فیلم مرد بازنده به کارگردانی محمد حسین مهدویان در چهلمین جشنواره فیلم فجر اکران شد. اثری معمایی با بازی جواد عزتی و رعنا آزادیور که ادامهی رود شکستهای مهدویان در فیلمسازی پس از شیشلیک است.
فیلم مرد بازنده نه یک فیلم نوآر، هر چند برخی از عناصر فرمی و بصری نوآر را به عاریه گرفته، و نه یک نقد سیاسی نسبت به سیستم است. تمام مضمون و پلانهای مهم فیلم حرکت بر خلاف جریان قهرمان را تاکید میکنند، اما فیلم اصلا در نقد سیاسی موفق نیست.
فیلم مرد بازنده نه یک فیلم نوآر، هر چند برخی از عناصر فرمی و بصری نوآر را به عاریه گرفته، و نه یک نقد سیاسی نسبت به سیستم است
نمادها، خرده پیرنگها و پیچشهای الکی داستان چنان از پس آن بیرون زدهاند که در جایگاهشان در فیلم مشخص نیست. ساده انگاریهایی چنین سطحی در حد دندان درد داشتن شخصیت اصلی، که یک موقعیت درونی در راستای موقعیت بیرونی است – پخش و فراگیر شدن فساد – چه پیامی جز کارنابلدی نویسندگان در خود دارد. سکانسهای اضافه و پرگوییهای قصه چه؟ مهدویان چند فیلم باید بسازد تا باور کنیم فیلمساز بدی است؟
مرد بازنده تلاش میکند یک شخصیت کنشمند و ضد جریان بسازد، کسی که خود محصول همین سیستم اما به یکباره بر ضد آن دست به کار میشود
به نظر میرسد فیلمساز ما حالا که دیگر بهرههای خودش را از بازی در زمین سازمانها و بودجههای حکومتی گرفته میخواهد دل آن طرفیها را نیز بدست آورد و ژست اپوزوسیون بگیرد. در فیلم مرد بازنده نیز غیر از روایت فساد پسر یکی از وزیران، مهدویان دست به دامان معجونی از شکاف نسلها، مهاجرت و نگاههای غیر سینمایی میشود که انگار برای کمک به بازسازی این ژست است و نه پیش برد قصه.
به تبع رویکردهای مهدویان، داستان هم دائم از خط بیرون میزند و نمیتواند مسئله بسازد. مرد بازنده تلاش میکند یک شخصیت کنشمند و ضد جریان بسازد، کسی که خود محصول همین سیستم اما به یکباره بر ضد آن دست به کار میشود و از همه چیزش نیز میگذرد. در این بین داستان در دل اتفاقات سیاسی میافتد و بعد مخلوط شدن این قصهی معمایی با جریان خانوادگی کارآگاه ما باعث میشود نه داستان اصلی درست پرداخت و بعد حل شود و نه داستان خانوادگی.
داستان مرد بازنده به نظر میرسد یک اعتراض سطحی دیگر نسبت به آقازادگی و رانت طبقهبندی شدهی دستگاههای حکومتی است اما مهدویان حتی از این هم عقب میکشد و در انتها موضوع را به یک رابطهی عاشقانه ناسازگار تقلیل میدهد. متهمانی که در راس فساد قرار دارند تبرئه میشوند و در سکانس نهایی پس از آنکه کارآگاه مثلا تیزهوش ما، قاتل را پیدا میکند او را تحویل نداده و فراری میدهد تا پرونده باز بماند بلکه دست فسادگرهای بالادستی باز شود، توسط بابک کریمی، که او هم مثلا جزو دستهای پشت پرده است، گوشمالی شده و در بزرگراه ول میشود تا حرکت خلاف جریان خودش را ادامه دهد.
مرد بازنده حتی در کارگردانی هم ضعفهای جدی دارد. سکانسهای درون ماشین همگی بد هستند. مهدویان دوباره به فرم مستندگونه و دوربین روی دست خود برگشته و قاب را نمیتواند درست مدیریت کند. جواد عزتی هم حتی در این فیلم خوب نیست. بازی یک نقش با اخلاف سنی ۲۰ سال کار سختی بوده که عزتی به درستی از پسش برنمیاده. با تمام اینها به خاطر نمک ذاتی و برخی حرکات دلپذیر بازی جواد عزتی توی ذوق نمیزند.
فیلم مرد بازنده نه یک فیلم نوآر است و نه یک نقد سیاسی محکم. یک اثر معمایی/ جنایی بیروح و آشفته که سعی میکند قهرمانش را در مسیر اتفاقات سربلند بیرون آورد اما نتیجهاش چیزی جز باختن فیلم و فیلمساز نیست.
- بازی دلنشین جواد عزتی
- کارگردانی و دکوپاژهای بد
- نداشتن خط داستانی یکدست و سالم
- دست اندازی به اتفاقات سیاسی بدون نتیجهگیری یا نقد مناسب
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید