معرفی و بررسی بهترین انیمه های واقع گرایانه
داستانهایی که موضوعات حساس را زیر ذره بین قرار میدهند.
به طور کلی، انیمه در سراسر دنیا، به عنوان رسانهای شناخته شده است که ما را وارد دنیای فانتزی خارق العادهای میکند که مملو از شخصیتهای جذاب، غیر معمول و داستانهای تخیلی است. با نگاهی به همه انیمههای ساخته شده در تمام دورانها، به این واقعیت پی میبریم که تا به امروز، انیمههای مختلفی در همه ژانرها ساخته شدهاند. اما با این حال، تنها تعدادی معدودی از آنها، نگاهی بسیار واقعیتر را به تصویر کشیدهاند؛ بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی بهترین انیمه های واقع گرایانه تمام دورانها میپرازیم.
در پشت نگاههای واقع گرایانهای که در انیمههای مختلف به دنیا ارائه شده است، جسارتی وجود دارد که در آن، یک نویسنده، به خود اجازه کاوش مسائل پیچیده را داده است که به طور معمول، به تصویر کشیدن آنها، به هیچ عنوان کار راحتی نیست و همواره، نه تنها با واکنشهای مختلفی از طرف مخاطبان خود روبهرو میشود، بلکه از طرف تعداد کثیری از بینندگان نیز، مورد انتقاد قرار میگیرند. اما همین داستانها، در عین حال، با نگاههای واقع گرایانهای که ارائه میکنند، تاثیر بسیار بیشتر و عمیقتری را نیز بر مخاطبان خود میگذارند. در انیمه های واقع گرایانه، مسائلی مانند زورگویی، سلامت روان، ابهامات اخلاقی، دنبال کردن رویاها و قدم برداشتن در مسیر آرزوها، مورد بررسی قرار میگیرد؛ به همین خاطر نیز، این نوع داستانها، میتوانند بسیار حساس، الهام بخش و امیدوارکننده باشند. در این روایتها، شخصیتهای اصلی در سختترین شرایط ممکن قرار میگیرند و در طی آن رشد پیدا میکنند؛ این شرایط میتوانند برای افراد بسیار زیادی قابل درک باشند. بر همین اساس، ما نیز در ادامه این مطلب، به معرفی و بررسی بهترین انیمه های واقع گرایانه تمام دورانها میپرازیم.
Given
مافیو ساتو (Mafuyu Satou)، قهرمان و شخصیت اصلی داستان انیمه زیبا و دیدنی Given، یک دانش آموز دبیرستانی است. داستان از جایی آغاز میشود که این کارکتر، در ساعت بین کلاسهایش، تصمیم میگیرد به یکی از راه پلههای مدرسه برود تا در آنجا کمی استراحت کند، زیرا که به طور معمول، کسی به آن مکان، رفت و آمد ندارد. زمانی که وارد راهرو میشود، با دانش آموز دیگری به نام ریتسوکا اوینویاما (Ritsuka Uenoyama)، برخورد میکند که تا به حال او را ندیده بود. آنها در کنار همدیگر مینشینند و ریتسوکا، نظرش جلب گیتاری میشود که در دست مافیو میبیند. مافیو پس از مکالمه کوتاهی که با ریتسوکا دارد، متوجه میشود که او دانش زیادی در رابطه با موسیقی و سازهای مختلف دارد؛ به همین خاطر نیز از دوست جدید خود درخواست میکند تا گیتار زدن را به او بیاموزد. در نهایت، ریتسوکا موافقت میکند و او را به گروه نوازندگی دعوت میکند که خود در آن فعالیت دارد. با وجود آنکه در این انیمه، اتفاقات هیجان انگیز و عجیبی رخ نمیدهند، اما با این حال، خط داستانی آن به گونهای زیبا و دلنشین است که برای یک لحظه هم نمیتوان از آن چشم برداشت. این انیمه بدون شک یکی از بهترین انیمه های واقع گرایانه تمام دورانها به حساب میآید که دیدن آن، برای هر سلیقهای میتواند لذت بخش باشد.
Nana
نانا یکی از معروفترین و محبوبترین انیمه های واقع گرایانه در ژانر عاشقانه و موزیکال کل تاریخ انیمه به شمار میرود که همه علاقهمندان به دنیای انیمه باید آن را تماشا کنند؛ چه کسانی که به مضامین عاشقانه علاقه دارند و چه کسانی که این ژانر را دوست ندارند! داستان این انیمه در رابطه با دو شخصیت زن به نام نانا است که در ظاهر، بسیار متفاوت از همدیگر به نظر میرسند، اما به طرز عجیبی در موقعیتهای مشابهی قرار میگیرند که به نتایج متفاوتی ختم میشوند. این دو کارکتر، به دلایلی، تصمیم میگیرند تا با همدیگر زندگی کنند و به این ترتیب، رابطهشان با یکدیگر همواره نزدیکتر و عمیقتر میشود؛ اما رفته رفته، زمانی که شخصیتهای جدیدی وارد خط داستان میشوند، همه چیز در زندگی این دو کارکتر اصلی، بر اساس تصمیمات و انتخابهای متفاوتی که دارند، دچار تحول میشود. نکته جالب در رابطه با این انیمه، اتفاقات غیر منتظرهای است که در آن رخ میدهد. بر اساس این اتفاقات، هیچ چیز در داستان، آنطور که بینندگان انتظارش را دارند، به پایان نمیرسد. داستان این انیمه بسیار واقع گرایانه است. با پیش رفتن داستان ما به دیدگاههای هردو شخصیت اصلی در رابطه با عشق، از طریق روابط مختلفشان، پی میبریم.
Your Lie in April
یکی دیگر از بهترین انیمه های واقع گرایانه همه دورانها، انیمه Your Lie in April است که در سراسر دنیا، به عنوان یکی از معروفترین انیمههای عاشقانه شناخته شده است. داستان این انیمه جذاب و دیدنی، در رابطه با دو نابغه موسیقی به نامهای کوسی آریما (Kousei Arima) و کائوری میازونو (Kaori Miyazono) است. کوسی که پس از مرگ مادرش از افسردگی رنج میبرد، اشتیاق خود را به نواختن پیانو از دست داده است و از فعالیت در زمینه موسیقی، به طور کلی، کناره گیری کرده است. به همین خاطر نیز، کوسی آریما در ابتدای داستان، تنها به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی معمولی زندگی خود را سپری میکند که آیندهای نامعلوم در انتظارش است. اما این کارکتر، زمانی که به طور اتفاقی صدای موسیقی کائوری میازونو را میشنود که با حس بسیار آزادانهای ویولون مینوازد، اشتیاق خود به موسیقی را، دوباره به دست میآورد. کائوری که یک ویولونیست بسیار غیرعادی و عجیب و غریب است، به کوسی اصرار دارد تا بار دیگر، پیانو بنوازد و او را در نواختن ویولون همراهی کند. این انیمه در رابطه با اندوه، زندگی، عشق و موسیقی است. مسیری که کوسی برای بهبود یافتن طی میکند، بسیار سخت و طولانی است. اما با این حال، در طول مسیرش، زیبایی، لطافت و شادی را نیز تجربه میکند.
Banana Fish
انیمههای بسیار زیادی در رابطه با تفسیر مسائل اجتماعی وجود دارد؛ اما با این حال، در بسیاری از انیمهها از دنیاهای فانتزی و شرایط فراطبیعی برای به تصویر کشیدن مسائل واقعی استفاده کردهاند. با این وجود، انیمه Banana Fish به موضوعات پیچیدهای همانند کودک آزاری و تاثیراتی که بر فرد میگذارد، میپردازد. Ash کارکتری است که از همان کودکی، مورد آزار و اذیت اعضای یک باند خلافکاری بزرگ قرار گرفته بود. داستان این انیمه، روایت غم انگیز زندگی او است. با این حال، زمانی که این کارکتر با Eiji، که یک عکاس ژاپنی است آشنا میشود، همه چیز در زندگیاش، دچار تحول میشود. این دو کارکتر، در طی مدت زمان کوتاهی، ارتباط بسیار نزدیکی با همدیگر برقرار میکنند. رابطه Eiji و Ash جدایی ناپذیر به نظر میرسد. اما با پیش رفتن داستان، متوجه میشوند که رابطه آنها قرار نیست همواره آنگونه که میخواهند پیش برود. این انیمه در رابطه با صدمات کودکی Ash است و به طور عمیقی، این مسئله را مورد بررسی قرار میدهد که همه آن اتفاقات چگونه بر ذهنیت فعلی او تاثیر گذاشته و آن را شکل دادهاند. این انیمه، به طور قطع، یکی از بهترین انیمه های واقع گرایانه، در ژانر روانشناختی به حساب میآید که هر لحظه از آن، ارزش تماشا کردن را دارد.
Haikyu!!
انیمه سریالی هایکیو داستانی را روایت میکند که در آن سعی دارد به مخاطبان خود این نکته را بیاموزد که زندگی تنها به معنی برد و باخت نیست، بلکه مسیری که در این راه طی میشود نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. هیناتا شویو (Hinata Shoyo) پس از دیدن بازی تیم دبیرستان کاراسونو (Karasuno) به ورزش والیبال علاقهمند میشود. او برای اینکه بتواند وارد این دبیرستان بشود، سخت درس میخواند. این کارکتر، در نهایت موفق میشود به این مدرسه راه پیدا کند، اما روز اول، اتفاق عجیبی رخ میدهد. او در سالن ورزشی آن مدرسه، رقیب سابقش، تویو کاگیاما (Toyo Kageyama) را ملاقات میکند. این دو کارکتر، مسیر طولانی را طی میکنند و موفقیتهای زیادی به دست میآورند. یکی از دلایلی که این انیمه ورزشی تنها پس از انتشار اولین قسمتهای خود، نه تنها در ژاپن، بلکه در سرارس جهان، به محبوبیتی بی سابقه دست یافت، کارکترهای داستان، ارتباط آنها و همچنین، نحوه تعامل آنها با یکدیگر بود. این کارکترها به همراه یکدیگر، در این مسیر پر فراز و نشیب، رشد میکنند؛ اما تنها پیروزیها نیست که بر رشد این کارکترها تاثیرگذار است، زیرا که ما در طول داستان، بارها و بارها شاهد تاثیری بودهایم که شکستها، بر پیشرفت کارکترها داشتهاند.
Monster
هیولا یک انیمه جنایی روانشناختی که به عنوان یکی از بهترین انیمه های واقع گرایانه ساخته شده در همه دورانها نیز به شمار میآید. موقعیت مکانی این داستان، کشور آلمان است که در آن، روایت زندگی یک کارکتر پس از جنگ را بازگو میکند. داستان این انیمه در رابطه با کنزو تنما (Kenzo Tenma)، یک جراح مغز اهل ژاپن است که در دوسلدورف مشغول به کار است. تنما به طور ناگهانی، با موقعیتی روبهرو میشود که در آن باید تصمیم بگیرد بین کودکی که به سرش گلوله شلیک شده است و شهردار، که اهداکننده بیمارستان تنما نیز است، جان یکی را نجات دهد. او در نهایت انتخاب میکند کودک را جراحی کند و جان او را نجات دهد؛ اما با انجام این کار، باعث میشود زندگی هردوی آنها برای همیشه تغییر کند. تنما به این دلیل که جان شهردار را نجات نداد، شهرتش به خطر میافتد و دیگر نمیتواند همانند گذشته به کار خود ادامه دهد. از طرفی، کودکی هم که جانش را نجات داده بود، مدت کوتاهی پس از بهوش آمدن، ناپدید میشود. چندین سال بعد، قهرمان و شخصیت اصلی داستان، متهم به قتل چند تن از کارکنان بیمارستانی میشود که در آن کار میکرد. حال او با چالشهایی روبهرو شده است که شرایط را برایش بسیار سخت کرده است.
Grave Of the Fireflies
اگر تا به حال انیمه سینمایی مدفن کرمهای شب تاب (Grave Of The Fireflies) را ندیده باشید، به طور قطع نام آن را شنیدهاید. نکته جالبی که در رابطه با این انیمه سینمایی فوق العاده شگفت انگیز وجود دارد، این است که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. این فیلم، بر اساس موقعیتهای سخت و مشکلاتی ساخته و طراحی شده است که رمان نویس مشهور ژاپنی، آکییوکی نوکاسا (Akiyuki Nokasa)، در زمان جنگ جهانی دوم، خود، مشاهده و تجربه کرده است. این فیلم شگفت انگیز، به جای تمرکز بر مسائل اصلی و بزرگ جنگ، رنج، سختی و اندوهی که مردم آن دوره تجربه میکنند را به تصویر میکشد. داستان فیلم هم در رابطه با دورهای است که جنگ جهانی دوم در حال پایان یافتن است. کشور ژاپن نیز، به خاطر بمبارانهایی که توسط آمریکا صورت میگیرد، در موقعیت و شرایط بسیار ناگوار و سختی قرار گرفته است. داستان مدفن کرمهای شب تاب، روایت زندگی دو خواهر و برادر جوان را بازگو میکند که والدین خود را در یکی از این بمبارانها از دست میدهند. این دو، با وجود غم و اندوه بزرگی که تجربه کردهاند، هنوز هم تمام تلاش خود را برای زنده ماندن انجام میدهند تا شاید روزی بتوانند یک زندگی آرام و معمولی را تجربه کنند. اما با این حال، همه چیز آنگونه که انتظارش را داشتند، پیش نمیرود. اتفاقات ناگواری که در داستان این انیمه زیبا رخ میدهد بسیار دلخراش، اما در عین حال، تفکر برانگیز هستند و به همین خاطر نیز، دیدن آن، به همه کسانی که تاکنون آن را مشاهده نکردهاند، بدون شک، پیشنهاد میشود.
Perfect Blue
در انیمه آبی کامل، گروه خواننده ژاپنی که با عنوان CHAM شناخته شده است، دو سال را صرف سرگرم کردن طرفداران خود کرده است. این گروه در موقعیت خوبی قرار دارد اما همه چیز زمانی دچار تحول میشود که یکی از اعضای آن، میما کریگوئه (Mima Kirigoe)، تصمیم میگیرد گروه را ترک کند تا حرفه بازیگری را ادامه دهد. تصمیمی که میما گرفت با واکنشهای مختلفی روبهرو میشود اما او همچنان امیدوار است که طرفدارانش مانند گذشته از او حمایت کنند. با این حال، همه چیز، برخلاف انتظار او، روندی نزولی را طی میکند. او که میخواهد تصویر خود را به عنوان یک خواننده از بین ببرد، برای اولین بار در یک سریال درام جنایی نقش بازی میکند. تماشای میما به عنوان یک بازیگر، به مرور زمان، برای مدیرش، رومی هیدکا (Romi Hideka)، سخت و سختتر میشود و به همین خاطر نیز، تصمیم میگیرد میما را در موقعیتهای دشواری قرار دهد تا به صورت غیر مستقیم، به او بفهماند که این حرفه جدید، برایش مناسب نیست. به علاوه، در همین حین، یکی از طرفداران سرسختش نیز که از دیدن او به عنوان یک بازیگر، به هیچ عنوان راضی نیست، شروع به اذیت و آزار دادن او میکند. اینگونه یکی پس از دیگری، اتفاقات آزاردهنده برای میما رخ میدهند. همه این اتفاقات، قهرمان و شخصیت اصلی داستان را، به سمتی سوق میدهند که وضعیت روحیاش به صورت فزایندهای نامتعادل میشود، به گونهای که این کارکتر، با پیش رفتن داستان، توانایی تشخیص واقعیت از توهم را، به طور کلی، از دست میدهد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید