فیلم موقعیت مهدی به کارگردانی هادی حجازی فر و فیلمنامهی ابراهیم امینی و هادی حجازی فر در چهلمین جشنوراه فیلم فجر به نمایش درآمد. فیلمی بر اساس زندگی برادران باکری که در هفت پرده داستان خودش را روایت میکند.
چایی از روی اجاق برداشته میشود و برای میهمان، که ما هنوز ندیدیمش، ریخته میشود. زود مهدی باکری را میبینیم که نشسته، کمی دستپاچه است و خجالت میکشد. بلند میشود که برود. زنگ در میخورد و زنی که منتظرش بود از راه میرسد.
در نمای بعدی میدوم کلوز صحبت دو نفره است. تلاش مهدی برای صحبت کردن، که کمی دچار استرس و تنش است و نمیتواند خوب به طرف مقابل نگاه کند. او در خلال صحبتهایش به اینکه چیز زیادی از نظر مالی در چنته ندارد و بزودی باید عازم جبهه باشد سخن میگوید. زن یکدفعه بلند میشود و میرود. مهدی جا میخورد و کات به روز مراسم عروسی.
فیلم موقعیت مهدی قصهی ذره ذره تبدیل شدن یک انسان عادی با دغدغههای معمولی به یک قهرمان است
این مقدمهی شکل گرفته پیرامون شخصیتی است که در انتها قهرمان فیلم میشود. نماهای ساده و جذاب برای نشان دادن یک انسان در وهلهی اول؛ بدون درگیر تقدسافزایی و بت ساختن شدن. مسیر درست روایت هم همین است. داستانها مسیر تغییرند. مشکل اساسی نیمی از فیلمهای دفاع مقدس سینمای ایران نداشتن همچین مسیر درست روایتی است. در آنها داستان که آغاز میشود ما یک قهرمان میبینیم، در انتها نیز همان قهرمان، بدون اندکی تغییر یا میمیرد یا اسیر میشود. در فیلم موقعیت مهدی اما ما ذره ذره تبدیل شدن یک انسان عادی با دغدغههای معمولی را به یک قهرمان میبینیم. اینجاست که میشود اهمیت سکانسهای فالوده خوردن لب کارون و صحبتهای دو نفره در ماشین در مورد بچه را بیشتر فهمید.
فیلم موقعیت مهدی از ترکشهای تکراری شدن و در ورطهی شعار افتادن جا خالی میدهد و حالا با اطمینان میشود گفت سینمای ایران صاحب یک فیلمساز خوش قریحه، درونی و هنرمند شده
فیلم موقعیت مهدی از ترکشهای تکراری شدن و در ورطهی شعار افتادن جا خالی میدهد و حالا با اطمینان میشود گفت سینمای ایران صاحب یک فیلمساز خوش قریحه، درونی و هنرمند شده که میشود به سینمایش دل بست. فیلمسازی که ذاتا میداند روایت چیست. میداند در ابتدا باید یک تصویر ساده و انسانگونه از مهدی باکری نشان بدهد، بعد با پلان جمع کردن فشنگها از روی زمین و آرامش شخصیتش در خط آتش، قند توی دلمان آب کند و در انتها با انتخاب ماندن کنار سربازانش قهرمان داستان بشود.
داستان هفتپردهای فیلم موقعیت مهدی پر از حس، کنش، تعلیق و نماهای درخشان است. فیلمنامه و قابها به کسی باج نمیدهند و در خدمت قصه هستند. تدوین بینظیر است و کارگردانی در بالاترین حد ممکن. پردهی من مهدی نیستم مستقلا خودش یک فیلم کوتاه است. جذاب، دراماتیک و پر حس. یک درام کوچک از رابطهی یک پسر و رفیقش که هر دو به جنگ آمدهاند. مهمترین نکته در مورد این پرده تکمیل و در راستای پیرنگ اصلی داستان بودن است. اهمیت دادن به کار قهرمان داستان و پررنگ نقش باصلابت او در ذهن ما.
هادی حجازی فر در اولین تجربهی فیلمسازیاش فراتر از انتظار است. در مصاحبهها گفته که از روی خاطرات بچگی و غریزی فیلم را کارگردانی کرده اما موقعیت مهدی انگار ساختهی دست یک استاد فیلمسازی است. همانطور که گفتیم شخصیت زود ساخته میشود. قصه جلو میرود و با وجود دیالوگهای کم و محدود رابطه دو برادر شکل میگیرد. قهرمان ساختن در امروز سینمای ایران کار کمی نیست که حجازی فر از پس آن برآمده. اولین فیلم بلند سینمایی حجازی فر یک بیوگرافی تماشایی با کارگردانی خلاق و هوشمندانه است که لحظات ماندگار زیادی خلق کرده.
داستان هفتپردهای فیلم موقعیت مهدی پر از حس، کنش، تعلیق و نماهای درخشان است
سه سکانس از فیلم کافی است تا بفهمیم حجازی فر نه تنها چقدر داستان و درامش را فهمیده بلکه چقدر سینما را هم میفهمد. اول همان جمع کردن گلولهها از روی زمین، که هم در لحظه در کارکرد دراماتیک دارد. هم شخصیت میسازد و هم در جابهجایی دوربین زیبایی بصری وجود دارد. دوم زنگ خوردن تلفن در خانه باکری است. وقتی او شهید شده و زن بچههایش بیرون میرود. تلفن زنگ میخورد و دوربین آرام به سمت آن حرکت میکند و پس از آن نیز یک چرخ در خانهی حالا خالی شده میزند.
سوم سکانس رساندن مهمات به حمید باکری است. جایی که برای رسیدن به خط مقدم باید از روی تعداد زیادی جنازهی دوست و آشنا عبور کنند. کار فوقالعاده تدوینگر در این سکانس و دکوپاژ بینظیر کارگردان باعث شده تا ما در ابتدا واکنش را ببینیم و بعد کنش. چنین حربهای باعث شده بار دراماتیک صحنه افزایش پیدا کند و بعد انسانی آن هویدا شود. در دیگر موارد فنی نیز فیلم موقعیت مهدی شایان ستایش و تقدیر است. از تیم طراحی صحنه و گریم گرفته تا تصویرپردازی و بازی خود هادی حجازی فر که بی شک جشنواره چهلم را دست خالی رها نخواهد کرد.
موقعیت مهدی اولین فیلم بلند هادی حجازی فر یک بیوگرافی تماشایی با کارگردانی خلاق و هوشمندانهای برخواسته از غریزه و ضمیرناخودآگاه است که لحظات درخشان زیادی خلق میکند و یک سینماگر بزرگ دیگر را وراد تاریخ سینمای این مملکت کرده است.
- کارگردانی خلاق و هوشمند
- بازی بینظیر هادی حجاز فر
- قصهای جذاب و گیرا
- قابهایی تماشایی و به یادماندنی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید