بررسی و موشکافی فصل دوم سریال What If
بازگشت واچر و داستانهای مولتیورسی جذابش!!
بهدنبال پخش قسمت پایانی و اتمام ماراتون ۹ روزه مارول، تصمیم داریم در ادامه مطلب به بررسی نکات و موشکافی فصل دوم سریال What If بپردازیم.
اقتباس تلویزیونی What If که اولین قدم استودیو مارول در عرضه انیمیشن محسوب میشود، با الهام از مجموعه کمیک بزرگ و محبوبی با همین نام ساخته شده و درست مثل کمیکها، با تغییر دادن بخش کوچکی از داستانهای پیشین دنیای سینمایی مارول، سناریوهای جذاب، هیجان انگیز و غیرقابل پیش بینی جدیدی را به تصویر میکشد. هر قسمت این سریال توسط شخصیت واچر با صداپیشگی جفری رایت (Jeffrey Wright) روایت شده و بازگشت بسیاری از چهرههای آشنا از جمله بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch) در نقش دکتر استرنج، هیلی آتول (Hayley Atwell) در نقش پگی کارتر، چادویک بوزمن (Chadwick Boseman) فقید در نقش تچالا، مایکل بی جردن (Michael B. Jordan) در نقش کیل مانگر، کریس همسورث (Chris Hemsworth) در نقش ثور، کیت بلانشت (Cate Blanchett) در نقش هلا و خیلی ستارههای مطرح دیگر را شامل میشود.
خوشبختانه واکنش مثبت منتقدان و رضایت مخاطبان از داستان، شخصیتپردازی، انیمیشن و صداگذاریها به قدری خوب بوده که استودیو مارول تصمیم گرفته با تمدید کردن سریال برای فصل سوم، همچنان به روایت داستانهای مولتیورسی ادامه بدهد. حالا با توجه به اینکه دفتر فصل دوم بسته شده، زمان آن فرا رسیده تا به بررسی تمامی ایستراگ و نکات پنهان قسمتهای آن بپردازیم.
موشکافی فصل دوم سریال What If
قسمت اول: What If Nebula Joined The Nova Corps
به دنیای نوآر سایبرپانکی مارول خوش آمدید!!
قسمت اول فصل دوم فضایی نوآر و بهشدت دارک داشت که برای اولین بار در دنیای سینمایی مارول شاهدش بودیم. چیزی که حال و هوای نوآر قسمت اول را جذاب میکند، تلفیش با فضای مدرن و سایبرپانکی سیاره زاندار (سیارهای معروف از کمیکهای مارول که نگهبانان کهکشان از آن در برابر رونان دفاع کردند) است که تا حدودی یادآور سری فیلمهای محبوب Blade Runner است. ابرشرور اصلی این قسمت رونان بود که ابتدا با اولین فیلم سهگانه نگهبانان کهکشان جیمز گان (James Gunn) به دنیای سینمایی مارول معرفی شد. برخلاف اتفاقات رخ داده در داستان اصلی، رونان موفق شده بود سنگ قدرت را بدست بیاورد و بوسیله آن تانوس و گامورا را نابود کند. این تغییر کوچک اما اساسی در داستان باعث شد تا نبیولا با ارتش نوا (Nova Corps) آشنا شود و در مسیری کاملا متفاوت قدم بگذارد.
از فضای دارک قسمت اول و شخصیتپردازی جذاب نبیولا که بگذریم، میرسیم به سوالی مهم؛ چرا خبری از استارلرد و راکت نبود؟ مگر قسمت اول برگرفته از آرک نگهبانان کهکشان نیست؟ بله اما دلیل غیبت آنها کاملا منطقی و قابل درک است، زیرا وجود استارلرد و راکت میتوانست تمامی توجه و نگاهها را از روی نبیولا بردارد و به شخصیتپردازی بینظیر او آسیب بزند. البته خالی از لطف نبود اگر حضور افتخاری کوتاهی مانند درکس و گروت داشتند.
قسمت دوم: What If Peter Quill Attacked Earth’s Mightiest Heroes
با انتقام جویان دهه ۱۹۸۰ آشنا شوید!!
قسمت دوم روایتگر داستانی است که در آن یاندو ماموریت خود را با موفقیت به پایان میرساند و پیتر کوییل جوان را به ایگو، پدر واقعیش با صداپیشگی کرت راسل (Kurt Russell) تحویل میدهد. این تغییر باعث میشود تا پیتر از همان ابتدا تحت سلطه ایگو قرار بگیرد و به معنای واقعی کلمه به سلاحی مرگبار و تهدیدی خطرناک تبدیل شود. در سکانس ابتدایی پیتر کوییل همان لباسی را پوشیده که در اولین فیلم نگهبانان کهکشان جیمز گان به تن داشت. وقتی پیتر به دستور پدرش به زمین حمله میکند، سفینهاش جلوی ایستگاه بزرگ مرکزی شهر نیویورک سقوط میکند که اشاره به نبرد نیویورک و حمله چیتاریها در اولین فیلم انتقام جویان دارد. سپس پگی کارتر و هاوارد استارک مسن را میبینیم که یادآور سکانس آغازین فیلم مرد مورچهای است. در همان سکانس هاوارد این جمله All That We Are The World Garbage doesn’t really play outside of MTV را میگوید که اشاره به آهنگ معروف We Are The World دارد.
سازمان شیلد از هنک پیم با صداپیشگی مایکل داگلاس (Michael Douglas) دعوت میکند که با شکلگیری گروه انتقام جویان به تهدید پیتر کوییل جوان خاتمه بدهند. او ابتدا مخالفت میکند، چون اگر بهخاطر داشته باشید در سکانس آغازین فیلم مرد مورچهای با هاوارد بهخاطر استفاده مخفیانه شیلد از فرمول مخصوص ذرات پیم (سرمی که به کوچک شدن مرد مورچهای کمک میکند) دعوا کرده بود. بازگشت شخصیت بیل فاستر با صداپیشگی لارنس فیشبرن (Laurence Fishburne) و سرباز زمستان با صداپیشگی سباستین استن (Sebastian Stan) هم از دیگر ایستراگهایی بود که توجه طرفداران را حسابی به خود جلب کرده بود.
قسمت سوم: What If Happy Hogan Saved Christmas
بهترین ادای احترام به فیلم محبوب جان سخت!!
قسمت سوم روایتگر داستانی است که در آن جاستین همر به برج انتقام جویان حمله میکند تا به نمونه خون رادیو اکتیو بروس بنر دست پیدا کند. اینجاست که هپی هوگان با صداپیشگی جان فاورو (Jon Favreau) وارد عمل میشود تا از عملی شدن نقشههای شوم همر جلوگیری کند. در ابتدا باید به بار معروف برج انتقام جویان اشاره کنیم که جاستین همر در سکانس آغازین مشغول قدم زدن در آن است. این بار همان باری است که در فیلم Avengers: Age of Ultron قبل از حمله اولتران دیده بودیم. بدون شک یکی از بهترین اتفاقات قسمت سوم، بازگشت شخصیت ماریا هیل با صداپیشگی کوبی اسمالدرز (Cobie Smulders) بود، زیرا بهلطف نویسندگان اقتباس لایو اکشن تهاجم مخفی دیگر هیچوقت نمیتوانیم او را در دنیای سینمایی مارول ببینیم.
شایان ذکر است که وقایع قسمت سوم بین دو فیلم Iron Man 3 و Avengers: Age of Ultron جریان دارد، زیرا برج انتقام جویان هنوز فروخته نشده و وقتی همر به برج حمله میکند با ارتش آیرون لیجن (Iron Legion) تونی استارک مواجه میشود. از رفرنسهای مارولی که بگذریم، میرسیم به بهترین رفرنس قسمت سوم، یعنی فیلم محبوب جان سخت. از بردن نام جان مککلین (John McClane) گرفته تا خزیدن هپی هوگان در کانال کولر، قسمت سوم اشارات بسیار زیادی به فیلم جان سخت دارد که برخی از آن بهعنوان یک فیلم کریسمسی یاد میکنند. در آخر هم باید به خون رادیو اکتیو هالک اشاره کنیم که در کمیکها توسط نورمن آزبورن برای مقابله با رد هالک ساخته شده بود. جالب است بدانید که هالک بنفش در کمیکها توانایی گرفتن قدرت انتقام جویان را دارد، چیزی که متاسفانه در فصل دوم سریال What If ندیدیم.
قسمت چهارم: What If Iron Man Crashed Into the Grandmaster
بهترین انتقامجو و شخصیت دنیای سینمایی مارول بازگشته!!
قسمت چهارم بدون شک یکی از بزرگترین قسمتهای فصل دوم است، چراکه تماما روی مرد آهنی متمرکز میشود. تونی استارک قبلا حضور افتخاری متعددی در فصل اول داشت اما بنا به دلایلی نامشخص هربار کشته میشد. خوشبختانه نویسندگان اینبار برنامههای بهتری برای تونی استارک داشتند و با تغییر دادن داستان فیلم Thor: Ragnarok، تونی استارک را سر راه گرند مستر با صداپیشگی جف گلدبلوم (Jeff Goldblum) قرار دادند. برخلاف خط زمانی اصلی (زمین ۶۱۶)، تونی بعد از نابودی ارتش چیتاری در انتهای فیلم The Avengers نمیتواند به زمین برگردد و خیلی تصادفی سر از سیاره ساکار درمیآورد. این قسمت ایستراگهای چندان زیادی ندارد، اما بهترین لحظهاش زمانی است که زره جدید تونی به ماشین مسابقه تبدیل میشود. جالب است بدانید که این قسمت ابتدا برای فصل اول در نظر گرفته شده بود، اما بهخاطر همهگیری کووید تکمیل نشد و به اجبار به فصل دوم منتقل شد.
قسمت پنجم: What If Captain Carter Fought The Hydra Stomper
عشقی که هیچگاه پایان خوشی نداشت!!
قسمت پنجم نهتنها برگرفته از خط داستانی فیلم Captain America: The Winter Soldier و Black Widow است، بلکه دنبالهای است بر سکانس پس از تیتراژ قسمت پایانی فصل اول، زمانیکه پگی کارتر بعد از گذشت چند دهه دوباره با استیو راجرز، اولین و آخرین عشقش روبرو میشود. متاسفانه استیو توسط سازمان اتاق قرمز (سازمانی قدرتمند و بانفوذ روسی که خالق پروژه بیوه سیاه است) شست و شوی ذهنی شده و به پگی حمله میکند. در سکانس آغازین ورژن دیگری از نبرد نیویورک فیلم The Avengers را میبینیم که در آن انتقام جویان متشکل از پگی کارتر، بلک ویدو، تونی استارک، هاکای، ثور و واسپ مشغول مبارزه با ارتش چیتاری هستند.
آقای ای سی بردلی (A.C Bradley)، کارگردان سریال تایید کرد که بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم همراه پگی کارتر، یک رقابت فمینیستی در جهان راه افتاد. این اتفاق باعث شد تا قهرمانان زن زیادی به سازمان شیلد بپیوندند و بهدنبالش به موقعیتهای زیادی در عرصههای مهم کشور دست پیدا کنند. از آنجایی که پگی کارتر هنوز عضو سازمان شیلد نبود، تمام مسئولیتها به هنک پیم، جنت ون داین، سرباز زمستان و هاوارد استارک واگذار شده بود. همه این اتفاقات باعث شدند تا هوپ ون داین، دختر هنک و جنت زودتر وارد مسیر ابرقهرمان بشود و لقب واسپ را بدست بیاورد.
در سکانس پایانی نیز وقتی کاپیتان کارتر بهوسیله واندا به دنیایی دیگر تلپورت میشود، نیک فیوری میگوید او کسی است که میتواند ملکه ما را نجات دهد. این دنیا در مجموعه کمیک Marvel 1602، نوشته نیل گیمن (Neil Gaiman)، یک دنیای قرون وسطایی است که زمین ۳۹۸ نام دارد و تحت سلطه شخصیتی بهنام مورگان لافی (Morgan Le Fay) تغییر کرده است. در واقع مورگان با جادوی تاریک خود کاری کرد تا دنیای ۳۹۸ حالت قرون وسطایی به خود بگرفت. او حتی روی نوع تلکم و لباس شخصیتهای این دنیا هم تاثیر گذاشت و کاری کرد که همه او را به چشم ملکه خود ببینند.
قسمت ششم: What If Kahhori Reshaped The World
تولد ابرقهرمان جدید و اورجینال دنیای سینمایی مارول!!
قسمت ششم حول محور شخصیتی بهنام کاهوری (Kahhori) میچرخد که هیچ پیشینه کمیکی و سینمایی ندارد و منحصرا برای دنیای سینمایی مارول خلق شده است. البته این اولین باری نیست که استودیو مارول شخصیتی اورجینال برای فرانچایز پانزده سالهاش خلف کرده، چراکه شخصیتهای فیل کولسن با بازی کلارک گرگ (Clark Gregg) و لیلا با بازی می کالاماوی (May Calamawy) نیز کاملا اورجینال هستند و منحصرا برای دنیای سینمایی مارول خلق شدهاند. کاهوری در زبان آمریکایی بومی به معنای کسی است که جنگل را بهم میزند (She Stirs The Forest) اما در لغت به معنای رهبر میباشد. ساخت شخصیتهای بومی مثل کاهوری، نوید شجاعت استودیو مارول را میدهد زیرا با قدرتی که از او در این قسمت دیدیم، میتوان گفت که کاهوری پتانسیل رقابت با قهرمانانی همچون کاپیتان مارول و اسکارلت ویچ را دارد.
داستان از جایی آغاز میشود که سارتور (موجود غولپیکر آتشین از افسانههای نورس که ازگارد را نابود میکند) طبق پیشگویی راگناروک، ازگارد را نابود میکند و زمانیکه اودین سعی میکند مقابلش ایستادگی کند، تسراکت (سنگ فضا) را از دست میدهد. تسراکت در اثر برخورد با شمشیر غولپیکر سارتور به زمین منتقل میشود و سر از دهکدهای در سرزمینهای لاتین درمیآورد. یک روز وقتی سربازان ملکه الیزابت برای پیدا کردن تسراکت به دهکده حمله میکنند، کاهوری خیلی اتفاقی حین فرار کردن، دریاچه ممنوعه (دریاچهای که تسراکت در اعماق آن قرار دارد) را پیدا میکند و با افتادن در آن، قدرت این سنگ ابدیت را جذب میکند. بهجز تلپورت کردن و سرعت بالا، یکی دیگر از قدرتهای کاهوری کنترل اجسام از راه دور است که شباهت زیادی به قدرتهای مگنیتو در سری فیلمهای مردان ایکس فاکس دارد.
قسمت هفتم: What If Hela Found The Ten Rings
تنها چیزی که با تاریکی مقابله میکند، روشنایی است!!
قسمت هفتم با تمرکز روی شخصیت هلا با صداپیشگی کیت بلانشت، برگرفته از داستان فیلمهای Thor، Thor: Ragnarok و Shang-Chi است. در این سناریو اودین قدرتهای الهه مرگ را میگیرد و درست مثل وقایع اولین فیلم ثور، او را به زمین تبعید میکند. در خط زمانی اصلی هلا کل زندگی خود را در جهنم سپری کرده بود، اما در این خط زمانی، او به زمین تبعید میشود و سر راه فرقه ده حلقه و رهبرش، ونوو قرار میگیرد. یکی از زیباترین سکانسها زمانی است که هلا بهخاطر لایق نبودن نمیتواند تاج خود را بلند کند. تقلا کردن زیر باران، در حالی که بقیه نگاهش میکنند، یادآور سکانس اولین فیلم ثور است، زمانیکه خدای رعد و برق توسط ماموران شیلد احاطه شده بود و نمیتوانست میولنیر را بلند کند.
از بازگشت نابود شدن میولنیر بدست اودین گرفته تا بازگشت ده حلقه و روستای تالو، این قسمت لحظات آشنای زیادی داشت که تماشای آن را بیش از پیش لذت بخش میکرد. اتحاد هلا و ونوو (پدر شانگ چی) یکی از بهترین چیزهایی بودکه در دنیای سینمایی مارول داشتیم، زیرا آنها شیمی بینظیری دارند و از جهات زیادی شبیه به یکدیگر هستند. همچنین یکی از نکات جالب این قسمت، شباهت آرک داستانی هلا با آرک داستانی لوکی است. اگر دقت کرده باشید هر دو شخصیتهای هستند که غرور چشمانشان را کور کرده و بهجز نابودی دنیا هیچ چیزی برایشان معنا ندارد تا اینکه سر راه انسان درست قرار میگیرند و تفکر و دیدشان نسبت زندگی عوض میشود. در واقع لوکی بهلطف موبیوس و هلا بهلطف ژایی، مادر شانگ چی توانستند مسیر درست را پیدا کنند.
قسمت هشتم: What If Avengers Assembled in 1602
جان گرفتن مجموعه کمیک Marvel 1602!!
قسمت هشتم برگرفته از مجموعه کمیک فوقالعاده محبوب Marvel 1602، نوشته نیل گیمن است که دنیای مارول را در قرن هفدهم به تصویر میکشد. در این مجموعه کمیک اروپا بهخاطر یک سری طوفانهای عجیب در آستانه هرج و مرج قرار دارد. دکتر استرنج، پزشک سلطنتی دربار معتقد است که طوفانها نشانهای از این است که مشکلی در جهان پیش آمده، بههمین خاطر تعداد زیادی از قهرمانان را گرد هم میآورد تا مشکلی را که پیش آمده را برطرف کنند. بهلطف نیل گیمن، ظاهر شخصیتهای محبوب مارول دستخوش تغییرات چشمگیری شده تا تطابق بیشتری با حال و هوای قرن هفدهم داشته باشند. از نکات جالب دنیای ۱۶۰۲ میتوان به جادوگر خطاب شدن تمامی جهشیافتهها، تغییر نام چارلز اگزاویر به کارلوس اگزاویر، تبدیل شدن اسکارلت ویچ به یک راهبه و کار کردن پیتر پارکر (بدون قدرتهای اسپایدرمن) زیر نظر نیک فیوری اشاره کرد.
درست مثل قسمت هشتم، استیو راجرز در کمیک Marvel 1602 یک مسافر زمان است که اشتباهی به گذشته منتقل شده و حضورش تهدیدی بزرگ برای دنیای ۱۶۰۲ به حساب میآید. صحبت از استیو شد، لازم به ذکر است که نام راجرز هود در قسمت هشتم اشارهای جالب و هوشمندانه به شخصیت رابین هود است و طبق فلش بکی که از گذشتهاش نشان داده شد، او به خط زمانی Avengers: Infinity War تعلق دارد. شیمی بین شخصیتها و حس شوخ طبعی فوقالعاده اسکات لنگ با صداپیشگی پل راد (Paul Rudd) و لوکی با صداپیشگی تام هیدلستون (Tom Hiddleston) نیز از جمله دلایلی هستند که ثابت میکنند چقدر نویسندگان سریال برای نوشتن تک تک شخصیتها وقت گذاشتند و زحمت کشیدند.
قسمت پایانی: What If Strange Supreme Intervened
بازگشت چهرهای آشنا اما نه آنطور که فکرش را میکنید!!
در آغاز این قسمت، استرنج سوپریم به دیدار پگی کارتر که در سال ۱۶۰۲ گرفتار شده، میرود. پس از گفتگوهایی که بینشان رد و بدل میشود، استرنج پگی را به سنکتوم اینفینیتوم (Sanctum Infinitum) میبرد، جایی که در آن تعداد زیادی ابرشرور و ابرقهرمان از سرتاسر مولتیورس با استفاده از طلسمی زندانی شدهاند. شخصیتهای بسیار زیادی توسط استرنج زندانی شدند که برخی از مهمترین آنها اولتران اینفینیتی (ابرشرور فصل اول)، تانوس، پیتر کوییل جوان، لوکی کابوی، کالکتور، راکت راکون، اعضای فرقه بلک اوردر، ورژنهای مختلف ثور، هلا، هپی هوگان قسمت سوم، واندا زامبی، ونوو، اژدهای شانگ چی، کاپیتان مارول و ثالک (ورژنی از هالک که قدرتهای ثور را داراست) هستند.
یکی دیگر از قابلیتهای سنکتوم اینفینیتوم این است که گیتهای آن میتواند افراد را به دنیاهای دیگر در مولتیورس ببرد. بعد از نبردی هیجان انگیزی که با کاپیتان کارتر و کاهوری داشت، استذنج سوپریم تصمیم گرفت بهجای قهرمانان و شرورهای زندانی شده، جان خودش را در راه نجات دنیای از دست رفتهاش فدا کند. در آخر وقتی پگی به واچر میگوید که اگر میخواهی من را به دنیای خودم ببری باید راه طولانی را انتخاب کنی، واچر درخت مولتیورسی لوکی یا همان ایگدریسل (درخت زندگی که در افسانههای نورس خیلی معروف است) را به پگی نشان میدهد و سریال به اتمام میرسد.
مجموعه تلویزیونی What If برای فصل سوم تمدید شده، اما در حال حاضر تاریخ پخش مشخصی ندارد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید