فیلم Memory محصول جدید سینمای هالیوود در سال ۲۰۲۲ میلادی است که در سبک اکشن و جنایی تلاش کرده تا یک بازساری موفقی از فیلم The Memory of a Killer محصول کشور بلغارستان باشد. تدبیری که به ظاهر پیامدی کاملا برعکس به دنبال داشته است.
لیام نیسون اینبار نیز در نقش یک بزن بهادر بیرحم به ایفای نقش در یک داستان جنایی میپردازد. داستان فیلم Memory از نقطهای شروع میشود که الکس لویس، به عنوان یک قاتل و مزدور، بنا به دلایلی از ادامه همکاری با یک سازمان جنایتکار سر باز میزند. همانطور که اشاره شد قصه این فیلم، اورجینال نیست. به همین منظور، فیلم حداقل از جنبه روایت و داستان نوآوری ندارد. با این حال، این اثر ایرادات متعددیر به جز عدم نوآوری در داستان دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
سنارینویس این پروژه، داریو اسکارداپین (Dario Scardapane)، نویسندهای است که در کارنامهاش به جز یک فیلم سینمایی بلند، کار دیگری در این زمینه از خود به جا نگذاشته است. این نویسنده در نگارش سناریوی محصولات تلویزیونی تجربه بیشتری دارد. شاید به همین خاطر است که فرم قصهگویی فیلم Memory مطابق با اصول سینما نیست. برای مثال سکانسهای ابتدایی فیلم از لحاظ روایت به یکدیگر مرتبط نیستند و بیننده در انتهای هر سکانس، آورده خاصی از لحاظ ذهنی کسب نمیکند. به طور کلی میتوان فیلم Memory را از حیث روایت به چند اپیزود تقسیم کرد. به زبانی سادهتر، گویا این اثر بیشتر به یک مینی سریال شباهت دارد تا یک فیلم سینمایی چفت و بستدار از لحاظ داستانی.
فیلم Memory از جنبه پرورشِ کاراکترهای مهمی که به بیننده معرفی میکند، عملکردی نزدیک به فاجعه از خود نشان میدهد. الکس لویس اصلا شخصیتی نیست که بتواند در ذهن بیننده قدرت ماندگاری داشته باشد. دیالوگها به شدت سطحی نوشته شده و به هیچ عنوان در راستای رشد شخصیتها و روابطشان خدمت نمیکند. الکس لویس، وینست سِرا و حتی لیندا کاراکترهایی نیستند که به واسطه آب و تاب داستانی، به آنها علاقهمند شویم. قطعا ضعیفترین بخش فیلم Memory سناریو است که در حد و اندازه یک اثر جنایی شسته و رفتهی کلیشهای هم نیست.
فیلم Memory از تیم بازیگری شناخته شدهای بهره میبرد اما پشتِ این کلکسیون پر رنگ و لعاب، هیچ فاکتور قابل پسندی یافت نمیشود
فیلم Memory از تیم بازیگری شناخته شدهای بهره میبرد اما پشتِ این کلکسیون پر رنگ و لعاب، هیچ فاکتور قابل پسندی یافت نمیشود. لیام نیسون تقریبا مطابق به همان تیپ بازیگری همیشگی خود جلوی دوربین ظاهر میشود. گای پیرس با ارفاق گزینه قابل تحملتری نسبت به سایرین است. مونیکا بلوچی نیز میتوانسته عملکردی فراتر از صرفا یک اسم از خود به جا بگذارد. میتوان ادعا کرد این فیلم، اولین اثری از لیام نیسون محسوب میشود که واقعا این بازیگر از همان ابتدا به درد ایفای نقش شخصیت اول داستان نمیخورده است. نوع ادای دیالوگها، بازی بیرمق نیسون و صد البته سن بالای این بازیگر موجب شده تا شخصیت الکس را علی رغم اتفاقاتی که برایش میافتد، او را در این فیلم اصلا و ابدا جدی نگیریم.
واقعا جای تعجب دارد که مارتین کمپبل، همان فردی که در لیست کارگردانیهایشْ نام فیلم کازینو رویال (Casino Royale) میدرخشد، فیلم Memory را به شکلی بسیار بد کارگردانی میکند. فیلم کازینو رویال از حیث تکنیکی و فنی همچنان سرآمد فیلمهای جنایی و اکشن تلقی میشود. با این تفاسیر و با علم به این موضوع که کمپبل در گذشته فیلم خوب هم در ژانر اکشن داشته، فیلم Memory از جنبه فنی هیچ حرفی برای گفتن ندارد. گلدرشتترین ایراد، موسیقی فیلم است که سوا از مناسب بودن جنس موسیقی، در نقاط اشتباهی از سکانسها گنجانده میشود. موسیقی، آن هم در فیلمی که هم بار جنایی دارد و هم مقداری بار معمایی، میبایست عملکرد به مراتب قویتری داشته باشد. موسیقی در فیلم حافظه، عملکردی کاملا تزئینی داشته که بنا به سلیقه فیلمساز در نقاط مختلف سکانسها قرار داده میشود. دلبهخواهی بودن المانهای فنی در این فیلم تنها معطوف به موسیقی و جلوههای صوتی نیست. تدوینگر نیز وظیفهاش را در این پروژه به درستی انجام نمیدهد.
از فیلمی که در سبک اکشن ساخته شده، انتظار میرود که اتفاقات، ضربآهنگ و سرعت مطلوبی داشته باشد؛ یعنی ضمن اینکه فیلم به حل یک معما میپردازد، بیننده از تماشای سکانسها احساس خستگی نکند. فیلم Memory از ابتدا تا انتها ریتمی کسلکننده دارد و مخاطب از یک نقطه به بعد این قدرت را پیدا میکند تا سکانسهای بعدی فیلم را به درستی پیشبینی کند؛ البته به جز نقطه پایانی فیلم که خراب کردن چنین هیجانی، آن هم در انتهای داستان تلاش سختی را طلب میکند!
فیلم Memory در مقایسه با سایر فیلمهای همتراز، هیچ امتیازی ندارد. این اثر حتی لازمههای یک اکشن کلیشهای را هم در خود جای نداده که بخواهیم فیلم حافظه را یک اثر معمولی خطاب کنیم. مخاطب نه قهرمان منحصربهفردی در داستان میبیند، نه از تماشای سکانسهای اکشن به وجد میآید و نه دلیلی میبیند که عملکرد بازیگرها را تحسین کند. لیام نیسون در فیلمهای قبلی خود مثل فیلم Blacklight و Honest Thief گیرایی لازم را برای جذب نگاه مخاطب جلوی دوربین داشته است. واقعا جای تعجب دارد که تلاشهای لیام نیسون در فیلم حافظه، حتی در این زمینه نیز مثل گذشته کارا نیست. هر اندازه هم که منطق در داستان فیلمهای پیشین لیام نیسون جای سوال داشته، بیننده حداقل برای دقایقی، واقعا از تماشای سکانسهای اکشن با جلوههای ویژه دیوانهوار سرگرم میشد؛ فیلم Memory همین حس را نیز به بیننده تقدیم نمیکند. میتوان ادعا کرد که فیلم حافظه، بدترین فیلم لیام نیسون تا به امروز است. هنرمندی که روزی روزگاری در فیلمهای ماندگاری نظیر لیست شیندلر (Schindler’s List) و گری (The Grey) نقشهای ماندگاری از خود به یادگار گذاشته، تن دادن به پروژههایی مثل فیلم Memory واقعا جای تعجب دارد.
فیلم Memory با لیست بازیگرها و خلاصه داستانیاش به شدت فریبنده است و توجه مخاطبین اکشن پسند را با مولفههای مذکور به راحتی به خود جذب میکند. با این حال به جز کارگردانی سکانس پایانی، هیچ مولفه دیگری ندارد که بتوان به آن دل بست. فیلم حافظه را میتوان یکی از ضعیفترین فیلمهای اکشن سال ۲۰۲۲ میلادی قلمداد کرد.
- کارگردانی سکانس پایانی
- ایفای نقشهای مصنوعی و بد
- استفاده نادرست از مولفههای فنی
- روایت بد و شخصیتپردازیهای به شدت سطحی
- کسلکننده بودن فیلم به دلیل چینش نادرست سکانسها
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید