زنده بودن با زندگی کردن بسیار متفاوت است. شاید تعریف زندگی برای هر یک از ما با دیگری بسیار متفاوت باشد، اما فیلم Marriage Story یا «داستان ازدواج» از «نوآ بامباک»، تصویری از زندگی ارائه میکند که ما همگی آن را لمس کرده و درک میکنیم.
انسان در قرن ۲۱ آنقدر غرق در تفکرهای علمی، سیاسی و فلسفی خود شده که گاهی اوقات بدیهیترین نکات را از یاد میبرد؛ نکاتی همچون اهمیت زندگی کردن. شاید به همین دلیل است که برخی قصههای ساده و کوتاه، مانند یک تلنگر ما را از خواب بیدار کرده و پیام آنها خیلی عمیق بر قلبمان مینشیند. «داستان ازدواج» یکی از همین قصههاست که توسط نوآ بامباک، کارگردان مستقل آمریکایی روایت میشود. همانطور که از نام فیلم هم پیداست، بینندگان در این اثر در جریان ماجراهای یک زوج جوان و فرایند جدایی آنها از یکدیگر قرار میگیرند. «نیکول» (با بازی اسکارلت یوهانسون) و «چارلی» (با بازی آدام درایور) زوج هنرمندی هستند و از همان اولین سکانس فیلم، با آنها در مسیر طلاق همراه میشویم. دلایل این جدایی و عوامل هدایت کنندهی آن، در طول دو ساعت زمان فیلم برای ما روشن شده و در کنار آن، ما را با شخصیت و خصوصیات اخلاقی نیکول و چارلی آشنا میکند.
فاصلهی ایجاد شده در زندگی نیکول و چارلی نه مانند «آقا و خانم اسمیت» (Mr. & Mrs. Smith) با قهرمان بازی و کارهای محیرالعقول همراه است و نه مانند «چشمان کاملا بسته» (Eyes Wide Shut) به رمز و رازهای ایدئولوژیک و فلسفی در باب غرایز بشری میپردازد. این جدایی از جنس زندگی من و شماست. از جنس دغدغههای انسانهای عادی که با تمام وجود سعی دارند تا به آرامش و خوشبختی برسند. «خوشبختی و آرامش» در این فیلم از آن نوع خوشبختی و آرامشی نیست که «همشهری کین» (Citizen Kane) و «راننده تاکسی» (Taxi Driver) به دنبال آن هستند؛ اینجا همه چیز تنها در داشتن یک زندگی ساده، دوست داشتن و دوست داشته شدن خلاصه میشود. با این حال، روایت داستانی و شخصیتپردازی تدریجی فیلم Marriage Story، مانع از خستگی بیننده شده و در عین حال نوعی ارتباط احساسی میان او و زوج جوان قصه ایجاد میکند؛ گویی ما هم مانند یکی از دوستان یا اعضای خانوادهی نیکول و چارلی، در پستی و بلندیهای زندگی آنها شریک هستیم
بازیگران فیلم Marriage Story توانستهاند تا نقش خود را به شکلی طبیعی، باورپذیر و مهمتر از همه، بدون اغراق و بزرگنمایی ایفا کنند
انگیزههای نیکول و چارلی برای جدایی آنقدر ساده و ملموس است که هرکسی میتواند به نوعی با آن ارتباط برقرار کرده و درکش کند، اما نباید واژهی «ساده» را در این فیلم با کلمهی «معمولی» یا «پیش پا افتاده» مترادف دانست. هرچند که داستان این فیلم و شخصیتهای آن اصلا لابهلای نمادها و شعارهای فلسفی در نقد زندگی مدرن و… پنهان نشدهاند و ظاهری ساده دارند، اما لحظه به لحظهی فیلم Marriage Story سرشار از ظرافتهای هنری و خلاقانه است. نوآ بامباک در جای جای این فیلم، با یک اشاره، یک نگاه یا حتی یک چرخش دوربین سعی میکند تا احساسات و اندیشههای درونی شخصیتهای داستان را در نهایت ایجاز به مخاطب انتقال دهد. همین امر باعث شده تا فیلم Marriage Story در عین سادگی نیازمند دقت و توجه فراوان باشد. بخش قابل توجهی از ارتباطات و تعاملات شخصیتها در دل همین اشارات و حرکات غیرمستقیم قرار میگیرند؛ عنصری که عمق قابل تاملی به اثر بخشیده است. در فیلم داستان ازدواج، درست مثل دنیای واقعی، مفاهیم عمیقی مثل عشق، غم و شادی تنها در کلام خلاصه نمیشوند و شخصیتها با نگاه و حتی سکوت خود تعاملهای انسانی را بروز میدهند، آن هم به گونهای که بیننده به عنوان یک انسان و با تکیه بر تجربیات مشابه در طول زندگی میتواند این تعاملات را درک کند. لازم به ذکر است که این شخصیتپردازی بهیادماندنی تنها به چارلی و نیکول محدود نمیشود. تقریبا تمامی افرادی که در فیلم Marriage Story بیشتر از یک سکانس جلوی دوربین قرار میگیرند، به نوعی داستان، شخصیت و گذشتهی پرفراز و نشیب خود را دارند؛ از خواهر نیکول گرفته تا وکیل چارلی. در یک کلام، فیلم Marriage Story در واقع دردسرهای یک «خانواده» را روایت میکند. خانوادهای که ما هم عضوی از آن میشویم و میتوانیم تا مدتها پس از پایان فیلم، خاطرههای مختلفی از اعضای آن را به یاد بیاوریم. چنین شخصیتپردازی طبیعی و عمیقی در یک اثر هنری، بسیار نادر و قابل تحسین است.
فیلم Marriage Story صحنهی درخشش آدام درایور است. این بازیگر جوان که پیش از این هم در صحنهی تئاتر، تلویزیون و سینما نقشآفرینیهای قابل توجهی داشته، از سوی عموم بیشتر برای حضور در مجموعهی «جنگ ستارگان» شناخته میشود. او پیشتر هم نشان داده که توانایی بازی در نقشهای متفاوت را دارد و سال گذشته با بازی در فیلم تحسین شدهی «بلکککلنزمن» (BlacKkKlansman) کاندید دریافت جایزهی اسکار شد. او با بازی در نقش چارلی، نه تنها آرامش و صبر یک هنرمند را به تصویر میکشد، بلکه خشم، ناراحتی و اندوه خود به عنوان یک انسان را هم به زیبایی تمام به بینندگان انتقال میدهد. تنوع احساسات و شرایطی که چارلی در فرآیند طلاق تجربه میکند، به خوبی نشان میدهد که درایور صرفا یک بازیگر معمولی آثار اکشن و عامهپسند نیست. او در این فیلم گاهی از شدت عصبانیت همه چیز را نابود کرده و گاهی بغض فروخوردهی خود را با مشقت از نظر تنها فرزند خود پنهان میکند. البته نمیتوان نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون را هم در این فیلم نادیده گرفت. جوهانسون پیش از این پروژه، با بازی در فیلم «دختری با گوشوارهی مروارید» (Girl with a Pearl Earring) توانایی هنری خود را در فیلمهای درام و عاشقانه به نمایش گذاشته و بازی در نقش نیکول هم به نوعی بازگشت موفقیتآمیز او به این ژانر، آن هم پس از سالها حضور در آثار اکشن و ابرقهرمانی است. هرچند که جوهانسون نسبت به همبازی خود درایور، زمان کمتری را در برابر دوربین به نقشآفرینی میپردازد اما او هم به خوبی از پس نشان دادن سختیهای مادر بودن و در عین حال به دنبال رویاهای خود رفتن برآمده است. به طور کلی، بازیگران فیلم Marriage Story توانستهاند تا نقش خود را به شکلی طبیعی، باورپذیر و مهمتر از همه بدون اغراق و بزرگنمایی ایفا کرده و داستان ازدواج را به اثری ماندگار تبدیل کنند.
آدام درایور به خوبی احساسات متناقض خود در طول فیلم را به نمایش گذاشته است
بامباک در قامت یک نویسنده، از پس پرداخت شخصیتها و روایت داستانی مناسب به خوبی برآمده و به عنوان کارگردان، نماهای خود را با دقتی قابل تامل انتخاب میکند
فیلم داستان ازدواج از کیفیت فنی و هنری مناسبی در تمامی بخشها برخوردار است، اما بزرگترین ستارهی این اثر و مهمترین عامل موفقیت آن، کسی نیست جز نوآ بامباک؛ فردی که در قامت نویسنده و کارگردان، داستانی را از دلِ خودش روایت میکند و شاید به همین دلیل است که این قصه به زیبایی بر دل مخاطب هم مینشیند. ماجرای جدایی چارلی و نیکول، چیزی شبیه به داستان جدایی پدر و مادر بامباک در دورانی کودکی اوست: مرد و زنی که یکی در «نیویورک» ساکن شده و دیگری در «لس آنجلس». این اولین باری نیست که بامباک به ماجرای جدایی والدین خود میپردازد. او پیش از این هم در فیلم «ماهی مرکب و نهنگ» (The Squid and the Whale)، محصول سال ۲۰۰۵ میلادی، به مسئلهی جدایی والدین از نگاه بچههای طلاق پرداخته بود. حالا پس از گذشت ۱۴ سال، آن بچهها بزرگ شدهاند و نگاه بامباک به این مسئله هم به بلوغ رسیده و در داستان ازدواج سختیهای طلاق را از نگاه یک زوج تجربه میکنیم. ممکن است در نگاه اول، فیلم Marriage Story به جانبداری از مردان و تخریب زنان متهم شود؛ زیرا این نیکول است که در ابتدای فیلم جلسهی مشاوره را با بیادبی ترک میکند اما فیلمنامهی بامباک به خوبی از پس رعایت یک تعادل نسبی برآمده است. به این علت که ما با روایت تدریجی داستان متوجه میشویم که چارلی هم به نوبهی خود، اشتباههای ریز و درشتی انجام داده است. از طرفی دیگر، بامباک سعی میکند با تکیه بر فیلمنامهی قوی و مونولوگهای بهیادماندنی شخصیتها، بٌتی را که از «مادران همیشه فداکار» و «پدران همیشه غایب» در ذهن جوامع به قول خودش «یهودی–مسیحی» وجود دارد، شکسته و نشان دهد که زن هم میتواند اشتباه کند یا همه چیز را به نابودی بکشاند. در واقع نگاه بامباک به زن، نگاهی انسانی است و نباید با جانبداری و تحقیر اشتباه گرفته شود.
بامباک در بخش کارگردانی هم قدرتمند ظاهر میشود. بهتر است به این نکته اشاره کنیم که قد آدام درایور نزدیک به ۳۰ سانتیمتر از اسکارلت جوهانسون بلندتر است و از آنجایی که این دو شخصیت بخش عمدهای از فیلم را در کنار یکدیگر به ایفای نقش میپردازند، بامباک باید این اختلاف قد را به گونهای مدیریت میکرد که به کیفیت روایی اثر لطمه وارد نکند. او نه تنها با تکیه بر کادربندی مناسب دوربین، به خوبی از پس انجام این کار برآمده، بلکه با استفاده از نماهای مناسب هنگام ضبط (خصوصا ﻧﻤﺎﯼ ﻣﺘﻮﺳﻂ)، توازن قدرت میان این دو شخصیت را حفظ کرده و از برتر نشان دادن چارلی یا نیکول در مشاجرات و گفتگوهای میان این دو شخصیت اجتناب کرده است. بامباک در قامت یک نویسنده، از پس پرداخت شخصیتها و روایت داستانی مناسب به خوبی برآمده و به عنوان کارگردان، نماهای خود را با دقتی مثال زدنی انتخاب کرده و بازیگران را به خوبی در صحنه مدیریت میکند.
از «آلبرت اینشتاین» نقل شده که دانشمند واقعی کسی است که بتواند دانش خود را به فرودستترین اقشار جامعه هم انتقال دهد. فیلم داستان ازدواج چنین کاری را در عرصهی هنر انجام میدهد و اگر این گفتهی اینشتاین را بتوانیم به باب هنر هم تعمیم دهیم، میتوان نوآ بامباک را یک هنرمند واقعی نامید. فیلم Marriage Story مانند دریایی است که هر بینندهای با توجه به نیازها و اندیشههای خود میتواند از دل آن معنی و مفهوم خاصی را شکار کند. تعاریف متفاوتی برای هنر ارائه شده: افلاطون هنر را «بازسازی واقعیات» میخواند و فرهنگ لغات آکسفورد آن را «حاصل خلاقیت و خیالپردازی انسان». با این همه تعریف هنر را از هر منبعی که انتخاب کنیم، فیلم داستان ازدواج به طور حتم جزو آثار هنری ارزشمند طبقهبندی خواهد شد. این اثر به خوبی نشان میدهد که چطور اشتباههایمان مانند یک گلولهی برف، در مسیر سراشیبیهای زندگی، به یک بهمن غیرقابل کنترل تبدیل میشود. فیلم داستان ازدواج، درست مانند ترانهای که چارلی در انتهای فیلم میخواند، نبرد حماسی انسان با مصائبی همچون تنهایی و دشواری عاشق بودن را روایت میکند.
- نقشآفرینی پر احساس آدام درایور
- شخصیتپردازی زیبای اثر به شکلی که هر کدام از شخصیتهای فیلم، خرده داستانهای خودشان را دارند
- روایت داستانی پرمغز و قابل تامل به زبانی ساده و گویا
- عملکرد بسیار خوب نوآ بامباک در قامت نویسنده و کارگردان
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید