فیلم موربیوس (Morbius) با بازی جرد لتو در نقش شخصیت اصلی آن، یک افتضاح به تمام معناست که به هیچ وجه ارزش این همه صبر طرفداران را نداشت. در نقد فیلم موربیوس دلایل این موضوع و مشکلات متعدد این فیلم را مورد بررسی قرار میدهیم.
کمپانی سونی پیکچرز با ساخت فیلم موربیوس بار دیگر استعداد خود را در ساخت آثار فاجعه و جا به جا کردن استانداردهای یک فیلم بد نشان میدهد. این فیلم مهر تایید دوبارهای بر این موضوع است که سونی پیکچرز هیچ اهمیتی به آنتاگونیستهای کمیک بوکی خود نمیدهد و صرفا تلاش میکند تا فرمول موفق مارول را برای استفاده در جهان اسپایدرمن کپی کند.
همچنین سازندگان فیلمهای مستقل این شخصیتهای منفی مانند ونوم ۲ و همین فیلم موربیوس، آنها را نه به چشم یک اثر سینما که به چشم محتوا و با هدف نشان دادن سکانس پس از تیتراژ میسازند. البته همین سکانسهای بعد از تیتراژ بی ارزش هم ضعفهایی دارد که در انتهای مطلب به آنها اشاره میکنیم.
فیلم Morbius در واقع قصد نشان دادن خاستگاه این شخصیت و اتفاقاتی که منجر به تبدیل شدن او به موربیوس شده را دارد. در کمال تعجب زمینهچینی فیلم برای شخصیت موربیوس و پیش زمینهی داستانی او خوب از آب درآمده و تماشای دقایق ابتدایی فیلم جالب است اما در ادامه همهی اجزای فیلم بیننده را ناامید میکنند.
در کمال تعجب زمینهچینی فیلم برای شخصیت موربیوس و پیش زمینهی داستانی او خوب از آب درآمده و تماشای دقایق ابتدایی فیلم جالب است
از رابطه موربیوس و مایلو شروع میکنیم که در ابتدای فیلم و با یک فلشبک سر میگیرد. نویسنده تلاش کرده تا از همان ابتدا با شکل دادن یک رابطهی برادرانه بین این دو شخصیت بار دراماتیک و احساسی در فیلم ایجاد کند اما در این راه اصلا موفق نبوده چون توجیهات شخصیتها برای جدا خواندن خود از اجتماع یا ایجاد اختلاف بین موربیوس و مایلو باورپذیری ندارد.
برای مثال مایلو چندین بار در طول فیلم به طرد شدن او و موربیوس از اجتماع اشاره کرده و در واقع آن را دلیل و انگیزهی اصلی آنها برای کشتن انسانهای بیگناه میداند. با این حال فیلم هیچ دلیلی برای توجیه اینکه چرا یک برندهی جایزهی نوبل و دوست ثروتمندش باید حس طرد شدن از جامعه را احساس کنند، ارائه نمیدهد. همچنین شخصیت منفی فیلم، قتل انسانهای بیگناه را نوعی انتقام از جامعه برای بیماریای میداند که هیچکدام از قربانیان آن نقشی در درگیری شخصیتهای اصلی فیلم با آن بیماری نداشتند.
ضعفهای شخصیتپردازی کاراکتر منفی به اینجا خلاصه نشده و عملا هیچ اشارهای به مسیر او برای رسیدن به این جایگاه و ثروت نمیشود. نویسنده در واقع فیلم را به چشم محتوایی یک بار مصرف دیده و از این رو دست به خلق یک شخصیت منفی تک بعدی و کلیشهای زده که تنها هدفش شکست خوردن از موربیوس در مبارزهی نهایی فیلم است. تنها نقطهی مثبت هر چند کوچک این شخصیت تلاش مت اسمیت برای ایفای نقش خوب بوده که به دلیل کمتوجهی کارگردان کاری از پیش نمیبرد.
همین موضوع نیز برای جرد لتو صدق کرده و انگار که کارگردان عامدانه اهمیتی به بازی جرد لتو و مت اسمیت نمیدهد و نهایت تلاش خود را با دکوپاژ فاجعهی خود برای بیاهمیت جلوه دادن بازیگران میکند. به طوری که حتی اگر این بازیگران نهایت توان خود را جلوی دوربین بیاورند، باز هم تاثیری در نتیجهی نهایی کار نخواهد داشت. متاسفانه تمام این مشکلات برای شخصیتهای فرعی نیز صدق کرده و حتی وضعیت از این هم بدتر است.
شخصیتهای فرعی فیلم هیچ کمکی به داستان اصلی و مسیر شخصیتهای اصلی نمیکنند و حذف همهی آنها نه تنها به داستان ضربهای وارد نمیکند که در بسیاری از مواقع به نفع فیلم تمام میشود. برای نمونه هیچ اشارهای به سرنوشت آنا (دختر بچه مریض ابتدای فیلم) پس از ورود او به کمای مصنوعی نشده و وضعیت این شخصیت تا انتهای فیلم بلاتکلیف است.
شاید معدود کسانی باشند که بتوانند این مشکلات را برای دیدن چند سکانس اکشن هیجان انگیز و جذاب تحمل کنند. متاسفانه فیلم در این زمینه نیز حرفی برای گفتن ندارد. جدا از کارگردانی و تدوین بسیار بد فیلم، جلوههای ویژهی تاریخ مصرف گذشتهی آن در بسیاری از سکانسهای اکشن (خصوصا در صحنههای آهسته) توی ذوق زده و حتی باعث گنگ شدن جریان مبارزات بین شخصیتها شده است.
حتی اگر بازیگران نهایت توان خود را جلوی دوربین بیاورند، باز هم تاثیری در نتیجهی نهایی کار نخواهد داشت
بازیگران و شخصیتها تنها پتانسیلهای هدر رفتهی فیلم Morbius نیستند و در طول فیلم شاهد چند ایدهی خام جالب هستیم که به بدترین شکل ممکن پیاده سازی شدهاند. برای مثال در سکانس قتل پرستار توسط موربیوس، شاهد تلاشهای اندک کارگردان برای ایجاد حس دلهره و ترس در بیننده هستیم که تدوین و نورپردازی ناشیانه فیلم مانع از آن میشود. مجموعهی عوامل مختلف باعث شده تا فیلم به جای پر و بال دادن به این ایدههای خام، صرفا به فکر رسیدن به سکانس پس از تیتراژ و وصل کردن موربیوس به جهان اسپایدرمن باشد.
اگر فیلم Spider-Man: Homecoming را تماشا کرده باشید با شخصیت والچر با بازی مایکل کیتون آشنا هستید. در اولین سکانس بعد از تیتراژ فیلم موربیوس، شاهد وارد شدن این شخصیت در نتیجهی وقایع فیلم Spider-Man: No Way Home به جهان موربیوس هستیم. بعد از این اتفاق و در سکانس دوم نیز والچر با تجهیزاتی که مشخص نیست از کجا به آن دسترسی پیدا کرده به ملاقات با موربیوس میرود تا پیشنهاد تشکیل یک تیم برای مقابله با اسپایدرمن را به موربیوس بدهد.
این دو سکانس کوتاه در واقع اصلیترین دلیل وجود فیلم موربیوس هستند که از حیث منطق و جذابیت تفاوتی با سکانسهای اصلی فیلم ندارند. همکاری دو شخصیت شرور برای جنگیدن با مرد عنکبوتی ایدهی جالبی است اما اینجا موربیوس بدون هیچ انگیزه و دلیلی همکاری با والچر را که تازه با او آشنا شده را قبول میکند تا رهسپار مبارزه با شخصیتی شوند که او حتی تا انتهای فیلم هیچ ایدهای از وجودش نداشته است.
فیلم Morbius یک فاجعهی به تمام معناست که با جلوههای ویژه تاریخ مصرف گذشته، سکانسهای اکشن فاجعه، داستان و روایت قابل پیشبینی و شخصیتهای تک بعدی وقت بیننده را تلف میکند. موربیوس در واقع تلاش بی سرانجام سونی پیکچرز برای کپی کردن فرمول مارول و استفاده از آن در جهان مرد عنکبوتی است.
- بازی قابل قبول جرد لتو و مت اسمیت
- شخصیت پردازی همه شخصیتها
- کوریوگرافی مبارزات
- روایت سرگردان
- چفت و بست نداشتن داستان
- جلوههای ویژه ضعیف
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید