چه کسانی که به ویدیو گیم و بازیهای نقشآفرینی اهمیت میدهند، چه کسانی که موسیقی و داستان برایشان نقش مهمی در یک بازی را دارد، از Nier: Automata لذت خواهند برد. از نظر من اتوماتا فقط یک عنوان نقشآفرینی هک اند اسلش نیست و در واقع نقش پاسخ برای چندین سوال کلیدی در زندگی تمامی آدمهاست و زیبایی آن این است که در عین رها کردن مخاطب در تنهایی و سردرگمی، جواب را هم به او میدهد؛ یک پارادوکس زیبا که کنار آمدن با آن چندان ساده نیست. از نظر من چگونگی درک اتوماتا کاملا به بخش جهان بینی ذهن افراد بستگی دارد و احتمالا آدمهای متفاوت، نتیجهها و تاثیرات متفاوتی را از آن خواهند گرفت.
از داستان Nier: Automata نمیشود سرسری گذشت و میتوانم بگویم یکی از تاثیرگذارترین داستانهایی که در یک بازی تجربه کردهام، متعلق به اتوماتا است. تصور کنید در دنیایی حضور دارید که هیچ انسانی در آن وجود ندارد و تنها بقایای نسل بشر در آن باقی ماندهاند. دلیل آن هم جنگ است؛ بین انسانها و آدم فضاییها. آدم فضاییها قصد تصاحب زمین را دارند و به همین منظور رباتهایی که از آنها بهعنوان «ماشینها» نام برده شده، استفاده کردهاند. از طرف دیگر، انسانها هم روباتهای دیگری را برای مقابله با ماشینها تولید کردهاند تا از بشریت و زمین دفاع کنند؛ اندرویدها. تنها ساکنان کرهی زمین، ماشینها و اندرویدها هستند که به طور غریزی با یکدیگر میجنگند و تنها هدفشان اعمال دستوراتی است که برای آنها طراحی شدهاند.
در ابتدای بازی با دو کاراکتر اصلی آشنا میشوید؛ 2B و 9S. دو اندرویدی که در ماموریتهای مختلف همراه با یکدیگر سفر میکنند و ویژگیها و افکار متفاوتی دارند. درست است که اندرویدها فقط رباتهای ساختهی دست بشر هستند و حرف زدن از طرز فکرشان شاید عجیب باشد، اما از مکالمات این دو اندروید میتوانید به تم کلی ذهن هرکدام پیببرید که چطور با مسائل و اتفاقات اطرافشان برخورد میکنند و نظرشان راجع به موضوعات مختلف چیست.
اتوماتا بار احساسی زیادی دارد به طوری که حتی اگر اتفاق خاصی در جریان نباشد و فقط در شهر درحال گشت و گذار باشید، غم و تنهایی شدیدی را احساس خواهید کرد و این نشانهی اتمسفر و موزیک فوقالعادهی بازی است. بازیکن به قدری میتواند با کاراکترها و داستان بازی همراه شود که تک تک اتفاقها رویش تاثیر بگذارند و فکرش را تا مدتها بعد از پایان آن مشغول کند.
Nier: Automata با وجود گیم پلی طولانیای که دارد، معمولا مخاطبش را خسته نمیکند. بعد از ۳۵ ساعت فکر میکنید که بازی را تمام کردهاید اما حتی به پایان نزدیک هم نشدهاید! در بخش دوم بازی بهجای کاراکتر 9S قرار میگیرید که قسمتی از ماجرای بازی را از دید او تجربه کنید. به من اعتماد کنید که ارزشش را دارد. با تغییر زاویهی دید از 2B به 9S، میتوانم بگویم جور دیگری از اتوماتا لذت خواهید برد. از لحاظ قدرت فیزیکی و ذهنی، 9S و 2B تفاوتهای فاحشی دارند. به طوری که 9S توانایی هک و کنترل ماشینها را دارد و بسیار باهوش و کنجکاو است. برعکس، 2B قدرت فیزیکی و مهارت مبارزهی فوقالعادهای دارد که به راحتی میتواند دشمنانش را از بین ببرد. پس شاید بتوانید تصور کنید تجربهی جداگانهی این دو کاراکتر میتواند چقدر جذاب باشد. علاوه بر این، به طور کامل از دید کاراکتر دیگری با اتفاقات رو به رو میشوید و بخش دیگری از داستان را میبینید که قبلا متوجه آن نشدهاید. دید این دو اندروید کاملا باهم فرق دارد و با اینکه همراه هم هستند، به خوبی میتوانید متوجه تفاوت در نگاه و فکر آنها بشوید و همین موضوع سوالهای زیادی را برایتان ایجاد میکند.
بعد از تجربهی Nier: Automata با کاراکتر 9S، درهای حقیقت داستان برایتان یکی پس از دیگری باز میشوند و از زاویههای گوناگون میتوانید بازی را تمام کنید. به طور کلی سیستم پایانبندی اتوماتا منحصر به فرد است و بارها کاربر را گول میزند که بازی تمام شده و اینجا دیگر آخر خط است. اما خب اینطور نیست و هرکس در اتوماتا حداقل دو بار فریب میخورد.به شخصه برای من زیاد بین بازیهای نقشآفرینی پیش آمده که بعد از چند ماموریت جانبی، دیگر حوصلهی تمام کردن ساید کوئستها را نداشته باشم و فقط بخواهم به داستان اصلی بپردازم. اما این اتفاق در Nier: Automata نمیافتد. تک تک داستانهای فرعی آن منطق و جذابیت کافی را دارد که میتوانند مخاطب را درگیر خود کنند. دلیل دیگری که باعث شده این بازی نقشآفرینی بسیار اعتیادآور باشد و کاربر را با خود همراه کند، سیستمهای مبارزهای آن محسوب میشود که از تنوع بالایی برخوردار هستند و بهخاطر سرعتی بودن مبارزات هیجان زیادی به مخاطب میدهد. دشمنان، سلاحها و نحوهی مبارزات همیشه متفاوت هستند و معمولا نحوهی رویارویی با ماشینها با دفعهی بعد فرق دارند.
برای من همیشه یکی از نقاط قوت یک بازی، فیلم، سریال و حتی موزیک، غیرقابل پیشبینی بودن آن است که به هیچوجه نتواتم حدس بزنم چیزی که چند دقیقهی بعد احساس خواهم کرد چیست. اتوماتا حس غافلگیری را به صورت حساب شده به مخاطبش میدهد و در مسیر بازی بارها و بارها کاربر را در مسیر درستی شوکه، غمگین، هیجانزده و عصبی میکند. پیرو فضاسازی بینظیر اتوماتا، به موسیقی فوقالعادهی آن اشاره کردم که تاثیر زیادی روی مخاطب میگذارد تا او بیشتر و بیشتر درگیر احساساتی که سازندگان بازی قصد انتقالش را دارند، شود. بین نقدهای Nier: Automata بارها و بارها به این ویژگی بارز اشاره شده که چطور موزیکها بر اتفاقات و مکانهای مختلف بازی سوار هستند و به انتقال دادن داستان به مخاطب کمک میکنند. قابل قبولترین نمونهای که شاید کسانی که بازی را تجربه کردهاند بهیاد بیاورند؛ Amusement Park. همچنین، موسیقی اتوماتا در مراسم گیم اواردز سال ۲۰۱۷ بین رقیبهایی مثل Destiny 2 ،The Legend of Zelda ،Super Mario Odyssey و Persona 5 توانست نظر خیلی از طرفدارانش را به داورهای The Game Awards ثابت کند و در بخش موسیقی برنده شود.
در پایان میخواهم بگویم که Nier: Automata از آن دسته بازیهایی شمرده میشود که احتمالا تا آخر عمر برای کسی که آن را بازی کرده جایگاه ویژهای پیدا میکند و سازندگان بازی به هدف ارزشمند خود میرسند. جالب است که من به توصیهی تجربه نکردن Nier: Automata، آن را بازی کردم. توصیهی یکی از دوستانم خیلی جدی میگفت اتوماتا را بازی نکن، چون به شدت رویت تاثیر میگذارد و درگیرت میکند. همین اتفاق هم افتاد و از این بابت خوشحالم.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید