلی فیلم یعنی کاراگاه ویلیام سامرست و دیوید میلز درحال جست و جوی یک مورد خاص در یک کتابخانه هستند.
برای اطمینان بیشتر به شما در راستای این که این یک رفرنس از پیش برنامهریزی شده به فیلم Se7en بوده، بهتر است اشارهای داشته باشیم به تاییدیهی رسمی یکی از کارگردانان اصلی سریال لوکی یعنی کیت هرون (Kate Herron) که گفته بود «در اپیزود دوم سریال لوکی یک رفرنس کوچک به فیلم Se7en وجود دارد. یک سوزن کوچک که در انبار کاه رها کردهایم و مطمئنیم که قطعا طرفداران دقیق و ریزبین فیلم Se7en سریعا متوجه آن خواهند شد».
۸. تعداد زیادی نوشیدنی از دههی 90 میلادی
ظاهرا اینطور که پیداست کارکنان سازمان TVA علاقهی زیادی به نوشیدن نوشینیهای مختلف دارند و از قضا هیچوقت از یک نوشیدنی به مدت طولانی استفاده نمیکنند. چنانچه اینطور که طرفداران متوجه شدهاند، در هر یک از اپیزودهای فصل اول سریال لوکی، یک نوع متفاوت از نوشیدنیهای مختلف را شاهد هستیم که کارکنان سازمان TVA در دست دارند و از آن مینوشند. نخستین نوشیدنیای که در سریال Loki حضور به هم میرساند، نوشیدنی انرژیزای سال ۱۹۹۵ از برند PepsiCo یعنی Josta Cola است که در جریان اپیزود اول این سریال موبیوس درحال نوشیدن آن مشاهده میشود.
این موضوع درحالی اتفاق میافتد که یکی دیگر از کارکنان سازمان TVA یعنی کیسی (Casey) درحال لذت بردن از نوشیدنی آب میوهی خودش است که در سال ۱۹۹۰ به تولید رسیده. این نوشیدنی آب میوهای، نوشیدنی BoKu است که در اپیزود دوم سریال Loki مشاهده میشود. در این قسمت مشاهده کردیم که لوکی طی یک عکسالعمل سریع موجب رها شدن نوشیدنی از دست کیسی میشود.
سومین و آخرین نوشیدنی کلاسیک تولید شده در دههی ۹۰ میلادی در سریال Loki اما در دست یکی از کارکنان سازمان TVA مشاهده نشده. بلکه یکی از وارینتهای لوکی درحال نوشیدن آن مشاهده شدند. کید لوکی (Kid Loki) یا همان لوکی کودک که در حال نوشیدن Hi-C Ecto Cooler است. یک نوشیدنی که در سال ۱۹۸۹ پس از موفقیتهای بزرگ فیلم Ghostbusters تولید شده بود. بینندگانی که آشنایی گستردهای با دیگر نوشیدنیهای معروف دارند، به راحتی میتوانند نوشیدنی Slimer را در این سکانس درون یک جبعه پیدا کنند.
۷. سربازهای فیلم اورجینال Aliens
در قسمت سوم سریال Loki، لوکی و سیلوی در تلاشاند تا خود را سوار یک کشتی فضایی کنند و از سیارهای که در آن به دام افتادهاند خارج شوند. در این بین اما باید سر راه خود از دو سرباز مسلح که مسئول چک کردن بلیت مسافرین هستند، عبور کنند. پس از به پایان رسیدن این اپیزود و در جریان تیتراژ پایانی سریال اسم این دو سرباز مشخص شد. این دو سرباز با نامهای Corporal Hicks و سرباز خصوصی Hudson شناخته میشوند که در واقع شیوهی نامگذاری آنها اشارهای دارد به فیلم کلاسیک و کالت Alien که در سال ۱۹۸۶ به اکران رسیده بود.
در فیلم Alien که یکی از پرطرفدارترین آثار علمی تخیلی کلاسیک در تاریخ سینما محسوب میشود، Corporal Hicks و سرباز خصوصی Hudson به ترتیب توسط مایکل بین (Michael Beihn) و بیل پکستون (Bill Paxton) نقشآفرینی شده بودند. با اینکه این دو قرار نیست در اپیزود سوم سریال لوکی با زنومورفهای فیلم بیگانه (Alien) مواجه شوند، در مقابله با دو لوکی زیرک و باهوش سریال باز میمانند و موفق به متوقف کردن آنها نمیشوند. لوکی و سیلوی به راحتی با تغییر شکل بدون ایجاد هیچگونه درگیری و تیراندازی، از کنار آنها عبور میکنند.
۶. موهای لیدی سیف
پس از اینکه موبیوس لوکی را در درون یک لوپ زمانی زندانی کرد، شاهد حضور یک کاراکتر قدیمی از دنیای سینمایی مارول بودیم که حسابی طرفداران قدیمی این سری فیلمها را به وجد آورد. لیدی سیف (Lady Sif) کاراکتری بود که موبیوس به عنوان یک شکنجهگر در این لوپ زمانی قرار داده بود تا مدام به خاطر بریده شدن موهایش، لوکی را تنبیه کند و به او ناسزا بگوید. هربار که لیدی سیف از اتاق خارج میشد، به لطف لوپ زمانیای که موبیوس ایجاد کرده بود، مجددا از سمت دیگر اتاق وارد میشد و دوباره همان حرفها و کارها را تکرار میکرد. شاید جالب باشد که بدانید این روایت کوتاه به طور مستقیم از دل اساطیر نورس بیرون آمده است.
در داستانهای اساطیر نورس آوردهاند که لوکی یک طلسم را روی سیف اجرا میکند که او را به خوابی عمیق فرو میبرد. زمانی که سیف در خوابی عمیق فرو رفته است، لوکی کاملا شرورانه به سراغ او میرود و موهایش را قیچی میکند. نویسندگان سریال لوکی به شکلی بسیار زیرکانه و هوشمندانه، این روایت باستانی که از دل اساطیر نورس بیرون آمده را بسیار مختصر و مفید در سریال خود جای دادهاند. پس تا اینجای که فهمیدیم که ایدهی سرزنش شدن لوکی توسط لیدی سیف به خاطر بریدن موهایش صرفا ایدهی نویسندگان سریال لوکی نیست و از روی اساطیر نورس روایت شده و قدمت بسیار زیادی دارد.
۵. گنجینهی جزیرهی Oak
در طول قسمت پنجم سریال Loki وقتی که به TVA برمیگردیم، روی یکی از مانیتورهای موجود در این اداره تصویری از یک جزیره به نمایش در آمده بود که روی آن نوشته بود «جزیرهی Oak، نوا اسکوتیا». این جزیره در حقیقت اشاره به یک جزیرهی واقعی در نزدیکی سوال جنوبی کانادا دارد که در طول سالها همیشه مورد توجه علاقهمندان به رمز و رازها تاریخی قرار گرفته است. جزیرهای که در دنیای واقعی نیز رازهای زیادی را در خود جای داده و مدارک بسیار قدیمی خبر از آن میدهند که در این جزیره گنجینههای بسیار با ارزشی پنهان شدهاند.
نشانههایی در سرتاسر این جزیره وجود دارند که نشان میدهند افراد زیادی از سال ۱۷۰۰ میلادی برای پیدا کردن گنجینههای مخفی شده در این جزیره به آنجا رفتهاند و از طرفی هم روایتهای محلی حاکی از آناند که گنجینههای پنهان شده در این جزیره در طول این چندسال همچنان پنهان باقی ماندهاند و کسی موفق به پیدا کردن آنها نشده. در هر صورت حتی اگر در دنیای واقعی هم گنجینهای در این جزیره موجود نباشد، جزیرهی Oak در دنیای سینمایی مارول از اهمیت بالایی برخوردار است و ظاهرا TVA نیز وقایع آن را مانیتور میکند.
۴. کتاب The Mystery And Lore Of Monsters
درحالی که واریانتهای لوکی در طول فصل یک این سریال مدام درحال نوشیدن Roxxiwine در مخفیگاه به هم ریختهی خود در Void به چشم میخورند، در قسمتی از سکانسهای مربوط به این مخفیگاه که در قسمت پنجم جریان پیدا میکند، یک کتاب در کنار استخر لوکی تمساح دیده میشوند: «The Mystery and Lore of Monsters نوشته شده توسط C.J.S. Thompson ».
این کتاب اصالتا نخستین بار در سال ۱۹۳۰ به چاپ رسیده است. این کتاب در کلیت خود به جزئیات جانوران اسطورهای شکلی مثل پریها، دورفها و غولها میپردازد. این کتاب با درونمایهی اصلی خود سعی در انتقال این پیام دارد که هیولاها واقعا چگونه به نظر میرسند و به چه شکلی زندگی میکنند. این کتاب سعی دارد واقعیت هیولاها را برای مخاطب بازگو کند. یک هیولا میتواند یک عضو ساده از یک جامعه باشد که نمیتواند ماهیت خوب و واقعی خود را به مردم نشان دهد و به همین خاطر از سوی آنها به اشتباه بد قضاوت میشود.
این موضوع تا حد زیادی با سکانسی که واریانتهای لوکی کنار هم نشستهاند و درحال خوردن نوشیدنی از خاطرات خود در زندگیهای پیشین خود میگویند مطابقت دارد. اغلب لوکیها انسانهای خیرخواه و نوعدوستی هستند که به خاطر محیط زندگی خود اشتباها بد قضاوت شدهاند و مردم اسم هیولا را برای آنها انتخاب کردهاند.
۳. بازی آرکید Polybius
در قسمت پنجم سریال Loki وقتی که واریانتهای لوکی در مخفیگاه خود در Void شروع به مبارزه با یکدیگر میکنند، در یکی از سکانسهای این نبرد به خوبی میتوان یک دستگاه بازی آرکید را مشاهده کرد که روی آن لیبل Polybius به چشم میخورد. بازی آرکید Plybius یکی از جنجالیترین دستگاههای بازی آرکید است که در اوایل دههی ۲۰۰۰ میلادی در شهر بازیها در دسترس علاقمندان به بازیهای آؤکید قرار گرفته بود.
گفته میشود این دستگاه بازی پس از تولید تنها در حوالی مناطق Oregon قرار گرفته بود و در واقع یک آزمایش دولتی بود که متاسفانه به طرز وحشتناکی اشتباه انجام شد. طبق این شواهد که به طور رسمی نیز به انتشار رسیدهاند، کسانی که این بازی را تجربه کردهاند خیلی زود به طرز شگفتانگیزی به آن معتاد شدهاند و پس از مدتی نیز شروع به توهم زدن کردهاند و چیزهایی را میدیدهاند که وجود خارجی ندارند.
عجیب بودن پروندهی حواشی مربوط به این دستگاه بازی با اینکه بسیار غیرقابل باور به نظر میرسید، سبب به وجود آمدن شایعات و افسانههای زیادی هم شد. یکی از همین افسانهها میگویند که مردان سیاهپوش (از فیلم Men In Black) نیز به آن مراجعه و از آن اطلاعات متعددی را به ثبت رساندهاند.
پس با وجود اینهمه حاشیهی عجیب و غریب منباب این دستگاه بازی آرکید به نام Polybius باعث شده تا شاهد حضور آن در حضور آن در Void باشیم. اینطور که از حضور این دستگاه در Void پیداست، ظاهرا دستگاه بازی Plybius نیز رویداد نکسوس مختص به خود را داشته و پس از دستگیری توسط TVA نیز شرایط prun شدن (به خاکستر تبدیل شدن توسط سلاحهای سربازان TVA که شخص خاکستر شده را به مکانی به نام Void منتقل میکند) خود را مهیا کرده است.
۲. آزمایش فیلادلفیا
در اپیزود پنجم سریال Loki وقتی واریانتهای لوکی تصمیم میگیرند با پیروی از یک نقشهی نه چندان هوشمندانه راه خود را برای بیرون رفتن از Void با از میان برداشتن Alioth، باز کنند. شاهد prune شدن یک کشتی نظامی بزرگ با تمام سرنشینانش هستیم که به محض فرود آمدن در Void هیولای نگهبان این مکان یعنی Alioth آن را با تمام سرنشینانش نابود میکند. اما دلیل prune شدن یک کشتی با تمام خدمهاش چیست؟
در سال ۱۹۴۳ اخباری مربوط به همکاری سازمانی به نام USS Eldridge با نیروهای نظامی آمریکا منتشر شدند که جزئیات آنها خبر از یک آزمایش بزرگ به نام «آزمایش فیلادلفیا» (Philadelphia Experiment) میدادند. بر اساس اخبار ضد و نقیضی که از این آزمایش عجیب و غریب منتشر شدند، نیروهای نظامی آمریکا درحال آزمایش کردن یک دستگاه جدید بودند که به گفتهی آنها قدرت نامرئی کردن کشتی با تمام خدمهاش را داشت.
این حقیقت که سریال لوکی حواشی مربوط به این کشتی را به عنوان یک ایستراگ کوچک در قسمت پنجم به تصویر کشیده، نشان از تمرکز بسیار بالای سازندگان سریال روی قرار دادن ایستراگهای جذاب و غافلگیرکننده در سریال لوکی دارد. اینطور که پیداست در دنیای سینمایی مارول، پروژهی نامرئی کردن کشتی با موفقیت به سرانجام رسیده اما نگهبانان خط زمانی مقدس ترجیح دادهاند که انسان به این زودیها موفق به کسب همچین قدرتی نشود و به طور کامل آن را از خط زمانیاش حذف کردهاند.
۱. دیالوگهای مشهور سریال لوکی
در جریان اینتروی بسیار جذاب قسمت ششم سریال Loki شاهد یک میکس صوتی بسیار جذاب از خاطرهانگیزترین دیالوگهای دنیای سینمایی مارول بودیم که شامل چندین جملهی مشهور از ابرقهرمانان مارول در این دنیای سینمایی میشد. نکتهای که در رابطه با دیالوگهای موجود در این اینترو حائز اهمیت جلوه میکند این است که این دیالوگها فقط به جملات مشهور ابرقهرمانان دنیای سینمایی مارول محدود نشده و جملاتی هم از آدمهای معروف در خارج از این دنیای سینمایی نیز در آن قرار گرفتهاند.
این جملات معروف از بعضی شخصیتهای فرهیخته و معروف در دنیای واقعی برگرفته شدهاند. اشخاص مشهوری مثل گرتا تاندبرگ و نیل آرمسترانگ. دوتا از خاطرهانگیزترین دیالوگهای این بخش شامل جملهی معروف آرمسترانگ یعنی «یک قدم کوچک برای انسان» و «من به پا خواهم خواست» از مایا آنجلو میشوند که بسیاری از بینندگان این سریال به راحتی میتوانند با کمی دقت متوجه آنها شوند. این میکس صوتی از اشخاص مشهور دنیای واقعی در کنار ابرقهرمانان دنیای سنیمایی مارول ثابت میکند که مهمترین اشخاص روی زمین در طول تاریخ نیز در کنار ابرقهرمانان مهم زمین همیشه در خط زمانی مقدس وجود دارند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید