شخصیت های انیمه ناروتو که گذشته‌ی غم‌انگیزی داشته‌اند!
1%
  • 0/10

شخصیت های انیمه ناروتو که گذشته‌ی غم‌انگیزی داشته‌اند!

گذشته‌هایی که قلب را به درد می‌آورند!

شخصیت های انیمه ناروتو که گذشته‌ی غم‌انگیزی داشته‌اند! ۱ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴ مقالات جانبی انیمه کپی لینک

انیمه ناروتو (Naruto) شخصیت‌های بسیار زیادی را در خود جای داده است که زندگی خوبی نداشته‌اند و از همان کودکی مشکلات زیادی بر سر راهشان قرار گرفته است. سختی‌های زندگی، برخی از شخصیت های انیمه ناروتو را به قهرمان تبدیل کرده‌ است اما از طرفی، گاهی باعث شده است که یک کارکتر به شخصیت منفی داستان تبدیل شود.

برای بیش از یک دهه، مجموعه ناروتو، یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین سری انیمه و مانگا در سراسر جهان بوده است. اکنون نیز با اینکه چندین سال از انتشار آخرین قسمت داستان گذشته است، اما هنوز هم این انیمه از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار است و روز به روز به طرفداران آن اضافه می‌شود. داستان ناروتو در رابطه با دنیایی است که در آن نینجاهایی با توانایی و مهارت‌های شگفت‌انگیز و فراطبیعی زندگی می‌کنند. طرفداران، این مجموعه‌ی شونن را به خاطر صحنه‌های اکشن فراوانی که در آن گنجانده شده است، روابط دوستی بین کارکترها و عزم تزلزل‌ناپذیر آن‌ها دوست دارند. مانند بسیاری دیگر از انیمه‌ها، ناروتو نیز در طراحی کارکترها و زندگی‌هایشان خلاقیت زیادی داشته است. برخی از شخصیت های انیمه ناروتو آنقدر خوش شانس بوده‌اند که زندگی به نسبت شادی داشته باشند، اما در عین حال، برخی دیگر از این کارکترها، از همان کودکی زندگی غمگین و سختی داشته‌اند.

سختی‌های زندگی، برخی از شخصیت های انیمه ناروتو را به قهرمان تبدیل کرده‌ است اما از طرفی، گاهی باعث شده است که یک کارکتر به شخصیت منفی داستان تبدیل شود. دنیای نینجاها، همواره با چرخه‌ای به ظاهر بی‌پایان از نبرد و نفرت همراه بوده است. توجه داشته باشید که ادامه این مطلب حاوی اسپویل می‌باشد.

سوناده (Tsunade)

کارکتر شناخته شده با نام سوناده (Tsunade) پنجمین هوکاگه دهکده مخفی برگ بود. اما با این حال، او نیز به عنوان یکی از شخصیت‌ های انیمه ناروتو به شمار می‌رود که گذشته‌ای دلخراش و بسیار غمگین داشته است. برادر کوچکتر این شخصیت به او گفته بود که می‌خواهد همانند پدربزرگشان، تبدیل به یک هوکاگه شود؛ سوناده نیز به عنوان یک خواهر از رویای او حمایت می‌کرد، اما با این حال، برادر کوچکتر این کارکتر به طرز غم‌انگیزی در حین مبارزه در دومین جنگ بزرگ نینجاها، جان خود را از دست داد. سوناده هم که به خطر مرگ برادرش خود را باخته و ویران شده بود، از هوکاگه سوم درخواست کرد که در هرکدام از گروه‌های نینجا، یکی از افراد، به عنوان نینجای پزشکی آموزش ببیند. کارکتر دان کاتو (Dan Kato) هم با او موافق بود. این دو در نهایت عاشق همدیگر شدند. اما خیلی زود، او در نبرد به شدت مجروح شد. سوناده با اینکه تلاش کرد او را نجات دهد اما او نیز در آغوشش جان باخت.

هاکو (Haku)

هاکو (Haku) یک نینجای مهربان و دلسوز بود که توسط زابوزا (Zabuza) آموزش دید. همین نکته به خوبی توضیح می‌دهد چرا او از سن پانزده سالگی، مهارت‌هایش در سطح نینجاهای جونین‌هایی (Jonin) بود که در سازمان ANBU فعالیت داشتند. او از دهکده کوچکی در سرزمین آب آمده بود. مردم در آنجا از افرادی که می‌توانستند از توانایی شناخته شده با  نام Kekkei Genkai استفاده کنند، نفرت داشتند. Kekkei Genkai یک ویژگی منحصر به فرد در دی ان ای افرادی است که به صورت ارثی به آن‌ها می‌رسد و به افراد و قبیله‌ها این اجازه را می‌دهد تا از توانایی‌ها و مهارت‌های خاصی بهره ببرند. هاکو و مادرش نیز یکی از این افراد بودند. آنها می‌توانستند از یکی از این توانایی‌ها که با نام آزادسازی یخ (Ice Release) شناخته شده است، استفاده کنند. مادر هاکو، این توانایی خود و فرزندش را از شوهرش مخفی نگه داشت. اما زمانی که شوهرش به این واقعیت پی برد، گروهی از بزهکاران را گرد هم آورد تا جان هردوی آن‌ها را بگیرند. در همین جریان، مادر هاکو کشته شد. هاکو نیز خود در نهایت جان پدر و افرادی هم که به دنبالشان بودند و باعث مرگ مادرش شدند را گرفت. به همین ترتیب، او دیگر سرپرستی نداشت و زابوزا در خیابان‌ها او را پیدا کرد و نجات داد.

نجی هیوگا (Neji Hyuga)

نجی هیوگا (Neji Hyuga) در طول چهارمین جنگ بزرگ نینجاها (Great Ninja War)، جان خود را برای نجات ناروتو فدا کرد و به این ترتیب، او نیز به یکی از شجاعترین شخصیت های انیمه ناروتو تبدیل شد. او یکی از اعضای خاندان هیوگا بود؛ که یعنی اهمیتی نداشت چقدر قوی باشد، در نهایت باید به این قبیله خدمت می‌کرد. مانند سایر اعضای این قبیله، به نجی هم از همان کودکی یک مهر نفرین شده زده بودند. این مهر برای محافظت کردن از توانایی منحصر به فرد قبیله، یعنی بایاکوگان (Bayakogan) بود تا پس از مرگشان، دشمنان نتوانند اسرار آن‌ها را بیاموزند. همچنین از این مهر برای تهدید جان افرادی از قبیله استفاده می‌شد که با قوانین مخالفت می‌کردند و خود را محدود به چهارچوب‌ها نمی‌کردند. به همین خاطر نیز، نجی هم به عنوان یکی از اعضای این قبیله، تا قبل از ملاقات با ناروتو بر این باور بود که باید همانند یک برده زندگی کند.

کاکاشی هاتاکه (Kakashi Hatake)

یکی از چشمان کاکاشی هاتاکه (Kakashi Hatake) از توانایی شارینگان (Sharingan) برخوردار بود. این توانایی که تنها افراد قبیله اوچیها (Uchiha) آن را داشتند، توسط اوبیتو اوچیها (Obito Uchiha)، یکی از اعضای گروهش که در حین نجات او در زیر یک تخته سنگ بزرگ له شد، به او داده شده بود. این اتفاق در حین سومین جنگ بزرگ نینجا، رخ داد، زمانی که دشمن، رین (Rin) را نیز که یکی دیگر از اعضای گروهش بود، دستگیر کرده بود. کاکاشی قول داد که از رین محافظت کند، اما در نهایت نتوانست به وعده‌ای که داده بود عمل کند. دهکده مه، رین را ربود و تصمیم داشت او را به ابزاری تبدیل کند تا از آن در برابر دهکده برگ استفاده کند. اما رین برای محافظت از دهکده، خود را بر سر راه تکنیک چیدوری (Chiduri) کاکاشی قرار داد و کشته شد. به علاوه، کاکاشی در کودکی هم مرگ پدرش را دیده بود. پدرش که نجات دوستانش را به انجام ماموریتی که در آن قرار گرفته بود، ارجعیت داده بود، مورد سرزنش همه قرار گرفت و چون نمی‌توانست با این ننگ زندگی کند، جان خود را گرفت.

ایتاچی اوچیها (Itachi Uchiha)

قبیله اوچیها، یکی از قدرتمندترین قبیله‌های داستان ناروتو به شمار می‌آید. در میان اعضای این قبیله هم، ایتاچی اوچیها (Itachi Uchiha) به عنوان یکی از توانمندترین نینجاهای آن شناخته شده است. مهارت او در تکنیک شارینگان، او را به یک افسانه واقعی تبدیل کرده است. اما دهکده مخفی برگ، ایتاچی را به عنوان یک مجرم معرفی کرد، زیرا که همه افراد خاندان خود از جمله پدر و مادرش و حتی زنی که دوستش داشت را نیز قتل‌عام کرد. تنها عضوی که باقی گذاشت، برادرش ساسکه (Sasuke) بود که به او نیز از طریق گنجوتسواش (Genjutsu)، مرگ تک تک افراد قبیله را نشان داد و با این کار عذابش می‌داد. با این حال، دلیل واقعی ایتاچی برای انجام این کار این بود که هوکاگه سوم برای محاظت از دهکده برگ از او خواسته بود که قبیله‌اش را سلاخی کند زیرا که او از قدرت این قبیله می‌هراسید. این واقعیت را تنها هوکاگه سوم و بزرگان دهکده می‌دانستند و به این ترتیب، ساسکه سال‌ها تا درست قبل از اینکه ایتاچی جانش را از دست داد، با همه وجود از او متنفر بود.

ساسکه اوچیها (Sasuke Uchiha)

همانطور که گفته شد، ساسکه اوچیها برادر کوچکتر ایتاچی اوچیها است. با توجه به پیشینه غمگینی که ایتاچی داشت، می‌توان حدس زد که سرگذشت برادرش نیز به همان اندازه دلخراش است. در کودکی او شاهد نابودی تک تک افراد قبیله‌اش بود و زمانی که به خانه رسید برادرش را بالای سر جسد پدر و مادرش دید. در آن لحظه او پی برد که برادر بزرگترش قبیله را نابود کرده و جان پدر و مادرش را نیز گرفته است. اما در نهایت زمانی که دلیل انجام این کار برادرش را فهمید، از دهکده مخفی برگ به خاطر کاری که با برادرش کرده بودند متنفر شد. ساسکه کل دوران کودکی و نوجوانی‌اش، تا درست قبل از اینکه برادرش را از دست داد، به دنبال گرفتن انتقام از او سپری کرد. درست است که او در نهایت یاد گرفت از تمام جوتسوهای (Jutsu) قدرتمند استفاده کند، اما آسیبی را که دهکده مخفی برگ به او و برادرش وارد کرده بود را هیچگاه از یاد برد.

اوبیتو اوچیها (Obito Uchiha)

اوبیتو اوچیها (Obito Uchiha) یکی دیگر از شخصیت های انیمه ناروتو به شمار می‌رود که با توجه به سرگذشتی که داشت، به یکی از بزرگترین شخصت‌های منفی کل داستان تبدیل شد. او یکی از اعضای گروه کاکاشی بود که در راه نجات او زیر یک سنگ بزرگ له شد. تا اینجای داستان، همه گمان می‌کردند که او جان خود را از دست داده است؛ اما در واقع او توسط مادارا (Madara) نجات یافته بود و کسی هم از این واقعیت خبر نداشت. مادارا به بهبود سلامتی او کمک کرد، اما زمانی که فهمید به کاکاشی و رین، دختری که دوستش داشت، حمله شده است، مادارا را برای نجات آن‌ها رها کرد. او درست زمانی رسید که رین خود را بر سر راه چیدوری کاکاشی قرار داد و کشته شد. اوبیتو با دیدن این صحنه به اشتباه فکر کرد که کاکاشی او را از قصد کشته است به همین خاطر نیز به مادارا بازگشت تا بتواند از کاکاشی و دهکده‌اش به خاطر کشتن رین انتقام بگیرد. به علاوه همه این‌ها، داستان مرگ اوبیتو نیز یکی از غمگین‌ترین مرگ‌های انیمه ناروتو به حساب می‌آید.

گارا (Gara)

گارا (Gara) پنجمین کازکاگه (Kazekage) محبوب دهکده شن بود. با این حال، او به هیچ عنوان کودکی خوبی نداشت. در دوران کودکی همه افراد دهکده‌اش از او می‌ترسیدند زیرا که او جینچوریکی هیولای تک دم بود. به همین خاطر نیز، کسی جرات نزدیک شدن به او را نداشت و با او هیچ ارتباط دوستی برقرار نمی‌کردند. هیولای تک دم، زمانی که او هنوز در شکم مادرش بود، درون بدنش مهم و موم شده بود که همین نیز باعث شد که این کارکتر زودتر از موعد به دنیا بیاید. چند سال اول زندگی‌ گارا در انزوا سپری شد؛ جایی که پدرش به او آموزش می‌داد و عمویش از او مراقبت می‌کرد. او سعی می‌کرد که با دیگر بچه‌های روستا ارتباط برقرار کند اما همه از او وحشت داشتند. پدرش پس از آنکه فکر کرد او نمی‌تواند قدرتش را کنترل کند به برادرش دستور داد تا جان او را بگیرد. یاشامارو (Yashamaru) تنها کسی بود که گارا را دوست داشت. به همین خاطر نیز تلاش او برای کشتن گارا، باعث شکسته شدن قلبش شد.

ناگاتو (Nagato)

یکی دیگر از شخصیت های انیمه ناروتو که سرگذشت بسیار غم‌انگیزی داشته است، کارکتر شناخته شده با نام ناگاتو (Nagato) می‌باشد. این کارکتر به همرا پدر و مادرش در حومه روستای باران زندگی می‌کرد که در طول دومین جنگ بزرگ نینجاها، به میدان جنگ تبدیل شد. او دید که نینجاهای دهکده برگ، جان پدر و مادرش را گرفتند، پس با استفاده از رینگان  (Rinnegan) خود، جان آن نینجاها را گرفت. او پس از اینکه پدر و مادرش را دفن کرد، سرگردان به دنبال غذا و پناهگاه می‌گشت تا بتواند زنده بماند. در نهایت، او با کونان (Konan) و یاهیکو (Yahiko) ملاقات کرد که توانستند با همدیگر ارتباط دوستی نزدیکی برقرار کنند. سپس در حین جنگ، جیراییا را ملاقات کردند که به آنها نحوه استفاده از نینجوتسو (Ninjutsu) را آموزش داد. همان زمان بود که یاهوکو نیز اولین گروه آکاتسوکی (Akatsuki) را تشکیل داد. رهبر دهکده باران که از افزایش قدرت و نفوذ این گروه می‌ترسید، کونان را ربود و یاهیکو نیز با خنجر ناگاتو جان خود را گرفت تا بتواند دوستش را نجات دهد. اینگونه بود که ناگاتو نام خود را به پین (Pain) که به معنی درد است تغییر داد.

ناروتو اوزوماکی (Naruto Uzumaki)

بدون شک، ناروتو اوزوماکی (Naruto Uzumaki) یکی از غمگین‌ترین سرگذشت‌های این داستان را دارد. درست شبی که این کارکتر چشم به جهان گشود، هیولای نه دم به دهکده حمله کرد و پدر و مادرش در جریان محافظت از ناروتو و دهکده‌ در برابر این هیولا، جان خود را از دست دادند و به این ترتیب ناروتو در شب اول زندگی‌اش، یتیم شد. پدر ناروتو، به گونه‌ای توانست درست قبل از اینکه جانش را از دست بدهد، هیولای نه دم را در داخل بدن فرزنش مهر و موم کند که البته همین زندگی ناروتو را سخت‌تر هم کرد. او نیز همانند گارا به خاطر وجود یک هیولا درون بدنش، بدون هیچ دوستی بزرگ شد. پدر و مادرهای دیگر بچه‌ها، به فرزندانشان اجازه نمی‌دادند به ناروتو نزدیک شوند زیرا که از او وحشت داشتند. 



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
guest

1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments