فیلم Monos اثری ماجراجویانه، دلهرهآور و جنگی محصول مشترک کلمبیا و ایالاتمتحده است. این فیلم که به زبان اسپانیایی ساخته شده ماجرایی گنگ از فراز و نشیب یک گروه شبهنظامی متشکل از چند نوجوان را نشان میدهد.
مانوس در نود و دومین جشنوارهی جوایز اسکار به عنوان بهترین فیلم بینالمللی شناخته شده است. این فیلم هر چند که از نظر منتقدین به عنوان اثری شایسته شناخته شده، اما از لحاظ تجاری یک شکست بزرگ بوده و با وجود بودجه دو میلیون دلاری ساخت، تنها ۱.۳ میلیون دلار در گیشه فروخته است، اما آیا تحسین منتقدین باعث شده تا این فیلم ارزش دیدن داشته باشد؟
مانوس روایتگر سرگذشت گروهی از نوجوانان است که تحت کنترل یک گروه شبهنظامی قرار گرفتهاند و در حال اجرای دستورهای فرماندهی خود هستند. این افراد خود را «مانوس» نامیدهاند؛ مانوس در زبان اسپانیایی به معنای میمون و در زبان یونانی به معنای تکاور است. این شبهنظامیان نوجوان یکدیگر را با القاب متفاوت صدا میزنند و وظیفه دارند تا از «دکتر» به عنوان یک گروگان محافظت کنند. فیلم در طول مدت زمان یک ساعت و ۴۲ دقیقهی خود، توضیح زیادی در مورد گذشته یا آیندهی کاراکترها به مخاطب نمیدهد و تنها بخشی کوچک از سرگذشت آنها را به تصویر میکشد.
فیلم مانوس داستانی گنگ و پر ابهام دارد و همواره مخاطب را برای پیدا کردن پاسخ سؤالات بنیادی کنجکاو نگه میدارد. ابهامهای فیلم از همان سکانس ابتدایی آغاز میشود که نوجوانانی با چشمان بسته به توپی زنگدار ضربه میزنند. فیلم از همان لحظهی ابتدایی این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که این نوجوانان چه کار میکنند و چرا در منطقهای دورافتاده کنار یکدیگر جمع شدهاند. مانوس این ابهام بزرگ را تا پایان با خود نگه میدارد و مخاطب را با این سوال بنیادی رها میکند.
البته داستان مانوس در چند سکانس خاص، نشانههایی را برای دریافت پاسخ به اتفاقات مبهم جای داده است. نشانههای فیلم هر چند کوتاه، اما با صراحت کامل به مخاطب اعلام میکنند که در حال تماشای فرضیاتی نمادگرایانه برای بازتاب واقعیت است. فیلم در حال نمایش سرگذشت جوانانی است که تحت سلطهی یک «سازمان» مشابه با کارتلهای قاچاق مواد مخدر آموزش نظامی میبینند و برای جنگ و مبارزه آماده میشوند. این نوجوانان سرکش هر کاری که بخواهند انجام میدهند و هر از گاهی بنیادیترین اصول اخلاقی را زیر پا میگذارند. آنها با بیرحمی تمام، یکی از دوستان خود را در روز تولدش کتک میزنند و همگی بابت این موضوع ابراز رضایت میکنند و رفته رفته در جشنها و مبارزهها کارهای غیرمعمولی را انجام میدهند.
مانوس در حال روایت داستانی سورئال برای انعکاس واقعیت، آن هم به شکلی دیگر است
اتفاقات نشان داده شده در داستان باعث میشود تا مخاطب در دقایق میانی فیلم به این نتیجه برسد که صرفاً در حال تماشای سرگذشت بیسروته سربازانی نوجوان است که توسط یک گروه شبهنظامی با اهدافی نامعلوم سازماندهی شدهاند، اما نشانههای کوتاه، مثل محول شدن وظیفهی حفاظت از یک گاو شیرده به آنها یا سکانس مربوط به تماس رادیویی دکتر با سازمان همه چیز را به هم میریزد؛ افراد سازمان در تماس رادیویی با لحنی کاملاً جدی از دکتر میخواهند تا به این سوال پاسخ دهد که کدامیک از ابرقهرمانان سینمایی نجاتدهندهی دنیا خواهد بود؛ رادیو همچنین سه ابرقهرمان «سوپرمن»، «بتمن» و «اسپایدرمن» را به عنوان گزینههای احتمالی برای پاسخ درست به پرسش اعلام میکند. در جایی دیگر، دکتر در مقابل دوربین مجبور میشود تا متن یک خبر بیربط در مورد کلاهبرداری در ژاپن را با صدای بلند از روی روزنامه بخواند. شاید بتوان این سکانسها را به این معنا در نظر گرفت که فیلم مانوس در حال روایت داستانی سورئال برای انعکاس واقعیت آنهم به شکلی دیگر است.
شاید تئوریهای درست برای توضیح هدف داستان مانوس، روایت فراواقعگرایانه از سرگذشت نوجوانانی باشد که تحت حمایت کامل والدین خود نیستند؛ آنها نمادی از افرادی کم سن و سال هستند که در کوچهها و خیابانها، همراه با کارتلهای مواد مخدر و قانونی مثل جنگل بزرگ شدهاند و جامعه با آنها رفتاری بیرحم شبیه سازمانهای نظامی دارد. تئوری دیگر که به نام فیلم نیز ربط دارد، میتواند این باشد که نوجوانان فیلم خود را به چشم تکاور میبینند، اما کاری جز تقلید از گروههای بالادستی انجام نمیدهند و معمولاً از خود اختیاری ندارند.
فیلم توضیح دقیقی در مورد اتفاقات در حال نمایش خود نمیدهد؛ به نظر میرسد که خط فکری کارگردان در ساخت مانوس صرفا نمایش وضعیت نوجوانانی است که در محیطهای خشن بزرگ میشوند. در گروه نوجوانان نشان داده شدهی فیلم، میتوان تیپهای شخصیتی گوناگونی را دید که هر یک از آنها به خاطر قرار گرفتن در یک محیط مشترک و خشن، کارهای مشابهی را انجام میدهند. شاید هدف مانوس بازتاب وضعیت حاضر نوجوانانی باشد که عضو کارتلهای مواد مخدر و گروههای شبهنظامی یا خلافکار میشوند و فیلم بدون در نظر گرفتن گذشته یا آیندهی آنها، آنچه بر سر چنین انسانهایی میآید را نشان میدهد. اگر از این دید به مانوس نگاه شود، میتوان گفت که داستان آن به هیچ وجه پوچ یا بیاساس نیست.
از طرف دیگر فیلم به طرزی شگفتآور در شخصیتپردازی موفق بوده است؛ برای مثال «بانو» نماد فردی است که نتوانسته با مشکلات احساسی خود در مورد مرگ دوستش کنار بیاید؛ «سوئدی» فردی دلسوز و احساسی است که در جمع همقطارانش جوگیر میشود و حتی حاضر به انجام کارهای غیرانسانی میشود. از طرف دیگر «پاگنده» فردی سرکش است که نمیتواند در برابر قوانین سختگیرانه سر خم کند و همیشه در تلاش برای به دست گرفتن رهبری گروه و طغیان در برابر فرماندهان بالادستی است. فیلم همگی کاراکترهای خود را به شکلی کاملاً قابلدرک نمایش داده و در کنار به تصویر کشیدن کارهای عجیب و غریبشان، ارتباط تک تک آنها را با مخاطب حفظ کرده است.
فیلم مانوس را میتوان حاصل دقت و وسواس کارگردان دانست
فیلم مانوس هر چند که از داستان واضح بیبهره مانده، اما توانسته از لحاظ تکنیکهای سینمایی یک اثر فوقالعاده و قابلتحسین را به نمایش بگذارد. استفاده از قابهای درست برای نشان دادن صحنههای فوقالعاده در کنار صدابرداری و موسیقی تحسینبرانگیز و به کارگیری هوشمندانهی رنگ باعث شده تا تماشای فیلم برای مخاطب لذتبخش باشد. فیلم مانوس را میتوان حاصل دقت و وسواس کارگردان دانست که در تک تک صحنهها مخاطب را از لحاظ شنوایی و دیداری محو خود میکند. کارگردان در تک تک سکانسهای جنگل، مبارزههای نظامی و حتی جشنهای شبانه از المانهای مسحورکننده استفاده کرده و در هر لحظه حس مورد نظر خود را به مخاطب انتقال داده است.
با وجود این تفاسیر میتوان گفت که فیلم Monos یک اثر شگفتآور و قابلتحسین از لحاظ کارگردانی، نمایش صحنهها و صدابرداری است که در تک تک لحظههای خود احساسات مخاطب را به آن سویی که خودش میخواسته هدایت میکند. فیلم هرچند که از لحاظ داستانسرایی حرف زیادی برای گفتن ندارد، اما توانسته با شخصیتپردازی خوبش مخاطب را به ادامهی دیدن رویدادهای داستان مشتاق نگه دارد. با این وجود میتوان گفت که شاید اصلاً فیلم مانوس نیازی به داستانسرایی یا توضیح در مورد گذشته و آیندهی کاراکترهای خود نداشته و صرفاً با شخصیتپردازی درست در کنار صحنههای تأثیرگذار توانسته به هدف خودش یعنی کسب حس رضایت مخاطب برسد.
- شخصیتپردازی مناسب برای برقراری با مخاطب
- قابهای سینمایی جذاب و خیرهکننده
- صدابرداری و موسیقی تأثیرگذار
- داستان مبهم و گنگ
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید