سلیقههای مختلف اغلب به تولید فیلمهای گوناگون با داستانهای متفاوت ختم میشود. در این بین فیلمهایی وجود دارند که به خاطر داستان و فیلمنامهی سنگین، بیش از حد مفهومی و تا حدی غیرقابل درک ساخته میشوند.
فرض کنید قرار است در آخر هفته شما در کنار دوستان یا خانواده یک فیلم را ببینید. انواع تنقلات روی میز قرار داده شده و همه چیز برای یک آخر هفته عالی تدارک دیده شده است. فیلم شروع شده و تا میانه هم میرود، در این حالت فقط یک جمله میتوان حس و حال شما را خراب کند: من نفهمیدم داستان فیلم چی شد!
فیلمهای زیادی در دنیای سینما وجود دارند که برای همه مخاطبین قابل درک نیستند. این یک نکته منفی یا موضوعی عجیب در صنعت سینمای امروز نیست. حتی در شبکههای آمازون، هولو، نتفلیکس و دیگر شبکههای اختصاصی نیز تعداد زیادی از این فیلمها با فیلمنامه پیچیده به نمایش درمیآید. در این مقاله قرار است تعدادی از این فیلمها را باهم مرور کنیم. این لیست هیچگونه ترتیبی ندارد و بر اساس سلیقههای مختلف تهیه شده است.
۶- Arrival
تاریخ اکران: ۲۰۱۶
کارگردان: دنی ویلنوو
بازیگران: ایمی آدامز، جرمی رنر، فارست ویتاکر
این فیلم در سال ۲۰۱۶ روی پرده سینما قرار گرفت. موضوع و فیلمنامه پیچیده این فیلم در نوع خود جالب بوده و با تمرکز روی ارتباط برقرار کردن با موجود فضایی ساخته شد. پیچیدگیهای فیلمنامه در زمینهی ارتباط برقرار کردن و ترس از حمله فضاییها، باعث شده بود فیلم از آهنگ و ریتم خوبی برخوردار باشد. بیشتر مدت زمان فیلم مربوط به بخشهایی میشود که شخصیت اصلی فیلم با بازی امی آدامز (یک زبانشناس خبره) در حال ارتباط برقرار کردن با موجودات فضایی بود که هیچ درک و فهمی از زبان آنها نداشت.
در طول فیلم ما شاهد تلاش پروفسور زبانشناس جهت برقراری ارتباط با موجودات هستیم. در این بین شاهد بخشهایی از زندگی شخصی کاراکتر امی آدامز نیز هستیم. در این بخشها او سعی میکند که دختر بیمار خود را درمان کرده و از او مراقبت نماید. در ابتدا تصور میکنیم که این موارد باید به گذشته ارتباط داشته باشد اما کمکم متوجه میشویم که در واقع فیلم به آینده میرود و فلش بکی در کار نیست. با فهمیدن این موضوع کمکم ما باید منتظر فاجعهای باشیم که هنوز اتفاق نیفتاده است.
در بخش پایانی فیلم متوجه میشویم که مفهوم زمان برای موجودات فضایی همانند ما تعریف نشده و آنهامی توانند به راحتی در زمان سفر کنند. آنها محدود به زمان نیستند و به همین دلیل آینده را به امی آدامز نشان میدهند. درنهایت در بخش پایانی فیلم ما پیچیدگیهای زمانی را مشاهده میکنیم که کمی برای ما غیرقابل درک است. فیلم Arrival موفق به دریافت جوایز گوناگونی شده و به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. هر چند، درصد کمی از تماشاگران نسبت به پیچیدگیهای موجود در فیلم و حوادث انتهایی قصه احساس نارضایتی داشتهاند.
۵- Primer
تاریخ اکران: ۲۰۰۴
کارگردان:شین کاروث
بازیگران: شین کاروث، دیوید سالیوان، کیسی گودن
اولین تجربه فیلمسازی Shane Carruth یک فیلم با بودجهی کم در زمینه سفر در زمان است. این فیلم در زمان اکران خود توانسته نظر منتقدین را به خود جلب کند. جالب است بدانید که در این فیلم شین کروث همزمان فیلمنامهنویس، فیلمبردار، کارگردان، تدوینگر، آهنگساز، تهیهکننده و در نهایت یکی از شخصیتهای اصلی داستان است. قصهی فیلم در مورد یک مهندس کامپیوتر است که راهی برای سفر در زمان پیدا میکند. فیلم با استفاده از قواعد و دستورهای ریاضی تعادل خوبی بین موضوع فیلم، مکانیک زمان و تئوریها برقرار میکند.
در طول مدت فیلم شما دو جوان باهوش را مشاهده میکنید که خیلی سریع ایدهی ساخت دستگاهی برای شکستن زمان در ذهن آنها ایجاد میشود. آنها وسیلهای را به عنوان ماشین زمان اختراع میکنند. هر چند این اختراع، عواقب بدی را برای آنها به دنبال داشته و کنترل دستگاه از دست آنها خارج میشود. بخش پایانی فیلم غیرقابل تصور بوده و فیلمنامهی پیچیدهی این فیلم، بهطرز عجیبی روی گیج شدن مخاطب تاثیر میگذارد. البته پرایمر، در نوع خودش دارای ساختاری مناسب و داستانپردازی جالبی است. اگر بتوانید بهخوبی با داستان و معماهای داخل فیلم ارتباط برقرار کنید، حتماً از تماشای آن لذت خواهید برد.
۴- Bug
تاریخ اکران: ۲۰۰۶
کارگردان: ویلیام فریدکین
بازیگران: اشلی جود، مایکل شانون، هری کانیک جونیور
یک فیلم ترسناک در سبک کلاستروفوبیا در سال ۲۰۰۶ ساخته ویلیام فریدکین کارگردان فیلم مطرح جنگیر (The Exorcist) است. این فیلم مورد تحسین منتقدین قرار گرفته و توانست امتیازهای خوبی هم به دست بیاورد، اما تماشاگران خیلی نتوانستند با فیلم ارتباط برقرار کنند. این فیلم شاید جزء معدود فیلمهای خوب سینما است که در جدول فیلمها در بین فیلمهای رتبه F قرارگرفته است. رتبه F به پایینترین رتبه در فیلمها گفته میشود که بر اساس نظرسنجی از تماشاگران حاضر در سینما، به فیلمها نسبت داده میشود.
درک این مسئله با توجه به ساختار فیلم و فیلمنامه سنگینش خیلی هم سخت و دشوار نیست. درصد زیادی از تماشاگران نتوانستند با موضوع فیلم ارتباط برقرار کنند. داستان فیلم در مورد یک زوج با بازی اشلی جود و مایکل شانون است. این دو نفر داخل اتاق یک هتل در اوکلاهاما حضور دارند. داستان فیلم در همان اتاق روایت میشود و در مورد توهمات شخصیت مردِ داستان است. مایکل شانون در این فیلم از مشکلاتی همچون بدبینی حاد، وسواس و جنون عجیبی رنج میبرد. فیلمنامهی Bug بر اساس داستانی از تریسی لتز به همین نام الهام گرفته شده است. اگر بتوانید با فیلمنامهی سنگین این اثر بهخوبی ارتباط برقرار کنید، میتوانید از تجربهی این فیلم ترسناک لذت ببرید.
۳- Prometheus
تاریخ اکران: ۲۰۱۲
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: نومی راپاس، لوگان مارشال گرین، مایکل فسبندر
شاید بتوان گفت این فیلم به بهترین پیش درآمد، برای یکی از مطرحترین فیلمهای بلاک باستری چند سال اخیر تبدیل شده است. پرومتئوس توانسته به خوب بهعنوان یک فیلم مستقل عمل کرده و همچنین خود را بهعنوان یک پیش درآمد برای سری فیلمهای بیگانه (Alien) معرفی کند.
فیلمنامهی پیچیده پرومتئوس به این موضوع میپردازد که پیدایش انسانها چگونه رقم میخورد و چه افرادی باعث به وجود آمدن ما انسانها شدهاند. وقایع فیلم در یک سیارهی دیگر از یک منظومهی ناشناس رخ میدهد. در آنجا شخصیتهای فیلم با مجسمههایی برخورد میکنند که بهعنوان آفریدگار انسانها از آنها یاد میشود؛ اتفاقات جالبی در طول فیلم رخ میدهد که کمتر کسی از روند اکشن این فیلم خوابش میگیرد.
بر اساس عمده نظرات بینندگان و هواداران سری فیلمهای Alien نیازی نبود که چنین فیلمنامهی سنگینی برای فیلم پرومتئوس تهیه شود. مخاطب تا اواخر فیلم هیچ ارتباط محسوسی بین این فیلم و سری بیگانه مشاهده نمیکند، اما در بخش پایانی فیلم همهچیز برای بیننده شوکهکننده میشود. بر اساس گزارش افراد حاضر در سالنهای سینما، در پایان فیلم تعداد زیادی از تماشاگران از شدت هیجان و تعجب واکنشهای جالبی از خود نشان میداند. خیلی از بینندهها هم توانایی و درک درستی از اتفاقات فیلم نداشته و آنها اصلا نمیتوانستند وقایع فیلم را به مجموعهی بیگانه ربط دهند. شاید به دلیل همین داستان سنگین و پیچیده بود که نسخهی بعدی فیلم از Prometheus 2 Alien: Covenant به تغییر نام داد.
۲- Cloud Atlas
تاریخ اکران: ۲۰۱۲
کارگردان: واچوفسکی
بازیگران: تام هنکس، هیل بری، هیو گرنت
به نظر میرسد خانواده واچوفسکی (خواهران واچوفسکی- سازنده سهگانه ماتریکس) قدرت تخیل بسیار بالایی دارند. فیلم Cloud Atlas نشاندهندهی تخیل بالای این خانواده است. آنها در این فیلم انواع بحثهای فلسفی و تخیلی را به مخاطب نشان میدهند. شش داستان عجیب و بهظاهر نامربوط که به صورت پراکنده در قالب یک فیلم به مخاطب نشان داده میشود. به گونهای که بیننده در انتهای فیلم هیچ درک درستی از خط داستانی حاکم بر کلود اتلس پیدا نمیکند.
برخی از طرفداران کلود اتلس، با فرضیهسازیهای متنوع تلاش میکنند تا موضوع این شش داستان را به هم ربط دهند. این شش داستان بهعنوان نمونهی داستانهای ادبی، در دنیاهای متفاوت روی میدهند. موضوع فیلم بهنوعی است که در ابتدا تصور میکنید که همه این داستان به یکشکل بوده و در بازههای زمانی مختلف رخ میدهد اما مدام این سوالها در ذهن بیننده ایجاد میشود که دنیای واقعی این فیلم کدام است؟ نقطه اتصال این شش داستان کجاست؟
در نهایت باید با این واقعیت روبرو شد که قرار نیست این داستانها رابطه منطقی باهم داشته باشند. خیلی از این داستانها ممکن است در دنیای تخیلی افراد داخل فیلم رخ داده باشد. بهعنوان مثال شما در ابتدای فیلم مرد مسنی را مشاهده میکنید که در کنار آتش نشسته و در حال نقل یک داستان حماسی است.
به نظر میرسد داستان فیلم در مورد افسانهها و قصههای گوناگون است. هرچه فیلم به جلو حرکت میکند، ماجرا پیچیدهتر شده و ما شخصیتهای مختلف و داستانهای آنها را میبینیم. این داستانها همه دارای بازیگران ثابتی هستند. طبق برخی فرضیهها بازیگران تکراری و نقشهای مختلف آنها در این فیلم را میتوان بهنوعی بیانگر این موضوع دانست که در دنیای واقعی، تمام داستانها، شخصیتها و بهطورکلی همهچیز به هم متصل هستند. این موضوع باعث میشود که هر شخصی، درکی متفاوت از این دنیای ناشناخته اطراف خود داشته باشد.
۱- Possession
تاریخ اکران: ۱۹۸۱
کارگردان: آندره زولافسکی
بازیگران: ایزابل آجانی، سم نیل، مارگریت کارستنسن
فیلم Possession یکی از عجیبترین و دیوانه کنندهترین فیلمهایی بوده که تاکنون ساخته شده است. این فیلم در ابتدا قرار بوده یک درام در دوران پس از جنگ جهانی باشد، اما در ادامه به یک فیلم ترسناک تبدیل میشود.
فیلم Possession در سال ۱۹۸۱ توسط آندروژن زولافسکی Andrzej Żuławski, ساخته شده است. داستان فیلم در مورد روابط یک جاسوس بینالمللی به نام مارک با بازی سم نیل بوده که قرار است از همسرش به نام آنا با بازی ایزابلا آجانی جدا شود. فیلم محصول مشترک فرانسه و آلمان غربی است. این فیلم برای اولین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد. در این جشنواره جایزه بهترین بازیگر زن به ایزابلا آجانی شخصیت زن فیلم داده شد. در طول فیلم که در زمان تقسیم برلین (تبدیل آلمان به دو بخش غربی و شرقی) اتفاق میافتد، ما شاهد روابط عاطفی این زوج در هنگام طلاق هستیم، اما بعد از مدتی داستان فیلم بهیکباره تغییر میکند.
در ابتدا مارک با آنا توافق میکند که از هم جدا شوند، مارک خانه را ترک میکند و حضانت بچهها را به آنا میسپارد. مارک به خانهاش برمی گردد و خانهاش را در هرج و مرج میبیند. همسرش میخواهد طلاق بگیرد و با فرد دیگری ازدواج کند. آنها با هم دعوا میکنند و مارک دست به کارهایی غیرقابل پیش بینی میزند و با معلم مدرسه بچهاش که نام او هلن است، آشنا میشود. هلن بهشدت شبیه به آنا است و تنها تفاوت آنها رنگ چشمهای سبز هلن است.
رفتار آنا به صورت تدریجی در طول فیلم عجیبتر میشود. داستان فیلم از یک نقطه به بعد، خیلی شلوغ و عجیب شده و شخصیتهای زیادی وارد فیلم میشوند که اکثر این شخصیتها توسط آنا و مارک کشته میشوند. در ادامهی قصه، یک هیولا وارد داستان میشود که به پیچیدگیهای داستانی اضافه میکند.
راز اصلی فیلم در پایان بالاخره فاش میشود و دلیل تمام این اتفاقات را بیننده متوجه خواهد شد. بر اساس نظرات منتقدین، هیولای داخل فیلم نماد حسادت و خیانت است. به عنوان مخاطب این اثر سینمایی اگر بتوانید صحنههای کشتار و خونریزی موجود در فیلم و حتی بخشهای مربوط به سقط جنین را تحملکنید، میتوانید از داستان بسیار پیچیدهی «تسخیر» لذت ببرید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید