در میان کمپانیهای انیمیشنسازی مطرح دنیا، اصولا تولیدات پیکسار آثاری هستند که بهلحاظ داستانپردازی، ارائهی مفهوم و کیفیت بصری در دستهبندی متفاوتترین انیمیشنهای سینمایی دنیا قرار میگیرند. انیمیشن Onward هم مطابق معمول محصولات پیکسار، اثری خلاقانه و درخشان است.
فضای انیمیشنهای کمپانی پیکسار غالبا فضایی است که نه تنها قشر کودک و نوجوان، که دستهی عظیمی از مخاطبان بزرگسال و بالغ را مخاطب قرار می دهد. در واقع مفاهیمی که پیکسار ارائه میکند، به طور کلی موضوعات عمیقی هستند که هم در طیف سنی کودک و نوجوان میگنجند، هم در جامعهی بزرگسالان و مخاطبان بالغ اثرگذاری خود را از دست نمیدهند. ظرافتهایی که در نحوهی روایت، پردازش شخصیتها و بهطور کلی در القای احساسات وجود دارد، محصولات پیکسار را به آثار ملموسی تبدیل میکند که به بهترین شکل ممکن با مخاطبها به خصوص، افراد بزرگسال ارتباط برقرار میکنند؛ به صورتی که اغلب بهنظر میرسد که این عناوین اصلا آثاری نیستند که برای ردهی سنی کودک و نوجوان تولید شده باشند.
Onward (بهپیش) اثری است که بیشتر از هر زمانی به فضای خاص انیمیشنهای پیکسار وفادار مانده است. ماجرا در دنیایی روایت میشود که در محوریت آن، الفها و موجودات غیرواقعی اساطیری حضور دارند؛ با این حال خصوصیات کلی این فضا، از دنیای امروزی نسل انسان الهام میگیرد. در واقع دنیایی که در Onward ترسیم میشود، ساحرهها و جادوگرها را در مقابل پیشرفتهای حاصل شده از نسل فعلی انسان قرار میدهد. اصلا موضوع مهمی که در ارتباط با فضای Onward وجود دارد، همین دنیاسازی خلاقانهی انیمیشن است. تلفیق اَشکال و خصوصیات اساطیری و جادویی دنیاهای گذشته با دنیای امروز و مردمی که با وجود تواناییهای شگفتانگیزشان با جهان کسالتبار امروزی وفق پیدا کردهاند، تضادی ایجاد میکند که با وجود تمام تناقضها، بهشدت برای مخاطب قابل لمس است.
در محوریت جهان خلاقانهی انیمیشن، شخصیتی وجود دارد که بهواسطهی فقدان پدرش، به شکل ناامیدکنندهای گوشهگیر است. «ایان»، پسر کوچک خانوادهی «لایتفوت» که بهدلایل زیادی دچار کمبود اعتماد به نفس است، در برههای از زندگیاش قرار گرفته که بیشتر از هر زمانی نیازمند حمایتهای پدرانه است. پدر ایان سالها پیش در اثر بیماری جان خود را از دست داده و حالا عدم حضورش در خانواده، جدیترین چالش ایان را در زندگی اجتماعیاش رقم زده است. با این حال، این تنها پیشزمینهای بر ماجراجویی بلندیاست که ایان و برادر بزرگترش «بارلی» در پیش دارند. ضربآهنگ روایی فیلم تا قبل از آغاز ماجراجویی دو نفرهی برادران لایتفوت کند است، اما جذابیتی که از دنیاسازی خلاقانهی سناریونویسان ناشی میشود، سرپوشی است بر ریتم کند مقدمه. ساختار روایی انیمیشن بهشکلی است که مخاطب دیرتر از چیزی که انتظار میرود، به قصهی فیلم جذب میشود؛ با این حال، جز شخصیت بارلی که در ابتدا کمی غیرقابل درک بهنظر میآید، نکتهی آزاردهندهای در خصوص افتتاحیهی فیلم وجود ندارد. روز تولد شانزده سالگی ایان و مواجه شدنش با هدیهای قدیمی از سمت پدر، در واقع نقطه آغاز جریان اصلی داستان است. هدیهی تولد، عصایی سحر آمیز است که بهواسطهی آن ایان میتواند پدرش را به مدت یک شبانه روز به دنیای عادی بازگرداند. در هر صورت، با وجود راهنماییهایی که در ارتباط با جادوی ظاهر شدن پدر وجود دارد، ایان و بارلی برای بازگرداندن پدر ناکام میمانند. با این حال آنها موفق میشوند نیمهی پایینی پدرشان را به دنیای واقعی وارد کنند! مجموع این اتفاقات در نگاه اول با اینکه عجیب و چه بسا بهنسبت احمقانه بهنظر میآیند، اما به خوبی در منطق روایی انیمیشن قرار میگیرند و اصلا غیرقابل درک نیستند.
یکی از ویژگیهای مهم انیمیشن، دنیاسازی خلاقانه و به دنبال آن، امکاناتی است که بهواسطهی آن در احتیار سناریونویسها قرار داده میشود
بارلی و ایان که حالا حضور نصفه و نیمه پدر را در کنار خود احساس کردهاند، مصمم میشوند تا با بهدست آوردن جواهری خاص، نیمهبالایی پدرشان را هم ظاهر کنند. بدین ترتیب دو برادر با وجود تمام بیتجربگیهایشان به یک ماجراجویی متفاوت و جادویی وارد میشوند. با آغاز این ماجراجویی، جریان روایت به مسیری ورود میکند که بهدنبال آن، مخاطب بیش از پیش با داستان همراه میشود؛ حتی شخصیت بارلی هم که تا پیش از این، حضوری کاملا منفعلانه و خنثی را تجربه میکرد، در جریان ماجراجویی به فضای به نسبت قابل درکتری وارد میشود. نکتهی جذاب سفر ماجراجویانه دو برادر، تقابل شخصیتهایی است که در برابر یکدیگر کمی متناقض بهنظر میرسند. ایان اصولا شخصیت آرامی دارد، عاقلانهتر رفتار میکند و بهشدت درونگراست؛ در صورتی که بارلی شخصیت پرانرژیای است که رفتارها و شوخیهای آزاردهندهای از خود بروز میدهد. به تناسب داستان و سناریویی که وجود دارد، حضور کمدی و لحظههای شاد خیلی زیادی در جریان انیمیشن احساس نمیشود و فضای غالب، تقریبا همان فضای جدی و احساسیای است که از رابطهی دو برادر با پدر نصفه نیمهشان ناشی شده است.
یکی از ویژگیهای مهم انیمیشن، دنیاسازی خلاقانه و به دنبال آن، امکاناتی است که بهواسطهی آن در احتیار سناریونویسها قرار داده میشود. روایت یک ماجراجویی مرموز با حال و هوای قصهها و المانهای اساطیری در حالی که در دنیای واقعی جریان پیدا میکند، از جمله اصلیترین نکاتی است که Onward را در طیف خاصی از آثار پیکسار دستهبندی میکند. استفاده بهموقع و هیجانانگیز از المانهایی که بهواسطهی دنیای جادویی انیمیشن در اختیار کاراکترها قرار گرفته، احتمالا دومین عنصر اثرگذار داستان است. تقریبا هر اتفاق مثبت و درخشانی که در جریان روایت به کشش فیلم کمک میکند، به تقابل دو دنیای خاص انیمیشن باز میگردد. فضا و جهانی که در انیمیشن Onward ترسیم میشود، حتی پتانسیل داستانپردازیهای مستقل در خود میبیند و با این وجود، ساخت دنبالههای داستانی، حتی مستقل از داستان برادران لایتفوت هم بهنظر غیر منتظره نمیآید.
جریان روایت غالبا بر محور دو شخصیت ایان و بارلی پیش میرود؛ با این حال شخصیتها و خطوط داستانی دیگری هم در فیلم حضور دارند. لارل لایتفوت و کوری دو کاراکتری هستند که در سمت دیگری از ماجرا قرار میگیرند. ماجراجوییای که لارل و کوری بهدنبال ایان و بارلی آغاز میکنند، با اینکه اغلب با ظرافتهای جذابی مواجه میشود، اما فرصت پربار شدن ساختار ماجراجویانهی جریان اصلی روایت را از فیلم سلب میکند. البته با این وجود، ساختار داستانی فیلم کماکان محکم است و جذابیتهای خود را از دست نمیدهد.
حضور «تام هالند» بهعنوان صداپیشهی شخصیت ایان در کنار هنرنمایی «کریس پرت» در نقش بارلی، ترکیب جذابی بهوجود میآورد که در نتیجهی آن شخصیتها بهمراتب ملموستر از سایر کاراکتراهای دنیای انیمیشن ظاهر میشوند. البته با وجود صداپیشگی راضیکنندهی «پرت» هم شخصیت بارلی اغلب در شرایطی قرار میگیرد که در برابر تمرکز فیلمنامه، عملکرد جذابی را از خود نشان نمیدهد. در مقابل، ایان پکیج کامل و جامعی را از یک شخصیت منزوی و درونگرا ارائه میدهد؛ به بیان دیگر ایان لایتفوت نماد کاملی از ظرافت پیکسار در پردازش شخصیتهای خاص با خصوصیات عاطفی تاثیر گذار است.
انیمیشن Onward مطابق معمول تمام آثار پیکسار، در سطح بصری بالایی به تولید رسیده است. به تناسب داستانی که روایت میشود، لوکیشنها و فضاها با طراحیهای منحصر به فرد، ماجراجویی برادران لایتفوت را به حد بالایی از جذابیت میرساند. حال و هوا و حس کلی صحنهها که بخش زیادی از آن متاثر از رنگهای بهکار رفته در صحنه، مدل لباسها و شمایل خاص شخصیتها است، Onward را در این زمینه به یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ پیکسار تبدیل کرده و در واقع صحنهآرایی و طراحی فضا، بعد از فضای احساسی حاکم بر فیلمنامه، بیشتر از هر چیزی با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
کارخانهی خلافیت پیکسار با احاطهی کامل بر دنیاسازیهای خلاقانه که نمونههایی از آن را قبلتر هم در آثاری مثل «کارخانهی هیولاها» (Monsters, Inc.) و «وال-ای» (Wall-E) دیده بودیم، اثری خلق کرده که تقریبا از تمام ظرفیتهای خود استفاده کرده و با روایت داستانی متفاوت، هر چند دیر و با تاخیر اما مخاطب را به خوبی با یک جریان ماجراجویانهی جادویی/ احساسی همراه میکند. اتمسفر حاکم بر انیمیشن، اتمسفری است که در فضاهای نمایشی و سینما کمتر دیده شده و همین خصیصه شاید اصلیترین وجه تفاوت مثبت و رو به جلویِ Onward با سایر انیمیشنهای سینمایی دنیا باشد.
- شخصیت ایان لایتفوت
- جذابیتهای متفاوت روایی و بصری متاثر از دنیاسازی خلاقانه
- ضربآهنگ رضایتبخش فیلمنامه
- حفظ وجه احساسی و تاثیرگذار داستان در میان ازدحام شدید المانهای ماجراجویانه
- روایت یک جریان فرعی نسبتا منفعلانه بر اساس دو شخصیت لارل لایتفوت و کوری
- حضور کماثر شخصیت بارلی در نیمهی ابتدایی انیمیشن بهعنوان یک عنصر مهم داستانپردازی
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید