چه طرفدار هری پاتر باشید چه نباشید، احتمالا نام گریفیندر و سالن عمومی آن را شنیدهاید. مکانی در برج گریفیندور برای گرد هم آمدن اعضای گروه گریفیندور و انجام تکالیفشان که برای ورود به آن لازم است تا رمز مشخص شده را به تقاشی بانوی چاق معروف مجموعه بگویید. مکانی دنج و دایرهای شکل پر از صندلیهای راحتی، میزهای چوبی و البته شومینه که درنهایت با پلکانی مارپیچ به خوابگاههای دانش آموزان گروه گریفیندور متصل میشود.
سالن عمومی گریفیندور از جمله مکانهایی است که به طور مرتب در فیلمهای این مجموعه دیده میشود و عده زیادی آن را دوستانهترین و گرمترین سالن بین گروهها میدانند و البته نباید فراموش کرد که با حضور هر سه نقش اصلی مجموعه در گروه گریفیندور، اتفاقات بسیار مهمی در آن رخ داده است.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به خاطره انگیزترین لحظات سالن عمومی گریفیندور که فراموش کردن آنها کار بسیار سختی است.
۱۰. اولین ورود
یکی از جالبترین لحظات مجموعه هری پاتر اولین ورود او و دوستانش به سالن عمومی گریفیندور است که در بخشهای ابتدایی فیلم اول یعنی هری پاتر و سنگ جادو اتفاق میافتد. پس از اتفاقات هیجان انگیز سرسرای بزرگ هاگوارتز، دانش آموزان گروه گریفیندور که همگی در اثر خستگی و پرخوری، خوابآلود بودند به دنبال پرسی ویزلی، دانشآموز ارشد گروه گریفیندور به راه افتادند تا به سالن عمومی گروهشان بروند. همینجا است که راهپلههای متحرک هاگوارتز برای اولین بار به نمایش درمیآیند. همچنین اولین باری است که شخصیتهای داستان با بانوی چاقی که نگهبان سالن گریفیندور است روبهرو میشوند. پرسی، رمز ورود که «کاپیوت دارکونیس» بود (البته فقط در سال اول) را میگوید و حفرهای دایرهای شکل در دیوار نمایان میشود. پس از آن است که سالن عمومی گریفیندور با توصیفاتی که در شروع مقاله صورت گرفت، دیده میشود.
۹. پتریفیکوس توتالوس
کمتر کسی است که نویل لانگباتم معروف داستانهای هری پاتر را نشناسد. در قسمتهای ابتدایی مجموعه هری پاتر، همه او را فردی کم عقل و بی دست و پا تلقی میکردند در حالی که در ادامه داستان، او خود را به عنوان پسری شجاع و قدرتمند که از هیچ چیز نمیترسد، ثابت میکند. در بخشهای پایانی هری پاتر و سنگ جادو پس از اینکه سه قهرمان اصلی داستان به این نتیجه میرسند که پروفسور اسنیپ قصد دارد سنگ جادو را بدست بیاورد، نیمهشب سعی میکنند تا پنهانی از سالن عمومی گریفیندور خارج شوند اما ناگهان نویل لانگباتم جلویشان سبز میشود. او که میترسد خطاهای سه قهرمان باز هم باعث کسر امتیاز از گروه گریفیندور شود سعی میکند جلوی آنها را بگیرد اما هرماینی گرنجر در آخر او را با طلسم «پتریفیکوس توتالوس» جادو میکند و تمام بدن نویل خشک میشود. این صحنه با اینکه در نگاه اول بامزه و خندهدار به نظر میرسد اما نشان میدهد که نویل لانگباتم انسان زیرک و باهوشی است.
۸. اولین کریسمس در هاگوارتز
برای بار آخر باز هم در فیلم هری پاتر و سنگ جادو، وقتی کریسمس فرا میرسد هاگوارتز حال و هوای تازهای به خود میگیرد. البته باید اشاره کرد که قسمتهای مربوط به کریسمس در بیشتر فیلمهای هری پاتر، همیشه احساسات خوبی به مخاطب منتقل میکنند اما یکی از بهترین آنها در فیلم اول اتفاق میافتد. درحالی که هاگوارتز حالا بیشتر به مکانی برای تفریح تبدیل شده است و بیشتر دانشآموزان از جمله هرماینی گرنجر برای تعطیلات به خانههای خودشان رفتهاند، هری و رون وبزلی اوقات خوبی را در سالن عمومی گریفیندور میگذرانند. در صبح کریسمس، وقتی هری با صدای رون بیدار میشود، احتمالا براساس تجربیات گذشتهاش در روزهای کریسمس، توقع ندارد هدیهای دریافت کند. اما وقتی متوجه میشود که برای او نیز هدیههایی فرستاده شده بسیار هیجانزده میشود. شنل نامرئی که به طور مرتب در ادامه داستان توسط هری و دوستانش مورد استفاده قرار میگیرد، در همین صحنه به مخاطب نشان داده میشود.
۷. تخممرغ طلایی
مسابقه جادوگری که هری پاتر در فیلم جام آتش ناخواسته وارد آن میشود دردسرهای بسیار زیادی را برای او بوجود میآورد. همچنین در ابتدا، بسیاری از دانشآموزان هاگوارتز که فقط شامل گروه گریفیندور نمیشود از جمله بهترین دوست او یعنی رون ویزلی، هری را به چشم یک متقلب نگاه میکنند اما طولی نمیکشد که او به قهرمان گریفیندور تبدیل میشود و همه میخواهند او برنده این مسابقه شود.
پس از اینکه هری در چالش نبرد با اژدها موفق میشود و تخممرغ طلایی را بدست میآورد، آن را به سالن عمومی گریفیندور، جایی که همه منتظر او هستند میبرد. دوقلوهای ویزلی یعنی جرج و فرد او را از روی زمین بلند میکنند و همگی هیجانزدهاند. البته با باز کردن تخممرغ طلایی و شنیدن صدای گوش خراشی که از آن خارج میشود و ورود رون ویزلی به این صحنه، طولی نمیکشد که همگی از آنجا میروند.
۶. هری و رون آشتی میکنند!
درست در ادامه مورد قبلی پس از جشن کوتاهی که برای هری در سالن عمومی گریفیندور برپا میشود، هری لحظات مهمی را با رون میگذراند. همانطور که در مورد قبلی اشاره شد در دوستی این دو تا به این لحظه مشکلاتی بوجود آمده است. رون اعتراف میکند که میداند هری نامش را درون جام ننداخته است. هری نیز متوجه میشود که این رون بوده است که در فهمیدن چالش اول به او کمک کرده است. این مکالمه کوتاه لحظهای فوقالعاده را رقم میزند چرا که هیچکس دوست ندارد هری پاتر و رون ویزلی دوست یکدیگر نباشند.
۵. درگیری با سیموس فینیگان
همه لحظاتی که در سال عمومی گریفیندور میگذرد، لحظات شاد یا دلگرم کنندهای نیستند. سیموس فینیگان در بیشتر قسمتهای کل مجموعه هری پاتر شخصیتی مهربان، دوست و حامی هری است. اما پس از مرگ سدریک دیگوری، افراد زیادی از جمله سیموس فکر میکنند که هری درباره بازگشت ولدمورت دروغ میگوید. او در سالن گریفیندور با هری بحث تندی میکند و میگوید شاید دیگر والدینش اجازه ندهند تا به هاگوارتز بیاید. دیدن اینکه دوستان هری او را دروغگو خطاب میکنند، قطعا یکی از دلسرد کنندهترین لحظات این فرنچایز است.
۴. سیریوس بلک در سالن عمومی گریفیندور!
یکی از جالبترین لحظات سالن عمومی گریفیندور، نمایان شدن چهره سیریوس بلک در میان خاکستر داغ شومینه سالن عمومی است. در طول این فرنچایز این شخصیت چندباری به روشهای مختلف با هری دیدار میکند و هربار پیام و اطلاعات مهمی در اختیار او قرار میدهد. رابطه سیریوس و هری رابطه فوقالعادهای است. اما همانطور که میدانید مردم دنیای جادوگری نظر خوبی در مورد سیریوس ندارند. برای همین است که این دو شخصیت دوستداشتنی زیاد به ملاقات یکدیگر نمیروند.
۳. احساساتی به اندازه یک قاشق چاییخوری!
در فیلم هری پاتر و محفل ققنوس صحنهای وجود دارد که هری، رون و هرماینی مشغول بحث درباره یکی از دانشآموزان گریفیندور به نام چو چانگ هستند که البته در نوع خود عجیب است زیرا کم پیش میآید که سه قهرمان اصلی داستان به غیر از دخیل بودن درکارهای عجیب یا خطرناک مشغول کارهای عادی باشند.
پس از اینکه هری از خودش و چو برا هرماینی و رون تعریف میکند، هرماینی برای آن دو توضیح میدهد که چرا چو احساس ناراحتی میکند و به نگرانیهای متعدد او اشاره میکند. رون در ادامه با تعجب به حجم احساسات بالای چو کنایهای میزند. در اینجا است که هرماینی با دیالوگی عالی به رون میگوید که احساسات تو به اندازه یک قاشق چاییخوری است و هر سه نفر آنها غرق در خنده میشوند و لحظهای فوقالعاده شکل میگیرد.
۲. اولین احساسات رون
در هری پاتر و شاهزاده و دو رگه پس از اینکه رون ویزلی در اولین بازی کوییدیچ خود شرکت میکند و اجرایی فوقالعاده را به نمایش میگذارد. همگی در سالن گریفیندور او را مانند یک قهرمان ستایش میکنند. جالب است که اشاره کنیم او فکر میکند معجون شانس این موففیت را برایش رقم زده در حالی که اینطور نبوده است. در هیاهوی جشن سالن عمومی گریفیندور، ناگهان اوضاع میان رون و دختری به نام لوندر براون پیچیده میشود. در همین لحظه است که هرماینی گرنجر تحمل دیدن آن دو را ندارد و میفهمد احساسات عمیقی نسبت به رون دارد.
۱. معجون عشق
در ماجرایی دیگر از رون ویزلی در سالن عمومی گریفیندور، او از روی اشتباه شکلاتهایی را که به معجون عشق (برای یادآوری، اگر کسی معجون را به شخص دیگری هدیه دهد و آن شخص آن را مصرف کند، به شدت شیفته فردی که معجون را از او دریافت کرده میشود) آغشته شدهاند را میخورد. بسته شکلات در واقع ازطرف یکی از دانشآموزان گریفیندور به نام رومیلدا وین برای هری پاتر فرستاده شده بود اما رون شکلاتها خورده بود و حالا عاشق کسی شده بود که حتی یکبار هم ملاقاتش نکرده بود. جا دارد به بازی فوقالعاده روپرت گرینت، بازیگر نقش رون ویزلی نیز اشاره کنیم. طوری که او از زیبایی ماه و عشقی که به رومیلدا دارد میگوید و رفتار بینهایت خندهدارش باعث شده تا یکی از عالیترین صحنههای مجموعه هری پاتر درست در سالن عمومی گریفیندور شکل بگیرد. حتی بعد از اینکه هری او را به اتاق پروفسور اسلاگهورن میبرد نیز رفتار و حرکات او بسیار دیدنی است.
نظر شما در مورد سالن عمومی گریفنیدور چیست؟ اگر شما هم دانشآموز هاگوارتز بودید دوست داشتید به گروه گریفیندور ملحق شوید؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید